میزان رفتارهای عدم صداقت علمی از دیدگاه همکلاسی ها به چه میزان است؟
عوامل مرتبط(نگرش نسبت به رفتارهای عدم صداقت علمی، رفتارهای خنثی کننده وکدهای اخلاق پرستاری) با التزام به مراقبت اخلاقی همراه با کنترل اثرات متغییرهای فردی- اجتماعی کدامند؟
تعاریف واژه ها:
تعریف نظری عدم صداقت علمی:
بعنوان شرکت آگاهانه فرد در رفتارهای فریب آمیز با توجه به فعالیت آکادمیک[۴۹] تعریف شده و شامل رفتارهای عدم صداقتی است که در کلاس درس یا محیط های بالینی روی می دهد(۱۰).
تعریف عملی عدم صداقت علمی:
در این پژوهش به دو منظور استفاده شده و شامل دو قسمت می باشد: الف)تعیین میزان رفتارهای عدم صداقت علمی از دید گاه همکلاسی ها در محل تحصیل و محیطهای بالینی و ب) نگرش دانشجویان نسبت به رفتارهای عدم صداقت علمی در محل تحصیل و محیطهای بالینی می باشد.
الف)تعیین میزان رفتارهای عدم صداقت علمی از دیدگاه همکلاسی ها در محل تحصیل و محیطهای بالینی می باشد، که توسط قسمت سوم پرسشنامه و با ۱۹ عبارت(عبارات ۴۶الف تا ۶۴الف) ،بر مبنای مقیاس لیکرت (از نمره ۵=کاملاً موافق تا ۱= کاملاً مخالف) نمره دهی شده است و با درصد فراوانی سنجیده شده است.
ب)در این تحقیق منظور نگرش دانشجویان نسبت به رفتارهای عدم صداقت علمی در محل تحصیل و محیطهای بالینی می باشد، که توسط قسمت سوم پرسشنامه و با ۱۹ عبارت(عبارات ۴۶ب تا ۶۴ب)، با حداقل و حداکثر امتیاز ۱۹ و ۹۵ بر مبنای مقیاس لیکرت (از نمره ۵=بینهایت غیر اخلاقی تا ۱= غیر اخلاقی نیست) نمره دهی شده است، نمرات بالاتر از میانگین نشان دهنده نگرش مثبت نسبت به رفتارهای عدم صداقت علمی در محل تحصیل و محیطهای بالینی می باشد.
تعریف نظری رفتارهای خنثی کننده:
بعنوان توجیه کردن و یا دلیل تراشی برای رفتارهای منحرف تعریف شده است. این رفتارها توجیه هایی است که افراد جهت منطقی جلوه دادن درجات مختلف رفتارهای منحرف بکار برده و بنابراین فرد را از مقصر دانستن خود محافظت می کند(۱۰).
تعریف عملی رفتارهای خنثی کننده:
در این تحقیق منظور نگرش دانشجویان نسبت به رفتارهای خنثی کننده جهت توجیه ارتکاب رفتارهای عدم صداقت علمی در محل تحصیل و محیطهای بالینی می باشد، که توسط قسمت دوم پرسشنامه و با ۱۶ عبارت (۲،۴،۸،۱۰،۱۵،۱۹،۲۲،۲۶،۳۰،۳۱،۳۴،۳۷،۳۹،۴۰،۴۱،۴۴)با حداقل و حداکثر امتیاز ۱۶ و ۸۰ بر مبنای مقیاس لیکرت از نمره ۵(قویاً موافق) تا نمره ۱(قویاً مخالف) نمره دهی شده است نمرات بالاتر از میانگین نشان دهنده نگرش مثبت نسبت به رفتارهای خنثی کننده در محل تحصیل و محیطهای بالینی می باشد.
تعریف نظری کدهای اخلاق پرستاری:
کدهای اخلاقی استانداردهایی برای انجام کار می باشد که توسط کارکنان و تیم درمانی برگزیده شده است(۱۰).
تعریف عملی کدهای اخلاق پرستاری:
در این تحقیق منظور نگرش دانشجویان نسبت به کدهای اخلاقی انجمن پرستاران امریکا در حرفه پرستاری می باشد که این کدها هم راستا و هماهنگ با کدهای ملی اخلاق پرستاری تدوین شده در ایران می باشد، که توسط قسمت دوم پرسشنامه و با ۱۶ عبارت(۱،۷،۹،۱۱،۱۲،۱۶،۱۸،۲۱،۲۴،۲۷،۲۹،۳۲،۳۳،۳۵،۴۳،۴۵) با حداقل و حداکثر امتیاز ۱۶ و ۸۰ بر مبنای مقیاس لیکرت از نمره ۵(قویاً موافق) تا نمره ۱(قویاً مخالف) نمره دهی شده است نمرات بالاتر از میانگین نشان دهنده نگرش مثبت نسبت به کدهای اخلاق پرستاری می باشد.
تعریف نظری التزام به مراقبت اخلاقی:
بعنوان هسته مرکزی ارزشهای پرستاری تعریف شده و نشان دهنده درجه نگرانی ، تعهد و میزان احترام به شخصیت بیمار در حین مراقبت پرستاری از او تعریف شده و پایه ای برای پرستاران و دانش جویان پرستاری است تا مراقبت بیمار محور خود را در تمام جنبه های مراقبت پرستاری گسترش دهند(۱۰).
تعریف عملی التزام به مراقبت اخلاقی:
در این تحقیق منظور نگرش دانشجویان نسبت به رعایت اصول اخلاقی در انجام مراقبت از مددجویان می باشد، که توسط بخش دوم پرسشنامه و با ۱۳عبارت(۳،۵،۶،۱۳،۱۴،۱۷،۲۰،۲۳،۲۵۲۸،۳۶،۳۸،۴۲ )با حداقل و حداکثر امتیاز ۱۳ و ۶۵ بر مبنای مقیاس لیکرت از نمره ۵(قویاً موافق) تا نمره ۱(قویاً مخالف) نمره دهی شده است، نمرات بالاتر از میانگین نشان دهنده نگرش مثبت نسبت به التزام به مراقبت اخلاقی می باشد.
پیش فرض های پژوهش:
پرستاری از جمله رشته هایی است که دارای جنبه های اخلاقی فراوان است(۱).
رفتارهای عدم صداقت علمی بعنوان پدیده ای شایع و رو به رشد در مراکز علمی، چالشهای عمده و اساسی را در امر رشد اخلاقی و حرفه ای دانشجویان ایجاد می کند(۱۰).
دانشجویان رفتارهای عدم صداقت علمی خود را با تکنیکهای خنثی سازی، موجه و قابل قبول جلوه می دهند(۲۱).
کدهای اخلاق پرستاری بعنوان راهنما و خط مشی این حرفه، نقش اساسی در کاهش بروز رفتارهای عدم صداقت علمی توسط دانشجویان و پرستاران ایفاء می کند(۸ و۱۶).
التزام به مراقبت اخلاقی، هسته مرکزی ارزشهای پرستاری و مراقبت بیمار محور می باشد(۷).
دانستن نگرش دانشجویان نسبت به رفتارهای عدم صداقت علمی، تکنیکهای خنثی کننده، کدهای اخلاق پرستاری و متغیرهای فردی و اجتماعی قابل اندازه گیری می باشد.
محدودیتهای پژوهش :
نتایج بر پایه خود گزارشدهی افراد استوار می باشد.
تفاوت در ویژگیهای شخصیتی و فرهنگی دانشجویان پرستاری.
فصل دوم
دانستنیهای موجود در عنوان پژوهش
این فصل از پژوهش مبتنی بر دو بخش چهارچوب پژوهش و مروری بر مطالعات انجام شده است.
چهارچوب پژوهش
چهارچوب این پژوهش پنداشتی است و بر مفهوم اخلاق استوار است که بر اساس آن مفاهیم اخلاق، اخلاق حرفه ای، عدم صداقت علمی و کدهای اخلاق پرستاری مورد بحث قرار خواهد گرفت.
در زبان انگلیسی واژه های اتیک[۵۰] و مورالیتی[۵۱] هر دو به معنای اخلاق بکار می روند. واژه اتیک از ریشه یونانی ایتوس[۵۲]، به معنی منش و رفتار و واژه مورالیتی از ریشه مورس[۵۳] اقتباس شده است که به معنی رفتار یا رسم و عادت استعمال می شود([۵۴]).
صرف نظر از اینکه اخلاق هم به جنبه مثبت و هم به جنبه منفی آن اطلاق می شود، کلمه اخلاق به آندسته از صفات مثبت که با هنجارهای جامعه همخوانی دارند اطلاق می شود. از سوی دیگر هنگامی که بحث اخلاق مطرح می شود گروهی موضوعات اخلاقی را مطلق و گروهی آنها را نسبی می دانند، واقع گرایی اخلاقی به این معناست که ارزشها و الزام های اخلاقی پشتوانه واقعی دارند و تابع سلایق فردی یا قراردادهای اجتماعی نیستند، در مقابل غیر واقع گرایی اخلاقی به معنای آنست که ارزشها و الزام های اخلاقی پشتوانه واقعی ندارند و بعبارت دیگر خوبی، بدی، بایستگی و نبایستگی مبنای واقعی ندارند، بلکه به تمایلات افراد وابسته اند یا تابع قراردادهای آنان هستند([۵۵]).
در رابطه با اخلاق تعاریف مختلفی از سوی صاحب نظران ارائه شده است که به چند مورد از آن در ذیل اشاره می شود:
اخلاقیات بعنوان سیستمی از ارزشها و باید و نبایدها در نظر گرفته می شود که بر اساس آن نیک و بدهای سازمان مشخص شده و عمل بد از خوب متمایز می شود.
