اگر زن حامله خوراکی را ببیند و آن خوراک را به او ندهند باعث کج بینی چشم بچه او می شود. آویزان بودن یک تار موی زن در صورت او نشانگر آمدن عزیزی از سفر است. بالا آمدن تکه چای بر روی استکان خبر از آمدن مهمان می دهد. افتادن مژه بر روی گونه نشانگر رسیدن پیغام است. پرش عضلانی چشم راست را به فال نیک می گیرند. پرش عضلانی چشم چپ را نحس می دانند. سکسکه کردن افراد خبر از این می دهد که کسانی در مورد او صحبت می کنند. ته دیگ خوردن دختران و پسران مجرد باعث بارش باران و وزیدن طوفان در روز عروسی شان می شود. خوردن مغز گوسفند برای بچه هایی که ختنه نشده اند مناسب نیست. اگر زن باردار شب اول ماه به دنبال ماه بگردد، در موقع زایمان چندین بار درد زایمان می گیرد اما زایمان نمی کند که اصطلاحا به آن «ماه دردک»(mah dardak) می گویند. نوزاد بعد از تولد، برای اولین بار به هر خانه ای که برده می شود باید شیرینی بر سر او ریخته شود وگرنه موشها به آن خانه حمله خواهند کرد. دخترهای مجرد تا زمانیکه ازدواج نکرده بودند، حق پوشیدن لباس های رنگی را نداشته اند و معمولا لباسهای تیره و خاکستری می پوشیده اند. و اگر می پوشیدند، عملی ناپسند و قبیح محسوب می شد. در قدیم الایام دختران تحت هیچ شرایطی حق نگاه کردن به آیینه را نداشتند و چنین کاری را عملی زشت و قبیح می دانسته اند و همچنین حق پوشیدن زیور آلات و طلا و جواهرات را نداشته اند. افزودنی است چنین اعمالی را مایه سرافکندگی خانواده می دانستند. ۲-۱۱-۱-۱- فال چهارده زنی زنان در شب چهاردهم ماه دور هم جمع می شوند و ظرفی را آب می کنند بطوری که ماه بر آن بتابد. سپس هر کدام از آنان انگشتری را به داخل ظرف می اندازند. به عنوان مثال یک زن نیت می گیرد که اگر کار پسرش خوب است و با دست پر می آید انگشتر من پنجمین انگشتر از آب در آید. و نیاتی از این قبیل، پس از آن یک دختر مجرد چشم های خود را بسته و شانسی یکی یکی انگشترها را از ظرف بیرون می آورد اگر نوبت بیرون آمدن انگشتر همان نوبت در نظر گرفته باشد یا نزدیک به آن باشد احوال آن فرد خوب و با دستی پر می آید. ۲-۱۱-۱-۲- فال دوست بوسیله پیرزنان انجام می شود و به این شکل است که پیرزن ابتدا چنین نیت می گیرد که اگر امر مورد نظرش خیر باشد فاصله ساعد دست او از آرنج تا سرانگشتان زیاد شود. سپس دیگر آن دست را اندازه می گیرد از دو وجب بیشتر شد فال نیک و اگر از دو وجب کمتر شد فال خوب نیست. ۲-۱۱-۱-۳- پیشگوئی شکم زن باردار مار کشته شده ای را به هوا می اندازند اگر پشت آن به بالا و سینه آن بر زمین قرار گیرد شکم آن طرفی که مورد نظر است پسر می رباشد و اگر سینه مار به بالا و پشت آن بر زمین باشد، شکم آن طرف دختر است. ۲-۱۱-۲- دعاها ۲-۱۱-۲-۱- تیربند دعایی است که اگر کسی به بازو ببندد تیر و تیزی بر او اثر نمی کند. وسایل موردنیاز برای این دعا: تاج هُدهُد ، زبان بلبل ، پای روباه ، زهرۀ کفتار ، پیشانی گرگ ، زهرۀ گرگ ، پرنده پورم . این ها را خشک کرده و بعد می سوزانند که پودر شوند و باز دوباره می کوبند.