کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



آخرین مطالب
 



حاکمیت شرکتی به مسائلی همچون اینکه چه کسی(حقیقی یا حقوقی)‚ چه وظایفی رو به عنوان ذینفع شرکتی بر عهدا دارد‚ می پردازد و سیر تطور آن در سال‌های اخیر حاکی از آن است که رویکردهای مدیریت محور آن با سرعتی فزاینده درحال تبدیل شدن به رویکردی ذینفع محور است.

در اینجا به برخی از تعاریف پیرامون حاکمیت شرکتی اشاره می نماییم:

حاکمیت شرکتی مجموعه ای از قواعد ناظر بر کنترل و هدایت شرکت است(پارکینسون¸ ۱۹۹۴).

حاکمیت شرکتی عبارت است از فرایند نظارت و کنترل برای تضمین اینکه مدیریت شرکت مطابق با منافع سهام‌داران عمل می‌کند(صندوق بین‌المللی پول¸ ۲۰۰۱).

حاکمیت شرکتی درمورد راه هایی است که به تامین کنندگان منابع مالی شرکت‌ها اطمینان می‌دهد به بازده سرمایه گذاری خود دست خواهند یافت(هاپ و همکاران[۲۵] ¸۱۹۹۸).

سیستم حاکمیت شرکتی را می توان مجموعه قوانین و مقررات و نهادها و روش‌هایی تعریف کرد که تعیین می‌کند شرکت‌ها چگونه و به نفع چه کسانی اداره می شود(رابرت مانکز و نل مینو¸ ۱۹۹۵)

حاکمیت شرکتی عبارت است از فرایند نظارت و کنترل برای تضمین عملکرد مدیر شرکت مطابق با منافع سهام‌داران (نیکومرام و محمدزاده سالطه¸ ۱۳۸۹).

حاکمیت شرکتی قوانین، مقررات، ساختارها و فرایندها، فرهنگ ها و سیستم هایی است که موجب دستیابی به هدف ‌پاسخ‌گویی‌، شفافیت، عدالت و رعایت حقوق ذینفعان می شود )حساس یگانه¸ ۱۳۸۵). در یک نگاه کلی حاکمیت شرکتی را می توان شامل ترتیبات حقوقی، فرهنگی و نهادی دانست که سمت و سوی حرکت و عملکرد شرکت ها را تعیین می‌کند. عناصری که در این صحنه حضور دارند عبارتند از سهام‌داران و ساختار مالکیت ایشان، اعضا هیئت مدیره و ترکیب آن ها، مدیریت شرکت که توسط مدیر عامل یا مدیر اجرایی هدایت می شود و سایر ذینفع ها که امکان اثر گذاری بر حرکت شرکت دارد(ستایش همکاران¸ ۱۳۸۹). اهداف نهایی حاکمیت شرکتی شامل ‌پاسخ‌گویی‌، عدالت، شفافیت و رعایت حقوق ذینفعان در شرکت است که منجر به شفاف سازی اطلاعات، ارتقای رابطه حسابرسان مستقل با شرکت، برقراری سیستم کنترل داخلی و رعایت یکسان حقوق سهام‌داران می‌گردد(جمشیدی نوید و ایزدی¸ ۱۳۹۰).

۲-۳)مبانی نظری حاکمیت شرکتی

چند چارچوب نظری متفاوت برای توضیح و تحلیل حاکمیت شرکتی مطرح شده است.هر یک از آن ها با بهره گرفتن از واژگان مختلف و به صورت متفاوت به موضوع حاکمیت شرکتی پرداخته‌اند که ناشی از زمینه علمی خاص است که به موضوع حاکمیت شرکتی می نگرند. به عنوان مثال‚ تئوری نمایندگی ناشی از زمینه مالی و اقتصادی است‚ گرچه تفاوت‌های چشمگیری بین چارچوبهای نظری مختلف وجود دارد(چون هریک موضوع را از دیدگاه متفاوتی در نظر می گیرند)‚ اما این چارچوبها دارای وجوه مشترکی هستند.باید دانست که زمینه‌های فرهنگی و قانونی بر حاکمیت شرکتی تاثیر بسزایی دارد.(حساس یگانه‚ ۱۳۸۴).

۲-۴) حاکمیت شرکتی در ایران:

در ایران برای اولین بار موضوع حاکمیت شرکتی در سخنرانی و مصاحبه های دبیر کل بورس اوراق بهادار در دو سمینار زیر مطرح شد:

۱)حاکمیت شرکتی و نقش آن در توسعه بازار سرمایه¸کنفرانس ملی بازار سرمایه¸ موتور محرک توسعه اقتصادی ایران¸۷ و ۸ آذرماه۱۳۸۳¸ برگزارکننده دانشگاه علامه طباطبایی.

۲)حاکمیت شرکتی و تاثیر آن بر گزارشگری¸ سمینار گزارشگری مالی و تحولات پیش رو¸ ۸ و ۹ دی ماه۱۳۸۳¸ برگزارکننده انجمن حسابداران خبره ایران.

در کشور ما در چند سال اخیر کوشش هایی برای شناساندن ماهیت نظام حاکمیت شرکت‌ها و اهمیت آن در بعد نظارت بر بنگاه های اقتصادی صورت پذیرفته است.نمونه تلاش مذکور ارائه پیش نویس آیین نامه اصول راهبری شرکت در شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و نیز تصویب آیین نامه نظام راهبری شرکتی توسط هیئت مدیره شرکت بورس بهادار تهران در تاریخ۱۱/۸/۱۳۸۶ می‌باشد(آقایی¸ ۱۳۸۹).

