بنابراین نمی توان مقدار نامعلومی از کالا یا کالاهایی مانند فرش که از جهت اندازه، نوع و جنس متفاوت هستند و در نتیجه ارزش مالی مختلف نیز دارند بعنوان مهر قرار داد و اگر هم مهر مجهول بود یا مالیت نداشت طبق ماده ۱۱۰۰ ق.م موجب بطلان نکاح نخواهد شد. بلکه فقط مهر باطل می شود و مانند زمانی است که مهر ذکر نشده باشد و زن در اینصورت مستحق مهرالمثل خواهد بود. ه - قدرت بر تسلیم شوهر باید قدرت بر تسلیم مورد مهر را داشته باشد در غیر اینصورت زن مهر را بدست نخواهد آورد و در نتیجه مهر صحیح نخواهد بود. البته در فقه و قانون مدنی در فصل مهریه، اشاره ای به این شرط نشده است ولی ما می توانیم این شرط را از ماده ۳۸۴ ق.م استفاده کنیم، که چنین بیان می دارد: ” بیع چیزی که خرید و فروش آن قانوناً ممنوع است و یا چیزی که مالیت یا منفعت عقلایی ندارد یا چیزی که بایع قدرت بر تسلیم آن را ندارد باطل است.” دکتر امامی در این زمینه می نویسد: “…. منظور نهایی زن از قراردادن مهر در نکاح بدست آوردن آن است بنابراین چنانچه شوهر مالی را بعنوان مهر به زن تملیک نماید که قدرت بر تسلیم آن را به او ندارد تملیک بلااثر خواهد بود."[۱۸] ۱-۳-۱-۲- مقدار مهرالمسمی تعیین مهریه با تراضی زوجین می باشد و از این حیث در قوانین حقوقی، واحد و میزان مشخصی برای مهرالمسمی لحاظ نشده است. در مورد مقدار مهر در فقه امامیه دو نظر وجود دارد: نظریه اول این است که مهریه از نظر کمی و زیادی محدودیتی ندارد و فقط از جهت کمی آن گفته اند که باید مالیت داشته باشد. چنانچه در تحریرالوسیله چنین آمده است: ” مهریه از نظر کمی و زیادی به مقدار تقدیر نمی شود( محدودیتی ندارد) بلکه آنچه که زوجین به آن رضایت پیدا می کنند، زیاد باشد یا کم مادامی که به سبب کم بودن از مالیت خارج نشود….."[۱۹] برخی دیگر از فقهای امامیه معتقدند که مهریه نباید از پانصد درهم معادل پنجاه دینار تجاوز نماید. این مقدار را اصطلاحاً« مهرالسنه» می نامند. که رسول الله(ص) تمامی همسران خودرا به این مقدار کابین بست.) به نظر این گروه چنانچه مهریه بیش از مهرالسنه باشد به همین مبلغ برگشت خواهد نمود. برخی از فقها از جمله امام خمینی تعیین مهرالسنه را صرفاً یک عمل استحبابی تلقی نموده و می فرمایند مستحب است که مهراز جهت زیادی بیشتر از مهرالسنه نباشد.[۲۰] حسین بن خالد گوید : از امام کاظم (ع) پرسیدم : چرا « مهر السنه» پانصد درهم است؟ حضرت فرمودند : خداوند تبارک و تعالی بر خویشتن واجب فرمود که هر مومنی اگر هرکدام از این ذکرها را صد مرتبه تکرار کند : الله اکبر، الحمدلله، سبحان الله، لااله الا الله و صد مرتبه بر محمد و آل او صلوات بفرستد و بگوید : خداوندا ! حورای بهشتی را همسر من قرار بده ؛ خداوند چنین کند و این اذکار را مهر او قرار دهد . و بدین جهت خداوند عزوجل به پیامبرش وحی فرمود : که مهر زنان مومن پانصد درهم است و رسول خدا (ص) نیز همسران خود را به پانصد درهم مهر فرمودند. به نظر این گروه چنانچه مهریه بیش از مهرالسنه باشد به همین مبلغ برگشت خواهد نمود. [۲۱] البته قانون مدنی در ماده ۱۰۸۰ کثرت و قلت مهر را محول به نظر و تراضی زوجین نموده است. ۱-۳-۲- مهرالسنه و مقدار آن به قیمت روز در فقه امامیه اصطلاحی به نام« مهرالسنه» نیز وجود دارد( چنانچه در مبحث قبل به آن اشاره شد) که مقدار آن از پانصد درهم(معادل پنجاه دینار) تجاوز نمی کند و به علت این که این مبلغ را مهرالسنه می گویند آن است که پیغمبر اکرم(ص) این مقدار را مهر زنان خود قرار داده اند.» و برخی نیز گفته اند: مهرالسنه مهری است که پیامبر(ص) برای دخترش فاطمه(س) تعیین کرده است. البته مهرالسنه از اقسام مهر نمی باشد و شاید بتوان گفت مهرالسنه نوعی مهرالمسمی محسوب می شود ولی سنت پسندیده ای است. ارزش مالی مهرالسنه و یافتن عامل مناسب برای آن، با توجه به خصوصیات مکانی، زمانی و اوضاع و احوال اقتصادی همواره متغیر خواهد بود. لذا برخی از فقیهان و حقوقدانان معاصر محاسباتی را در جهت بدست آوردن معادلهای مناسب با عصر و زمان حاضر، ارائه داده اند که به نمونه ای از آن اشاره می کنیم: «…. این مهر پانصد درهم بود که معادل است با ۵/۲۶۲ مثقال پول نقره مسکوک به مثقال صیرفی( هر مثقال ۲۴ نخود) که اگر هر مثقال را ۵۰۰ ریال حساب کنیم، به پول امروز بالغ بر ۱۳۱۲۵۰۰ ریال خواهد بود.» ۱-۳-۳- مهرالمثل اگر در نکاح دائم، مهرذکر نشود نکاح درست است و طرفین می توانند پس از آن بین خود به صورتی در مورد آن سازش و چیزی را معین کنندو اگر قبل از تراضی نسبت به آن، نزدیکی واقع شود، زن مستحق مهرالمثل است[۲۲] در ماده ۱۰۸۷ ق.