اخلاقیات عبارت است از شیوه برخورد با خوب و بد با توجه به تعهدات ارزشی، اعتقادی و اخلاقی فرد و جامعه، بعبارت دیگر می توان گفت اخلاقیات نشان دهنده بینش انسان در مورد جهان و آدمیان است و عدالت و انصاف از جمله مفاهیمی است که بر اساس همین بینش تبیین و تعریف می شود.
اخلاقیات بعنوان مجموعه ای از اصول، اغلب به عنوان منشوری که برای راهنمایی و هدایت استفاده می شوند، تعریف شده اند.
اخلاق الگوی ارتباطی مبتنی بر رعایت حقوق طرف ارتباط است. به عبارت دیگر اخلاق مسئولیت پذیری در قبال حقوق افراد است.
کوناک و جونز[۵۶] اخلاقیات را اینگونه تعریف کرده اند: اخلاقیات به انصاف،راستی و درستی مربوط می شوند، به تصمیم گیری در خصوص اینکه چه چیز خوب و چه چیز بد است و به فعالیتها و قواعدی که رفتار پاسخگویانه را بین افراد و گروه ها پی ریزی می کند.
با توجه به تعاریف مختلف، می توان اخلاق را مجموعه ای از صفات روحی و باطنی انسان تعریف کرد که بصورت اعمال و رفتاری که از خلقیات درونی انسان ناشی شده و بروز ظاهری پیدا می کند و بدین سبب گفته می شود که اخلاق را از طریق آثارش می توان تعریف کرد. استمرار یک نوع رفتار خاص، دلیل بر آنست که این رفتار یک ریشه درونی و باطنی در عمق جان و روح فرد یافته است که آن ریشه را خلق و اخلاق می نامند. ([۵۷]). اما در تعریف علم اخلاق باید گفت که عبارت است از آگاهی و اطلاع از عادات و آداب و سجایای بشری و مقصود از این مفاهیم هم مجموعه اعمال و اندیشه ها و عقایدی است که افراد در خصوص اعمال خود دارند. اگرچه جوامع بعلت داشتن ارزش ها، سنتها، ایدئولوژی ها و گرایش های مختلف، در اخلاقی دانستن رفتارها متفاوت هستند، لکن استانداردهای عالی اخلاقی، اشخاص را ملزم و متعهد به رعایت ارزشهایی چون احترام به حقوق انسانی و شان و منزلت او می کنند. چنانچه افراد از نظر استانداردهای اخلاقی در سطحی پایین باشند، محدودیت های قانونی نیز کمترمی توانند رفتار اخلاقی را در آنها توسعه بخشند. اندیشمندان دیدگاه های مختلفی را در رابطه با اخلاق مطرح نموده اند:
اندیشه های اخلاقی آرمانگرا به نوعی اخلاق الهی را تصویر می کنند، یعنی ابعاد اخلاقی و سازمانی مبتنی بر تقوا، پرهیزکاری، عدالت، صداقت، پاکدامنی و فضیلتهای انسانی. در این دیدگاه اصول اخلاقی مطلقی وجود دارند که کارکنان متعهد به رعایت آنها هستند و ارزش ها حالتی مقدس دارند و تخطی از آنها گناهی نابخشودنی محسوب می شود.
در دیدگاه انسانگرا، رعایت حقوق افراد و حفظ کرامت انسانی ، اصلی اساسی بشمار می آید. بر اساس این دیدگاه باید برای انسانها و افراد سازمان حرمت و ارزش قائل بود و نمی توان حق انسان را بخاطر نتیجه ای که برای جمع دارد، ضایع و پایمال کرد، البته رعایت حقوق فردی می بایست به گونه ای صورت پذیرد که حقوق فردی دیگر ضایع نشود و به آن لطمه وارد نسازد.
نسبی گرایان اخلاق را تابع شرایط و مقتضیات زمان و مکان دانسته و پیروان آن بر این باورند که جوامع در حال تغییرند و شرایط و موقعیتها نیز بطور دائم دگرگون می شوند. بنابراین به موازات تحولات ایجاد شده، ضابطه های اخلاقی را نیز باید متحول ساخت و متناسب با زمانه حرکت کرد.
ج-امام ششم(ع)فرمودند:نکاح زن به سبب مبتلا بودنش به برص،جذام و جنون،فسخ و نزد ولیاش برگردانده میشود[۲۱۵](نک:کلینی،۵/۴۰۶).
وجه استدلال این است که در دو خبر اول پس از سؤال از عیوب زن،امام جعفر صادق(ع)جواب دادند.در خبر سوم نیز ضمیر به زن بر میگردد.پس هر سه خبر، از عیوب زن سخن دارند نه مرد.
دسته دیگر از فقهای امامیه مانند جذام و برص را از عیوب مشترک بین زن و مرد دانسته و با وجو هر یک از این دو عیب در زن یا مرد،برای طرف دیگر حق فسخ نکاح قائل هستند[۲۱۶][۲۱۷]این گروه از فقها،برای قول خود علاوه بر اخبار وارد شده،به ادله دیگر نیز استناد کردهاند.از جمله اخبار مورد استناد آنها اولین خبر ذکرشدهء فوق است که:«انما یرد النکاح من البرص والجذام …».
وجه استدلال این گروه آن است که:این خبر در مرد و زن اطلاق دارد و اگر مرد از اطلاق آن خارج شود،به دلیل خاص دیگری نیاز دارد،که چنین دلیلی وجود ندارد. شاید گروه اول به خبر"وجود عیب در مرد،فسخ نکاح از طرف زن را موجب نمیشود"استناد کنند.[۲۱۸]در جواب ایشان گفته شده که در صحت این خبر اختلاف است و خبری که صحت آن محتمل است قابل استناد نیست.
دلیل دیگری که فقهای گروه دوم به آن استدلال کردهاند:دلیل عقلی است،یعنی زن و مرد در متضرر شدن به سبب وجود هر یک از این دو بیماری در فرد دیگر، یکسان هستند و چنان که،مرد با وجود هر یک از این دو عیب در همسرش متنفر و امکان زندگی برای او غیرممکن میشود،زن نیز چنین است و نمیتواند با عشق و علاقه با همسرش زندگی کند،زیرا این بیماری سبب کریه و ناپسندشدن ظاهر میشود.[۲۱۹]
در میان مذاهب اهل سنت،سه مذهب شافعی،مالکی و حنبلی بر مشترکبودن عیوب جذام و برص برای زن و مرد اتفاق نظر دارند.از میان حنفیه نیز محمدبن حسن شیبانی بر این باور است که جذام و برص اگر در مرد باشد حق فسخ برای زن باقی است.بنابراین،جمهور اهل سنت و گروه دوم از فقهای امامیه بر یک عقیده هستند. جمهور اهل سنت برای قول خود،به ادله ذیل استدلال کردهاند:
الف-خداوند میفرماید:
«… فإمساک بمعروف او تسریح باحسان …»
منع کردن زن در استفاده او از حق فسخ نکاح به سبب جذام یا برص موجود در مرد،مخالف تسریح باحسان،برابری زن و مرددر بهرهمندی ایشان از حق فسخ است[۲۲۰]
ب-دلیل دیگر،احادیث و آثار واردشده است.از جمله:پیامبر(ص)میفرماید:از مجذوم فرار کن،چنان که از شیر میگریزی. از بهترین راه های فرار زن و شوهر از همسر مبتلا به جذام خویش،فسخ نکاح است.در غیر این صورت،یا دیگری هم به آن مبتلا میشود که این اهلاک نفس است و در شرع ممنوع.یا به سبب آن بیماری،حقوق همدیگر را رعایت نمیکنند که بر خلاف مضمون آیه فوق است.در مورد برص نیز به عمل رسول الله(ص)استناد کردهاند که پس از ازدواج حضرت با زنی از قبیله بنیغفار،بر بدن او لکههای سفیدی،چون برص دید،فرمود:نزد خانوادهات برگرد[۲۲۱]
همچنین قاعدهء"الضرر یزال"از جمله قاعدههای فقهی مورد اتفاق همه مذاهب است که اصل آن به حدیث پیامبر(ص)بر میگردد که میفرماید:«لاضرر و لاضرار. این حدیث و قاعده فقهی گرفتهشده از آن،به هر یک از زوجین متضرر شونده از نکاح،حق میدهد که عقد را فسخ کند و نمیتوان زن را از این قاعده مستثنا کرد؛[۲۲۲]
ج-دلیل سوم جمهور دلیل عقلی است مبنی بر این که:وجود جذام یا برص در یکی از زوجین مانع حصول مقاصد نکاح است،زیرا وجود هر یک از این دو بیماری در زن یا شوهر سبب ایجاد نفرت در دیگری میشود.از طرف دیگر،به تجربه ثابت شده و علم پزشکی نیز تأیید کرده است که این بیماریها مسری و قابل انتقال هستند.بنابراین،عدم حصول مقاصد نکاح به سبب این عیوب،و مسری بودن آنها میتواند دلیل بر فسخ نکاح،توسط هر یک از زوجین باشد[۲۲۳]
با مطالعه ادله دو گروه(قانون مدنی و دستهای از فقهای امامیه؛جمهور اهل سنت و دسته دیگر از فقهای امامیه)چنین بر میآید که نظر جمهور،به صواب نزدیکتر است.آنچه در قانون مدنی در جدایی زن از مرد در حق فسخ به سبب جذام و برص آمده است،خالی از ایراد نیست،زیرا دسته دوم از فقهای امامیه گفته بودند: نمیتوان از اخبار وارده در این زمینه چنین برداشت کرد که این عیوب خاص زن است و با آنها حق فسخ به مرد داده میشود،بلکه عموم اخبار و قاعده"الضرر یزال"این حق را برای زن ثابت میکند.