۲-۵) اصول سازمان همکاری و توسعه اقتصادی در زمینه حاکمیت شرکتی

حاکمیت شرکتی مناسب (قواعد و رویه های حاکم بر روابط بین مدیران و سهام‌داران شرکت ها و همچنین ذی‌نفعانی نظیر کارکنان و بستانکاران) از طریق جلب اطمینان بازار، کمک به سلامت بازار و کارایی اقتصادی، ثبات مالی و رشد اقتصادی را به ارمغان می آورد.

اصول حاکمیت شرکتی مطرح شده توسط سازمان همکاری و توسعه اقتصادی، برای بهبود حاکمیت شرکتی با توجه به رسوایی های شرکت ها (که دولت ها را به فکر اصلاح رویه های حاکمیت شرکتی انداخت)، در سال ۲۰۰۴ مورد بازنگری قرار گرفت. بازبینی این اصول نه تنها انعکاسی از تجربیات کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی است، بلکه تجربیات اقتصادهای نوظهور و در حال توسعه را نیز شامل می شود. اصول حاکمیت شرکتی سازمان همکاری و توسعه اقتصادی رهنمودهای خاصی برای سیاست‌گذاران، قانون‌گذاران و افراد بازار ‌در مورد اصلاح چارچوب قانونی، ساختاری و دولتی فراهم می آورد که حاکمیت شرکتی را شکل می‌دهد و تمرکز آن بر شرکت هایی است که سهام آن ها توسط عموم مبادله می‌گردد. همچنین رهنمودها و پیشنهادهای عملی برای بورس های اوراق بهادار، سرمایه گذاران، شرکت ها و دیگر اشخاصی فراهم می آورد که به نحوی در فرایند برقراری حاکمیت شرکتی مناسب ایفای نقش می‌کنند. این اصول به عنوان یکی از ۱۲ استاندارد کلیدی میزگرد ثبات مالی تأیید شده است. اصول سازمان همکاری و توسعه اقتصادی به عنوان معیار بین‌المللی حاکمیت شرکتی مطرح شده که مبنایی برای ایجاد دستورالعمل‌های اولیه توسط دولت ها یا بخش خصوصی می‌باشد.

۲-۶) اصول منتشر شده سازمان همکاری و توسعه اقتصادی در سطح جهانی به شرح زیر است:

الف- تامین مبنایی برای چارچوب مؤثر حاکمیت شرکتی

چارچوب حاکمیت شرکتی باید حمایت کننده بازارهای کارا و شفاف بوده و با قوانین هماهنگ و به طور واضح، تقسیم مسئولیت ها را در میان مقامات مختلف اجرایی، قانونی و نظارتی بیان کند. باید تاثیرات تدوین چارچوب حاکمیت شرکتی بر عملکرد اقتصادی و یکپارچگی بازار در نظر گرفته شود و تدوین آن باعث ایجاد و ارتقای بازارهای کارا و شفاف گردد. تقسیم مسئولیت ها در میان مقامات مختلف در حدود اختیارات قانونی باید به طور واضح بیان و حافظ منابع عمومی به کار گرفته شده باشد. مقامات نظارتی، قانونی و اجرایی باید دارای اختیارات قانونی، صداقت و منابع مالی لازم به منظور تحقق وظایف خود به شیوه ای بی طرفانه و حرفه‌ای باشند.

ب- حقوق سهام‌داران و کارکردهای اصلی مالکیتی

چارچوب حاکمیت شرکتی باید از حقوق سهام‌داران محافظت کرده و اعمال آن ها را تسهیل بخشد. سرمایه گذاران دارای حقوق مالکیت معینی هستند. مثلا هر سهم از هر شرکت پذیرفته شده در بورس، می‌تواند خرید و فروش یا منتقل شود. همچنین داشتن هر سهم، به سرمایه گذار حق می‌دهد که در سود شرکت سهم سهیم باشد، در حالی که مسئولیت او به میزان سرمایه گذاریش محدود می شود

ج- رفتار یکسان با سهام‌داران (رعایت مساوات و عدالت در برخورد با سهام‌داران)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-09-29] [ 03:24:00 ق.ظ ]




در حال حاضر ماده ۶۸۸ قانون مجازات اسلامی یکی از مهمترین مواد رکن قانونی این جرم زیست محیطی به شمار می‌رود. در تبصره ۲ این ماده همانند ماده ۶ قانون حفاظت و بهسازی محیط زیست، ضمن تعریف آلودگی محیط زیست، از آلودگی خاک نیز به عنوان یکی از مصادیق این آلودگی و جرم عام زیست محیطی نام برده شده است. به علاوه، ماده ۶۹۰ قانون یاد شده و قانون مدیریت پسماندها، قانون حفاظت و بهره‌برداری از جنگلها و مراتع مصوب ۱۳۴۶ با اصلاحات بعدی و قوانین برنامه های توسعه کشور را نیز می‌توان در این باره مورد توجه و بررسی قرار داد.

۱-۶- آلودگی شیمیایی و هسته‌ای

این قسم از جرایم زیست محیطی از عنصر قانونی مختلف و متعدد برخوردار نیست. در تعریفی که ماده ۹ قانون حفاظت و بهسازی محیط زیست و ماده ۶۸۸ قانون مجازات اسلامی از آلودگی محیط زیست ارائه ‌کرده‌است، آشکارا از آلودگی شیمیایی و هسته‌ای سخنی به میان نیامده است. هر چند مطرح نشدن جرم زیست محیطی آلودگی شیمیایی و هسته‌ای در این موارد آن را از قلمرو این جرایم خارج نخواهد کرد. با این حال بهتر بود که مقنن به ویژه در ماده ۶۸۸ و تبصره ۲ آن، از این آلودگی‌ها و سایر مصادیق مهم آلودگی محیط زیست نام برد تا ثابت کردن این نکته که قانون‌گذار ‌به این موارد، مرتبه و اهمیت آن ها نیز توجه داشته است، نیازمند استدلال نباشد.

