از دیگر اجزاء بانکداری الکترونیک ایران می توان به دستگاه های خودپرداز، شعب مکانیزه، پین پد[۳۲]، پایانه های فروش، کارتهای هوشمند، تلفن بانک و فاکس بانک و غیره اشاره نمود. ابزارهای مهم و اجرایی حفظ مشتری در بانکداری الکترونیکی الف) وب سایت یک وب سایت این امکان را فراهم مىسازد تا نیازهاى مصرفکننده پیگیرى شود، بنابراین صاحب کسب و کار مىتواند بر طبق آن تولیدات خود را عرضه کند. یک وب سایت بطور اتوماتیک سفارشات را پیگیرى مىکند، براى تشخیص آنکه چه اقلامى از نظر فروش بهتر هستند و چه چیز مورد نیاز است و بیشتر سفارش داده مىشود مىتوان به وب سایت مراجعه کرد. از طریق کسب و کار اینترنتى مىتوانید همه چیز را در خصوص کسب و کار به محض ورود به بازار و مغازه بیاموزید. وب سایت این امکان را براى تاجران فراهم مىسازد تا در مورد شرکت خود به مشتریان توضیح دهند و معیارهاى خود را بیان کنند. بعنوان مثال شرکتى که به فروش ظروف آشپزخانه مىپردازد مىتواند در کنار آن دستورات آشپزى رایگان ارائه دهد، یا شرکتى که در حیطه نرم افزار فعالیت دارد مىتواند کاربردهاى آزمایشى رایگانى عرضه کند. با مطالعه تاریخچه و رزومه یک شرکت، مشترى احساس مىکند که با صاحب آن شرکت در ارتباط است. اختصاصى کردن یک شرکت حس وفادارى را در مصرفکننده ایجاد مىکند. وب سایت در حقیقت فروش آسان است زیرا از طریق آن تاجران مىتوانند به راحتى تولیدات خود را به مصرفکننده عرضه کنند(بیگلی و همکاران، ۲۰۰۸). همه مردم در مورد اهمیت وب سایت براى تجارت خود آگاه هستند. شش دلیل که در اینجا عنوان مى کنم در واقع از دلایل ابتدائى اهمیت وب سایت ها می باشد(بویه و همکاران، ۲۰۰۲). جدول۲-۲)دلایل اهمیت وب سایت دلیل اول– وجود وب سایت، اعتبار تجارت را افزیش مى دهد وب سایت تأئیر قوى بر اعتماد مشترى هاى بالقوه دارد. یک طراحى حرفه اى، متن مناسب با نوشتار خوب، اطلاعات مفید از محصولات و اطلاعات تماس مناسب باعث افزایش اعتماد مشتریان به شرکت مى شود. به مردم مى فهماند که شما داراى دانش و به روز هستید. اگر در طراحى یک سایت با کیفیت و داراى اطلاعات مفید هزینه شود، مردم حتما تحت تأثیر قرار خواهند گرفت. دلیل دوم– وب سایت باعث مى شود شرکت در هر زمان و از هر مکان قابل دسترس باشد. تا آوریل سال ۲۰۰۲ میلادى، فقط در آمریکا، ۱۶۶ میلیون نفر از مردم روى خط بوده اند. برخى از آنها در جستجوى محصولات و خدمات هستند. با داشتن یک سایت وب، شرکت براى دنیایى از فرصتها براى دسترسى مردمى که غیر از سایت شما راهى دیگر براى رسیدن به شرکت ندارند آماده مى شود. با کلیک ساده موس، هر کسى مى تواند در ۷ روز هفته و ۲۴ ساعت شبانه روز به شرکت دسترسى داشته باشد. دلیل سوم– وجود وب سایت سهولت ارجاع مشتریان جدید به شرکت را فراهم مى کند. براى بسیارى از تجارتها، یک منبع حیاتى براى یافتن مشتریان جدید، ارجاع سایرین است. داشتن وب سایت این امکان را فراهم مى کند که مردم به راحتى سایت شما را به دیگران ارجاع دهند. آدرس وب سایت راحت تر از شماره تلفن به خاطر مى ماند بعلاوه دادن راه هاى مختلف تماس به مردم، امکان برقرارى تماس را بیشتر مى کند. دلیل چهارم– وب سایت یک ابزار قوى فروش است. فروش محصولات از طریق یک فروشگاه اینترنتى یک راه بسیار عالى براى افزایش فروش است. شما یک ویترین دائمى و سهل الوصول که هزینه آن خیلى کمتر از یک فروشگاه آجرى است دارید ضمن اینکه مردم بیشترى امکان دسترسى به آن را دارند. وجود اطلاعات فروش موثر در وب سایت شما، امکان وادار شدن مردم به کلیک روى دکمه خرید را افزایش مى دهد. هرچند که شما از طریق اینترنت نتوانید فروش انجام دهید، وب سایت یک سرمایه مهم است. وب سایت یک شروع براى متقاعد کردن بازدید کنندگان به نیاز آنها به محصولات است. دلیل پنجم – وب سایت باعث افزایش ارزش تبلیغات مى شود. اضافه کردن آدرس وب سایت در تبلیغات، کارت تجارى و امضاء شرکت، یک راه خوب براى جلب مشترى است. داشتن آدرس سایت به مردم کمک مى کند که هر زمان که در مورد شما مى شنوند و یا تبلیغات شما را مى بینند، به پیام شما عکس العمل نشان دهند. مراجعه به وب سایت شما راحت تر از نوشتن نامه یا رفتن به مغازه یا حتى تلفن زدن به است. مردم اطلاعات شما را به راحتى دریافت مى کنند و نیازى نیست براى آقاى فروشنده براى کمک صبر کنند. همچنین بازدید از وب سایت خیلى راحت است چون هیچ معذوریتى وجود ندارد و بازدید کنندگان تحت فشار نیستند. دلیل ششم – وب سایت کمک مى کند با مشتریان بالقوه در ارتباط بود. عده زیادى وجود دارند که به آنچه ارائه مى شود علاقمند هستند ولى هم اکنون براى خرید آمادگى نداشته باشند. باید با آنها در ارتباط بود تا زمانى که آنها براى خرید آمادگى یافتند، با خبر شد. وب سایت یک روش عالى براى تسهیل این فرایند است. می توان از طریق وب سایت آدرس تماس مشتریان بالقوه را جمع آورى کرد(شولتز و همکاران، ۲۰۰۹). ب)پست الکترونیک
۵- اولویت نیازمندیهای مدیریت دانش در بیمارستان شهید بهشتی شیراز به چه صورت است؟ ۶- اولویت راه حل های مدیریت دانش در بیمارستان شهید بهشتی شیراز به چه صورت است؟ ۱-۵- قلمرو تحقیق با توجه به موضوع تحقیق که عبارت است از اولویتبندی راه حل های مدیریت دانش با رویکرد گسترش عملکرد کیفیت(QFD)[15] فازی در بیمارستان شهید بهشتی شیراز، لذا قلمرو مکانی تحقیق، بخش اورژانس بیمارستان شهید بهشتی شیراز با ۱۴ پزشک عمومی و ۱۶ پزشک متخصص میباشد. قلمرو زمانی این پژوهش، سال ۱۳۹۳ است و قلمرو موضوعی پژوهش، مباحث مرتبط با مدیریت دانش میباشد. ۱-۶- روش تحقیق با توجه به اینکه تحقیق حاضر در بخش اورژانس بیمارستان شهید بهشتی شیراز انجام شده است، نوع تحقیق بر اساس هدف، کاربردی میباشد و بر اساس چگونگی بهدست آوردن دادههای مورد نیاز، از نوع توصیفی و از شاخه پیمایشی(تحلیلی) محسوب میشود. علاوه بر این، پژوهش حاضر از آن نظر که به بررسی داده ها در برههای از زمان می پردازد، مقطعی است. در این پژوهش بهمنظور جمعآوری داده ها از ابزار پرسشنامه استفاده گردیده است که روایی پرسشنامه به تأیید خبرگان در این زمینه میرسد و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ تعیین میگردد. جامعهی آماری این پژوهش پزشکان بخش اورژانس بیمارستان شهید بهشتی شیراز است. در این پژوهش ابتدا با بهره گرفتن از تکنیک [۱۶]TOPSISفازی به تعیین وزن نیازمندیها و راه حل های مدیریت دانش پرداخته می شود. بعد از این مرحله با به کارگیری تکنیک گسترش عملکرد کیفیت فازی به تشکیل ماتریس روابط فازی QFD پرداخته می شود و در نهایت راه حلهای مدیریت دانش با بهره گرفتن از تکنیکSAW[17]اولویت بندی میگردد. ۱-۷- تعریف کلمات کلیدی مدیریت دانش: مدیریت دانش عبارت است از یک استراتژی آگاهانه در فراهمآوری دانش صحیح برای افراد مناسب در زمان مناسب وکمک به افراد در تسهیم و نیز بهکار بستن دانش مربوطه با بهره گرفتن از روشهایی که منجر به ارتقای عملکرد