۳-۳-۳- بررسی افضا، عمی(نابینایی)،عرج(زمین گیری) از منظر مذاهب خمسه
صاحب جواهر در تعریف افضاء فرمودهاند: «الافضاء فهو تصیر المسکین واحداً.» عموماً فقها در تعریف افضاء آن را یکی شدن مخرج بول و حیض میدانند. این عیب به اجماع فقها جزء عیوب مختص زن محسوب میشود که حق خیار فسخ نکاح را به مرد میدهد و عمده دلیل آن نیز روایات وارده در این خصوص میباشد.[۲۲۴]
در باب عرج (زمین گیری)نیز فقها زمینگیری از عیوب مختص زن محسوب میشود و موجب حق فسخ نکاح برای زوج است اتفاق نظر دارند. آنچه که بین فقها موضع اختلاف است در مورد لنگی زن است.[۲۲۵]
عدهای از فقها مانند حضرت امام (ره) لنگی را از موجبات فسخ میدانند و در این زمینه میفرمایند: «لنگی موجب فسخ است هرچند به حد زمینگیری نرسد.»[۲۲۶]
در باب نابینایی(عمی) نیز باید اینگونه اشعار داشت که نابینایی عبارت است از : کوری یا فساد چشم به طوری که شخص نتواند ببیند هر چند هر دو چشم وی باز باشد ولی چپ بودن یا شبکور بودن و یا ضعف رؤیت یا ریزش آب در اکثر موارد موجب فسخ نکاح نخواهد بود.
مشهور فقها این عیب را از موجبات فسخ نکاح دانستهاند و حتی عدهای از فقها بر آن دعوا اجماع نمودهاند و قول مخالف شاذ و نادر است.
البته فقهای امامیه اتفاق دارند که عمی(نابینایی)و افضا در زن میتواند از عیوب فسخکننده نکاح باشد ،اما در مورد عرج،فقهای امامیه اختلاف کردهاند،بعضی عرج را در حد زمینگیری،و برخی دیگر مطلق عرج را از اسباب فسخ برشمردهاند.قانون مدنی در این زمینه قول گروه اول را ترجیح داده است. [۲۲۷]هیچیک از مذاهب اهل سنت،عیوب مذکور را سبب حق فسخ نکاح نمیدانند.
فقهای امامیه به بعضی اخبار روایت شده از ائمه و اجماع فقها استناد کردهاند ،اما دلیل فقهای اهل سنت که عیوب مذکور را از عیوب مرد و زن ندانستهاند،این است که نه از رسول الله (ص)نهی ثابت روایت شده،و نه صحابهای بر آن فتوا داده است که دیگر اصحاب با سکوت خود آن را پذیرفته باشند.بنابراین،دلیلی بر ثبوت این عیوب وارد نشده و اصل لزوم عقود مانع از فسخ نکاح به استناد دلایل و اسبابی است که استناد آنها به شرع محل خلاف است.[۲۲۸]
البته بر این دو قول نقد نیز وارد شده است نظر فقهای امامیه،مبنی بر جواز فسخ نکاح با وجود این عیوب،از آن جهت که میتواند مخل مقاصد نکاح باشد محل تأمل و قابل توجه است،ولی از آن جهت که عمی و عرج را مختص زن دانستهاند محل ایراد است،زیرا چه بسا این عیوب در مرد نیز وجود داشته باشد که عدم حصول مقاصد نکاح را سبب شود.اگر قانونگذار با نگاهی وسیعتر به این عیوب،آنها را مشروط به اخلال در اهداف نکاح کرده بود شایستهتر بود.به ویژه که برای تفکیک زن و مرد در این مسأله،توجیهی وجود ندارد جز این تصور که بر خلاف زن،مرد با وجود این عیوب هم میتواند حقوق مربوط به خود را ادا کند.از طرف دیگر،قول فقهای اهل سنت،مبنی بر عدم اعتبار این عیوب،باز محل ایراد است.بنابراین،لازم است با توجه به اهداف شرع از نکاح و در نظر گرفتن مصالح زوجین،مسأله بررسی شود تا این عیوب یا هر عیب دیگری که مخل اهداف نکاح و در نتیجه متضرر شدن زن یا مرد شوند،از اسباب فسخ قرار گیرند.
۴-۴-محدود و محصور بودن عیوب فسخ نکاح
بعد از برشمردن عیوب فسخ نکاح نزد فقها و بیان اختلاف میان آنها در این زمینه،سؤال مطرح این است که آیا این عیوب محدود و محصور هستند یا آنچه در نصوص آمده، قابل تعمیم است؟
مذاهب امامیه و اهل سنت با برشمردن این عیوب،آنها را محصور و محدود و غیر قابل تعمیم میدانند.به طوری که،بعضی از فقها تصریح دارند که نکاح جز با عیوب مذکور،قابل فسخ نیست.[۲۲۹]
قانون مدنی نیز با شمردن این عیوب راهی رفته است که فقها پیمودهاند. شارحان قانون نیز در بیان و شرح مادههای ۱۱۲۱ تا ۱۱۲۶، با اکتفا به همین عیوب، قابل تعمیم بودن آنها را تصرح نکردهاند.هر چند در موارد مشابه،مانند بحث نفقه زن،با عمل بر خلاف قول فقها،موارد مورد اشارهء فقها را عمومیت داده و دایرهء نفقه را بر خلاف فقها محصور نکردهاند[۲۳۰].بنابراین، به نظر میرسد محدود کردن عیوب فسخ نکاح به عیبهای خاص،توسط فقها و قانون محل ایراد باشد.
شاید بتوان کار فقها را در محصور کردن عیوب چنین توجیه کرد که: در زمان آنها تنها این عیوب شایع بوده و عیوب خطرناک دیگری که امروزه وجود دارند،کشف نشده بودند و ایشان جز عیوب مذکور،چیز دیگری را مخل مقاصد نکاح ندیده،و به این دلیل،دایره عیوب را محدود کردهاند.بنابراین،با توجه به محدود بودن نصوص و نامحدود بودن حوادث و امور،وظیفه نصوص تمثیل است که مجتهد بتواند در پرتو آن،حکم حوادث و امور مشابه و مستحدثه را تخریج کند.
نتیجه این که نمیتوان عیوب مجوز فسخ نکاح را به آنچه فقها گفتهاند و در قانون مدنی بیان شده محدود کرد،بلکه دایره آن وسیع و قابل تعمیم است.این همان چیزی است که بسیاری از فقها یا مجتهدین غیرصاحب مذاهب مرسوم،در گذشته و حال، آن را پذیرفتهاند.برای نمونه قول تنی چند از آنان ذکر میشود:
سباعی نیز میگوید:محدود کردن فسخ نکاح به دو یا چند عیب،بدون توجه به عیبهایی که قویتر یا مساوی با آنها هستند نمیتواند توجیهی داشته باشد،بلکه هر عیبی در زن یا شوهر که سبب ایجاد نفرت در دیگری،و مانع مقصود نکاح،یعنی رحمت و مودت باشد حق فسخ نکاح را موجب میشود.کسی که بر مقاصد شریعت واقف باشد و بداند که بنای شرع بر جلب مصلحت و دفع ضرر از بندگان است میداند که این قول راجحتر و به روح شریعت نزدیکتر است[۲۳۱] از میان معاصرین نیز میتوان به ابوزهره و زیدان اشاره کرد که گفتهاند: هر عیبی که با آن اهداف نکاح حاصل نشود،موجب فسخ نکاح است.[۲۳۲]
۳-۵-زمان اعتبار عیوب مستوجب فسخ نکاح
وجود برخی از بیماریها در زن یا مرد،سبب میشود که دیگری بتواند از حق فسخ برای انحلال نکاح استفاده کند. حال در اینجا این سؤال ایجاد می شود که زمان اعتبار این عیوب چه وقتی است؟به تعبیر دیگر، وقت تأثیر این عیوب در فسخ نکاح چه زمانی میتواند باشد؟
برای پاسخ به این سؤال ضروری است به شروط کلی مورد نظر فقها برای معتبر دانستن عیوب اشاره و سپس به بیان و تفصیل قانون مدنی و اقوال مذاهب در این زمینه پرداخته شود.
فقهای مذاهب برای ثبوت حق فسخ به سبب عیوب،دو شرط کلی را قائل هستند:
۱٫عدم علم و آگاهی به وجود عیب هنگام عقد.اگر هر یک از زوجین هنگام عقد،با وجود آگاهی از عیب،عقد نکاح را قبول کند،حق فسخ نکاح را نخواهد داشت،چون علم و آگاهیاش نسبت به عیب،بر رضایت وی دلالت داشته است؛
۲٫بعد از آگاهی یافتن نسبت به عیب،حاضر به ادامه زندگی نباشد،بلکه خواهان فسخ نکاح باشد.بنابراین،اگر بعد از علم نسبت به عیب موجود،راضی به ادامه زندگی مشترک باشد،حق فسخ از او سلب میشود[۲۳۳]
فقهای امامیه نیز مانند سایر مذاهب،عدم علم و آگاهی زوجین نسبت به عیوب را از شروط حق فسخ دانستهاند.در صورت عدم علم و آگاهی نسبت به عیوب،قانون و مذهب بین عیوب مرد و زن تفاوت قائل شدهاند که به تفصیل آن پرداخته میشود.