برای مواد ۱۸ و ۱۹ قانون حفاظت در برابر اشعه مصوب ۱۳۶۸ بهره‌برداری از منابع مولد اشعه، رعایت نکردن دستورالعمل‌های حفاظتی توسط کارکنان با اشعه، کار با اشعه بدون اتخاذ تدابیر حفاظتی، ایجاد اختلالدر کار با اشعه و یا منابع مولد اشعه و نیز بهره‌برداری از منابع مولد شعه که توسط واحد قانونی (سازمان انرژی اتمی ایران ـ به موجب بند ۴ ماده ۲ قانون مربوط به تأسیس این سازمان) که ممنوع اعلام شده است جرم محسوب می‌شود. نکته مهم در این زمینه آن است که احتمال دارد در اثر وقوع هر یک از موارد بالا آلودگی هسته‌ای به وجود آید.

همچنین بر مبنای ماده ۶ قانون مناطق دریایی جمهوری اسلامی ایران در خلیج فارس و دریای عمان مصوب ۱۳۷۲ که هر گونه آلودگی محیط زیست دریایی ایران مشمول مقررات کیفری و مدنی دانسته شده است، به موجب ماده ۹ آن قانون عبور شناورهای جنگی، زیردریایی‌ها، شناورهای با سوخت هسته‌ای، شناورها و زیردریایی‌های حامل مواد اتمی یا خطرناک و یا زیان‌آور برای محیط زیست و مانند آن منوط به موافقت قبلی مقامات صلاحیت‌دار کشور شده است. در این قانون آلودگی هسته‌ای و اتمی آب‌ها و مناطق دریایی به خوبی مورد توجه قرار گرفته است.

در ماده ۱۰ آیین‌نامه بهداشت محیط مصوب ۱۳۷۱ نیز، آلودگی محیط زیست به وسیله سموم و مواد شیمیایی مورد توجه قرار گرفته است و بر جلوگیری از پیدایش این گونه آلودگی‌ها تأکید شده است.

۱-۷- آلودگی ناشی از زباله و نخاله

مهمترین قوانین و مقرراتی که رکن قانونی این جرم زیست محیطی به شمار می‌آیند عبارتند از:

۱ـ قانون نحوه جلوگیری از آلودگی هوا و اصلاحی آن

۲ـ قانون شهرداری

۳ـ قانون مجازات اسلامی

۴ـ قانون طرز جلوگیری از بیماری‌های آمیزشی و بیماری‌های واگیردار مصوب ۱۳۲۰٫

۵ـ قانون مدیریت پسماندها مصوب ۱۳۸۳٫

۶ـ آیین‌نامه بهداشت

۷ـ آیین‌نامه اجرایی قانون نحوه جلوگیری از آلودگی هوا مصوب ۱۳۷۹

۸ـ آیین‌نامه جلوگیری از آلودگی آب مصوب ۱۳۷۳

ماده ۶۸۸ قانون مجازات اسلامی، ریختن زباله در خیابان‌ها را به عنوان یکی از اشکال تهدید علیه بهداشت عمومی (محیط زیست) دانسته و آن را به منزله یکی از مصادیق این جرم بر شمرده است.

در ماده ۲۴ قانون نحوه جلوگیری از آلودگی هوا که مهمترین رکن قانونی این جرم محسوب می‌شود از این جرم به شکل جداگانه نام برده شده است. در این ماده سوزاندن و انباشتن زباله‌های شهری و خانگی و نیز هر گونه نخاله در فضای باز و معابر عمومی ممنوع (جرم) اعلام شده است. دلیل آن که این قانون از جرم آلودگی ناشی از زباله (آن هم به شکل جداگانه) نام برده است آن است که، سوزاندن زباله و آلودگی ناشی از آن اثر ناگوار مستقیمی بر وضعیت و کیفیت هوا خواهد گذارد. به عبارت دیگر، نتیجه این جرم به معنای تحقق آلودگی هوا نیز خواهد بود.

۱-۸- آلودگی ناشی از پسماندها

به موجب ردیف دال بند ج ماده‌۲ قانون مدیریت پسماندها، مقصود از آلودگی ناشی از پسماندها، همان مفهوم آلودگی است که در ماده ۹ قانون حفاظت و بهسازی محیط زیست (همچنین تبصره ۲ ماده ۶۸۸ قانون مجازات اسلامی) آمده است. قانون‌گذار به دنبال طبقه‌بندی پسماندها و بیان ضرورت تلاش مؤثر به منظور جلوگیری از بروز این گونه آلودگیها و تعیین یک سلسله وظایف و تکالیف و مانند آن، به جرم انگاری در این باره مبادرت نموده است و در ماده ۱۳ این قانون مخلوط کردن پسماندهای پزشکی (بیمارستانی) را با سایر پسماندها و نیز تخلیه و پخش کردن آن ها را در محیط، همچنین فروش و استفاده و بازیافت آن ها را ممنوع (جرم) دانسته است.

به علاوه، نقل و انتقال برون مرزی و درون مرزی پسماندهای ویژه را بر حسب مورد تابع مقررات بین‌المللی (بازل) و داخلی (آیین‌نامه اجرایی مصوب هیئت وزیران) دانسته است و ‌بر اساس ماده ۱۷ برای متخلفین مجازات پیش‌بینی شده در ماده ۱۶ را در نظر گرفته است.

همچنین، در ماده ۱۶، نگهداری، مخلوط کردن، جمع‌ آوری کردن، حمل و نقل کردن، خرید و فروش، دفع، صدور و تخلیه پسماندها در محیط را در صورتی که برخلاف مقررات این قانون انجام پذیرد مستوجب تحمل کیفری جزای نقدی دانسته است.