سازمانی میشوند( اودل و گریسون[۱۸]، ۱۹۹۸). منطق فازی[۱۹]: منطق فازی ابزاری توانمند برای مسائل مربوط به سیستمهای پیچیدهای که درک آنها مشکل و یا مسائلی که وابسته به استدلال تصمیم گیری و استنباط بشری میباشند، بهشمار می آید(کورهپزان دزفولی، ۱۳۸۷). منطق فازی فناوری جدیدی است که شیوه هایی را که برای طراحی و مدلسازی، نیازمند یک سیستم ریاضیاتی پیچیده و پیشرفته است را با بهره گرفتن از مقادیر زبانی و دانش فرد خبره جایگزین میسازد(قنبری و موسوی، ۱۳۹۰). QFD: گسترش عملکرد کیفیت، به حوزهی مدیریت کیفیت جامع تعلق دارد که یک راهکار ساختیافته و خطی را برای تبدیل نیازهای مشتری به ویژگیهای محصول جدید ارائه میدهد(بتچاریا و همکاران[۲۰]، ۲۰۱۰). QFD برای توسعه دادن بهتر محصولات و خدماتی که به نیازهای مشتری پاسخگو هستند، مورد استفاده قرار میگیرد و یک تابع متقابل را برای شناسایی نیازهای مشتری و برگردان آن ها به ساختارهای طراحی، برای طراحی محصولات جدید یا بهبودیافته بهکار میگیرد. QFD سطح کیفیتی بالا از انتظارات مشتری را در سراسر مراحل طراحی محصول برآورده میکند(ابراهیمی، ۱۳۸۱). TOPSIS: تاپسیس یکی از روشهای تصمیم گیری چندشاخصه است کهm گزینه را با توجه به nمعیار، رتبه بندی می کند. مبنای این روش، انتخاب گزینهای است که کمترین فاصله را از جواب ایدهآل مطلوب و بیشترین فاصله را از جواب ایدهآل نامطلوب دارد(لی و ریوس[۲۱]، ۱۹۹۹). ۱-۸- فصلبندی تحقیق در این فصل با عنوان کلیات تحقیق، پس از تعریف مسأله موجود، اهداف و ضرورتهای انجام تحقیق ارائه شده و در ادامه سؤالات تحقیق، قلمرو و روش تحقیق تعیین گردید. فصل دوم مروری بر ادبیات تحقیق است. این فصل به بررسی تعاریف، اهداف، الزامات، ضرورتها و … دانش و مدیریت دانش و همچنین به معرفی تکنیکهای بهکار رفته در این پژوهش و در نهایت مطالعات داخلی و خارجی و مهمترین یافته ها از مرور پژوهشهای پیشین پرداخته است. در فصل سوم بعد از بررسی مراحل اجرای تحقیق، روش انجام تحقیق بررسی گردید و سپس به بررسی سؤالات تحقیق، قلمرو زمانی و مکانی تحقیق، روایی و پایایی تحقیق، ابزارهای مورد استفاده در گردآوری اطلاعات و جامعه آماری پرداخته شد.. نتایج حاصل از اولویت بندی راه حلهای مدیریت دانش با بهره گرفتن از تکنیکهای TOPSIS فازی، QFD فازی و SAW نیز در فصل چهارم آورده شده است. در نهایت نیز، نتیجهگیری و پیشنهادات، فصل پنجم تحقیق را به خود اختصاص میدهد. فصل دوم ادبیات تحقیق و مبانی نظری ۲-۱- مقدمه بررسی تاریخچه، مفاهیم، تعاریف و به طور کلی مبانی نظری یک مفهوم، پیشنیاز شناخت و پیادهسازی آن مفهوم است. بر این اساس، در فصل حاضر با هدف شناسایی مفاهیم مورد استفاده در این پژوهش، ابتدا به بررسی مفاهیم داده، اطلاعات، دانش و خرد پرداخته میشود. سپس تعاریف دانش از دیدگاه محققان مختلف بررسی میگردد و مروری بر انواع دانش، خصوصیات و ویژگیهای دانش و اهمیت آن میشود. سپس به بررسی تعاریف مدیریت دانش، مزایا، اهداف، ویژگیها، دلایل به وجود آمدن مدیریت دانش، تاریخچه دانش و مدیریت آن و … در جامعهی کنونی پرداخته میشود. در ادامه مروری بر تکنیکهای مورد استفاده در تحلیل دادههای این پژوهش میگردد. مطالعات انجام شده در زمینهی مدیریت دانش در دو قسمت مطالعات داخلی و خارجی و مهمترین یافته ها از مرور پژوهشهای پیشین نیز بخش نهایی این فصل را تشکیل میدهد. ۲-۲- دانش اساسیترین مشخصهی سازمانهای هوشمند در قرن ۲۱ ، تأکید بر دانش و اطلاعات است. دانش ابزار قدرتمندی است که میتواند تغییرات را در جهان به وجود آورده و نوآوریها را ممکن سازد(محمدی فاتح و همکاران، ۱۳۸۷). امروزه، دانش بهعنوان مهمترین سرمایه و عامل اصلی مزیت رقابتی پایدار سازمانها بهشمار میرود. این سرمایه برخلاف سایر سرمایههای سازمان که درصورت مصرف از ارزش آن کاسته میشود، در اثر استفاده باارزشتر میگردد(تیوانا[۲۲]، ۲۰۰۰). سازمانها با تکیه بر دانش برتر امکان اتخاذ تصمیمهای معقولتر در موضوعهای مهم و بهبود عملکردهای مبتنی بر دانش را مییابند(پروبست و روب[۲۳]، ۲۰۰۰). ۲-۲-۱- داده، اطلاعات، دانش و خرد در بحث مدیریت دانش و کاربرد آن در سازمانها اغلب با مفاهیم وابستهای مواجه هستیم که در زیر به شرح مختصر هر یک از آن ها میپردازیم. داده عبارت از حرف یا علامتی است که بهخودی خود معنا ندارد. هرگاه دادهها پردازش شده و درون یک متن با ساختار مدون قرار بگیرند، بهگونهای که مبین معنا باشند در آن صورت به اطلاعات تبدیل میشوند. مرحلهی بعدی درک و فهمیدن است که در این مرحله میتوان معنای اطلاعات را در ساختار فکری خود جای داد و آن را دریافت. در واقع، برای آنکه اطلاعات دریافته شود، نیاز به یک زمینه است تا اطلاعات مفهوم باشد. درک کردن مرحلهی بین اطلاعات و دانش است. نباید اصطلاح دانستن را با اصطلاح دانش یکسان پنداشت؛ زیرا دانش، اغلب برای اشاره به حقیقتی پذیرفته شده و فاقد بعد زمان به کار میرود و ممکن است صرفاً به جذب انفعالی اطلاعات اشاره داشته باشد،(رویدادی که اغلب در برنامههای آموزشی رسمی مشهود است) در حالی که با بهره گرفتن از اصطلاح دانستن، دانش را بهعنوان ساختی اجتماعی مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهیم(جعفری مقدم، ۱۳۸۱). اطلاعات شامل دادههای منظم برای هدفی معین است در حالی که دانش فراتر از آن است و میتواند اندیشه باشد، مانند کاربرد اطلاعات برای نیل به یک هدف. دادهها پس از تحلیل و طبقهبندی مورد تعبیر و تفسیر قرار میگیرند و تبدیل به اطلاعات میشوند(سنگ و همکاران[۲۴]، ۲۰۰۲). دانش، مجموعه باورها، حقایق، مفاهیم، چشماندازها، قضاوتها، انتظارات و دانستن چراها است و دانش سازمانی، دانشی است که از فرآیندها، سیستمها، محصولات، قوانین و فرهنگ سازمان حاصل میشود. ریشهی دانش از اطلاعات و ریشهی اطلاعات از داده است. داده، واقعیت عینی، خام، بیمعنی و مجزا درباره رویدادها و اطلاعات و پیامی که معمولاً در شکل سند یا یک ارتباط، قابل مشاهده یا قابل شنیدن است، تعریف میشود. اما دانش، اطلاعات معنیداری است که اساساً با فعالیتهای انسان در ارتباط است و از درک اینکه بدانیم چه چیزی، چگونه و چرا، بهدست میآید، نشأت میگیرد(زاک[۲۵]، ۱۹۹۹؛ کوین و روبو[۲۶]، ۱۹۸۳). بهطور خلاصه، داده، اطلاعات، دانش و خرد چهار مرحلهی زنجیرهی اطلاعات هستند. دادهها به خودی خود عاری از مفهوماند و شامل مشاهدات، حقایق یا اعدادی هستند که اطلاعاتی مجزا را ارائه میدهند. وقتی که دادهها بهمنظور خاصی سازماندهی شده و در یک متن قرار میگیرند تبدیل به اطلاعات میشوند. زمانی که اطلاعات برای آشکار ساختن الگوهای غیرمعمول یا گرایشهای نهان مورد تحلیل قرار میگیرند به دانش تبدیل میشوند و هنگامیکه دانش برای تصمیمگیری در موقعیتهای واقعی زندگی بهکارگرفته میشود تبدیل به معرفت(خرد) میگردد(گاندی[۲۷]، ۲۰۰۴). ۲-۲-۲- تعاریف دانش اولین تعریف از دانش توسط پلاتو[۲۸] در سال ۱۹۵۳ ارائه شده است. وی دانش را اعتقادات واقعی توجیه شده تعریف کرده است(کاکبادسه و همکاران[۲۹]، ۲۰۰۳). پس از آن تعاریف متعددی وارد ادبیات مدیریت شده که بهعنوان نمونه به چند مورد از این تعاریف در جدول(۲-۱) اشاره شده است. جدول ۲-۱: تعاریف دانش منبع: یافتههای محقق ردیف تعاریف نویسندگان ۱ دانش، توانایی واکنش نشان دادن به موقعیتهای واقعی و انجام دادن کارها به جای صحبت کردن دربارهی آن ها است. نوناکا و تیس[۳۰]، ۲۰۰۱ ۲ دانش عبارت است از درک، آگاهی یا شناختی که در طول زمان از طریق مطالعه، تحقیق، مشاهده و تجربه بهدست می آید.