۳-۵-۱-زمان اعتبار عیوب موجود در مرد
مشهور فقها براین عقیده می باشند که جنون و عنن در مرد،هر گاه بعد از عقد هم حادث شود،موجب فسخ برای زن خواهد بود از این ماده میتوان چنین نتیجه گرفت که جنون از عیوبی محسوب میشود که زمان حدوث آن مورد توجه و اعتبار نیست-چه قبل از عقد وجود داشته باشد و چه بعد از عقد،و لو پس از دخول حادث شود-بلکه اعتبار به وجود و بقای آن است،اما در مورد عنن،چنان که ماده ۱۱۲۲ به آن اشاره دارد،در صورتی موجب فسخ است که مرد حتی یک بار هم عمل زناشویی انجام نداده باشد.در مورد بقیه عیوب،قانون چیزی را تصریح نکرده است.شاید مقصود قانونگذار این باشد که با وجود آن عیبها در مرد،قبل از عقد،زن حق فسخ را خواهد داشت،ولی با حدوث آنها بعد از عقد،زن حق فسخ نخواهد داشت. [۲۳۴] در مورد عیبهای غیر از جنون و عنن نیز قول مشهور فقها این است که در صورت حدوث این عیوب بعد از عقد،حق فسخ ایجاد نمیشود،زیرا اصل لزوم عقد است و دلیلی بر ثبوت فسخ وجود ندارد[۲۳۵].
۳-۵-۲-زمان اعتبار عیوب موجود در زن
در مورد عیوب زن سه حالت قابل تصور است: الف-وجود عیوب قبل از عقد؛ب-حادث شده آن بعد از عقد و قبل از وطی؛ ج-حادث شدن آن بعد از عقد و وطی.که رأی مشهور فقهای امامیه بر بقای حق فسخ برای مرد در حالت اول نظر دارد[۲۳۶] .
دیدگاه حنفیه در این باره عبارت است از حنفیها فقط به زن،آن هم در عیوب جنسی خاص،حق فسخ میدهند.از قول آنها چنین بر میآید که:اگر زن با آگاهی از عیوب مرد،به ازدواج با او تن داده باشد،حق فسخ نخواهد داشت،ولی اگر آگاهی نداشت و بعد ازعقد و قبل از نزدیکی دانست، حق فسخ برای او باقی است.حال اگر این عیوب،بعد از عمل زناشویی،و لو برای یکبار،حادث شود دیگر زن حق فسخ ندارد[۲۳۷].
شافعیه و حنابله برآنند که:زمان حادث شدن عیب معتبر نیست،بلکه وجود عیب معتبر است.بنابراین،چه عیب قبل از عقد حادث شود و چه بعد از آن،خواه قبل از دخول باشد و خواه بعد از دخول،در ایجاد حق فسخ برای دیگری تفاوتی نیست.[۲۳۸]
مالکیها در این بحث،بین عیوب مرد و زن تفاوت قائل هستند که به آن اشاره میشود: ۱٫عیوب زن.اگر عیوب قبل از عقد یا در زمان جاری شدن صیغه عقد در زن وجود داشته باشد،برای مرد حق فسخ است،ولی اگر این عیوب بعد از عقد حادث شوند دیگر مرد حق فسخ نکاح نخواهد داشت.
۲٫عیوب مرد.اگر عیوب ویژه مرد،قبل از عقد وجود داشته باشد و زن نسبت به آن بیاطلاع باشد،یا این عیوب بعد از عقد و قبل از وطی حادث شود،در هر دو حالت، زن حق فسخ خواهد داشت،ولی چنانچه این عیوب بعد از وطی حادث شوند،دیگر حق فسخی وجود ندارد.
۳٫عیوب مشترک.در مورد عیوب مشترک،یعنی جنون،جذام،برص و عذیطه(خروج غائط هنگام جماع)نیز بر این باور هستند که:اگر قبل از عقد وجود داشته باشند، برای هر یک از زوجین خیار فسخ باقی است و اگر بعد از عقد حادث شوند،حق فسخ فقط برای زن است[۲۳۹].
به نظر میرسد برای رسیدن به قول صواب،بهتر است به اهداف و مقاصد نکاح توجه شود.از مقاصد و اهداف مهم نکاح،آرامش گرفتن زوجین در کنار هم است،که با از بین رفتن یا کمرنگ شدن این مودت و رحمت،کینه و کدورت جایگزین میشود تا جایی که،نه تنها یار و غمخوار همدیگر نیستند،بلکه در پی اضرار به دیگری خواهند بود و این چیزی است که با نصوص قرآن و اهداف زندگی اجتماعی و زناشویی مغایرت دارد.اصل زندگی زناشویی بر اساس معاشرت به معروف،و بر این مبنا است که به همدیگر ضرری نرسانند، بلکه عشق و علاقهء دو طرفه،آنها را به از خودگذشتگی و ایثار وادار کند.حال که وضع چیزی غیر از این است باید از هم جدا شوند،چون نمیتوانند حق همدیگر را ادا کنند.بنابراین،نمیتواند تفاوتی در زمان حادث شدن عیب در اصل حق جدایی بین زوجین وجود داشته باشد، بلکه اگر قبل از دخول حادث شود حق فسخ دارند و اگر بعد از دخول حادث شود میتوانند با بهره گرفتن از حق طلاق و خلع،از همدیگر جدا شوند و این چیزی است که قاعده کلی شرعی"لاضرر"ما را به آن میرساند و نصوص امساک بمعروف او تسریح باحسان بر آن دلالت دارد.[۲۴۰]
شاید بهترین توجیه برای تفاوت بین عیوب حادثشونده قبل از دخول و بعد از دخول این باشد که:دخول به منزله تصرف است.بنابراین،بعد از آن،حق فسخ از بین میرود مگر در صورتی که این عیوب قبل از دخول وجود داشته باشند و علم و آگاهی بر آن نباشد،اما قبل از دخول هنوز تصرفی صورت نگرفته است.میتوان از امثال و نظایر این مسأله،به عیوب مبیع قبل از تحویل یا بعد از آن اشاره کرد، که در صورت حادث شدن عیوب در ملک بایع، مشتری حق فسخ دارد،ولی اگر بعد از تحویل آن حادث شود و نتیجه ماقبل نباشد مورد توجه قرار نمیگیرد.
۳-۶- نتیجه گیـری
از مجموع مطالب بررسی شده در فصول قبلی به این نتیجه رسیدیم که یکی از اسبابی که موجب حق فسخ عقد نکاح میشود،وجود برخی از عیوب در زوجین است.چنان که،جمهور فقها و مذاهب اسلامی بر آن رفتهاند و نصوص قانون مدنی نیز بر آن دلالت دارند هر یک از زن و شوهر میتوانند از این حق برخوردار باشند و هرگز نمیتوان مرد یا زن را از این حق محروم ساخت،زیرا هدف از اعطای این حق به زوجین،دادن فرصت به آنها برای دفع ضرر از خودشان است که طرفین در این دفع ضرر با هم برابر هستند.
-
- استفاده از هفت ابزار جدید مدیریتی برای تسریع چرخه ها در هوشین
- تمرکز استرتژیک سازمان روی یک یا تعداد اندکی از حوزه های بحرانی ولی با اولویت بالا برای بهبود جهشی(تمرکز بر بهبود جهشی و نه مستمر)
- درگیر کردن و ایجاد تعهد در تمام اعضای سازمان به منظور هدایت فرایند و دستیابی به نتایج
- همسوسازی کل سازمان اعم از منابع و تلاشهای کارکنان در جهت نیل به اهداف هوشین (استراتژی مهم برای ایجاد روحیه مشارکت همگانی)
- استراتژیک بودن (توجه به فاکتورهای محیطی، تحلیل و بررسی محیط، عکس العمل در برابر تغییرات یا تهدیدهای بیرونی و توجه به برنامه آینده سازمان)
- تمرکز بر چشم انداز، ارزشها و ماموریت سازمان، به عنوان هدایت کننده اصلی استراتژیهای برنامه
- تعیین اهداف کمی، نشانگرها و معیارهای اندازه گیری برای اهداف و راه ها
- تبدیل برنامه های بلند مدت به اهداف سالانه (تاکید بر برنامه یکساله)
- مبتنی بر استمرارچرخه دمینگ (بهبود مداوم، پویا، قابل انعطاف و پایان ناپذیر)
- افق فکری برنامه ریزی چند ساله
- مبتنی بر تفکر مدیریت کیفیت جامع[۳۱]
حمایت مدیریت عالی و مدیران از فرایند برنامه ریزی و برنامه (علیرضا قاسمی جاوید،۱۳۸۳ : ۹۷)
مزایای هوشین کانری
مزایای هوشین کانری به عنوان ابزاری برای تنظیم خط مشی استراتژیک در مقایسه با سیستمهای برنامه ریزی متداول عبارتند از(تنانت و رابرت[۳۲]،۲۰۰۱):
- یکپارچه نمودن اهداف استراتژیک با مدیریت تاکتیکی روزانه
- کاربرد چرخه دمینگ (برنامه- اجرا- بررسی- اصلاح) به منظور مدیریت فرایند کسب و کار
- برنامه ریزی موازی و متدولوژی اجرا
- رویکرد فراگیر شرکت
- بهبود در ارتباطات
- افزایش اتفاق نشر و سازگاری برای هدف گذاری
- یکپارچگی مدیریت میان وظیفه ای
۴-۲ مرور ادبیات مرتبط با مفهوم کارت امتیازی متوازن
۱-۴-۲کارت امتیازی متوازن