در قانون مدیریت پسماندها، به منظور مقابله با خطرات و زیان‌های ناشی از این گونه آلودگیها، به صورت کلی موارد زیر بر حسب مورد پیش‌بینی شده است:

۱ـ جریمه نقدی در شرایط عادی

۲ـ تشدید میزان جزای نقدی در صورت تکرار جرم

۳ـ رفع آلودگی و پاکسازی محیط

۴ـ توقف اقدامات آلاینده

۵ـ جبران خسارات وارده به اشخاص و دستگاه های مسئول

۶ـ توقیف خودرو تخلیه کننده پسماندها در اماکن غیرمجاز (در دو حالت عادی و تشدید یافته)

در پایان بررسی عنصر قانونی جرایم تهدید علیه بهداشت عمومی ‌و آلودگی محیط زیست باید ‌به این نکته اشاره کرد که، در این باره تعدد و پراکندگی وجود دارد. از یک سو این جرایم دارای قوانین و مقررات خاص هستند و از طرف دیگر مجموع این جرایم در ماده ۶۸۸ قانون مجازات اسلامی بیان شده است.

۲-عنصر مادی

رکن دیگری که وجود آن برای تحقق جرائم تهدیدعلیه بهداشت عمومی و آلودگی محیط زیست ضروری است، عنصر مادی است.

۲-۱- رفتار مرتکب

رفتارمرتکب ممکن است به شکل فعل و یا ترک فعل باشد.رکن ماد‌ی جرایم تهدیدعلیه بهداشت عمومی و آلودگی محیط زیست شامل هر دو شکل رفتار مرتکب، یعنی فعل و ترک فعل است با این تفاوت که، جرم زیست محیطی ناشی از ترک فعل بسیار اندک است و عنصر مادی بیشتر این جرایم ناشی از فعل است.

۲-۱-۱-‌ فعل

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:24:00 ق.ظ ]




ریچاردز[۶۳] و همکاران(۲۰۰۰)در بررسی تغییرات رفتاری ۹۸ نفر از مجرمین عمومی و مجرمان جنسی زندانی شده گزارش کردند که در گروه آزمایش علی رغم پیامدهای منفی کوتاه مدت در بلندمدت از میزان رفتارهای بیمارگون و نابهنجار کاسته شد.البته تاثیر افشا در مجرمین به مراتب بیشتر از سایر مجرمین بود.

گردن[۶۴] و همکاران(۲۰۰۷)نشان دادند که افشا می‌تواند به عنوان یکی از راهبردهای مقابله با ترس های شبانه در کودکان و نوجوانان عمل نماید.

۲-۱۵- مکانیسم های دفاعی

عقاید فروید در خصوص دفاعی بودن بخش عمده ای از نظریه ی او به شمار می‌آید . یکی از کارکردهای ایگو (بخش عقلانی شخصیت که فرد را در تعامل با جهان بیرونی یاری می‌کند) آن است که تکانه های نهاد ( بخش زیستی شخصیت) را با معیارها و ملاک های انطباقی من برتر ( وجدان )وفق دهد. برای میل ‌به این مقصود، قسمتی از ایگو ، در سطح ناهشیاری عمل کرده و می کوشد تکانه های نهادرا به چیزی انطباقی تر و لذا مقبول تر از لحاظ من برتر تبدیل کند. راهبردهایی که به وسیله ی این بخش ناهشیار از من برتر به کار می رود مکانیسم های دفاعی ایگو نام دارد (ساپینگتون، ترجمه ی حسین شاهی براواتی ،۱۳۸۴).

مکانیسم های دفاعی فرآیندهای روانشناختی خودکاوی هستند که از افراد در برابر اضطراب ، ادراک خطرها یا عوامل تندیگی زا حمایت می‌کنند و واسطه بین واکنش در برابر تعارض های هیجانی با عوامل تندیگی زای درونی و بیرونی هستند (DSM-IV-TR، ۲۰۰۰، ترجمه ی ‌نیک‌ خو و آواویس یا نس،۱۳۸۴).

فروید اصطلاح مکانیسم های دفا عی را به آن دسته از تدابیر ناهشیار اطلاق می‌کند که آدمی برای حل و فصل هیجان های منفی به کار می‌برد. این تدابیر هیجان مدار، موقعیت تنش زا را تغییر نمی دهند بلکه فقط شیوه ی دریافت یا اندیشیدن شخص را به آن عوض می‌کنند. ‌به این ترتیب ‌در همه ی مکانیسم های دفاعی عنصر خود فریبی در کار است (اتکینسون، ترجمه ی براهنی و همکاران ،۱۳۸۲).

تلاش مکانیسم های دفاعی برای زدودن اندیشه‌های ممنوع و یا لااقل کاهش آن ها از ساخت من ، به تثبیت ویژگی ها و عادت های شخصیتی خاص منجر می شود (فروید، ۱۹۳۶، ترجمه ی علی خواه ، ۱۳۸۲).