محمود ابو ریّه در این باره مىنویسد: «یهودیان به علّت داشتن کتاب و نیز به دلیل علمایشان، در مسائل ناشناخته مربوط به آیینهاى پیشین، براى عربها به منزله استاد شناخته مىشدند».[۱۴۰۳] ب. تشویق قرآن به مراجعه به اهل کتاب از طرف دیگر، قرآن مسلمانان را به مراجعه به آگاهان و اهل کتاب تشویق کرده و خطاب به آنان فرموده است: Cفَإِنْ کُنْتَ فِی شَکٍّ مِمَّا أَنْزَلْنا إِلَیْکَ فَسْئَلِ الَّذِینَ یَقْرَؤُنَ الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکَ لَقَدْ جاءَکَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ فَلا تَکُونَنَّ مِنَ المُمْتَرِینَB[1404] آیت الله معرفت، بر آن است که در این آیه، گرچه ظاهراً خطاب متــوجه پیــامبرصلی الله علیه و آله می باشد، اما مراد، کسانی هستند که در رسالت حضرت، شک و تردید دارند. خداوند به آنان سفارش می کند که برای شناختن صفات پیامبر اسلامصلی الله علیه و آله ، به دلیل ذکر اوصافش در تورات و انجیل، به اهل کتاب مراجعه کنند.[۱۴۰۵] بر این اساس مسلمانان صدر اسلام با نظر به این قبیل آیات، گمان می کردند مراجعه به یهودیان حتی در اموری همچون تاریخ پیامبرانعلیهم السلام و اصول معارف اسلامی بلامانع است.[۱۴۰۶] در نتیجه می توان دوره اول را آغاز ورود اسرائیلیات دانست؛ چرا که از نظر آیت الله معرفت، در همین دوره برخی مسلمانان به گمان عدم منع پرسش از اهل کتاب، راجع به کلیه مسائل و اصول معارف اسلامی، از آنان پرسش می کردند. ۵-۲-۱-۳-۲٫ دوره دوم: نکوهش مراجعه به اهل کتاب اما مراجعه به اهل کتاب چندان ادامه نیافت؛ زیرا دیری نپایید که خبث طینت آنان آشکار شد و توطئه آنان در جهت مخدوش کردن چهره اسلام ،گمراه نمودن مسلمانان و سست ساختن بنیاد عقاید ایشان بر ملا گردید.[۱۴۰۷] در نتیجه، مراجعه به اهل کتاب مورد نهی از دو جانب قرار گرفت: الف. قرآن و نهی از رجوع به اهل کتاب قرآن کریم با صراحت، مسلمانان را از مراجعه به اهل کتاب بازداشت و چنین فرمود: Cیا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَهً مِنْ دُونِکُمْ، لا یَأْلُونَکُمْ خَبالًا، وَدُّوا ما عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ وَ ما تُخْفِی صُدُورُهُمْ أَکْبَرُ، قَدْ بَیَّنَّا لَکُمُ الْآیاتِ إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُونَB[1408] آیت الله معرفت مقصود از CبِطانَهًB را از لحاظ لغوی همان «آستر لباس» دانسته و معنای آیه این است که بیگانگان را محرم راز خود قرار ندهید و به آنان اعتماد نکنید. در معنای Cلا یَأْلُونَکُمْ خَبالًا وَدُّوا ما عَنِتُّمْB می گوید: یعنى در سست کردن اعتقاد شما نسبت به اسلام از هیچ کوششى دریغ نمىورزند و نهایت تلاش خود را براى ایجاد مشقّت روحى و سردرگمى فکرى شما به کار مىبندند.[۱۴۰۹] بنابراین قرآن به روشنی مسلمانان را از رجوع به یهودیان و پرسش از آنها نهی کرد. ب. نهی پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) از رجوع به اهل کتاب پس از نهی قرآنی، ایشان به نهی و نکوهش پیامبرصلی الله علیه و آله نسبت به مراجعه به اهل کتاب نیز اشاره کرده و در این باره حدیثی را از مجالد از شعبی از جابر بن عبدالله انصاری نقل می کند: «عمر بن خطاب کتابى را که از طرف بعضى از اهل کتاب به دستش رسیده بود به خدمت پیامبرصلی الله علیه و آله آورد و آن را براى پیامبر خواند. پیامبرصلی الله علیه و آله خشمناک شده فرمود: آیا عقل از سرتان رفته است؟ قسم به آن که جانم در قبضه قدرت اوست من دین و پیام رسالت را پاک و پاکیزه و به دور از هر شائبهاى عرضه کردهام. درباره هیچ چیز از اهل کتاب نپرسید؛ زیرا روش آنان چنین است که گاه از حقایقى خبر مىدهند و شاید شما آن را تکذیب کنید و گاه اخبار نادرستى را مطرح ساخته و آن را تأیید کنید. قسم به مالک جانها که اگر موسى علیه السّلام در این زمان مىبود چارهاى جز پیروى من نداشت».[۱۴۱۰] ابن حجر در مورد سند این روایت می گوید: رجال سند این حدیث موثقند و تنها مجالد ضعیف است. ولی بخاری و یعقوب بن سفیان گفته است او را صدوق دانسته اند. ابن عدی روایات او از طریق شـعبی از جــابر را قابـل اعتمـاد دانسته است. بر این اســاس، معتقــدم این حــدیث نیز قابل اعتمــاد می باشد.[۱۴۱۱] آیت الله معرفت ذیل این حدیث و پس از اشاره به کلام ابن حجر می گوید: «با وجود این، چگونه ممکن است براى مسلمانان جایز باشد به یهودیان مراجعه کنند و افسانههایى کهن را که از کمترین اعتبار برخوردار نبوده است از زبان آنان بشنوند و آن را باور دارند؟ در صورتى که این افسانههاى خرافى، چنان با اباطیل آمیخته شده است که اگر در لابهلاى آن به حقیقتى هم اشاره شده باشد، به هیچ عنوان نمىتوان به صحّت آن اطمینان پیدا کرد…».[۱۴۱۲] اما با وجود نهی قرآن و پیامبر اکرمصلی الله علیه و آله از مراجعه به یهود، برخی از مسلمانان دست از مراجعه و پرسش کردن از آنان بر نداشتند.آنها به گمان خود به قصد سؤال کردن در مورد مسائلی که در احادیث مسلمانان یافت نمی شود، به سراغ یهودیان می رفتند و به این رجوع خاتمه نمی دادند.[۱۴۱۳] بنابر آنچه گفته شد، می توان میزان ورود اسرائیلیات به منابع اسلامی در این دوره را- با وجود مراجعه عده ای- از دوره پیش کمتر دانست؛ چرا که قرآن و پیامبرصلی الله علیه و آله ، از آن نهی فرمودند. ۵-۲-۱-۳-۳٫ دوره سوم: عصر صحابه و رجوع به اهل کتاب از نظر آیت الله معرفت، مراجعه به اهل کتاب پس از رحلت پیامبر اسلامصلی الله علیه و آله ، شدت بیشتری یافت. ایشان علت اصلی این مسئله را بسته شدن باب علم الهى که در شخصیت پیامبر اسلامصلی الله علیه و آله تجلى یافته بود، دانسته و می گوید: «…از روى غفلت از مراجعه به چشمهسارهاى جوشان علوم آن حضرت، صحابه دانشمندش به ویژه باب علم نبى، علىعلیه السلام و همراهان و همفکران آن حضرت همچون ابن عباس و ابن مسعود و امثال آنان نیز روى برتافته بودند؛ بنابراین به بیراهه پناه آوردند».[۱۴۱۴] در جای دیگر عصر رواج قصه های اسرائیلی را دو قرن، پس از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می داند که با خلافت عمر، مقارن می باشد[۱۴۱۵] که ایشان علت آن را فتوحاتی عنوان می کند که در این زمان رخ داد و باعث گسترش مرزهای جهان اسلام گردید. در میان تازه واردان به اسلام، افرادی مانند کعب الأحبار حضور داشتند که با اصول شریعت جدید بیگانه بودند.