پودر بدست آمده را با مقداری آب چشمه مخلوط کرده تا دوات درست کنند.بعد باید ملا داخل آب رودخانه رفته ، البته در روز و ساعت مشخصی و شروع به نوشتن دعا کند و زمان نوشتن ان ۴ تا ۶ ماه طول می کشد و قیمت آن خیلی بالاست.بعداز خرید دعا را به گردن یا به بازو می بندند و از بدن در مقابل تیرو تیزی دفاع می کند. ۲-۱۱-۲-۲- دهان بند حیوانات وحشی (حصار) هنگامی یکی از بزها یا گوسفندان گم می شد و در کوه و بیابان می ماند .برای محافظت از این حیوان در مقابل حیوانات وحشی تا زمانی که پیدا می شود از این دعا استفاده می کنند. ملاها بدون نفس کشیدن هزار بار بسم الله و دو هزار بار سبحان الله ، هزارم در هزارم بستم شیر چهارسال ، بستم دهان کفتار ، بستم دهان گرگ سفید دندان ، بستم دهان روباه مکار ، بستم دهان پلنگ و دیگر حیوانات وحشی را نام می برند و دهانشان قفل و کلید می شود. ۲-۱۱-۲-۳- چِل بُر[۶] این دعا برای زنان نازا است.ابتدا چندنخ با رنگ های متفاوت با توجه به گفته ملا تهیه می کنند و بعد ملا دعا می خواند و نخ ها تعدادی روی بازو زن و تعدادی دور شکم زن به مدت ۴۰ روز می بندند بعد آنان را سوزانده در اب ریخته و زن و شوهر بخورند وباید تا یک سال به این دعا اعتقاد داشته و عمل جنسی را ترک نکنند. ۲-۱۱-۳- روزهای نحس و روزهای خوب پنجم هرماه نحس است،چون قابیل متولد شده است. سیزده هرماه نحس است ، چون دندان پیامبر را شکستند. . شانزده هرماه نحس است ، چون حضرت ابراهیم ( ع ) را در آتش نمرود انداختند. بیست و پنج هرماه نحس است ، چون بلا بر سر قبطیان نازل شده است و دیگر روزها خوب و خوش هستند. ۲-۱۱-۴- جهت های نحس شنبه و دوشنبه به مشرق نرو. یکشنبه و جمعه به مغرب نرو. سه شنبه به طرف شمال نرو. پنج شنبه است به بال (نباید رفت). ۲-۱۱-۵- موجودات خیالی مردم منطقه سندرک برای خودشان موجودات خیالی دارند و با بهره گرفتن از آنان بچه ها را می ترسانند.مانند : درونج[۷] ، سی حر[۸] یا ساحر ، گوش گلیمی[۹] ، مَحدو سمال[۱۰] ، دَیی شَو[۱۱] ( مادر شب )،دل گوزک[۱۲] ، جوآل آویشنی (کسی که جوآلی که محتوی آویشن است بار خر دارد) ۲-۱۱-۵-۱- درونج حیوانی آدم نما که در کوزه زندگی می کند.سری پوشیده از ریش های بلند و ژولیده و ابروهای کلفت و بینی پهن و بزرگ دارد . درونج دختربچه های کوچک را می دزدد و از دختر بچه مواظبت می کند تا بزرگ شود و سپس به عنوان جفت استفاده می کند. ۲-۱۱-۵-۲- آل آل این موجود موهوم و خیالی در بندر عباس و سایر مناطق استان، سالیان دراز حضور و ظهور داشته و دشمن زنان زائو بوده است. بعد از آن که زنی وضع حمل می کرد، باید مواظب بود که«آل» او را نیازارد.