به نظر فروید ، دفاعی بودن حتی در سالم ترین اشخاص نیز اجتناب ناپذیر است. همچنین به عقیده ی او، درتمامی اوقات حالتی دفاعی داریم . خواست ها و امیال خودخواه نهاد همیشه باید از چشم کیفر دهنده ی من برتر مخفی بمانند، لذا تمامی رفتارها دفاعی هستند. دفاعی بودن را نمی توان حتی از راه فنون اختصاصی مثل روانکاوی از بین برد. در بهترین حالت ، می‌توانیم یاد بگیریم دفاع هایی که واقعیت رابه شیوه های ظریف تری تحریف می کنندجایگزین دفاع هایی بکنیم به تحریف شدید واقعیت می پردازند. از آنجایی که نظریه پردازان خودشکوفایی و کمال اظهار می دارند که افراد برخوردار از کارکرد سالم الزامی برای دفاعی بودن ندارند، این مسئله یکی از واضح ترین نقاط اختلاف میان نظریه پردازان کمال و فرویدی ها به شمار می رود. اصطلاح دفاعی ظاهراً از مضامین و تلویحات منفی شدیدی برخوردار است. سخن گفتن از اینکه کسی دفاعی عمل می‌کند به معنای تحقیر و انتقاد از اوست. در نتیجه لازم است براین نکته تأکید کنیم که به نظر فروید، این مکانیسم ها دروغ های موجه کوچکی هستند که به شخص امکان زندگی کردن با خویش و جامعه اش را ارزانی می دارند. آ نها به فرد این امکان را می‌دهند که بدون افتادن در دام تفکر کاملا جادویی یا روان پریش ، با یک تهدید روانی کنار بیایند. دفاع های پخته تر به تکانه های زیستی بدوی این اجازه را می‌دهند که در مجاری و راه های سازنده و مفید قرار گیرند.به نظر فروید دفاع ها زندگی در جامعه رامیسر می‌سازند در حقیقت، منبع تمدن به شمار می‌آیند. عده ای از فرویدی ها پیشنهاد کرده‌اند که بهتر است این دفاع ها را مکانیسم های کنار آمدن یا مکانیسم های انطباق بنامیم

(ساپینگتون، ترجمه حسین شاهی برواتی، ۱۳۸۴).

دفاع ها جوهر خاصی از ساخت روانی را تشکیل نمی دهند و از این روی به صورتی قابل درک نیستند. دفاع یکی از کارکردهای من است و از این روی شناخت آن از طریق کنشی که اعمال می‌کند ممکن است.

برونر،۱۹۷۶ (به نقل از قربانی، ۱۳۸۲) در این راستا اظهار می‌دارد که دامنه ی کنش ها من می‌تواند به سبک دفاعی مورد استفاده قرار گیرد.

از این روی ، دلاسلوا ۱۹۹۶(به نقل از قربانی، ۱۳۸۲) معتقد است به جای تهیه ی فهرست از دفاع های مختلف به عنوان قسمت خاصی از سازمان روانی ، بهتر است کنش وری دفاعی دربافت تعارض درون روانی درک شود (قربانی، ۱۳۸۲).

دفاع ها بدون توجه به اضطرابی که آن ها رافرا می‌خواند قابل درک نیستند فروید با طرح نظریه دوم خود در خصوص اضطراب ، تمرکز کاوش و درمانگری را از تکانه های غریزی به کار”من” منتقل کرد.این من است که اضطراب را ادراک ، و سپس نیروهایی را برای دفاع در مقابل خطر قریب الوقوع ناشی از تجمع تکانه ها به جنبش در می آورد . چنین بازنگری نظریه ای توسط فروید بر نقش محیط (محیط عینی و پدیداری) نیز تأکید بیشتری می‌کند (دلاسلوا،۱۹۹۶، به نقل از قربانی،۱۳۸۲).

درخصوص دفاع ها سه نکته قابل توجه است: نخست افراد به ندرت بایک سازو کارمنفرد به دفاع از خود در برابر تنش و اضطراب می پردازند. دفاع ها اغلب به صورت ترکیبی به کار می‌روند هر فرد گستره ای از دفاع ها را برای مهار اضطراب به کار می‌برد که حجم عمده ای از آن ها در فرایند تحول ، مشخصه ی شخصیت وی شده اند. افزون بر این ، همپوشی زیادی در شیوه ی عمل دفاع ها در مهار اضطراب وجود دارد . ‌بنابرین‏ ، درک رفتار دفاعی ‌مهمتر از طبقه بندی و تمایز دفاع های مختلف است. از این روی در بیماران این رنجش ذهنی در قالب واژه هایی همچون ترس، کلافگی، ناراحتی، عصبی شدن، تنش، نگرانی، دردناک بودن و غیره نمود می‌یابد. این رنجش معمولا با احساسات بنیادی همچون خشم ، گناه و شرم، اندوه، عشق و صمیمیت و تمایلات جنسی گره خورده است. (قربانی،۱۳۸۲).

۲-۱۵-۱- شناسایی دفاع ها

مکانیسم های دفاعی سه جز دارند:

    1. یک رفتار قابل مشاهده(اغلب یک علامت).

    1. یک تکانه یا قصدی که برای بیمار قابل قبول نیست و عامل استرس زاست و تعارض هیجانی ایجاد می‌کند.

  1. فرآیندی که از طریق آن رفتار قابل مشاهده ی بیمار یا(علامت) به قصد، نیت و تمایل غیرقابل قبول متصل می شود. ارتباط بین تمایل وقصد، به رفتار آشکارو یا علامت فقط از طریق تعبیر و تفسیر استنباط شده از سوی درمانگر قابل دستیابی است و ممکن است بیمار آن را تأیید یا رد کند. (سادوک،سادوک ۲۰۰۷، ترجمه رضاعی،۱۳۸۷).

‌در هر مرحله از رشد لیبیدو، اجزای سائقی خاص، مکانیسم های دفاعی مشخص را در ایگو به وجود می آورند. برای مثال مرحله ی مقعد با واکنش وارونه ارتباط دارد که به صورت تکوین احساس شرم و نفرت در ارتباط با لذات و تکانه های مقعدی تظاهر می‌کند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:24:00 ق.ظ ]




همه کشورهای عضو سازمان تجارت جهانی ملزم به تطابق با شرایط موافقت نامه تریپس می‌باشند، به جز کشورهایی که استثناء شده اند. موافقت نامه تریپس با وجود فقدان یک مکانیزم واحد برای حمایت از حقوق مالکیت فکری در بین تمام کشورها، بین کشورها تبعیض قائل نمی شود. تعهداتی که به موجب تریپس ایجاد شده است، نسبت به همه کشورهای عضو یکسان اعمال خواهد شد. اما کشورهای درحال توسعه و کمتر توسعه یافته مدت طولانی تری برای تطبیق با تریپس فرصت دارند. در هر صورت، همه کشورها صرف نظر از سطح توسعه و زمان شروع حمایت از مالکیت فکری باید برای انجام تعهداتشان با استانداردهای هماهنگ شده منطبق باشند. تریپس اگر چه بیان کننده حداقل حمایت از مالکیت فکری است، اما به کشورها اجازه داده است که در صورت تمایل، حمایت گسترده تری نیز اعمال کنند.[۸۳] همچنین کشورها در به کارگیری روش های مناسب برای اجرای مقررات تریپس، در چارچوب قوانین خود آزاد اند.