[۱۴۱۶] و در مقامی خاستگاه اسرائیلیات و نفوذ آن در منابع تفسیر، حدیث و تاریخ را بین رحلت پیامبر اکرمصلی الله علیه و آله تا عصری که تابعان در آن ظهور یافتند، عنوان می نماید.[۱۴۱۷] بر اساس این کلام مبدأ شیوع و رواج اسرائیلیات به طور جدی را باید پس از رحلت پیامبر اکرمصلی الله علیه و آله دانست که از طرفی مسلمانان جای خالی مرجع برای پاسخگویی مسائل خود را به صورت محسوس، دیدند و به جای مراجعه به صحابه عالی قدر پیامبرصلی الله علیه و آلهکه در رأس آنها امیرالمؤمنینعلیه السلام قرار داشت، به یهودیانی مراجعه می کردند که جز القای افکار و عقاید باطل چیزی به دانــش آنان نمی افزودند.[۱۴۱۸] و از طرف دیگر ورود افراد تازه مسلمان به جهان اسلام باعث شد دروغ های اهل کتاب به جامعه اسلامی نفوذ یابد.[۱۴۱۹] ۵-۲-۱-۳-۴٫ دوره چهارم: عصر تابعان و نقل اسرائیلیات به گفته آیت الله معرفت اوج گستردگی نقل اسرائیلیات در منابع اسلامی، «عصر تابعان» است. ایشان علت آن را مسامحه تابعان نسبت به نقل اسرائیلیات در تفاسیر، بدون توجه به نقد و تنقیح آن دانسته است، به طوری که این سیر، به همین منوال تا زمان حال، ادامه پیدا کرده است.[۱۴۲۰] بر اساس آنچه در این قسمت بیان گردید، به نظر می رسد آیت الله معرفت با بیان اهمیت و جایگاه رجوع به اهل کتاب نزد عرب جاهلی و مسلمانان صدر اول، زمان ورود اسرائیلیات به منابع اسلامی را در زمان پیامبر اکرمصلی الله و علیه و آله و قرون اولیه ظهور اسلام می داند؛ چرا که طبق گفته ایشان، حتی مسلمانان در آن زمان گمان می کردند، رجوع به اهل کتاب نه تنها مذموم نیست، بلکه به قصد شناختن هر چه بیشتر مسائل مربوط به اسلام، ضروری است. به همین جهت بود که قرآن و پیامبر اکرمصلی الله علیه و آله، پس از مدت کوتاهی از آن نهی فرمودند. ولی با توجه به اینکه برخی از مسلمانان – حتی صحابه آن حضرت - به این نهی، ترتیب اثر ندادند رجوع به اهل کتاب ادامه یافت. بر این اساس همان طور که پیش تر بیان شد، مبدأ ورود اسرائیلیات به منابع اسلامی، زمان پیامبرصلی الله علیه و آله، آغاز شیوع آن در زمان صحابه و گسترش آن، دوره تابعان می باشد. ۵-۲-۱-۴٫ گستره اسرائیلیات در منابع اسلامی از آنچه در سخنان آیت الله معرفت فهمیده می شود، ایشان هر سه منبع مهم اسلامی که عبارتند از تاریخ، حدیث و به ویژه تفسیر را آلوده به اسرائیلیات می داند و آن را از آثار سوء مراجعه به یهود معرفی کرده و می گوید: «از جمله آثار سوئى که مراجعه به اهل کتاب- به رغم نهى پیامبر- از خود برجاى گذاشت این بود که اکاذیب اسرائیلى با تاریخ و تفسیر و نیز احادیث وارد شده از پیامبرصلی الله علیه و آله و صحابه برگزیده و بزرگوار آن حضرت درآمیخت و در نتیجه علاوه بر تاریخ و حدیث، تفسیر را نیز آلوده ساخت و مسخ کرد».[۱۴۲۱] ایشان همچنین، به موضوعاتی اشاره می کند که در آنها بیشترین جعل اسرائیلی واقع شده است. این نوع روایات جعلی در درجه نخست در موضوعاتی همچون امور مربوط به خلقت و آفرینش هستی، داستان پیامبرانعلیهم السلام و تاریخ امت های پیشین و در درجه دوم، در مسائل مربوط به اصول معارف اسلامی رخنه کرده است.[۱۴۲۲] همچنین در مقدمه تفسیر خود، آلوده شدن حدیث و تفسیر به خرافات اسرائیلی را خاطر نشان می کند و می نویسد: «از بزرگترین گرفتاری هایی که جهان اسلام را از عهد نخستین، یعنی بلافاصله پس از وفات پیـامبر صلی الله علیه و آله فـراگـرفت، مصیبت اسـرائیلیات بود که با اباطـیل و افسانه های دروغینش راه زندگی را بر مسلمانان تنگ کرد، و حقایق را در معرض زیر و رو شدن قرار داد… مجموعه بزرگی از این اباطیل، قصه ها و حکایت های شبیه به خرافات است که کتاب های حشویه از اهل حدیث و تفسیر را پر کرده است… و بدین سان حدیث و تفسیر، آمیزه ای از غث و سمین و قوی و ضعیف گردید و نقل حدیث موضع اتهام محققان آگاه گردید».[۱۴۲۳] نکته دیگر، جنبه داستان سرا بودن افرادی است که اسرائیلیات را منتشر می کردند. این خصوصیت، به خوبی گویای موضوع این نوع جعلیات بوده و به گفته آیت الله معرفت افسانه بودنش را بیشتر آشکار می نماید.[۱۴۲۴] ۵-۲-۲٫ رویکرد عملی با توجه به آنچه بیان گردید، مشخص شد که از نظر آیت الله معرفت، عصر صحابه و تابعان، در حقیقت مهم ترین زمان گسترش اسرائیلیات در منابع اسلامی می باشد. بنابراین، بررسی این روایات، و برخورد ایشان در جهت نقد آنها، دارای اهمیت است. در این بخش، مانند آنچه گذشت، می توان اسرائیلیاتی را که آیت الله معرفت در تفسیرش به آنها اشاره نموده و به نقد آن پرداخته، ذیل عناوین زیر بیان نمود: ۵-۲-۲-۱٫ حضرت آدم(علیه السلام) آیت الله معرفت ضمن آیاتی از قرآن به جنبه های مختلف داستان حضرت آدمعلیه السلام، پرداخته و روایات اسرائیلی مرتبط با آن را ذکر و نقد می کند: ذیل تفسیر آیات ۳۰ تا ۳۴ سوره بقره، روایات بسیاری را از ابن عباس، قتاده، حسن بصری و… نقل شده است.[۱۴۲۵] این روایات دارای «تناقض و تخالف» در متن می باشند.[۱۴۲۶]
نجاتی ، غلامرضا ، تاریخ سیاسی بیست و پنچ سال ایران ( از کودتا تا انقلاب ) ، ۲جلد ،۱۳۸۴، چاپ هفتم، تهران، خدمات فرهنگی رسا . هالیدی ، فرد،دیکتاتوری و توسعه سرمایه داری در ایران ترجمه فضل ا..نیماکیش ، ۱۳۵۸، تهران ،امیرکبیر. هامبلی ،گاوین:سلسه پهلوی و نیروهای مذهبی به روایت کمبریج ،ترجمه عباس مخبر ،۱۳۷۱، چاپ اول ، تهران، طرح نو. همایون کاتوزیان ،محمد علی، اقتصاد سیاسی ایران (از مشروطیت تا پایان سلسه پهلوی ) ۱۳۷۱،تهران، نشر تهران مرکز. هویدا،فریدون، سقوط شاه ، ترجمه ح.ا. مهران ،۱۳۷۰،تهران، موسسه اطلاعات. پایان نامه: فیض امام زاده ، آزیتا : جامعه شناسی اعتراض با تکیه بر افکار دکتر علی شریعتی ،۱۳۸۳،پایان نامه ارشد. متقی ، محراب ، تاثیر گفتمان چپ ( مارکسیسم ) بر انقلاب اسلامی در دهه ۱۳۵۰ ه.ش ، ۸۷-۸۸،پایان نامه ارشد. نصرالهی ، مرتضی : نقش و ترکیب نیروهای اپوزیسیون در دهه ۵۰ شمسی ، ۱۳۸۵،پایان نامه ارشد. نشریه: بشریه ،حسین، لنین ،لنینیسم و مارکسیسم روسی، اطلاعات سیاسی ،اقتصادی شماره ۶۵-۶۶٫ بیانیه های چریکهای فدائی خلق تا ۱۹ بهمن ۵۸ ،انتشارات سازمان ،بی جا، بی نام. بیانیه های سازمان چریکهای فدایی خلق تا ۱۹ بهمن ۵۸ ، انتشارات سازمان ، بی جا ، بی نام . شاهسوندی ،سعید، ریشه یابی پیدایش و تحولات بعدی سازمان مجاهدین خلق ، گفتگو با نشریه چشم انداز ایران شماره ۵۵٫ شاهسوندی، سعید، ریشه یابی پیدایش و تحولات بعدی سازمان مجاهدین خلق ،گفتگوبا نشریه چشم انداز شماره ۵۱ شاهسوندی، سعید، ریشه یابی پیدایش و تحولات بعدی سازمان مجاهدین خلق ،گفتگو با مجله چشم انداز شماره ۵۴٫ مرکز آمار ایران ، آمار نامه سرشماری عمومی نفوس و مسکن آبان ماه سال ۱۳۵۵ ، ۱۳۵۹،تهران انتشارات مرکز آمار ایران. مصاحبه با حجت الاسلام لواسانی ، نشریه پیام انقلاب، شماره ۲۴ . ملاحظاتی درباره تئوری پیشاهنگ ، بی جا نشر راه کارگر،بی تا. ملائی توانی، علیرضا ، فصلنامه پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی ، بهار ، ۱۳۷۹سال دوم ، شماره پنچم و ششم. میثمی ، لطف الله ، ارزیابی واقع بینانه مارکسیسم ومارکسیتها دریران،چشم انداز ایران ، شماره ۸۰ نشریه سازمان انقلابی حزب توده شماره ۱۰ اینترنت: اینترنت، سایت ۱۹ بهمن. دفاعیات خسرو گلسروخی ، خبر گزاری فارس. همایون کاتوزیان، محمد علی، انقلاب ایران فراتر از معما ، ترجمه حسن توان منبع opendemocracy. پیوست: مصاحبه با آقای مهندس لطف اله میثمی در مورخ ۲۰/۹/۹۲ آقای میثمی از اینکه به بنده اجازه دادید تا خدمتتان برسیم و اطلاعات شما را راجع به سازمان مجاهدین خلق که مطمئنا بسیار مفید و جدید خواهد بود استفاده کنم صمیمانه تشکر و قدردانی می کنم -البته سوالاتم را با موضوع کنارگیری آقای نیک بین از سازمان شروع می کنم چه شد که ایشان از سازمان جدا شد؟ میثمی: آقای نیک بین به دلایل شخصی از سازمان مجاهدین خلق کناره گیری کرد . دلایل کناره گیری ایشان موضوعات مختلفی همچون بیماری صرع و تمایل به پرداختن به زندگی شخصی و خط مشی مبارزاتی ایشان بود ایشان معتقد به ترور شاه بود که این کار در آن مقطع زمانی امکان نداشت و ایشان از سازمان کناره کیری کرد ، در شهریور ۱۳۵۰ ایشان دستگیر شد و پس از مدتی آزاد شد. -دلایل ضربه شهریور ۵۰ چه بود ؟ میثمی: شاه مراد دلفانی در سال ۴۲ با مادر زندان بود و ما به او مشکوک بودیم و وقتی اوبه بند عمومی منتقل شد با منصور بازرگان هم بند شد و با او ارتباط و رفت و آمد خانوادگی پیدا کرد وقتی سال ۴۷ مبارزه مسلحانه مورد توجه قرار گرفت منصور به ناصر صادق می گوید که وی دوستی دارد که از طریق او می تواند اسلحه تهیه کرد و شاه مراد دلفانی از سال ۴۲ با ساواک همکاری می کرده و سازمان از این طریق لو می رود. -طراح اصلی فرار رضا رضایی چه کسی بود ؟ آیا سعید محسن در این قضیه نقش داشت ؟ میثمی: طراح اصلی فرار رضا رضایی مرکزیت سازمان بود وقتی رضا رضایی دستگیر شد سعید محسن که در زندان بود اسامی صد نفر افراد لو رفته را به رضا رضایی می دهد و در طی بازجویی رضا رضایی مقاومت می کند ولی سرانجام نام صد نفر را برای بازجوی ساواک می نویسد و اطمینان آنها را جلب می کند و مرکزیت سازمان از او می خواهد که اطمینان بوجود آمده را از بین نبرد و لذا او به بازجوی ساواک می گوید می تواند جای احمد رضایی را به آنها نشان دهد و رضا رضایی از طریق احمد رضایی که زمینه فرار او را فراهم کرده بود فرار می کند. -سازمان پس از ضربه شهریور ۵۰ مدت آموزش ایدئولوژیک سازمان را کاهش داد آیا این امر ضروری بود؟ میثمی: در کرج جلسات جمع و بررسی با حضور همه کادرهای مرکزیت برگزار شد که در آن جلسات چنین سخنان گفته شد که باید در همه زمینه ها علمی برخورد کنیم و در نتیجه علم مساوی با ماده و ماده مساوی با مارکسیسم بود علم یک چیز قابل قبولی بود. -حضرتعالی به جلسات کرج اشاره کردید نتیجه و جمع بندی این جلسات در رابطه با چه موضوعاتی بود؟ میثمی: در طی این جلسات سازمان و کادر مرکزیت آن به واقعیت هایی رسیده بودند که باید مبارزه مسلحانه به خط مشی اصلی تبدیل شود و همچنین نارسایی های دین سنتی را خوب بررسی کرده بودند و من از خواندن جمع بندی جلسات به واقعیت هایی رسیدم و این جمع بندی ها را درست می دانستم. -در زندان مسعود رجوی به بهمن بازرگان گفته که سه سال نماز بخواند و اعلام نکند مارکسیست شده است ، آیا مسعود رجوی در زمینه روند تغییر ایدئولوژی سازمان اطلاعاتی داشته است که چنین سخنی گفته است ؟ میثمی: خیر مسعود رجوی فکر می کرد در طی سه سال بعد مسائل و اختلافات به مرور حل می شود. -منابع مطالعاتی سازمان در طی روند ایدئولوژیک شامل چه کتابهایی می شد؟ میثمی: سازمان کتابهایی همچون ((چگونه انسان غول شده ))، زمینه تکامل اجتماعی ، کتابهای مائو را برای اعضاء سازمان در نظر گرفته بود . حنیف نژاد به مارکسیسم توجه داشت چون مثل قرآن هم به توده ها توجه داشت و هم قائل به جهتی در تاریخ بود و لذا حنیف نژاد می گفت مارکسیسم به قرآن نزدیکتر است ومی گفت مارکسیسم را به عنوان تجربه انقلابی قبول داریم و آن را در چارچوب به ایدئولوژی خودمان باید بررسی کنیم . -علت ترور مجید شریف واقفی توسط سازمان مجاهدین خلق چه بود؟ میثمی: مجید شریف واقفی قصد انشعاب از سازمان مجاهدین خلق را داشت و در هر سازمانی انشعابگران می توانند امکانات و نشریه داشته باشند و نظر خودشان را در نشریه سازمان منتشر کنند اما مجید و دوستانش فاقد چنین امکاناتی بودند فلذا سازمان درصد برآمد انشعاب کنندگان را ترور کند. -آیا اقدامات اپورتونیست های چپ نما را می توان کودتا تلقی کرد؟ میثمی : مسعود رجوی اقدامات و فعالیت های تقی شهرام را در مرکزیت سازمان کودتا تلقی می کرد در حالی که زمینه شکل گیری کودتا را ما باید به عوامل داخلی آن توجه ویژه ای داشته باشیم توجه سران اولیه سازمان به مارکسیسم بعنوان تجربه انقلابی و متون آموزشی سازمان از یک سو و مطالعه متون مارکسیستی پس از ضربه شهریور ۵۰ توسط اعضای سازمان مجموعه عوامل مختلفی بودند که زمینه تغییر ایدئولوژی را در سازمان بوجود آورد. Abstract The titel of present thesis is the consideration of the of partisan and moslims groups of iran revolution that it,s main idea is consideration of Islamic revoltion of iran as the most important revolution with plenty of unknown dimentions in 20 century, then,mumerous proups with different rational and dominant situation at the time of mohammad reza pahlaui,Aithough, it seems that the other groups that played a major role in falling of Pahlavi govrement have iginored. This study by focus on this matter, desingn the following queoton and hypothesis.
مدل صنعت مدل جریانهای نقدی مدل یون و میلر کیفیت اقلام تعهدی برای اینکه سود گزارششده بتواند در ارزیابی عملکرد و توان سودآوری یک شرکت به استفادهکنندگان کمک کند و سرمایهگذاران با اتکا به اطلاعات سود، بازده مورد انتظار خود را برآورد کنند، ارائه اطلاعات باید به نحوی باشد که ارزیابی عملکرد گذشته را ممکن سازد و در سنجش توان سودآوری و پیشبینی فعالیتهای آتی موثر باشد. بنابراین علاوه بر اینکه رقم سود گزارششده برای سرمایهگذاران مهم است و بر تصمیمهای آن ها تأثیر دارد، ویژگیهای کیفی سود نیز به عنوان یکی از ابعاد اطلاعات سود مورد توجه خاص سرمایهگذاران است. به گفته شان[۳۷]و همکاران (۲۰۰۱)، اقلام تعهدی بیانگر تفاوت بین سود حسابداری و وجوه نقد مربوط به آن است که شامل تغییرات در موجودی کالا، حسابهای دریافتنی و حسابهای پرداختنی است. در صورتی که اقلام تعهدی مثبت و بزرگ باشد، بیانگر این نکته است که سود حسابداری از جریان نقدی عملیاتی بیشتر است البته باید توجه داشت که این تفاوت به دلیل بهکارگیری اصول حسابداری مرتبط با