م نیز در مورد مهرالمثل چنین آمده است: ” اگر در نکاح دائم مهر ذکر نشده یا عدم مهر شرط شده باشد نکاح صحیح است و طرفین می توانند بعد از عقد مهر را به تراضی معین کنند و اگر قبل از قراضی بر مهر معین بین آنها نزدیکی واقع شود مستحق مهرالمثل خواهد بود.” “مهرالمثل، اگر درنکاح دائم مهر ذکر نشود، نکاح، درستاست و طرفین مىتوانند پس از آن بینخود بصورتى، در مورد آن سازش کنند، وهرچه را خواستند معین نمایند و اگر پیشاز تراضى در مورد مهر نزدیکى واقع شود، زن مستحق مهرالمثل است یعنى مهریهاى مثل مهریه زنان همشأن و همردیف او"[۲۳] اگر در حین عقد مهر تعیین نشود یا عدم آن شرط گردد یا مهر المسّمی باطل گردد وآمیزش هم واقع شده باشد زن مستحق مهرالمثل خواهد شد یعنی مهر مطابق زنان همتای او تعیین خواهد شد. در صورتیکه زن و شوهری ضمن عقد در میزان و نوع مهر به توافق نرسند و یا مهری معین کنند که فاقد اوصاف شرعی و قانونی باشد، در صورت انحلال نکاح ، قانون مدنی زن را مستحق مهرالمثل می داند. برای تعیین مهر المثل باید وضعیت زن از حیث شرافت خانوادگی و سایر صفات از جمله وضعیت فردی و تحصیلات وی نسبت به کسانی که از نظر اجتماعی هم شان او هستند در نظر گرفته شود. و به عبارت دیگر ملاحظه حال زن و صفات او از سن، بکار، نجابت، و عفت و عقل وادب و شرف و جمال و کمال و اضدا اینها است بلکه هرچه که عرفاً و عادتاً در بالابردن ونقصان مؤثر است، ملاحظه میشود ۱-۳-۳-۱- موارد تعلق مهرالمثل برطبق قانون مدنی زن در موارد زیر مستحق مهرالمثل می شود: الف - در صورتی که در نکاح دائم مهر ذکر نشده یا عدم مهر شرط شده باشد، پس از وقوع نزدیکی زن مستحق مهرالمثل خواهد بود. ( ماده ۱۰۸۷ ق.م) در صورتی که تراضی طرفین درباره مهرالمسمی به جهتی باطل باشد مانند، موردی که مهرالمسمی مجهول باشد یا مالیت نداشته باشد که در مورد اخیر، مستحق مثل یا قیمت آن خواهد بود.( ماده ۱۱۰۰ ق.م) ب- در موردی که نکاح باطل است ولی زن از بطلان آن اطلاع ندارد در صورت وقوع نزدیکی، زن مستحق مهرالمثل است.( ماده ۱۰۹۹ ق.م) ۱-۳-۴- مهرالمتعه قبل از هر چیز لازم به نظر می رسد که معنی متعه مشخص شود زیرا متعه در معانی دیگری نیز بکار رفته است. متعه در اصطلاح دارای سه معنی می باشد: ۱) ازدواج موقت یا نکاح منقطع: که در برابر مهریه کم و برای مدت معینی صورت می گیرد و پس از پایان آن مدت خودبخود فسخ می گردد. الف-متعه حج: در ححج تمتع که پس از عمره از احرام بیرون آیند و آنچه به احرام حرام شده بود، حق بهره گیری و تمتع از زن حرام می شود. ب-متعه طلاق هرگاه مرد قبل از نزدیکی و تعیین مهر، زن خود را طلاق دهد، جامه ای یاهر چیز دیگری بعنوان هدیه به او بدهد، متعه طلاق یا مهرالمتعه نامیده می شود. معنی اخیر،( مهرالمتعه) موردنظر می باشد.[۲۴] ۱-۳-۴-۱- مهرالمتعه و وجوه افتراق و اشتراک آن با مهرالمثل هرگاه مقدار مهر هنگام عقد ذکر نشده باشد یا زوجین بر عدم آن توافق کرده باشند و شوهر بخواهد قبل از وقوع نزدیکی زن خود را طلاق دهد در این صورت زن استحقاق مهرالمتعه را خواهد داشت. ( با بهره گرفتن از ماده ۱۰۹۳ ق.م) تفاوتها و شباهتهای مهرالمتعه و مهرالمثل مهرالمتعه با مهرالمثل تفاوتها و شباهت هایی دارد که به ذکر آن می پردازیم: الف- در تعیین آن برخلاف مهرالمثل، وضع مالی و توان اقتصادی مرد ملاک می باشد. برای تعیین مهرالمتعه دیگر شایستگی موقعیت خانوادگی، اجتماعی و …. زن موردنظر نیست. بلکه اسطاعت مالی مرد لحاظ می گردد چنانچه ماده ۱۰۹۴ ق.