مواد ۳ و ۴ تریپس شامل دو اصل اساسی «رفتار ملی»[۸۴] و «دولت کامله الوداد»[۸۵] است؛ که نسبت به تمام دسته های مالکیت فکری مشترک می‌باشد. اصل رفتار ملی تبعیض بین اتباع کشور خود و اتباع کشورهای دیگر را ممنوع می‌کند؛ و اصل دولت کامله الوداد نیز تبعیض بین اتباع کشورهای دیگر را ممنوع می‌کند. این تعهدات همه استانداردهای اساسی حمایت و اجرای حقوق مالکیت را دربر می‌گیرد.

ماده ۷ که بیانگر اهداف موافقت نامه تریپس است، اعلام می‌کند که حمایت از حقوق مالکیت فکری و اجرای این حقوق باید به توسعه ابداعات تکنولوژیک، انتقال و گسترش فن آوری و استفاده متقابل تولیدکنندگان و مصرف کنندگان دانش فنی کمک کند و به گونه ای صورت گیرد که به رفاه اقتصادی و اجتماعی و توازن میان حقوق و تعهدات منجر شود. همچنین به گونه ای که در مقدمه آن بیان شده است، تریپس به دنبال کاهش انحرافات و موانع تجارت بین‌المللی و افزایش حمایت مؤثر و مناسب از حقوق مالکیت فکری بوده و تضمین می‌کند که اقدامات و روش های اجرای حقوق مالکیت فکری، خود مانع تجارت مشروع نشوند.

بند دوم: موافقت نامه های آزاد تجاری

موافقت نامه های آزاد تجاری[۸۶] عمدتاًً دربردارنده مقررات تریپس پلاس[۸۷] هستند، قوانینی فراتر از حداقل استانداردهای درنظر گرفته شده در تریپس. این مقررات سطح بالاتری از حمایت را برای اختراعات تحمیل می‌کنند.

به موجب ماده ۱ تریپس،[۸۸] کشورها می‌توانند از حقوق مالکیت فکری حمایت بیشتری نسبت به آنچه که در موافقت نامه تریپس آمده است، کنند. به موجب این ماده می توان استنباط کرد که تریپس تنها حداقل استانداردهای حمایتی را بیان ‌کرده‌است و کشورها آزادندکه این استانداردها را گسترش دهند. این موضوع پایه های شکل گیری روند تریپس پلاس در موافقت نامه های آزاد تجاری را ایجاد ‌کرده‌است. گرایش به مطرح کردن تعهدات تریپس پلاس در موافقت نامه های آزاد تجاری، توسط کشورهای توسعه یافته از جمله ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا صورت گرفته است. این روند در نتیجه نارضایتی دارندگان حقوق مالکیت فکری از استانداردهای تریپس می‌باشد، زیرا آن ها معتقدند که این استانداردها برای حمایت از منافع آن ها کافی نیست. در نتیجه این کشورها به دنبال گسترش حمایت از مالکیت فکری از طریق موافقت نامه های دوجانبه، حذف و یا کاهش انعطافهای تریپس و بالابردن سطح استانداردهای حمایتی مالکیت فکری در کشورهای درحال توسعه بودند. آن ها با بهره گرفتن از موافقت نامه های آزاد تجاری کشورهای درحال توسعه را برای پذیرش حمایت بیشتر از حقوق مالکیت فکری تحت فشار قرار می‌دهند.[۸۹]

کشورهای توسعه یافته قصد دارند که از این طریق، منافع بیشتری نسبت به آنچه که در تریپس در نظرگرفته شده است کسب کنند. زیرا صاحبان اصلی اختراعات کشورهای توسعه یافته می‌باشند و ‌در مقابل‌ کشورهای درحال توسعه وارد کننده اختراعات هستند. ‌بنابرین‏، کشورهای صنعتی با گسترش حمایت از اختراعات می‌توانند منافع شرکت های خود را افزایش دهند؛ اما کشورهای درحال توسعه که وارد کننده فن آوری می‌باشند از گسترش حمایت از اختراعات متضرر می‌شوند. کشورهای توسعه یافته معتقد اند که اهداف توسعه ای مستلزم همراهی با سیاست های حقوق مالکیت فکری می‌باشد. به عبارت دیگر، لازمه توسعه اهداف بهداشتی، صنعتی و کشاورزی، پیشرفت در قوانین نظام مالکیت فکری است. [۹۰] با این حال، زمانی که این مقررات به طور گسترده ای تعهدات کشورها در زمینه حمایت از حقوق مالکیت فکری را افزایش داد، و مانع کشورها برای به کارگیری انعطافهای اعطا شده به آن ها در تریپس شد، تضاد بین قوانین تریپس پلاس و تریپس مورد توجه قرار گرفت.