زمان و نحوه شناخت درآمدها و هزینه ها (اصل شناخت درآمد و اصل تطابق) است (فلاح نژاد، ۱۳۸۸٫ ص ۲۰). شان و همکاران (۲۰۰۱) معتقدند از آن جایی که اصول پذیرفتهشده حسابداری در مورد زمان شناسایی و مبلغ درآمدها و هزینه ها به مدیران شرکتها آزادی عمل نسبی داده است. بنابراین وقتی مدیران سود حسابداری را به مبلغی بیش از وجوه نقد حاصل شناسایی میکنند، اقلام تعهدی ایجاد میشود. مثلاً اگر مدیریت، درآمد فروش را زودتر شناسایی کند، حسابهای دریافتنی به عنوان یکی از اقلام تعهدی افزایش خواهد یافت یا در صورتی که مدیریت، بدهی ناشی از هزینه های تضمین کالا را کمتر شناسایی کند، بدهیهای جاری به عنوان یکی از اقلام تعهدی، به مبلغ کمتر گزارش خواهد شد و چون سرمایهگذاران به رقم سود بیشتر توجه میکنند با وجود موارد فوق گمراه خواهند شد (همان منبع. ص ۲۰). شان و همکاران (۲۰۰۱) بیان کردند که سرمایهگذاران با توجه به سودهای گزارششده سعی دارند سودهای آتی و جریانهای نقدی آتی را برآوردکنند. از این رو، سود خالص باید توان کمک به سرمایهگذاران را داشته باشد. علت نیاز به توجه در خصوص کیفیت اقلام تعهدی در این است که اجزا تشکیلدهنده اقلام تعهدی دارای بار اطلاعاتی هستند. برای مثال، تغییرات مثبت (افزایشی) در موجودی کالا احتمالاً بیانگر وجود مشکل در فروش یا تولید بیش از اندازه است. به طور مشابه افزایش در حسابهای پرداختنی احتمالاً بیانگر وجود مشکل در پرداخت وجوه به تامینکنندگان کالا و خدمات است که ممکن است در اثر ناکافی بودن درآمد فروش یا مشکلات اعتباری ایجاد شود، بنابراین اجزا اقلام تعهدی میتواند به عنوان شاخص تعیین بهبود یا زوال عملکرد شرکت باشد (همان منبع. ص ۲۰). لذا شان و همکاران (۲۰۰۱) نتیجهگیری کردند که توجه به کیفیت اقلام تعهدی، در شناسایی دستکاری سود سودمند خواهد بود، برای مثال توجه به تغییرات حسابهای دریافتنی باعث آشکار شدن نکات مهمی در مورد تعجیل یا تاخیر در شناسایی درآمد فروش به عنوان یکی از ابزارهای دستکاری سود توسط مدیریت خواهد شد. افزایش سود که همراه با اقلام تعهدی بالا باشد بیانگر کیفیت پایین سود است و منجر به بازده آتی پایین خواهد شد (همان منبع. ص ۲۱). در نهایت شان و همکاران (۲۰۰۱) بیان کردند که کیفیت اقلام تعهدی سود بر بازده سهام شرکت تأثیردارد. بنابراین با توجه به اینکه سرمایهگذاران به دنبال کسب بازده هستند، باید در برآورد بازده مورد انتظار خود به کیفیت اقلام تعهدی سود توجه کنند و بازده مورد انتظار خود را با توجه به کیفیت اقلام تعهدی تعدیل کنند. از دیدگاه شرکت سرمایهپذیر نیز کیفیت اقلام تعهدی با هزینه سرمایه سهام عادی مرتبط است. شرکتهایی که به دنبال کاهش هزینه سرمایه خود هستند باید سعی کنند کیفیت اقلام تعهدی خود را در سطح مطلوبی نگه دارند. مدیران چنین شرکتهایی باید از دستکاری سود و کمنمایی و بیشنمایی اقلام تعهدی اجتناب کنند (همان منبع. ص ۲۱). کیفیت اقلام تعهدی به عنوان یک عامل خطرپذیری فرانسیس و همکاران[۳۸] (۲۰۰۵) با بررسی اثر کیفیت اقلام تعهدی بر هزینه سرمایه نتیجهگیری کردند که “خطر اطلاعاتی (که براساس کیفیت اقلام تعهدی کمّی میشود) یک عامل خطرپذیری قیمتگذاری شده است” (ص ۲۹۶) و اینکه “کیفیت اقلام تعهدی نقش اقتصادی و آماری بااهمیتی در تعیین هزینه سرمایه (حقوق صاحبان سهام) بازی میکند” (ص ۳۱۵). فرانسیس و همکاران پایه استنباط خود را ضرایب به دست آمده از رگرسیونهای سری زمانی بازدههای اضافی سهام نسبت به بازده پرتفویهای شاخص کیفیت اقلام تعهدی، بازار، اندازه و نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار قرار دادند. اما، کور و همکاران (۲۰۰۸) به این نتیجه رسیدند که رگرسیونهای فرانسیس و همکاران (۲۰۰۵) ارتباط همزمان بین بازده اضافی و بازده عوامل را بررسی میکنند و نه آزمون این فرضیه که شاخص کیفیت اقلام تعهدی یک عامل خطرپذیری قیمتگذاری شده است، بنابراین شواهدی دال بر اینکه شاخص کیفیت اقلام تعهدی یک عامل خطرپذیری قیمتگذاری شده است و بازار کیفیت اقلام تعهدی را در قیمت سهام وارد میکند، ارائه نمیدهند (کور و همکاران ۲۰۰۸، ص ۲). این که آیا خطرپذیری اطلاعاتی با تنوع بخشی قابل حذف است، یک سوال باز در ادبیات مالی است. نظریه سنتی قیمتگذاری داراییها (به عنوان مثال فاما،۱۹۹۱) این دیدگاه را دارد که خطرپذیری اطلاعاتی با تنوع بخشی حذف میشود و نباید بر بازده مورد انتظار اثر بگذارد. اخیراً نیز ایزلی و اُهارا[۳۹] (۲۰۰۴) مدلی را توسعه دادند که در آن شرکتهایی که اطلاعات کمتری منتشر میکنند خطرپذیری اطلاعاتی بزرگتر و بازده مورد انتظار بیشتری دارند. آن ها معتقدند که سرمایهگذاران بیاطلاع، از یک طرف قادر به تنظیم وزن پرتفویهای خود همانند سرمایهگذاران آگاه نیستند و از طرف دیگر نیز خطرپذیری اطلاعاتی را نمیتوانند از طریق تنوعبخشی[۴۰] کاهش دهند. اما لمبرت[۴۱] و همکاران (۲۰۰۷ ص ص ۳۹۷-۳۹۶) استدلال میکنند زمانی که تعداد معاملهگران در مدل ایزلی و اُهارا (۲۰۰۴) زیاد میشود، اثر اطلاعاتی، با تنوع بخشی حذف میشود. اگر ادعا لمبرت و همکاران درست باشد، مدل ایزلی و اُهارا (۲۰۰۴) هیچ حمایتی از این فرضیه که خطرپذیری اطلاعاتی یا کیفیت حسابداری قیمتگذاری شده است، فراهم نمیکند (کور و همکاران. ۲۰۰۸، ص ۳). علاوه بر این، حتی اگر خطرپذیری اطلاعاتی با تنوعبخشی قابل حذف نباشد، هنوز هم قابلبحث است که آیا باید آن را به عنوان عامل خطرپذیری اضافی در مدلهای قیمتگذاری داراییها گنجاند یا خیر. لمبرت و همکاران (۲۰۰۷) به مطالعه چگونگی تأثیر اطلاعات حسابداری بر هزینه سرمایه در یک اقتصاد با داراییهای متعدد پرداختند. آن ها مدلی سازگار باCAPM توسعه دادند که نشان میدهد اطلاعات حسابداری بر ارزیابی صورت گرفته توسط سرمایهگذاران از طریق کواریانس جریانهای نقدی شرکت با جریانهای نقدی بازار و از این رو بر بتای شرکت اثر میگذارد. در نتیجه، این مدل نشان میدهد که خطرپذیری اطلاعاتی بر بتای شرکت اثر میگذارد و به خوبی مشخص شده است که بتا به طور کامل تغییرات مقطعی در بازدههای مورد انتظار را تبیین میکند. به روش مشابه هاگز[۴۲] و همکاران (۲۰۰۷) به مطالعه خطرپذیری اطلاعاتی در زمینه یک مدل قیمتگذاری داراییهای چند عاملی پرداختند و مدلی را توسعه دادند که نشان میدهد نشانههای اطلاعاتی[۴۳] یا با تنوع بخشی قابل حذف هستند و یا توسط صرف خطرپذیری عوامل موجود قابلجذب هستند (همان منبع، ص ۳). فرانسیس و همکاران (۲۰۰۵) نشان دادند که ضریب پرتفوی شاخص کیفیت اقلام تعهدی در رگرسیونهای سری زمانی مربوط به تکتک شرکتها که بازده را به طور همزمان با شاخص کیفیت اقلام تعهدی و عوامل فاما و فرنچ (۱۹۹۳) (بازار، اندازه و نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار) مرتبط میکند، معنیدار و مثبت است. به طور خاص، آن ها دریافتند که بازده با شاخص کیفیت اقلام تعهدی همبستگی مثبت دارد و شاخص کیفیت اقلام تعهدی برای شرکتهایی