رابرت کاپلان از دانشکده بازرگانی هاروارد و دیوید نورتون از مشاوران مدیریتی در اوائل دهه ۹۰ میلادی طرح تحقیقاتی را به منظور علل توفیق دوازده شرکت برتر آمریکائی و مطالعه روش های ارزیابی عملکرد در این شرکتها آغاز کردند و در نتیجه این تحقیقات کارت امتیازی متوازن را با هدف پر کردن شکاف بین اهداف تعیین شده توسط مدیران عالی سازمان و عملیات کارکنان سازمان ارائه دادند. آنها کارت امتیازی متوازن را به عنوان متدولوژی برای ارزیابی عملکرد سازمانها معرفی کردند و در بررسی های خود به این نتیجه رسیدند که مدیران اجرایی در هنگام تصمیم گیری بیشتر به شاخص های مالی متکی هستند و از این نتایج استنتاج کردند که سطح وسیعتری از معیارهای عملکرد برای تعیین عملکرد مالی و عملیاتی یک سازمان مورد نیاز است. (اسلامی کرم شاملو، ۸۹: ۵)
کارت امتیازی متوازن چارچوبی برای تشریح سازمان از چهار جنبه مختلف است که این کار از طریق تعدادی شاخص صورت میگیرد. کارت امتیازی متوازن برای مدیران ابزار هدایت سازمان به منظور موفقیت در رقابت آینده را فراهم میسازد. کارت امتیازی متوازن چیزی فراتر از یک نظام اندازه گیری عملکرد است؛ بلکه یک نظام مدیریت راهبردی است که قادر است انرژی، توانمندی ها و دانش کارکنان و اشاعه آن در کل سطوح سازمانی تا نیل به اهداف بلند مدت راهبردی را هدایت کند. هدف اصلی کارت امتیازی متوازن بکارگیری اهداف و چشم انداز سازمان در عمل است. این مدل اهداف و راهبرد را به عنوان مرکز کنترل عملیات سازمان قرار میدهد. این کار از طریق ترجمه اهداف سازمان به شاخص های کلیدی موفقیت در چهار منظر چارچوب کارت امتیازی متوازن انجام میشود. (عبدالرضا بیگی نیا،۱۳۸۹: ۳)
مدل کارت امتیازی متوازن، چهار منظر مرتبط را بر روی فعالیتها تعریف میکند که برای اغلب سازمان و برای تمامی سطوح سازمان حیاتی می باشد: الف- سرمایه گذاری در قابلیت های رشد و یادگیری، ب- بهبود میزان اثربخشی فرایندهای داخلی، پ-ارزش آفرینی مشتری، ت- افزایش موفقیت مالی.( گرامی ،۱۳۸۹: ۳ )
امروزه کارت امتیازی متوازن از یک ابزار ارزیابی عملکرد به یک ابزار مدیریت استراتزیک توسعه یافته است.(گرامی، ۱۳۸۹: ۱)
کارت امتیازی متوازن از طریق ترکیب چهار منظر رشد و یادگیری، فرایندهای داخلی، مشتری و مالی، به مدیران در درک نتایج علّی و معلول های سازمان کمک میکند و چنین درکی به مدیران کمک میکند تا از تصورات سنتی مرتبط با مشکلات عملیاتی رهایی یافته و نهایتاً سطح تصمیم گیری و حل مساله را ارتقاء بخشند. (گرامی، ۱۳۸۹: ۲)
کارت امتیازی متوازن، ابزار مدیریت استراتژیک
چنانچه اشاره شد مفهوم کارت امتیازی متوازن در پاسخ به تمرکزی شدید بر روی شاخص های مالی برای برنامه ریزی و هدایت سازمانها بوجود آمد. این مفهوم در ازای شناخت این موضوع که هیچ شاخصی به تنهایی نشان دهنده تمام پیچیدگی های عملکرد سازمان نیست رشد نمود. هدف این مدل تهیه عوامل کلیدی موفقیت کسب و کار برای مدیران و ایجاد هم ردیفی بین عملکرد و استراتژی کلی سازمان می باشد. بنابراین سازمان هایی که از این مدل استفاده میکنند به جای تکیه بر سنجه های مالی کوتاه مدت، بر چهار فرایند مدیریت جدید(شکل۱-۴-۲) تکیه دارندکه ارتباط اهداف را با فعالیتهای سازمان ایجاد مینماند.(کاپلان و نورتون، ۱۹۹۶ :۷۷)
شکل ۴-۲ فرایند مدیریت در کارت امتیازی متوازن
درحقیقت مدیریت استراتژیک در کارت امتیازی متوازن از چارچوب و اصول اساسی برای ترجمه ماموریت و استراتژی سازمان به مجموعه ای از سنجه های عملکردی و مشوق های هم ردیف شده استراتژیک استفاده میکند. ماموریت و استراتژی سازمان به هدف های استراتژیک ترجمه شده و حول چهار منظر ذکر شده مورد سنجش قرار میگیرند. این چارچوب بین اهداف بلند مدت و کوتاه مدت و سنجه های مالی و غیر مالی و شاخص های عملکردی درونی و بیرونی تعادل برقرار میکند. علاوه بر آن چارچوب کارت امتیازی متوازن بین نتایج مورد نظر سازمان و خروجی های حاصل (عموماً در زمینه مالی و مشتری) و محرکهای ایجاد کننده آن نتایج (فرایندهای داخلی و منظر رشد و یادگیری) نیز تعادل ایجاد مینماید. نمودارهای علت و معلولی مبسوط که در نقشه استراتژیک بکار گرفته می شود، محرکهای استراتژی را به نتایج مشتری و مالی وصل نموده و منجر به موفقیت استراتژیکی میشود.(کاپلان و نورتون ، ۲۰۰۰: ۱۷۰)
۲-۴-۲-چهار منظر کارت امتیازی متوازن
کارت امتیازی متوازن چهارچوبی مفهومی است که وظیفه آن ترجمه استراتژی های سازمان به مجموعه ای از شاخصهای عملکردی است. این چهارچوب، سازمان را بر آن می دارد تا چشم انداز و استراتژی را در قالب اهداف استراتژیک و اهداف کمی بشکند. طبق نظر کاپلان و نورتون این اهداف استراتژیک در قالب چهار منظر مالی، مشتری، رشد و یادگیری و فرایندهای داخلی تعریف میشوند. هیچ لزومی وجود ندارد که شرکت تمامی مناظر تشریح شده را در نظر بگیرند و حتی شرکتی میتواند مبنی بر نیاز منظری را به آنها بیافزاید. شرکتهایی که از کارت امتیازی متوازن استفاده میکنند باید آن را با محیط خاص خودشان و همچنین فرایندهای درونی خود هماهنگ سازند. کاپلان و نورتون اذعان داشته اند که همیشه احتیاج به اندکی تغییرات در کارت امتیازی متوازن وجود دارد، ولی شرکت ها باید به خاطر داشته باشند که این تغییرات باید با دقت زیادی اعمال شود. منظرهای کارت امتیازی متوازن در شکل ۲-۴-۲ نشان داده شده است. (کاپلان و نورتون، ۱۹۹۶: ۶۴)
شکل ۵-۲ منظرهای کارت امتیازی متوازن
منظر مالی: سنجه های مالی از اجزاء مهم نظام ارزیابی متوازن اند، به ویژه در سازمانهای انتفاعی، سنجه های این منظر به ما میگویند که اجرای موفقیت آمیز اهدافی که در سه منظر دیگر تعیین شده اند نهایتاً به چه نتایج و دستاوردهای مالی منجر خواهد شد. ما می توانیم همه تلاش و کوشش خود را صرف بهبود رضایت مندی مشتریان، ارتقاء کیفیت و کاهش زمان تحویل محصولات و خدمات خود کنیم ولی اگر این اقدامات به نتایج ملموسی در گزارشهای مالی ما منجر نشود، ارزش چندانی نخواهد داشت .(آماراتونگا و بلدری[۳۳]، ۲۰۰۰)
منظر مشتری: برای انتخاب اهداف و سنجه های مربوط به منظر مشتری، سازمان ها می بایست به دو سوال حیاتی پاسخ دهند: اول اینکه که چه کسانی مشتری هدف ما هستند؟ و دوم اینکه ارزشهای پیشنهادی ما برای آنها چیست؟ بسیاری از سازمانها معتقدند که مشتریان خود را میشناسند و میدانند که برای آنها چه محصولات و خدماتی عرضه میکنند ولی در واقع، همه چیز را برای همه مشتریان عرضه میکنند. سازمانها معمولاً از میان مضامین استراتژیک برتری عملیاتی، رهبری محصول و صمیمیت با مشتری، مضمون مورد نظر خود را در منظر مشتری انتخاب میکنند. فارغ از انتخاب هر یک از این مضامین استراتژیک، سنجه هایی که در این منظر توسط شرکتها به طور وسیع مورد استفاده قرار میگیرند، عبارتند از رضایت مشتری، وفاداری مشتری، سهم بازار، جذب و نگهداری مشتری. منظر مشتری قلب کارت امتیازی متوازن است چرا که اگر شرکت در تامین محصول و خدمات جهت ارضای نیاز مشتری ناتوان باشد، درآمد شرکت در کوتاه مدت و بلند مدت در معرض تهدید قرار خواهد گرفت و شرکت به سوی نابودی می رود.(آماراتونگا و بلدری[۳۴]، ۲۰۰۰)
منظر فرایندهای داخلی کسب و کار: در منظر فرایند های داخلی، سازمانها می بایست فرایندهایی را مشخص کنند که با برتری یافتن در آنها بتوانند به ارزش آفرینی برای مشتریان و نهایتاً سهامداران خود ادامه دهند. تحقیق هر یک از اهدافی که در منظر مشتری تعیین می شود، مستلزم انجام یک یا چند فرایند عملیاتی به صورتی کارا و اثر بخش است. این فرایند ها باید در منظر فرآیندهای داخلی تعیین شده و سنجه های مناسبی جهت کنترل پیشرفت آنها توسعه یابد. برای برآورده ساختن انتظارات مشتریان و سهامداران ممکن است به مجموعه کاملاً جدید از فرآیندهای عملیاتی نیاز باشد. توسعه محصولات و خدمات جدید، تولید، خدمات پس از فروش و مهندسی مجدد فرایند های تولیدی از این قبیل فرآیندها هستند.(نورتون و کاپلان، ۱۳۸۳: ۲۲-۱۹)