برای این منظور اطراف محیط استراحت«زائو» را به ریسمانی از موی بز و گوسفند باید حصار کرد و جسمی فلزی مانند داس و چاقو زیر بالش او گذاشت و از همه مهم تر اینکه او را نباید تنها گذاشت. با این همه تدابیر امنیتی اگر «آل» به سراغ زائو آمد، او را به حال اغماء می اندازد و بی رمق می سازد.به زن زائو آب نمی دادند و معتقد بودند که برای او مضر است، در عوض نوعی غذای چرب و گرم و تند و تیز به او می خوراندند.در حقیقت آنچه بیحالی و حتی مرگ زائو می شد، تشنگی طاقت فرسا بود نه «آل». آنچه زائو را به کام مرگ می کشانید، ندانم کاری مادر بزرگ ها و اطرافیان زائو بود که از رساندن آب به بدن خشک و بی رمق او سر سختانه جلوگیری می کردند و در عوض چیزی به او می خوراندند که عطش او را شدیدتر می کرد و به حال اغماء و ضعف می انداخت. خوشبختانه بسیاری از این باورها، سالهای سال است که به طاق نسیان سپرده شده است و با مراقبت های بهداشتی و اصول نوین زایمان، بازار«آل» بی مشتری شده است(سایبانی، ۲۵:۱۳۸۶). ۲-۱۱-۵-۳- گوش گلیمی حیوانی است که با جثه بز که دو گوش با اندازه گلیم دارد که وقتی می خوابد یک گوش بعنوان زیر انداز و گوش دیگرش به عنوان رو انداز بکار می برد . گوش گلیمی که حیوان بی آزاری است ولی بچه ها می ترسند. ۲-۱۱-۵-۴- دَیی شَو فقط شب ها به خانه ها سر می زند و بچه می دزدد. ۲-۱۱-۵-۵- دل گوزک موجودی که در جنگل ها و باغ های پر درخت پنهان است و اگر بچه ها به آنجا بروند آنان را می دزدد و قلب آنان را در می آورد و می خورد. ۲-۱۱-۵-۶- مردآزما آدمی بی نهایت قدبلند و سفیدپوش است.سر راه هرکس ظاهر می شود و بر سر راه شَه یا شهلنگ[۱۳] (پاها را دور از هم نگه دارد) می زند و می ایستد و حرف هم نمی زند.اگر شخصی که اورا دید بترسد حتماً می میردو اگر بخواهد راهش را تغییر دهد و دور بزند ممکن است دنبالش کند و او را بگیرد و اذیت کند .آخرین چاره آن است که از وسط دو پایش عبور کند .حالا اگر شخص با جرأتی باشد و از زیرپایش رد شود مردآزما از دلیری او تعجب می کند و می گوید : ماشاالله به دلت (یعنی چقدر شجاعی و حسادت می کند).یعنی که چه جرأتی داری و شخص هم در جوابش می گویدماشاالله به گندت(خایه)(یعنی حسودی برای خایه بزرگ خودت بخور)و در این صورت شخص نجات پیدا می کند. ۲-۱۱-۵-۷- سی حر(ساحر) سی حر زنی است حدود ۵۰ سال به بالا ، بینی پهن و زشت و کلفت و موهای زبر و لباس عربی و سیاه و یک برقه (روبند) بزرگ به صورت دارد و یک سبد دستباف که زنان این منطقه از برگ خرما بافته اند و یک کارد (چاقو بزرگ) هم بدست گرفته است .همیشه در حال گردش است و از هر جوانی که خوشش بیاید چه دختر و چه پسر با نگاه های خود دل شخص جوان را در می آورد و درون سبدش می گذارد و بعد می خورد .بنابراین از زن سی حر می ترسند با این اوصاف از هر زنی که با این قیافه می بینند می ترسند و فرار می کنند. ۲-۱۱-۵-۸- جوآل آویشنی
بررسی فرهنگ بومی- محلی و ادبیات شفاهی قوم میرشکار منطقه سندرک میناب- قسمت ۱۵