مقررات مالکیت فکری به ویژه قوانین مرتبط با بهداشت عمومی، در موافقت نامه های آزاد تجاری اغلب مورد انتقاد شدید قرار گرفته است. آنچه مسلم است، این موافقت نامه ها به دلیل تضادی که با انعطاف های تریپس دارند و همچنین به دلیل آثار منفی احتمالی که بر دسترسی به داروها در کشورهای در حال توسعه خواهند داشت، مورد بحث می‌باشند. به سبب ماهیت تعهدات ناشی از این موافقت نامه ها تلاش هایی که در اعلامیه دوحه برای تقویت انعطاف های تریپس در جهت ارتقای بهداشت عمومی انجام گرفته، تحلیل رفته است و به نظر می‌رسد که افزایش موافقت نامه های آزاد تجاری در سال های اخیر موجب بی اثر شدن اقدامات اعلامیه دوحه و چه بسا تشدید تضاد بین حمایت از اختراعات و دسترسی به داروها شده است.[۹۱]

برخی از مقررات تریپس پلاس که می‌تواند انعطاف های موجود برای تسهیل دسترسی کشورها به داروها را محدود کند، عبارت اند از:

۱- گسترش حق ثبت اختراع: برای ایجاد مقرراتی که اجازه بدهد اشکال و کاربردهای جدید از مواد شناخته شده، در قالب اختراع ثبت شوند، تلاش هایی صورت گرفته است. این امر پدیده تهدیدآمیز احیای مجدد اختراع[۹۲] در زمینه داروسازی را ایجاد می‌کند. این پدیده، حمایت از حق ثبت اختراع را با تغییر اجزایی که به طور قابل توجهی اثر درمانی دارو را بهبود نمی بخشد، توسعه می‌دهد؛ یا ‌در مورد استفاده جدید از مواد شناخته شده، خواستار حمایت از حق ثبت اختراع برای کشف کاربرد های جدید است تا نوآوری واقعی.[۹۳] در حالی که موافقتنامه تریپس، مستلزم حمایت از حق ثبت اختراع کاربرد و یا شکل جدید از اشیا شناخته شده نمی باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:24:00 ق.ظ ]




فرانوگرایی در دو زمینه از سایر رویکردهای یادگیری متمایز می‌شود. اول اینکه در این جنبش، برای کسب دانش، عقلانیت و منطق، مهم تلقی نمی‌شوند. دوم اینکه، دانش ممکن است متناقض باشد. به دلیل ماهیت زمینه‌ای دانش، افراد ممکن است در یک زمان واحد، دو دیدگاه کاملاً متفاوت در رابطه با یک موضوع داشته باشند (کیلگور، ۲۰۰۱). فرانوگرایی با فراصنعت گرایی مرتبط است. عصر صنعتی نتیجه تفکر نیوتنی است- عصری است که در آن تفکر و فرایندها در قالب اصطلاحات ماشینی کارایی و اثربخشی در نظر گرفته می‌شوند و به طور علمی از طریق فرایندهای تقلیل گرایی ادراک می‌شوند (ساده کردن موضوعات پیچیده به موضوعات قابل فهم) (مریام و کافارلا، ۱۹۹۹).

یادگیری در این رویکرد صنعتی (جدید) مبنایی برای دنیا محسوب می‌شود تا دانش جدیدی را به سرتاسر سبز فایل- که عصر “فرانوگرایی” نامیده می‌شود، اضاف کند. در حال حاضر، چند نظریه فرانوگرایی وجود دارد اما در رأس هر کدام از این نظریه ها، مفهومی اساسی نهفته است و آن این است که آن چه که زمانی تنها در زمینه تقلیل گرایی قابل درک بود، اکنون در زمینه وابستگی‌ها و روابط مشترک قابل درک می‌باشد- درک این که “چیزها از جمله واقعیت خود جهان، گوناگون‌تر، سیال‌تر، خیالی‌تر و مشاجره‌ای‌تر از تفکر اصیل هستند” (مریام و کافارلا، ۱۹۹۹).

رویکرد فرانوگرایی در رابطه با یادگیری بر این مبنا بنا نهاده شده است که تنها یک نوع یادگیرنده، یک هدف خاص برای یادگیری، یک شیوه برای یادگیری و یک محیط خاص برای وقوع یادگیری، وجود ندارد (کیلگور، ۲۰۰۱). کیلگور (۲۰۰۱)، چند مورد از نظرات فرانوگرایی در رابطه با دانش را مطرح می‌کند: ۱) دانش، تجربی، ناقص، چند بخشی است و ضرورتاً منطقی نیست. ۲) دانش به طور اجتماعی ساخته می‌شود و از فرد داننده کسب می‌شود. ۳) دانش زمینه‌ای است، ‌بنابرین‏ به موازات تغییر موقعیت و زمینه، دانش و دیدگاه داننده نیز تغییر می‌کند.

در واقع رویکرد فرانوگرایی، یادگیری را به عنوان فرایندی در نظر می‌گیرد که دانش و اطلاعات جدیدی را به دوران جدید و در حال تغییر ارائه می‌کند و تأکید می‌کند که یادگیری به یک فرد، یک هدف، یک شیوه و یک محیط خاص برای یادگیری محدود نمی‌شود.

به طور کلی، مسأله یادگیری و اهمیت فزاینده آن باعث شده تا هر رویکرد به ارائه نظریاتی در رابطه با آن بپردازد که خود مبنایی برای تدوین و طراحی نظریات و مدل‌های زیادی گردیده است. در این بین، رویکرد دانش سازی به دلیل تأکید زیاد بر فعال بودن یادگیرنده در جریان یادگیری و مشارکت او در تمام مراحل، زمینه‌ای را برای سایر محققان فراهم نمود تا به طرح مدل‌های آموزشی مختلف متناسب با این رویکرد بپردازند. یکی از مدل‌های مهم و در عین حال مؤثری که طبق این رویکرد ارائه شده است، مدل آموزشی چرخه یادگیری است.