م می گوید:” برای تعیین مهرالمتعه حال مرد از حیث غنا و فقر ملاحظه می شود که مرد به تناسب مال و ثروت خود مالی به زن می دهد.” ب- قبلاً ذکر کردیم که مهرالمثل در مواردی داده می شود که نزدیکی واقع شده باشد ولی مهرالمتعه اختصاص به نکاحی دارد که قبل از وقوع نزدیکی طلاق انجام شود.( با توجه به ماده ۱۰۹۳ق.م) ج- استحقاق زن در گرفتن مهرالمثل بعد از نزدیکی ایجاد شود، خواه زوجیت ادامه یابد، یا در اثر طلاق یا فوت یا نسخ، نکاح منحل شود، ولی مهر المتعه در صورتی به زن داده می شود که پیش از نزدیکی، مرد، زن خود را طلاق دهد، پس اگر در اثر فوت یکی از زوجین یا درخواست طلاق از طرفین زن، نکاح از بین برود، زن حق مطالبه مهرالمتعه را ندارد. مهرالمثل و مهرالمتعه از جهتی شباهت دارند و آن این است که هر دو در موردی معین می شوند که یا در ضمن عقد ذکری از مهر نشده و یاتوافقی در این جهت حاصل نگردیده است و یا عدم مهر شرط شده باشد.[۲۵] ۴-۲-مالکیت زن بر مهر به مجرد انشاء عقد نکاح، زوجه مالک تمامی مهر می باشد.
- از نتایج حاصله میتوان در طراحی و اجرای سیستمهای مدیریت ترافیک آزادراهی و بزرگراهی استفاده نمود. فصل دوم پیش زمینه و مروری بر تحقیقات گذشته ۲-۱ مقدمه در طول ۴۰ سال گذشته، انواع مختلفی از کنترل رمپ به صورت تجربی در بسیاری از مناطق جهان مورد استفاده قرار گرفته است. در آمریکا، از اوایل سال ۱۹۶۳، شیکاگو اولین کنترل رمپ موثر را در اتوبان آیزنهاور پیاده کرد. در سال ۱۹۷۱، بیش از ۳۰ کنترل رمپ با موفقیت در بزرگراه مرکزی شمالی در دالاس فعالیت میکردند. در حال حاضر، در حدود ۴۳۰ کنترل رمپ در مینیاپولیس، سنت پل نصب شده و استفاده میشود. اولین کنترل رمپها در این منطقه از سال ۱۹۷۰ در جنوب I-35E مرکز شهر سنت پل اجرا شد. در سال ۲۰۰۲، ۲۹ منطقه شهری در ایالات متحده آمریکا مجهز به سیستم کنترل رمپ شدند (U.S. Department of Transportation ، ۲۰۰۹ ). ۲-۲ بهبود در برآورد ظرفیت بزرگراه محدودیت ظرفیت بزرگراه عنصر مرکزی برای کنترل رمپ است که از تعادل حساس بین ظرفیت و تقاضا حمایت میکند. به طور سنتی، ظرفیت بزرگراه ثابت فرض شده و مقداری از پیش تعیین شده است. که برای برخی از کاربردها مانند طراحی و برنامهریزی بزرگراه مناسب است. با این حال، برای کاربردهای لحظهای مانند کنترل رمپ مناسب نیست. زیرا همانطور که در مطالعه اولیه اشاره شد ظرفیت طبیعتی تصادفی[۲۰] دارد. (Elefteriadou و همکاران، ۱۹۹۵؛ Evans و همکاران، ۲۰۰۱؛ Polus و Pollatschek، ۲۰۰۲؛ Brilon و همکاران، ۲۰۰۵). ثانیا، این موضوع به خوبی شناخته شده که معمولا وقتی تراکم شروع میشود، ظرفیت کاهش مییابد، با این حال از این موضوع در کنترل بزرگراه و کاربردهای شبیه سازی چشم پوشی میشود. در بسیاری از استراتژیهای پیشرفته هماهنگ شده، مانند ZONE در Minnesota (Lau ، ۱۹۹۶) و Stratified Zone Metering در Minnesota (Lau ، ۲۰۰۱)، ظرفیت مقداری ثابت و اغلب بزرگتر از مقدار دیکته شده توسط شرایط حاکم است و منجر به تراکم بالاتر در بزرگراه به خاطر آزادسازی بیش از حد وسایل نقلیه از رمپ میشود. از جهتی دیگر، اگر مقدار ظرفیت ثابت انتخاب شده، کمتر از مقدار واقعی باشد منجر به تولید صفهای طولانی در رمپ خواهد شد. بر مبنای این مشاهدات، طراحی یک روش برای بهبود برآورد ظرفیت بزرگراه مطلوب است. در این روش، ظرفیت متغیر بزرگراه بر اساس شرایط حاکم به ویژه هنگامی که تراکم در یک مقطع آغاز میشود، محاسبه میشود. در اینجا دو روش برای حل این مشکل پیشنهاد شده است. اولین روش پیشنهادی، یک روش ساده به منظور برآورد ظرفیت لحظهای به جای مقداری ثابت در بزرگراه با ظرفیت محدود شده است. وقتی تراکم شروع میشود، استفاده از ظرفیت عملی متغیر در زمان توصیه میشود. در اینجا، ظرفیت عملی توسط روش میانگین متحرک بر اساس شمارش ترافیک لحظهای برآورد میشود. روش ترکیبی در استراتژی SZM از طریق میکرو شبیه ساز[۲۱] آزمایش شده است. دومین استراتژی کنترل رمپ یک روش توسعه یافته با محدود کردن احتمال برای از بین بردن کاستیهای مقدار ظرفیت ثابت فرض شده در روش سنتی است. مطالعه تابع چگالی احتمال ظرفیت در شرایط متفاوت جریان با بهره گرفتن از