با کیفیت حسابداری پایین، بیشتر محاسبه شده است (همان منبع، ص ۳). اما کور و همکاران (۲۰۰۸) نشان دادند اینکه متوسط ضریب شاخص کیفیت اقلام تعهدی در رگرسیونهای انجامشده توسط فرانسیس و همکاران (۲۰۰۵) مثبت و از لحاظ آماری با اهمیت بوده است به این معنا نیست که شاخص کیفیت اقلام تعهدی یک عامل خطرپذیری قیمتگذاری شده است. همچنین بیان نمودند، ضریب مثبت به طور متوسط نشاندهنده این است که شرکتها در رگرسیونهای سری زمانی مذکور رابطه مثبتی با شاخص کیفیت اقلام تعهدی داشتهاند. ضریب مثبت در رگرسیون همزمان بازدههای سهام نسبت به پرتفوی بازار، دال بر این نیست که عامل بازار قیمتگذاری شده است. اما به سادگی تأیید میکند که متوسط بتا در یک نمونه تصادفی از شرکتها، مثبت و نزدیک به یک است (همان منبع، ص ۳). از طرفی نیز ماشرووالا و ماشرووالا (۲۰۱۱) برای روشن کردن این بحث که آیا شاخص کیفیت اقلام تعهدی یک عامل خطرپذیری قیمتگذاری شده است، تاثیرات فصلی را بر معیار تعدیلشده کیفیت اقلام تعهدی دیچو و دچو (۲۰۰۲) را مورد آزمون قراردادند، یافتههای آن ها نشان داد که شاخص کیفیت اقلام تعهدی تنها در ژانویه رابطه مثبتی با بازدههای غیرعادی آتی سهام دارد. در مقابل در ماههای غیرژانویه، شاخص کیفیت اقلام تعهدی همبستگی منفی با بازده آتی سهام دارد به طوری که معمولا صرف کیفیت اقلام تعهدی سالانهای وجود ندارد. بنابراین به نظر میرسد که هرگونه صرف کیفیت اقلام تعهدی کاملاً مربوط به ماه ژانویه است. علاوه بر این در حدود نیمی از صرف ژانویه در طول پنج روز اول معاملاتی ژانویه رخ میدهد. صرف ژانویه شاخص کیفیت اقلام تعهدی در طول زمان و دورههای نمونه مختلف پایدار است و برای هر دو گروه شرکتهای کوچک و بزرگ رخ میدهد و نمیتوان آن را به وسیله اثرات دیگر ژانویه که در مطالعات پیشین مستند شده، توضیح داد (ماشرووالا و ماشرووالا ۲۰۱۱، ص ۱۳۷۴). آن ها همچنین بیان میکنند که یافتههای آن ها نشان میدهد که صرف کیفیت اقلام تعهدی یک خطا در قیمتگذاری پیرامون تغییر سال است تا اینکه منعکس کننده خطرپذیری نظاممند اطلاعات باشد. با توجه به مفاهیم سنتی خطرپذیری در ادبیات موجود، درک این که چرا چنین خطرپذیری تنها محدود به ژانویه است، چرا نیمی از آن در طول اولین هفته معاملاتی درژانویه رخ میدهد، چرا صرف خطرپذیری ژانویه در طول بقیه سال معکوس میشود و چرا صرف خطرپذیری بواسطه فروش زیان مالیاتی افزایش مییابد، دشوار است. بنابراین اگرچه ماشرووالا و ماشرووالا (۲۰۱۱) معتقدند که یافتههای تحقیق آن ها به هیچ وجه به معنی شواهد قطعی بر ضد تفسیر خطرپذیری از شاخص کیفیت اقلام تعهدی نیست، اما بیان میکنند هیچ توضیحی از خطرپذیری برای توضیح ماهیت چنین خطرپذیری و شواهدی وجود ندارد (همان منبع ص ۱۳۷۵). درمجموع یافتههای پژوهش ماشرووالا و ماشرووالا (۲۰۱۱)، توصیف کیفیت اقلام تعهدی را بر مبنای مفهوم خطرپذیری دشوار میکند. زیرا تمرکز صرف شاخص کیفیت اقلام تعهدی در ژانویه باعث ایجاد شک و تردید جدی نسبت به این دیدگاه میشود که شاخص کیفیت اقلام تعهدی منعکسکننده خطرپذیری است. زیرا هیچ دلیل نظری (تئوریک) برای خطرپذیری نظاممند وجود ندارد که تنها در ژانویه نمود پیدا کند. نقش اولین ماه سال (ژانویه) در آزمون عوامل خطرپذیری انگیزه اصلی برای بررسی نقش ژانویه در قیمتگذاری شاخص کیفیت اقلام تعهدی این است که به لحاظ تاریخی، ژانویه نقش حیاتی در پی ریزی این تردید دارد که آیا ویژگیهای خاص یک شرکت از قبیل اندازه، بتا و نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار، عوامل خطرپذیری قیمتگذاری شده هستند. بررسی این که آیا ژانویه نقش مشابهی در قیمتگذاری شاخص کیفیت اقلام تعهدی بازی میکند، میتواند چراغی برای روشن کردن این موضوع باشد که آیا شاخص کیفیت اقلام تعهدی نمایندهای[۴۴] برای خطرپذیری اطلاعاتی نظاممند[۴۵] است (ماشرووالا و ماشرووالا، ۲۰۱۱٫ ص ۱۳۵۳). گرچه هم اندازه و هم نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار دارای صرف بازده غیرعادی سالانه هستند، این صرف سالانه به شدت (اما نه به طور کامل) در ماه ژانویه متمرکز است. کیم (۱۹۸۳) و بلوم و استمبو[۴۶] (۱۹۸۳) نشان دادند که بیش از نیمی از صرف سالانه اندازه در ژانویه متمرکز است، حال آن که بیشتر از نیمی از صرف اندازه ژانویه در طول اولین هفته معاملاتی ژانویه رخ داده است. به طور مشابه برای اثر نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار، دیویس[۴۷] (۱۹۹۴) دریافت که صرف سالانه بازده در دوره ۱۹۶۳-۱۹۴۰ به طور کامل مربوط به ژانویه بوده است. برای دوره ۱۹۹۵-۱۹۶۳، لوران[۴۸] (۱۹۹۷) دریافت که برای تمامی پنج طبقه اندازه (به استثنای کوچکترین ۲ طبقه اندازه) که در حدود ۹۴ درصد مجموع سرمایه بازار را نمایندگی میکند، صرف نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار به طور کامل در ژانویه رخ داده است (همان منبع ص ۱۳۵۳). در کمال تعجب، حتی مدلهای نظری خطرپذیری نظیر CAPM، APT و مدل قیمتگذاری داراییها با اطلاعات ناقص مرتون[۴۹] (۱۹۸۷) به نظر میرسد بازده را تنها در ژانویه توصیف میکند. تینیک و وست[۵۰] (۱۹۸۴)، نشان دادند که سهام با بتای CAPM بالا، تنها در ژانویه بازدههای بالاتری کسب میکنند درحالیکه گولتکین و گولتکین[۵۱] (۱۹۸۷) نشان دادند زمانی که بازدههای ژانویه کنار گذاشته میشود، هیچ رابطه معنیداری بین بازده مورد انتظار و عوامل خطرپذیری پیشبینی شده توسط مدل APT وجود ندارد. به طور مشابه، دوران و همکاران (۲۰۱۰) دریافتند تنها در ژانویه نوسانات (بیثباتی) خاص شرکت[۵۲] (معیاری برای خطرپذیری خاص شرکت[۵۳]) رابطه مثبتی با بازده آتی سهام دارد (همان منبع ص ۱۳۵۳). گرچه دلیل این که چرا صرفهای بازده مربوط به این ویژگیهای شرکت تا حد زیادی و گاهی به طور کامل در ماه ژانویه متمرکز شده، همچنان مورد بحث است. محققان بارها چنین الگوی بازده سالانهای را مشاهده کردهاند که به دلایل زیر با تعریف خطرپذیری تناقض دارد ( رول[۵۴] ۱۹۸۳، تینیک و وست ۱۹۸۴، لوران ۱۹۹۷). نخست، مدلهای فعلی قیمتگذاری داراییها هیچ نقش ویژهای برای ماه ژانویه پیشبینی نمیکنند، چه رسد به توضیح این که چرا خطرپذیری تنها در ژانویه باید قیمتگذاری شده باشد. این امکان وجود دارد که خطرپذیری در طول سال به عنوان مثال با توجه به نوسانات فصلی در ساختار کلان اقتصاد متفاوت باشد (اُگدن[۵۵] ۲۰۰۳). اما، چنین متفاوت بودن خطرپذیری در طول زمان لزوماً دلالت بر نقش منحصر به فردی برای ژانویه ندارد. حتی اگر به نوعی ژانویه از دیدگاه فصلی پرخطرترین فصل سال باشد، باز هم سخت است که توضیح دهیم چرا خطرپذیری فصلی تنها در ژانویه وجود دارد و همچنین دلیل این امر که چرا بیشترین صرف در طول پنج روز اول معاملاتی ژانویه متمرکز است (همان منبع. ص ۱۳۵۴). دوم، شواهد تجربی اندکی برای توضیح اثر ژانویه با توجه به تعریف خطرپذیری وجود دارد. ریترو چوپرا[۵۶] (۱۹۸۹) و