۲-۲-۲- چرخه یادگیری:

یکی از انواع مدل‌های آموزشی بر مبنای رویکرد دانش سازی که منجر به تغییر مفهومی می‌شود، چرخه یادگیری است (اِستپانز و همکاران، ۱۹۸۸). نقطه آغاز این روش، به دهه ۱۹۶۰ بر می‌گردد و از آن زمان تاکنون، چرخه یادگیری به مرکز توجه صدها مطالعات تبدیل شده است که به دنبال بررسی اثربخشی آن هستند (لاسون[۱۱۶]، ۱۹۹۵). مدل چرخه یادگیری مبتنی بر نظریه شناختی پیاژه است (بیووینو، دنگل و آدامز[۱۱۷]، ۱۹۹۹).

۲-۲-۲-۱- چرخه یادگیری سه گانه

رویکرد چرخه یادگیری سه مرحله‌ای که شامل مراحل شناسایی[۱۱۸]، اختراع[۱۱۹] و اکتشاف می‌باشد توسط کارپلاس و تی یر در سال ۱۹۶۷ تدوین شد (لاسون، آبراهام و رینر[۱۲۰]، ۱۹۸۹). در مرحله شناسایی، دانشجویان در رابطه با پدیده مورد نظر، تجربه اولیه‌ای کسب می‌کنند. در مرحله اختراع، دانشجویان با واژه ها و اصطلاحات جدیدی در رابطه با مفاهیم مورد نظر درس، آشنا می‌شوند و سپس در مرحله اکتشاف، دانشجویان، مفاهیم و اصطلاحات علمی را در موقعیت‌های مرتبط اما جدید به کار می‌گیرند. به دلیل پیچیدگی معانی مراحل، کارپلاس نام این مراحل را به نام‌های اکتشاف، معرفی مفهوم و کاربرد مفهوم تغییر داد (هانلی[۱۲۱]، ۱۹۷۷). در مرحله اکتشاف، دانشجویان با راهنمایی استاد با مفاهیم جدید آشنا می‌شوند، همچنین با تجارب پیشین و دانش موجود خود در رابطه با موضوع نیز مواجه می‌شوند. در طول مرحله معرفی مفهوم، دانشجویان با مفهوم جدیدی آشنا می‌شوند. در این مرحله اساتید از کتاب درسی، فیلم یا CD استفاده می‌کنند تا مفهوم را معرفی نمایند. در مرحله کاربرد مفهوم، دانشجویان دانش جدید را در موقعیت‌های جدید به کار می‌برند (آسبورن و ویتراک[۱۲۲]، ۱۹۸۳).

بعد از مدل چرخه یادگیری سه گانه که دارای سه مرحله شناسایی، اختراع و اکتشاف بود، مدل کامل‌تری در برگیرنده چهار مرحله به نام چرخه یادگیری چهارگانه مطرح شد.

۲-۲-۲-۲- چرخه یادگیری چهارگانه

مدل چرخه یادگیری چهارگانه (بِرِدِرمَن، a1982، b1982؛ شایمنسکی و همکاران، ۱۹۸۳؛ مارتین و همکاران، ۲۰۰۱) نیز بر مبنای ترکیبی از نظریات یادگیری تدوین شد. طبق نظر مارتین، سکستون و گرلوویچ (۲۰۰۵) اولین مرحله، اکتشاف است که در آن یادگیرندگان، مواد و تجارب را به هم پیوند می‌دهند و دانشجویان در فعالیت‌های فیزیکی که شامل مشاهده، دستکاری مواد، جمع‌ آوری و ثبت داده می‌باشد، مشارکت می‌کنند.

دومین مرحله، توضیح است که در آن دانشجویان با بهره گرفتن از مهارت‌های پردازشی، از طریق بحث و با کمک اساتید به کشف و درک و فهم مفهوم جدا شده در فعالیت‌هایی که تجربه می‌کنند، می‌پردازند. سومین مرحله، توسعه است که در آن دانشجویان با کمک اساتید، از مهارت‌های فراشناختی برای حفظ و تقویت اکتشاف، توسعه ادراک خود به منظور توضیح پدیده‌های مختلف با مفاهیم یکسان، استفاده می‌کنند. چهارمین مرحله، ارزیابی است که هر سه مرحله پیشین را تحت پوشش قرار می‌دهد و بر چگونگی یادگیری دانشجویان نظارت می‌کند، و پیامدهای یادگیری را نیز مورد ارزیابی قرار می‌دهد.

پس به طور کلی، مدل چرخه یادگیری چهارگانه دارای چهار مرحله به نام‌های اکتشاف، توضیح، توسعه و ارزیابی است که در هر مرحله، روی فعالیت‌های خاصی تأکید می‌شود. بعد از این مدل، با اضاف شدن مرحله دیگری ‌به این چهار مرحله، مدل دیگری به نام چرخه یادگیری پنج گانه مطرح شد.

۲-۲-۲-۳- چرخه یادگیری پنج گانه

چرخه یادگیری پنج گانه که شامل مراحل مشارکت، اکتشاف، توضیح، بسط یادگیری و ارزیابی می‌باشد توسط بای بی(۱۹۷۷) مطرح شد. در مرحله اول یعنی مشارکت، دانشجویان با موضوعی که قرار است یاد بگیرند، آشنا می‌شوند و دانش پیشین آن‌ ها در این زمینه، تعیین می‌شود. در مرحله دوم یعنی اکتشاف، دانشجویان در فعالیت‌های فیزیکی که تقویت کننده موضوع درسی تازه آموخته شده است، شرکت نموده و یادگیری خود را تقویت می‌نمایند. در مرحله توضیح، استاد به طرح یک سری پرسش‌های راهنما و هدایتگر می‌پردازد تا از این طریق به دانشجویان کمک کند به پاسخ‌ها یا نتیجه‌گیری‌هایی در رابطه با موضوع دست یابند (بای بی و همکاران، ۲۰۰۶).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:24:00 ق.ظ ]