دادههای ۵ دقیقهای در طول دورهی آزمایش در ۲ گلوگاه از مقطع بزرگراه انجام شده است. در ادامه تشخیص داده شد که دادهها به صورت نرمال توزیع یافتهاند. برای این نوع مشکل رفتار تصادفی، برنامهریزی احتمال محدود شده[۲۲] (CCP)، اهدافی قوی برای مدل کردن سیستم تصمیم گیری با رفتار تصادفی پیشنهاد میکند (Charnes و Cooper، ۱۹۶۳؛ Liu ، ۲۰۰۲). از این رو، یک برنامه خطی تصادفی[۲۳] برای کنترل رمپ با محدودیت احتمال تنظیم شده است. در نهایت، الگوریتم ZONE پیشرفته با محدودیت احتمال تصادفی لحظهای توسعه داده و با شبیه سازی میکروسکوپیک آزمایش شد. ۲-۲-۱ برآورد ظرفیت لحظهای ظرفیت بزرگراه یک متغیر اساسی در طراحی و برنامه ریزی مهندسی ترافیک است. تحقیقات در مورد این موضوع از چند دهه گذشته تاکنون ادامه داشته است و مدلهای بسیاری برای برآورد ظرفیت بر اساس نوع دادههای ترافیک در دسترس ارائه شده است. روشهای سنتی برای برآورد ظرفیت در آیین نامه ظرفیت بزرگراه ارائه شده است (HCM، ۲۰۰۰). هر چند این روش برای مطالعات اولیه کافی است اما اشاره میکند که در واقعیت رفتار ظرفیت تصادفی است (Elefteriadou و همکاران، ۱۹۹۵؛ Evans و همکاران، ۲۰۰۱؛ Polus و Pollatschek، ۲۰۰۲؛ Brilon و همکاران، ۲۰۰۵). بر مبنای رابطه بین فاصله بین وسایل نقلیه یا سر فاصله[۲۴] و ظرفیت، دو مدل برای فاصله بین وسایل نقلیه شناخته شده است، مدل تعمیم یافته صف Branston (Branston، ۱۹۷۶) و مدل نیمه پواسون[۲۵] Buckley (Buckley، ۱۹۶۸)، با جمع آوری دادههای زمانی فاصله بین وسایل نقلیه توسعه داده شد. این دو مدل بر مبنای نظریهایست که تمام عناصر راننده و خودرو در سطح ظرفیت محدود شده اند. با این حال، روش فاصله بین خودرو یا روش سرفاصله ممکن است بهترین راه برای تخمین یک مقدار قابل اعتماد برای ظرفیت نباشد، چون با بررسیهای مختلف معلوم میشود مقدار ظرفیت بالاتر از ظرفیت جاده در واقعیت تخمین زده شده است. (Hoogendoorn و Botma، ۱۹۹۶؛ Botma و Westland، ۱۹۸۰). روشهای مختلفی برای برآورد ظرفیت زمانی که حجم ترافیک میتواند مشاهده شود وجود دارد. به عنوان مثال، ظرفیت میتواند به سادگی با انتخاب نرخ جریان حداکثر اندازه گیری شده در طول مدت مشاهده یا مقدار حداکثر مورد انتظار با بهره گرفتن از روش توسعه یافته توسط Hyde و Wright (1986) برآورد شود. در این اینجا، دو رویکرد آماری در روش مقدار حداکثر مورد انتظار استفاده شده است: روش احتمال مستقیم و روش تقریبی. اما چون هر دو رویکرد بر اساس فرضیه مشاهده حجم ترافیک که به طور متوسط در تمام فواصل یکسان و از هم مستقل توزیع شدهاند است، ظرفیت برآورد شده توسط این روش وابستگی بیشتری به مدت فاصلهی متوسط دارد. بنابراین، این روش ارزش عملی کمتری برای طراحی و مدل سازی بزرگراه دارد (Minderhoud و همکاران، ۱۹۹۷). Minderhoud و همکاران (۱۹۹۷) دربارهی کاربرد روش محدودیت محصول برای برآورد ظرفیت بر اساس دو داده حجم ترافیک و سرعت بحث میکنند. این روش نیاز به مشاهده گروههای مختلفی از حالات ترافیکی شامل وضعیت ترافیک جریان آزاد و وضعیت ظرفیت دارد. برای اطمینان از وضعیت ظرفیت مشاهده شده، یک مکان گلوگاهی باید انتخاب شود. سپس روش محدودیت محصول میتواند به منظور برآورد توزیع ظرفیت استفاده شود. روشن است که این روش میتواند برآورد خوبی از ظرفیت فراهم آورد. زیرا از اطلاعات وضعیت ترافیک بهره میگیرد و به جای مقداری واحد یک توزیع را ارائه میدهد. وقتی که دو متغیر از سه متغیر: جریان ترافیک، سرعت و چگالی شناخته میشوند، ظرفیت میتواند با بهره گرفتن از روشی که به اصطلاح روش نمودار اساسی[۲۶] نامیده میشود برآورد شود. این روش بر اساس رابطه بین این سه متغیر است (May، ۱۹۹۰). در حال حاضر، نمودار اساسی به خاطر استفاده گسترده شناساگرهای حلقه[۲۷] ای که میتوانند دو فاکتور حجم ترافیک و اشغال را ثبت کنند، به راحتی میتواند رسم شود. با این حال، مقدار ظرفیت تخمین زده شده به مدل انتخاب شده وابسته است. چرا که مدلهای فراوانی[۲۸] برای یافتن تناسب بین دادهها موجود است. یک روش آنلاین توسط Arem و Van der Vli (1993) به منظور برآورد ظرفیت فعلی ارائه شده است. این روش بر اساس پردازشی برای به روز رسانی نمودار اساسی که تحت شرایط اولیه و از پیش تعیین شده معین شده است، عمل میکند. با بهره گرفتن از کالیبراسیون، این روش نشان میدهد که ظرفیت در وضعیت ترافیکی و شرایط آب و هوایی متفاوت، تغییر میکند. اما این روش در برآورد ظرفیت در حالی که هنوز ترافیک جریانی آزاد دارد انجام شده است. این موضوع برای برآورد ظرفیت لحظهای وقتی که تراکم شروع میشود مناسب نیست. تا وقتی که روشهای فوق ظرفیت نظری[۲۹] را برآورد میکنند، برای کاربردهای لحظهای مانند کنترل رمپ کافی نیستند. زیرا به طور کلی هنگامی که ظرفیت کاهش مییابد، تراکم شروع میشود. در عوض، آنچه نیاز است ظرفیت عملی لحظهای است که در شرایط ترافیکی فعلی بسیار موثر است. ۲-۲-۲ برآورد جریان ترافیک کوتاه مدت مقالات زیادی در رابطه با برآورد جریان ترافیک در کوتاه مدت وجود دارد. سادهترین آنها استفاده از روشهای آرام سازی است. به عنوان مثال، Stephanedes و همکاران (۱۹۸۱) از روش سادهی میانگین متحرک به منظور برآورد جریان ترافیک ۵ دقیقهای برای کنترل لحظهای استفاده کرده است. پس از آن، Okutani وStephanedes (1984) اعمال الگوریتم Kalman Filter را به منظور برآورد حجم ترافیک شهری اجرا کردند. روش متداول دیگر میانگین متحرک جامع کاهنده خودکار[۳۰] (ARIMA)است که برای اولین بار توسط Ahmed و Cook (1979) برای پیش بینی ترافیک تولید شد. پس از آن، Davis و همکاران (۱۹۹۰) یک مدل واحد از ARIMA را برای پیش بینی فرموله کردن گلوگاه یک بزرگراه به کار بردند. Hamed و همکاران (۱۹۹۵) یک مدل برای پیش بینی حجم ترافیک شهری به کار بردند. Williams و همکاران (۱۹۹۸) روش فصلی ARIMA را برای پیش بینی جریان ترافیک شهری پیشنهاد دادند. به تازگی، به روشهای غیر پارامتریک پرداخته شده است. برای مثال، Smith و Demetsky (1996) عملکرد نزدیکترین همسایگی برای مدل رگرسیون غیر پارامتریک را آزمایش کرد. Clark و همکاران (۱۹۹۳) شبکه عصبی مصنوعی[۳۱] (ANN) موثری را بررسی کردهاند. روشهای پیشرفتهتر مانند ARIMA، ARIMA فصلی ، Kalman Filter و ANN، ممکن است برآورد دقیقتری را تولید کنند. با این حال، دو عامل برای محاسبه نیاز است. اول این که آیا روش برای اجرا آسان است. چون روشها در سیستم کنترل رمپ لحظهای نیاز به اجرا شدن دارند، بنابراین بهتر است که روش سادهتر باشد. به عنوان مثال، ANN برای اجرا کمی مشکل است. عامل دوم، زمان محاسبه است. علاوه بر این، بهتر است پارامتری که نیاز به کالیبراسیون آفلاین دارد وجود نداشته باشد، انتخاب شود. با توجه به ملاحظات فوق، از روش ساده میانگین متحرک به منظور برآورد جریان ترافیک حداکثر در فاصله زمانی بعدی[۳۲] استفاده میشود. این روش عملکرد برجستهای در ارزیابی آفلاین داشته است. ۲-۳ الگوریتمهای کنترل رمپ در طول سالهای گذشته، تعدادی از استراتژیهای کنترل رمپ از نوع ساده به استراتژیهای کنترل پیچیده و بسیار پیچیدهتر توسعه یافتهاند. استراتژیهای کنترل رمپ براساس واکنش[۳۳] به ترافیک میتواند به دو دسته کنترل بهینه استاتیک و کنترل بهینه دینامیک تقسیم شود. کنترل بهینه استاتیک شامل استراتژیهای کنترل رمپ ثابت ، پیش زمان بندی شده و زمانی از روز است. این استراتژیها به صورت نا به هنگام و بر پایه تقاضای زمانی (دادههای ترافیک) تعیین میشوند. نرخهای کنترل رمپ متفاوت برای زمانهای متفاوتی از روز مطابق با تقاضا تنظیم خواهد شد. مزیت این استراتژیها این است که اجازه میدهند تعداد وسایل نقلیه سرویس داده شده حداقل شود تا مسافت پیموده شده کل، کمینه شده یا صفهای رمپ بالانس شود. عیب به کارگیری این استراتژیها آن است که تغییر تقاضا در یک روز و یا از یک روز به روز دیگر را که میتواند به اضافه بار جریان اصلی در زمان ازدیاد تقاضا یا بهرهبرداری پایینتر در زمان کاهش تقاضا در بزرگراه منجر شود درنظر نمیگیرند. استراتژی کنترل رمپ زمان ثابت توسط Papageorgiou به استراتژی کنترل پویا توسعه یافته است. (Papagiorgiou M., ۱۹۹۱) کنترل رمپهای واکنشی که