منظر یادگیری و رشد: چگونه می توان به اهداف بلند پروازانه تعیین شده درمنظرهای فرآیندهای داخلی، مشتری و نهایتاً سهامداران جامه عمل پوشاند؟ پاسخ به این سوال در اهداف و سنجه های مربوط به منظر رشد و یادگیری نهفته است. در واقع این اهداف و سنجه ها، توانمندسازی اهداف تعیین شده در سه منظر دیگرند. آنها زیر بنایی برای نظام ارزیابی متوازنند. وقتی شما اهداف و سنجه هایی مربوط به منظرهای مشتری و فرآیندهای داخلی را تعیین کردید، بلافاصله متوجه شکاف موجود بین مهارتها و قابلیتهای مورد نیاز کارکنان و سطح فعلی این مهارتها و قابلیتها خواهید شد. همچنین فاصله بین فناوری اطلاعاتی مورد نیاز و سطح فعلی سیستمهای اطلاعاتی سازمان بزودی مشخص خواهد شد. اهداف منظر یادگیری ورشد می بایست در جهت پر کردن و پوشاندن این شکافها و فاصله ها تعیین شوند و سنجه های مناسبی برای کنترل پیشرفت آنها توسعه یابد. سنجه هایی مانند فضای مناسب کاری، دسترسی به سیستمهای اطلاعاتی لازم، برنامه های آموزش کارکنان و ارائه پیشنهادها و طرحها نمونه هایی از سنجه های این منظرند. (نورتون و کاپلان،۱۳۸۳: ۲۲-۱۹)
۳-۴-۲- اجزای هر یک از منظرهای کارت امتیازی متوازن
ضروریست که برای هر یک از اهداف استراتژیک تعیین شده در نقشه استراتژی که با یکدیگر نیز دارای روابط علت و معلولی هستند به طور مجزا هدف گذاری انجام شده و میزان تحقق آنها سنجیده شود. در این مدل در قالب کارت امتیازی متوازن که تصوری کلی از آن در شکل۳-۴-۲ مشاهده می شود، برای هر یک از اهداف استراتژیک “سنجه” یا سنجه هایی که معیار ارزیابی کمی جهت اندازه گیری میزان پیشرفت در تحقق هدف است، تعیین میشود. برای هر سنجه “هدف کمی” که سطح مطلوب عملکرد سنجه در دوره زمانی مورد نظر است تعیین میشود. تعیین سنجه و اهداف کمی برای اهداف استراتژیک سازمان که اجزای استراتژی سازمان هستند، نشان دهنده سطح مطلوب و مورد نظر سازمان از اجرای استراتژی است. بدون شک بدون تعیین سنجه و اهداف کمی نمی توان بر تحقق اهداف متمرکز شده و آن را مورد پایش و سنجش قرار داد، اما تعیین سنجه ها و اهداف کمی به تنهایی موجب تحقق اهداف نخواهد شد. سازمان باید مجموعه ای از برنامه های عملی را برای تحقق هر یک از اهداف تعریف کرده و به مورد اجرا گذارد تا امکان تحقق اهداف کمی سنجه ها را فراهم سازد. این برنامه های عملی ” اقدامات و ابتکارات اجرایی” نامیده می شوند. سازمان باید منابع مورد نیازی برای اجرای این اقدامات و ابتکارات اجرایی را تامین کند. اقدامات و ابتکارات اجرایی نتایج را خلق میکنند. بنابراین اجرای استراتژی یا اجرای اقدامات و ابتکارات اجرایی مدیریت میشود.
شکل ۶-۲ اجزای منظرهای کارت امتیازی متوازن
منبع: کاپلان و نورتون، ۱۹۹۶ : ۵۴
۴-۴-۲چارچوبی برای اتصال اهداف بلند مدت استراتژیک به اهداف و مقاصد کوتاه مدت :
مواد ذکر شده است، اما انقباض پلیمریزاسیون این مواد با بیس رزینی همچنان بزرگترین عیب آن ها محسوب می شود. استرس انقباضی مرتبط با شرینکیج، می تواند منجر به دبانده شدن کامپوزیت از سطح دندان شده و باعث حساسیت بعد از کار، ترک های مینایی، عود پوسیدگی، رنگ پذیری حاشیه ی ترمیم (مارجینال) و در نهایت شکست ترمیم شود.(۵ و۶)
اجزای تشکیل دهنده کامپوزیت ها:
رزین کامپوزیت ترکیبی از چهار جزء اصلی است: ماتریکس پلی مر آلی (فاز پیوسته)، ذرات فیلر معدنی (فاز پراکنده)، ماده ی کوپلینگ (عوامل اتصال دهنده یا لایه ی حد فاصل) و عوامل دیگری نظیر سیستم آغاز کننده - تسریع کننده، مهار کننده ها، تثبیت کننده های رنگ و رنگدانه ها.(۷)
ماتریکس پلی مر آلی:
در اغلب کامپوزیت های تجاری یک الیگومر دی آکریلات آروماتیک یا آروتان است. الیگومرها مایعات ویسکوزی هستند که برای استفاده ی بهتر بالینی با افزودن یک مونومر رقیق کننده ویسکوزیته شان را پایین می آورند.(۸)
فیلر (filler):
ذرات معدنی پراکنده ممکن است چندین ماده ی مختلف باشند از جمله شیشه یا کوارتز (ذرات fine) یا سیلیکای کلوئیدال (ذرات microfine) یا نانوکلاسترهای زیرکونیا- سیلیکا و نانو پارتیکل های سیلیکا.(۸) اضافه کردن فیلرها به ماتریکس رزینی به طور قابل توجهی سبب بهبود خواص مواد می شوند ولی سیالیت آن کاهش می یابد.(۹) نوع، اندازه ذرات، میزان توزیع ضریب انکسار و سختی فیلر عواملی هستند که بر روی خواص کامپوزیت اثر می گذارند. کامپوزیت ها معمولا رادیولوسنت اند لذا در رادیوگرافی نمی توان حفرات ترمیم شده با این پلیمرها را از پوسیدگی ثانویه یا عاج دکلسیفیه تشخیص داد. بنابراین امروزه ترکیبات رادیواپک در فیلرها بکار می رود که منجر به ایجاد انواع نرم تر فیلر می گردد و این خود باعث می شود زبری سطحی کاهش پیدا کند و از سایش دندان های مقابل نیز جلوگیری کند.(۱۰)
میزان ذرات فیلر و اثر آن بر خواص کامپوزیت ها :
کامپوزیت ها یی که میزان فیلر در آن ها ۷۵% وزنی یا بالاتر باشد تحت عنوان کامپوزیت های با درصد فیلر بالا (heavy filled) نامیده می شوند. بر عکس کامپوزیت هایی که میزان فیلر آن ها ۶۶% وزنی یا کمتر باشد تحت عنوان کامپوزیت های با درصد فیلر پایین (lightly filled) نامیده می شوند.(۱۱) معمولا ذرات فیلر ۷۰-۳۰% حجمییا ۸۰-۵۰% وزنی کامپوزیت را تشکیل میدهند.(۱۲)همواره درصد حجمی ذرات فیلر در کامپوزیت از درصد وزنی آن ها کمتر است زیرا چگالی فیلر بالاتر از ماتریکس رزینی است.(۱۳)
از آنجایی که فیلرهای سیلیکا تقریبا صد برابر متراکم تر از مونومرهای آکریلیک هستند، بنابراین ۷۵% وزنی فیلر تقریبا برابر با ۵۰% حجمی است. خواص کامپوزیت ها متناسب با درصد حجمی ذرات فیلر است ولی اندازه گیری و فرموله کردن کامپوزیت ها بر مبنای درصد وزنی به مراتب ساده تر است. بنابراین در دندانپزشکی بیشتر از درصد وزنی استفاده میکنند.(۱۴) به منظور اضافه کردن حداکثر میزان فیلر به ماتریکس رزینی، تنوع اندازه ی ذرات فیلر ضرورت است. واضح است که اگر ذرات فیلر از نظر اندازه متنوع باشند، ذرات کوچکتر قادر به پر کردن فضاهای بین ذرات بزرگ تر خواهند بود و بدین ترتیب بالاترین میزان فیلر به دست می آید، ولی در نهایت حداکثر میزان فیلری که می توان به ماتریکس رزینی افزود تحت تاثیر سطح ذرات فیلر است. مثلا در مورد ذرات سیلیکای کلوئیدال که وسعت سطحی زیادی (حدود m2/gr 300-50 ) دارند، نمی توان درصد فیلر را خیلی بالاتر برد، چرا که استفاده از ذرات کوچک سبب بالا رفتن ویسکوزیتی و کاهش سیالیت در کامپوزیت می شود و همین مسئله کارایی عملی کامپوزیت را دچار اشکال می کند.(۱۰)اصطکاک بین سطح ذرات فیلر و مونومر عامل اصلی در کنترل سیالیت است، به این معنی که با افزایش سطح ذرات فیلر میزان سیالیت کاهش مییابد. اگر حجمی از ذرات درشت را با همان حجم از فیلرهای ریز مقایسه کنیم وسعت سطحی در مورد فیلرهای ریز به مراتب بیشتر است. به این معنا که اگر قطر ذرات فیلر یک دهم شود وسعت سطحی ۱۰ برابر میگردد.(۱۲) تقریبا تمام خواص فیزیکی، شیمیایی و مکانیکی کامپوزیت ها با افزایش میزان فیلر بهبود مییابد.(۱۵)
اندازه ی ذرات فیلر و اثر آن بر خواص کامپوزیت ها:
همانگونه که پیش تر بیان شد، اندازه ی ذرات فیلر بر میزان سیالیت کامپوزیت موثر است. به این ترتیب که هرچه اندازه ی فیلر کوچک تر باشد، سیالیت کامپوزیت کاهش مییابد. اندازه ی ذرات فیلر دارای اثر قابل ملاحظه ای در میزان زبری سطح پرکردگی در مرحله اولیه بعد از finishing و پراخت کامپوزیت می باشد. کامپوزیت هایی که اندازه ی ذرات فیلر در آن ها submicron است، قابلیت پرداخت بالایی را از خود نشان می دهند و superpolishable نامیده می شوند. اگر اندازه ی ذرات فیلر کامپوزیت ۸-۱ میکرون باشد، کامپوزیت superpolishable و اگر اندازه ذرات فیلر بالاتر از ۱۰ میکرون باشد، کامپوزیت nonpolishable تلقی می شود.(۱۰) از آنجا که ذرات فیلر نسبت به ماتریکس رزینی سخت تر هستند بنابراین بعد از Finishing ممکن است بعضی از ذرات فیلر از سطح کامپوزیت برجسته بمانند و بعضی از آن ها ممکن است از سطح کامپوزیت کنده شده و حفراتی بر جای بگذارند. این مناطق زبر می توانند سبب پراکنده شدن نور و تجمع رنگدانه ها و دبری های آلی شوند. بنابر این هر چه اندازه ی ذرات فیلر ریزتر باشد، زبری سطحی کامپوزیت کمتر خواهد بود.(۱۲) همچنین ثابت شده است که هر چه اندازه ی ذرات فیلر موجود در کامپوزیت کوچکتر باشد، کامپوزیت کمتر دچار سایش می شود زیرا هر چه اندازه ی ذرات فیلر ریزتر باشد فاصله ی بین ذرات فیلر کاهش یافته و بنابر این فیلرها بهتر می توانند سبب محافظت ماتریکس رزینی شوند.(۱۶)
عوامل اتصال دهنده (Coupling Agent) :
برقراری پیوند بین ذرات فیلر و ماتریکس رزینی به منظور تامین خواص رزینی مطلوب در کامپوزیت ها و حفظ این خواص ضروری است. وجود این پیوند موجب می شود استرس ها از ماتریکس رزینی نرم و شکل پذیر (Plastic)، به ذرات فیلر که سخت تر هستند انتقال یابد. اتصال بین دو فاز رزینی و فیلری در کامپوزیت ها توسط عامل اتصال دهنده امکان پذیر می شود. استفاده ی مناسب از عامل اتصال دهنده سبب بالا بردن خواص فیزیکی و مکانیکی گشته و نیز با ممانعت از نفوذ آب در حد فاصل فیلر و ماتریکس باعث ثبات هیدرولیتیک کامپوزیت می گردد.(۱۰ و ۱۷)
هر چند تیتانات و زیرکونیات می توانند به عنوان عوامل اتصال دهنده به کار بروند اما متداول ترین ماده ای که برای این منظور استفاده می شود یک سایلن (Silane) آلی است که قبل از مخلوط شدن الیگومر با مواد دندانی به جزء معدنی اضافه می شود. مولکول های سایلن دارای دو سر فعال هستند که یک سر آن قادر به اتصال با گروه های هیدروکسیل موجود در سطح ذرات سیلیکا می باشد و سر دیگر آن قادر است که از طریق اتصالات دوگانه مونومرهای ماتریکس رزینی با آن ها پلیمریزه گردد.بنابراین در نهایت یک باند شیمیایی بسیار محکم بین رزین و فیلرها ایجاد میشود. از آنجا که عوامل اتصال دهنده با ذرات سیلیکا به بهترین نحو وارد واکنش می شوند، بنابراین در اکثر کامپوزیت های دندانی از فیلرهای حاوی سیلیکا استفاده می کنند.(۱۰و۱۲)
عوامل دیگر شامل:
الف) سیستم آغاز کننده - فعال کننده :
کامپوزیت ها بر اساس فرمول سیستم آغاز کننده - فعال کننده ی موجود در آن ها به انواع خود به خود سخت شونده، سخت شونده با نور ماوراء بنفش، سخت شونده با نور مرئی و سخت شونده با روش دوگانه (Dual curing) تقسیم می شوند. در سیستم شیمیایی، آغازگر (Initiator) بنزوئیل پروکساید و عامل تسریع کننده (Acceleratore) یک ترکیب آمین سه تایی.(۱۰)در این سیستم، مواد به صورت دو خمیر عرضه می شوند که آغازگر در یکی و تسریع کننده در دیگری قرار دارد. زمانی که دو خمیر با هم مخلوط می شوند واکنش بین آمین و بنزوئیل پراکساید سبب تولید رادیکال های آزاد می گردد و بدین ترتیب واکنش پلیمریزاسیون آغاز می شود.(۱۵) در سیستم نوری، کامپوزیت بصورت یک خمیر عرضه می شود که داراییک مولکول آغازگر نوری (Photoinitaitor) و یک تسریع کننده آمینی است. آغازگر نوری که معمولا مورد استفاده قرار می گیرد کامفورکینون است. این ماده قادر به جذب امواج نوری با طول موج ۵۰۰-۴۰۰ نانومتر است که در محدوده ی رنگ آبی طیف نور مرئی قرار دارد. در انواع دوال کیور، شروع پلیمریزاسیون توسط نور و ادامه ی آن بصورت Autopolymerization می باشد.(۱۰)
ب) مهارکننده (Inhibitors) :
این مواد به منظور ممانعت از پلیمریزاسیون زودرس کامپوزیت ها و برای تامین shelf life کافی کامپوزیت ها ی دندانی بکار می روند. از جمله ی این مواد می توان به ۴- متوکسی فنل و۶،۴،۲ تری بوتیل فنل اشاره کرد. هیدروکینون از بازدارنده هایی است که بیشترین استفاده را دارد.(۱۸)
ج) رنگدانه ها (Pigments) :
ذرات آلی یا غیر آلی به اندازه ی یک دهم تا یک میکرون اند که بطور یکنواخت در ماده ی زمینه ای پخش می شوند تا رنگ دلخواه، شفافیت و یا کدورت را در محصول ایجاد کند.(۱۱)
د) تثبیت کننده های رنگ (UV Stabilizer):
کامپوزیت های خود به خود سخت شونده به دلیل دارا بودن مقادیر زیاد آمین های آروماتیک بسیار مستعد تغییر رنگ هستند. این کامپوزیت ها ممکن است دارای اجزایی باشند که از طریق جذب اشعه ی ماوراء بنفش سبب تثبیت رنگ این مواد می شوند.(۱۱)
طبقه بندی کامپوزیت ها:
معیارهای مختلفی برای طبقه بندی کامپوزیت ها در نظر گرفته شده است:
بر اساس ترکیب ماتریکس : (Bis BMAیا UDMA)
بر اساس روش پلیمریزاسیون :خود به خود سخت شونده - با اشعه ماوراء بنفش سخت شونده - با نور مرئی سخت شونده – سخت شونده دو گانه – سخت شونده مرحله به مرحله یا Stage Cure
بر اساس اندازه ی ذرات فیلر: بر اساس اندازه ی ذرات فیلر: مگا فیل (اندازه ذرات ۲-۵/۰ میلی متر)، ماکروفیل (۱۰۰-۱۰ میکرون)، میدی فیل (۱۰-۱ میکرون)، مینی فیل (۱-۱/۰ میکرون)، میکروفیل (۱/۰-۰۱/۰میکرون) و نانوفیل (۰۱/۰ - ۰۰۵/۰ میکرون). تلاش هایی برای بهبود صافی و قابلیت پرداخت سطح رزین های کامپوزیت منجر به ساخت کامپوزیت های میکروفیل شده است. اساس آنها استفاده از ذرات بی نهایت ریز سیلیکا است که اندازه شان ۰۲/۰ تا ۰۴/۰ بوده و از این رو رزین Microfine و Microfilled یا قابل پرداخت نام دارد. ویژگی های خوشایند رزین های میکروفیل سطح بی نهایت صافی است که هنگام پرداخت ایجاد می کنند که فقدان آن مشکل اصلی کامپوزیت های معمولی است.
بر اساس میزان پرکننده (درصد حجمی یا وزنی) : طبقه بندی کامپوزیت ها بر اساس فیلر نشان دهنده ی خواص کامپوزیت است چرا که تقریبا تمام خواص کامپوزیت ها به فیلر ها مربوط است و با بهره گرفتن از حد بالاتری از فیلر می توان تمام خواص را بهبود بخشید. تنها مشکل این است که هر چه میزان فیلر بیشتر باشد از فلوی ماده نیز کاسته می شود.(۱۹ و ۲۰)
بر اساس کاربرد کامپوزیت ها :
All-purpose : در بیماران با ریسک پوسیدگی کم و درتمامی انواع حفرات
کامپوزیت قابل متراکم شدن (Packable) : در حفرات کلاس یک، دو و شش توصیه شده است. این کامپوزیت ها دارای محتوای فیلر بالا و توزیع فیلر خاص می باشند. شکل فیلر این کامپوزیت ها متخلخل و بزرگتر می باشد که نتیجه ی این حالت قوام محکم تر آن در مقایسه با کامپوزیت های هیبرید است. همچنین ماتریکس رزینی آنها جهت افزایش محتوای فیلر دچار تغییرات شیمیایی شده است. مزیت عمده ی این نوع مواد، سهولت بیشتر در ایجاد نقاط تماس اینترپروگزیمال در ترمیم های کلاس دو است. از این نوع کامپوزیت ها میتوان بعنوان یک درمان جانبی به جای ترمیم های آمالگام بهره برد.