کرامر[۵۷] (۱۹۹۴) ، تغییرات فصلی در بتاهای CAPM و خطرپذیری عادی را به عنوان توضیحی برای اثر ژانویه شرکتهای کوچک رد کردند. با این حال، کرامر (۱۹۹۴) استدلال کرد که یک مدل APT چند عاملی (بر اساس عوامل اقتصادی کلان) به همراه خطرپذیری فصلی و پاداش خطرپذیری میتواند اثر ژانویه شرکتهای کوچک را توضیح دهد. اما با این وجود وی توضیح نداد که چرا ژانویه چنین نقش منحصر به فردی را نسبت به بقیه ماههای سال بازی میکند و یا چرا خطرپذیری فصلی منحصراً خودش را در ژانویه (با توجه به بتا و نوسانات خاص شرکت) نشان میدهد. مطالعات متعددی نیز “فرضیه اطلاعات” را آزمون کردند. اولین بار توسط روزف و کینی[۵۸] (۱۹۷۶) برای اثر ژانویه توضیحی بر پایه خطرپذیری احتمالی مطرح شد. با توجه به این فرضیه، از آنجا که پایان سال مالی اکثریت شرکتها دسامبر است، اثر ژانویه منعکسکننده عدم قطعیت بیشتر (و در نتیجه خطرپذیری نظاممند بزرگتر) این شرکتها پیرامون تغییر سال است. عدم اطمینان زیاد این شرکتها ناشی از این حقیقت است که آن ها انتظار انتشار اطلاعات مالی جدید مهمی را در ژانویه دارند. بنابراین این شرکتها بازده بالاتری با توجه به پذیرش خطرپذیری بیشتر در ژانویه کسب میکنند. اما در کل، شواهد در تناقض با این فرضیه هستند (همان منبع ص ۱۳۵۴). سوم، بخش بزرگی از ادبیات مالی نشان میدهد که اثر ژانویه (حداقل بخشی از آن) ناشی از فروش زیان مالیاتی پایان سال توسط سرمایهگذاران انفرادی و یا روش «ارائه کالا در ویترین[۵۹]» مورد استفاده توسط مدیران مالی موسسات نهادی، با اثر ژانویه ناشی از خطا در قیمتگذاری خطرپذیری سازگار است (همان منبع ص ۱۳۵۴). ماشرووالا و ماشرووالا (۲۰۱۱) معتقدند که اثر ژانویه نقش مهمی در قیمتگذاری شاخص کیفیت اقلام تعهدی بازی میکند؛ به طوری که شاخص کیفیت اقلام تعهدی تنها در ژانویه بازدههای بالاتری را پیشبینی میکند و این صرف به طور کامل در طول بقیه سال معکوس میشود. آن ها بر این باورند که با وجود این واقعیت که اثر ژانویه حداقل تا حدی منعکسکننده قیمتگذاری اشتباه به دلیل فروش زیان مالیاتی است، پذیرش این دیدگاه که شاخص کیفیت اقلام تعهدی پروکسی برای خطرپذیری اطلاعاتی نظاممند است، دشوار است (همان منبع ص ۱۳۵۴). فروش زیان مالیاتی[۶۰] و اثر ژانویه شایعترین توضیح که برای اثر ژانویه مورد بررسی قرار گرفته است، فروش زیان مالیاتی در پایان سال توسط سرمایهگذاران انفرادی است. شواهد این استدلال به شرح زیر است. با تحقق زیانهای سرمایهای پیش از پایان سال، سرمایهگذاران انفرادی میتوانند بدهی مالیاتی خودشان را از طریق تهاتر زیانهای تحققیافته با سود سرمایه تحققیافته خودشان یا درآمد ناخالص تعدیلشده خودشان کاهش دهند. علاوه بر این، چون نرخ مالیات سود سرمایه کوتاه مدت، بیشتر از نرخ سود سرمایه بلندمدت (به جز دوره ۱۹۹۰ – ۱۹۸۸) است، بنابراین سرمایهگذاران میتوانند زیانهای سرمایهای را برای حفظ درآمد مشمول مالیات به واسطه تحقق یافتن زیانها افزایش دهند. از سوی دیگر، سرمایهگذاران انگیزه کمی برای تحقق سودهای سرمایهای دارند، چون به تعویق انداختن سودها بار مالیاتی آن ها را کاهش میدهد. به ویژه با تعویق انداختن سودهای سرمایهای کوتاه مدت، وقتی که سرانجام سودها تحقق مییابند، باعث میشود مالیات بر اساس نرخ مالیاتی پایینتر سودهای سرمایهای بلندمدت تعیین شود. بنابراین، با توجه به مزایای مالیاتی زیانهای سرمایهای، سرمایهگذاران مشمول مالیات سهام زیانده خود را در پایان سال میفروشند و دوباره آن ها را در ژانویه خریداری میکنند. در صورت عدم وجود آربیتراژ منطقی مناسب، فشار بر قیمت سهام ناشی از چنین فروش زیان مالیاتی منجر به بازده غیرعادی مثبت در ژانویه برای این سهام زیانده میشود (همان منبع. ص ۱۳۵۵). شواهد قابلملاحظهای مطابق با فروش زیان مالیاتی وجود دارد که نشان میدهد حداقل تا حدودی محرک صرف ژانویه شرکتهای کوچک است. اما به نظر نمیرسد که فروش زیان مالیاتی به طور کامل صرف را توضیح دهد. به عنوان مثال، در کشورهایی که مالیات سود سرمایه وجود ندارد (نظیر ژاپن) و یا کشورهایی که سال مالیاتی آن ها پایان دسامبر نیست (نظیر بریتانیا و استرالیا) نیز اثر ژانویه وجود دارد (همان منبع ص ۱۳۵۵). شاخص کیفیت اقلام تعهدی دیچو و دچو (۲۰۰۲) و فروش زیان مالیاتی بر اساس شواهدی که نشان میدهد فروش زیان مالیاتی مسبب اثر ژانویه است، ماشرووالا و ماشرووالا (۲۰۱۱) فرضیه پژوهش خود را بر این اساس قرار دادند که ژانویه نقش مهمی در قیمتگذاری شاخص کیفیت اقلام تعهدی بازی میکند که احتمالاً به خاطر این است که شاخص کیفیت اقلام تعهدی معیاری (پروکسی) برای فروش زیان مالیاتی است. رول (۱۹۸۳) و کنستانتینیدیس[۶۱] (۱۹۸۴) استدلال کردند که شرکتهای دارای بازده سهام یا نوسانات عملیاتی بیشتر، از نظر آماری احتمال بیشتری دارد که نامزد فروش زیان مالیاتی باشند. براور و چنگ[۶۲] (۱۹۹۰) و بریکلی[۶۳] و همکاران (۱۹۹۱) گزارش کردند که شرکتهایی با واریانس بازده بیشتر در واقع فروش زیان مالیاتی بیشتری نشان میدهند. رول (۱۹۸۳) دریافت که اثر ژانویه شرکتهای کوچک تا حدودی به علت فروش زیان مالیاتی است و در خصوص شرکتهایی با نوسان (بیثباتی) زیاد نظیر شرکتهای کوچک نیز صادق است و به احتمال زیاد این شرکتها نیز نامزد فروش زیان مالیاتی هستند (همان منبع ص ۱۳۵۵). استدلالهای فوق حاکی از این است که شاخص کیفیت اقلام تعهدی نظیر معیار اندازه شرکت ممکن است نمایندهای (پروکسی) برای فروش زیان مالیاتی باشد، زیرا شاخص کیفیت اقلام تعهدی ارتباط بسیار زیادی با نوسانات بازده سهام (کیم و کی ۲۰۱۰) و همان طور با نوسانات عملیاتی و فراوانی زیانهای عملیاتی (دیچو و دچو ۲۰۰۲، فرانسیس و همکاران ۲۰۰۵) دارد. علاوه بر این، شرکتهای دارای شاخص کیفیت اقلام تعهدی زیاد، از سلامت مالی و کنترلهای داخلی ضعیفتری برخوردار بوده و احتمال نقض اصول پذیرفتهشده حسابداری[۶۴] و سودهای منفی غیرمنتظره و یا شوکهای جریانهای نقدی منفی در این قبیل شرکتها بیشتر است (به عنوان مثال، دویل و همکاران ۲۰۰۷، اگنوا ۲۰۰۸، کیم وکی ۲۰۱۰). در برابر تمام این دلایل، در هر سال مشخص از لحاظ آماری احتمال بیشتری وجود دارد که شرکتهایی با شاخص کیفیت اقلام تعهدی زیاد دچار زیان سهام و در نتیجه زیانهای سرمایه با اهداف مالیاتی شوند (همان منبع ص ۱۳۵۵). با توجه به انتخاب شاخص کیفیت اقلام تعهدی به عنوان پروکسی فروش زیان مالیاتی، ماشرووالا و ماشرووالا (۲۰۱۱) دریافتند که (۱) قیمتگذاری شاخص کیفیت اقلام تعهدی اثر قوی و مستقل در ژانویه نشان میدهد؛ (۲) صرف شاخص کیفیت اقلام تعهدی تنها در ژانویه مشاهده گردید؛ (۳) اندازه صرف شاخص کیفیت اقلام تعهدی ژانویه یقیناً متفاوت از سایر پروکسیهای فروش زیان مالیاتی است. در نهایت آن ها نتیجه گرفتند که صرف شاخص کیفیت اقلام تعهدی در ژانویه (حداقل تا حدی) به علت قیمتگذاری اشتباه منتسب به فروش زیان مالیاتی در پایان سال است