کنترل بهینه دینامیک نیز نامیده میشود به صورت به هنگام و بر اساس دادههای زمان واقعی ترافیک در بزرگراه به منظور تعیین سیاست کنترل تعیین میشوند. دادههای ترافیک مانند جریان، سرعت و اشغال شناسایی خواهد شد و نرخهای کنترل رمپ در طول زمان تغییر میکند. کنترل رمپ واکنشی مزیتهای مشابهی با کنترل رمپ زمان ثابت دارد. با این وجود این کنترل رمپها به علت تواناییشان برای جلوگیری از ازدحام برجستهاند. با توجه به ساختار کنترل مورد بحث، استراتژیهای کنترل رمپ واکنشی میتواند به دو دسته تقسیم بندی شود: کنترل رمپ محلی (و یا جدا شده)[۳۴] که کنترل رمپ جدا شده تنها در شرایط ترافیکی که به صورت محلی اندازه گیری شده، میباشد. و بخشهای بزرگراه را به صورت جدا شده بررسی میکند، مانند ورودی بزرگراه، شبکه منطقهای بزرگراه که آنها را در رمپ خاصی محاسبه میکند. چون شرایط ترافیکی به صورت محلی اندازهگیری میشود میتواند بر ازدحام محلی در نزدیکی رمپ اثر بگذارد. و سیستم کنترل رمپ گسترده (و یا هماهنگ شده)[۳۵] که گروهی از کنترل کنندههای رمپهای ورودی در بزرگراه با در نظر گرفتن شرایط ترافیک در کل بزرگراه هماهنگ خواهند شد. سیستم کنترل گسترده شرایط محاسبه را فراتر از رمپهای مجاور و در مقطع طولی بزرگراه انجام میدهد. زمانی که نرخ کنترل[۳۶] برای هر رمپ منحصر به فرد محاسبه شد، اطلاعات به منظور دستیابی به سطح بالای سیستم جمع بندی میشود. هدف سیستم هماهنگ شده، دستیابی به شرایط ترافیکی بهینه برای کل سیستم است. این گروه شامل کنترل رمپ اشتراکی، کنترل رمپ رقابتی و کنترل رمپ مکمل است. الگوریتمهای ALINEA و الگوریتم Bottleneck در این فصل و الگوریتم ZONE و استراتژی SZMدر این فصل بعد شرح داده شدهاند. این الگوریتمها نمونههایی از طراحی تجربی هستند که در مقیاس بزرگ با موفقیت پیاده سازی شدند. ۲-۳-۱ الگوریتم ALINEA ALINEA (Asservissement LINeaire d’Entree Autroutiere) یک الگوریتم کنترل محلی است که به صورت بازخورد ترافیکی عمل میکند. این الگوریتم توسط Papageorgiou و همکاران (۱۹۹۱) توسعه یافته است. ALINEA یکی از متداولترین و موثرترین الگوریتمهایی است که بسیار استفاده میشود. عملکرد این الگوریتم به این صورت است که نرخ کنترل را برای نگه داری درصد اشغال رمپ پایین دست بزرگراه در یک سطح مطلوب تنظیم میکند. یک معادله ساده برای محاسبه نرخ کنترل مورد استفاده قرار گرفته است: (۲-۱) : ۱، ۲، … . شاخص گسسته زمان؛ : نرخ آزاد شده رمپ در طول اجرای دوره کنترل K؛ : نرخ آزاد شده رمپ در طول اجرای دوره کنترل K-1؛ : درصد اشغال اندازه گیری شده در پایین دست بزرگراه (میانگین روی تمام باند[۳۷]ها) برای دوره کنترل K-1؛ : پارامتر تنظیم؛ : به طور معمول مقدار مطلوب درصد اشغال برای پایین دست، اما لزوما نیست. : (درصداشغال بحرانی[۳۸]، زمانی که نرخ جریان پایین دست بزرگراه به ظرفیت میرسد، مشابه درصد اشغال پایین دست بزرگراه است). نگرانی اصلی از کنترل محلی اینست که در نزدیکی رمپ محلی باید تراکم کاهش و شرایط بهبود یابد. با این حال، مشکلات تراکم ممکن است به محل پایین دست رمپ منتقل و در آنجا آشکار شود. از اینرو، کنترل رمپ محلی توصیه نمیشود. روند رایج نزدیک به الگوریتمهای هماهنگ شده است که در آن جریان ترافیک در سراسر یک مقطع از بزرگراه و بیشتر از یک رمپ واحد به صورت بهینه طراحی میشود. این موضوع به منظور دستیابی به بهرهوری گسترده در سیستم است. از نمونههای معمول میتوان الگوریتم گلوگاه یا Bottleneck در Seattle، الگوریتم ZONE در Minnesota و استراتژی کنترل ZONE طبقه بندی شده یا SZM اشاره کرد. ۲-۳-۲ الگوریتم Bottleneck اصل اساسی الگوریتم گلوگاه یا Bottleneck (Jacobsen و همکاران، ۱۹۸۹) توسط وزارت حمل و نقل در واشنگتن[۳۹] توسعه داده شد و ثابت کرد که جریان در هیچ یک از مناطق گلوگاه از پیش تعیین شده از ظرفیت تجاوز نمیکند. محاسبات الگوریتم شامل دو مورد اندازه گیری نرخ کنترل محلی و نرخ کنترل گلوگاه است. محدودترین مورد از این دو به عنوان نرخ کنترل نهایی انتخاب خواهد شد. نرخ کنترل محلی که از قبل