کامپوزیت های قابل سیلان (Flowable) : در ترمیم حفرات کوچک، حفرات کلاس پنج، مسدود کردن شیارها و فرورفتگی ها و نواحی تحت استرس کم، بعنوان بیس حذف کننده ی استرس زیر کامپوزیت هیبرید یاکامپوزیت قابل متراکم شدن به دلیل ضریب الاستیسیتی پایین آن و در دندانپزشکی کودکان توصیه شده است. این رزین ها در مقایسه با مواد معمول ترمیم های کامپوزیت مستقیم، حجم فیلر کمتری دارند و به همین دلیل ویسکوزیته ی آنها کمتر است، هر چند که انقباض و سایش این مواد بیش از حد معمول است.(۱۸و۲۱و ۲۲)
خواص کامپوزیت ها:
انقباض پلیمریزاسیون :
واکنش پلیمریزاسیون، انقباض خالصی در نتیجه ی کراس لینک ایجاد می کند. هر چه حجم فیلر یک رزین کامپوزیت بیشتر باشد انقباض کمتر خواهد بود. در نتیجه کامپوزیت های میکروفیل که کمترین درصد حجمی ذرات فیلر (۵۰-۳۲%) را دارند درصد انقباض خطی شان از بقیه بالاتر است (۳-۲%) و کامپوزیت های هیبرید انقباض خطی کمتری نشان می دهند (۴/۱-۶/۰%).(۲۳)
انقباض کامپوزیت ها در دو مرحله ی pre-gel و post-gel رخ می دهد. در مرحله یpre-gel کامپوزیت هنوز قادر به فلو هست و مقداری از استرس ناشی از انقباض را توسط دفرمیشن پلاستیک و جریان یافتن جبران می کند. اگرچه پس از نوردهی پلی مریزاسیون خیلی سریع پیشرفت می کند اما زمان اندکی برای آزاد شدن استرس ها باقی می گذارد. اما در مرحله ی ژل و پس از آن، سختی ماده که با ضریب الاستیک آن مشخص می شود رو به افزایش می گذارد. پس از ژل شدن، کامپوزیت دیگر قادر نیست با فلوی خود استرس های انقباضی را جبران کند. این استرس ها در تنگنای باند ماده ی ادهزیو به ساختار دندان قرار می گیرند، بنابراین در نتیجه یپلیمریزاسیونpost-gel، استرس های کلینیکی قابل توجهی به باند دندان - کامپوزیت و ساختمان دندانی اطراف وارد می شود..(۲۴)
استرس های باقیمانده می تواند عواقب زیر را در پی داشته باشد: دفرمیشن کاسپ ها و سندرم دندان ترک خورده، شکستن مارجین های مینایی حفره ی ترمیمی، لیکیج و تغییر رنگ لبه ای و پوسیدگی ثانویه و التهاب پالپی، آسیب به ساختار رزین کامپوزیت خصوصا در مرز بین فیلر و ماتریکس.(۵و۶و۲۳و۲۵)
استرس های ناشی از انقباض پلیمریزاسیون را به چند طریق می توان کاهش داد:
۱) مواد باندینگ عاجی : این مواد یک لایه ی هیبرید بین ترمیم و دندان برای غلبه بر نیروهای انقباضی تشکیل می دهند.
۲) استفاده از یک رزین بینابینی و با ویسکوزیته ی کم و با مدیولوس پایین همانند ادهزیو های عاجی فیلد شده، کامپوزیت فلو یا RMGI بین ماده باندینگ و ماده ی ترمیمی تا به عنوان “بافر الاستیک” یا “فشار شکن” عمل کرده و استرس های انقباضی را کاهش داده و کیفیت لبه های ترمیم را بالا ببرد.(۲۶)
۳) پلیمریزاسیونsoft start به جای کیور کردن با نور با شدت بالا (۲۷)
۴) قرار دادن کامپوزیت به صورت لایه ای(۲۴و۲۷و۲۸و۲۹)
۵) استفاده از فایبر (۳۰)
خواص مکانیکی :
کامپوزیت رزین هاضریب الاستیک پایین و میزان دفرمیشن الاستیک نسبتا بالایی دارند. شکست های رزین کامپوزیت ناشی از الاستیک دفرمیشن شامل شکستن توده ای ماده ی ترمیمی، ایجاد ترک های ریز و مقاومت نسبتا پایین به فشارهای اکلوزالی می باشد.(۳۱)
سختیknoop کامپوزیت رزین ها (kg/mm280-22) کمتر از مینا (kg/mm2343) یا آمالگام دندانی (kg/mm2110) می باشد. سختی کامپوزیت های با ذرات fine به خاطر سختی و نسبت حجمی بیشتر ذرات فیلر بیشتر از انواع Microfine می باشد. این مقادیر نشان دهنده ی مقاومت متوسط اغلب کامپوزیت های با فیلر بالا در برابر استرس های فانکشنال است. اما تفاوت چندانی در مقاومت به سایش های فانکشنال در کامپوزیت های مختلف وجود ندارد.
مقاومت خمشی و مقاومت فشاری اغلب کامپوزیت ها مشابه است. ضریب خمشی و فشاری انواع فلو حدود ۵۰% کمتر از انواع هیبرید و Packable می باشد که نشان دهنده ی نسبت کمتر فیلر در انواع فلو و میکروفیل می باشد. استحکام باند کامپوزیت به مینای اچ شده و عاج پرایم شده بطور معمول بین ۲۰ تا ۳۰ مگاپاسکال است.(۸)
ویژگی های حرارتی :
ضریب انبساط حرارتی کامپوزیت با میزان رزین مونومر رابطه مستقیم دارد و سه برابر مینای دندانی است. در نتیجه کامپوزیت تمایل دارد بیشتر از دندان منبسط شود و وقتی در معرض تغییرات حرارتی قرار می گیرد بیش از مینا و عاج تغییر ابعاد می دهد. این اتفاق می تواند سبب تشکیل gap مارجینال شده و اثر انقباض پلیمریزاسیون بر تغییر شکل کاسپ ها را بالا ببرد، همچنین ممکن است سبب شکستن کامپوزیت و مینا شود. هر چه میزان فیلر کامپوزیت بیشتر باشد اختلاف ضریب انبساط حرارتی با دندان کمتر خواهد بود. هدایت حرارتی کامپوزیت مشابه دندان است و چون ذرات فیلر در اثر تماس با هم حرارت را منتقل می کند در کامپوزیت های با فیلر بیشتر دیده می شود.(۹)
جذب آب :
جذب آب به قسمت رزینی مربوط می شود و باعث متورم شدن بخش پلیمری کامپوزیت شده و انتشار و پخش هرگونه مونومر آزاد را افزایش می دهد. آب بهمراه سایر مولکول های کوچک بصورت بالقوه موجب نرمی کامپوزیت می گردد و ماتریکس آن را به مونومر و سایر مشتقات تجزیه می کند.(۹)
اطلاعات کافی
Koneknik, 2006;(Yoo et al,2000)
۳۲
استمرار در استفاده
Koneknik, 2006;(Yoo et al,2000) & Arnett et al(2003)
۳۳
قدرت بیادآوری لوگو یا سمبل
Koneknik, 2006;(Yoo et al,2000)
۳-۶ روایی و پایایی پرسشنامه
در هر تحقیقی، مناسب بودن ابزار اندازه گیری، اهمیت فراوانی دارد. هر نوع ابزار سنجش باید از روایی و پایایی لازم برخوردار باشد تا محقق بتواند داده های متناسب با تحقق را گردآوری نماید و از طریق آن ها به آزمودن فرضیه ها بپردازد و تجزیه و تحلیل مناسبی انجام دهد. بررسی روایی و پایایی، ابزار اندازه گیری بسیار مهم است که در ذیل به شرح آن پرداخته می شود.
۳-۶-۱ روایی پرسشنامه
ابزار گردآوری داده ها،می بایست روایی لازم را داشته باشد. منظور از روایی این است که پرسشنامه مورد نظر تا چه میزان خصیصه یا مفهوم خاص مورد مطالعه را اندازه گیری می کند. بدون آگاهی از وضعیت اعتبار اندازه گیری،نمی توان به دقت داده های حاصل از تحقیق، اطمینان داشت. برای آزمون درستی و خوب بودن سنجه ها، انواع آزمون های روایی مورد استفاده قرار می گیرد که تحت روش های متعددی برای تعیین روایی پرسشنامه، ارائه شده است.
روایی محتوایی، این اطمینان را ایجاد می کند که همه ابعاد و مولفه هایی که می توانند مفهوم مورد نظر ما را منعکس کنند و در آن سنجش وجود دارند، مدنظر قرار گرفته است. از آنجا که پرسشنامه پژوهش حاضر از مقاله بیس گرفته شده و از پرسشنامه کونکنیک و دیگر محققین استفاده شده،دارای اعتبار معرفی شده است.
۳-۶-۲ پایایی پرسشنامه
پایایی یا قابلیت اعتماد[۶۱]۱، به عنوان یکی از ویژگی های فنی ابزار سنجش، با این امر سر و کار دارد که ابزار اندازه گیری در شرایط یکسان تا چه اندازه نتایج یکسانی به دست می دهد. روش های مختلفی برای محاسبه ضریب پایایی مورد استفاده قرار می گیرد که از آن جمله می توان به آلفای کرونباخ[۶۲]۲، روش تنصیف( دو نیمه کردن) و روش بازآزمایی اشاره نمود(سرمد و همکاران،۱۳۸۰،ص ۱۶۶). در این تحقیق برای تعیین پایایی از روش آلفای کرونباخ استفاده شده است.
پایایی پرسش های مطرح شده برای اندازه گیری هر متغیر با بهره گرفتن از ضریب آلفای کرونباخ به قرار زیر بوده است:
برای متغیر ارزش ویژه برند که متشکل از ۳سوال است،ضریب آلفای کرونباخ،برابر با ۶/۷۰ درصد است که در جدول زیر محاسبه آن نمایان است.
جدول۳-۲: جدول پایایی سوالات مربوط به ارزش ویژه برند
Reliability Statistics
Cronbach’s Alpha
N of Items
.۷۰۶
۳
Case Processing Summary