تعیین شده به صورت مجموعهای محدود از نرخهای کنترل گسسته، بر مبنای سطح اشغال در مجاورت رمپ انتخاب میشود. برای هر کنترل رمپ یک رابطه نرخ سنج / اشغال راه اصلی توسط پنج جفت اشغال- نرخ کنترل معرفی میشود. نرخ کنترل با ورود بین هر جفت برای اشغال راه اصلی واقعی تعیین میشود. نرخ گلوگاه زمانی که هر دو شرط زیر با هم مواجه شوند محاسبه میشود: اشغال آستانه ای از حد خود فراتر رود. وسایل نقلیه همچنان در مقطع ذخیره شوند. اگر هر دو شرط با هم برقرار شوند، نرخ کنترل برای قطعه[۴۰] i در مدت زمان t+1 که به صورت زیر تعریف میشود، کاهش مییابد:
تحقیقات کشت بافت بر روی گیاهان دیگر تأثیر چهار نوع هورمون شامل، نفتالین استیک اسید (NAA)، کلروفنوکسی استیک اسید (۲,۴-D)، N6 (۲-ایزوپنتیل) آدنین (۲IP) و ۶ بنزیل آمینوپورین (BAP)، در محیط کشت MSبر روی کشت قسمتهای مختلفی از گیاه گون گچی مورد مطالعه قرار گرفت. جداکشتها از قسمتهای مریستم رأسی، ساقه، برگ و ریشه از دانهرستهای سترون تهیه شدند. هورمونهای مورد استفاده BAP/2,4-D و ۲IP/NAA بود که برای هر ترکیب ۱۶ نوع تیمار با نسبتهای مختلف بکار گرفته شد. در محیط کشت با غلظتهای متفاوت از هورمون BAP/2,4-Dجداکشتهای ریشه تولید کالوسهایی در تعداد و حجم کمتر و بدون اندامزایی و تمایز را داشتند و سایر جداکشتها به ترتیب با ترکیبات و غلظتهای مختلف هورمونی منجر به تولید MS مریستم رأسی، ساقه و برگ در هر دو محیط کشت اندامهای هوایی و ریشه با درصدهای متفاوت گردیدند و با توجه به آزمایشها و آنالیز دادههای حاصل مشخص شد که جداکشتهای مریستمی بهترین جداکشت در باززایی به گیاه کامل در شرایط in vitro ترکیب هورمونی۲IP/NAA با غلظتهای مختلف درصد کالزایی و اندامزایی بهتری را نشان داده است. در مرحله نهایی گیاهان حاصل از کشت به گلدانهای حاوی خاک مساوی پیت و پرلیت استریل شده منتقل و با محلول هوگلند تغذیه شدند. و پس از یک هفته این گیاهان به خاک جمع آوری شده از زیستگاه اصلی خود انتقال یافتند (اربابیان و مغانلو، ۱۳۸۸). مرادزاده (۱۳۸۸) اثر ترکیب و غلظتهای مختلف هورمونهای NAA، BAP و ۲,۴-D و کینتین را بر کالوسزایی و باززایی و واکنش به کشتبافت ریزنمونههای مختلف ارقام کوکر-۳۱۲، ساحل، ترمز-۱۴ و تابلادیا را مورد بررسی قرار داد. نتایج بدست آمده نشان داد که ارقام ساحل و کوکر-۳۱۲ بیشترین کالوسزایی را داشتند. در میان ریزنمونهها نیز جنیننارس و محورزیرلپه بیشترین کالوسزایی را نشان دادند ولی باززایی فقط در ریزنمونه جوانهانتهایی مشاهده شد. بیشترین ریشهزایی در برگ و محورزیرلپه بود. در ترکیبات هورمونی، بیشترین درصد کالوسزایی مربوط به محیط NAA حاوی یک میلیگرم بر لیتر بود. اُیِن و همکاران (۲۰۰۵)[۶۲] تاثیر رشد گیاهان باززایی شده را در القاء کالوس و باززایی جوانه ها درFortunei Paulownia بررسی کردند. نوک ساقه، دمبرگ، ساقه و برگ ها به عنوان نمونه در القاء کالوس در محیط کشت MS با تنظیم کننده های رشد گیاهی شاملBA ( 5 میلی گرم در لیتر و ۷ میلی گرم در لیتر) و TDZ ( 2/2 میلی گرم در لیتر و ۴/۴ میلی گرم در لیتر) یا ترکیب BA(10 میلی گرم در لیتر) و NAA ( 5/0 میلی گرم در لیتر و ۱ میلی گرم در لیتر) مورد استفاده قرار گرفت. نمونه ها در تاریکی در دمای ۲۷ درجه سانتی گراد برای ۲۸ روز قرار داده شد. بیشترین وزن کالوس مربوط به ترکیب آن بدون ریشه بود که شامل محیط کشت دارای TDZ به میزان ۴/۴ میلی گرم در لیتر بود. جوانه ها به طور مستقیم در محیط کشت دارای TDZ (4/4 میلی گرم در لیتر) بدون جنین باززایی شدند. باززایی بسیار کم در جوانه ها در محیط های دیگر در کالوس های ریشه دار (محیط دارای NAA) یا کالوس های بدون ریشه (محیط دارای BA) مشاهده شد. استفاده از محیط کشت MS با تنظیم کننده های مختلف رشد گیاهی مانند ( NAA5/0 میلی گرم در لیتر،ABA 5/2 میلی گرم در لیتر و یا ترکیبی از۳GA 1/0 میلی گرم در لیتر و BA 2/0 میلی گرم در لیتر)، همچنین با زغال فعال ۱ میلی گرم در لیتر با محیط بدون تنظیم کننده برای بالا بردن سرعت باززایی جوانه ها مقایسه شد که مشاهده شد محیط دارای تنظیم کننده های رشد گیاهی تفاوت چندانی با محیط کشت بدون تنظیم کننده های رشد گیاهی ندارد. همچنین نشان داده شد باززایی جوانه های جانبی در مرحله القاء کالوس بستگی به غلظت و نوع تنظیم کننده های رشد دارد. بنابراین هنگامی که نمونه ها از محیط کشت دارای تنظیم کننده های رشد به محیط بدون تنظیم کننده های رشد انتقال داده شد موجب باززایی جوانه های جانبی و همچنین باعث گسترش ریشه های نرمال شد. رائو[۶۳] و همکاران (۲۰۰۶) میزان کالوسزایی و باززایی چند رقم وحشی و زراعی پنبه را در محیطکشت MS حاوی انواع و غلظتهای مختلف هورمونهای اکسین و سیتوکنین مورد بررسی قرار دادند. این محققان محیط حاوی ۱/۰ میلیگرم بر لیتر NAA و ۰۱/۰ میلیگرم بر لیتر کینتین را مناسبترین محیط جهت کالوسزایی و باززایی تشخیص دادند و اعلام داشتند احتمالا استفاده از غلظتهای بالای هورمون اکسین اثر بازدارنده بر کالوسزایی و باززایی گیاه پنبه را به دنبال دارد. همچنین بیان داشتند که بیشترین درصد کالوسزایی مربوط به ریزنمونه هیپوکوتیل بود و تیپ کالوسهای حاصل، با توجه به نوع رقم و منبع ریزنمونه متفاوت بود. اسلام[۶۴] و همکاران (۲۰۱۰) باززایی (Gossypium hirsutum) از طریق کشت مریستم را به منظور تولید گیاهان ترانسژنیک از طریق تکنولوژی ریزتزریق بررسی نمودند. در این مطالعه، مریستم انتهایی بر روی محیط با غلظتهای مختلف کینتین و بنزیلآدنین (۶-۴-۳-۲-۱ میلیگرم بر لیتر) و غلظتهای مختلف اکسین و سیتوکینین برای بررسی اثر این هورمونها برای ساقهزایی، ریشهزایی و کالوسزایی کشت گردیدند. بهترین محیط ۲ میلیگرم بر لیتر بنزیلآدنین تنها برای ساقهزایی، ۲ میلیگرم بر لیتر کینتین + ۵/۱ میلیگرم بر لیتر ایندول استیک اسید برای ریشهزایی مناسب بودند. همچنین گزارش شد که غلظت پایین هورمونهای گیاهی برای باززایی گیاه مناسب بودند و غلظتهای بالای آنها سبب تشکیل ساقهی غیرطبیعی و القای کالوسزایی میشود. فصل سوم مواد و روش ها فصل سوم محل انجام آزمایش تمام مراحل آزمایش در آزمایشگاه کشت بافت گیاهی دانشگاه آزاد اسلامی واحد دامغان انجام شد. ۳-۱- مواد شیمیایی مواد شیمیایی مورد نظر از شرکت سیگما[۶۵] و مرک[۶۶] تهیه شد. باید این نکته را یادآور شد تمام موارد مورد استفاده از درجه خلوص بالا برخوردار بودند. ۳-۲- تهیه بذر Foeniculum vulgare بذرهای مورد استفاده در این پژوهش از شرکت پاکان بذر اصفهان تهیه گردید. ۳-۳- محیط کشت ، ترکیبات و چگونگی آماده سازی آن یکی از مهمترین و ضروری ترین بخش های موفقیت در زمینه کشت بافت انتخاب محیط کشت مناسب است . در این آزمایش از محیطهای کشت ½ MS, MS استفاده شد. برای تهیه محیط کشت، ابتدا محلولهای پایه را به شکل استوک یا مادری آماده کرده و در تهیه محیط کشت در زمان لازم از استوک های آماده که به طور معمول به صورت ۱۰x تهیه شده و در داخل یخچال نگهداری می شدند و در زمان استفاده رقیق میشوند. محیط کشت MS شامل سه دسته مواد اصلی است: مواد غذایی پر مصرف[۶۷]، مواد غذایی کم مصرف[۶۸] و ویتامینها. هریک از این مواد به صورت ۱۰x تهیه می شود و برای MS کامل استفاده شد. ۳-۴- تهیه محلول مادری MS(غلظت ۱۰X) از محلولهای مادری تهیه شده، مقادیر زیر در یک استوانه مدرج ریخته شده و با هم مخلوط میشوند. ۵۰ ml Macronutrients(10x) ۲ ml Micronutrients(100x) ۲۰ ml MS-Vitamins(10x) ۲۰ ml EDTA-Fe(10x) ۱۰۰۰ ml
همراهی با این کشور و اجرای برنامه های آن نشان داده اند. بحث اصلی این مقاله حول این محور می چرخد که آمریکا به منظور ساماندهی الگوی امنیت مبتنی بر هژمونی و تثبیت حضور خود در منطقه جنبه های امنیتی – نظامی در این منطقه را پر رنگ تر ساخته است. نویسندگان در پایان وضعیت پیچیده منطقه و روابط خصومت آمیز ایران و آمریکا و به خصوص سیاست های آمریکا مبنی بر حذف ایران از مسیر های ترانزیتی و نادیده گرفتن نقش و جایگاه اساسی ایران و به چالش کشیدن نقش روسیه در منطقه ماحصل این تلقی و عملکرد سیاست خارجی آمریکا در منطقه می دانند. فریز اسماعیل زاده در مقاله ای تحت عنوان Turkey-Azerbaijan: the honeymoon is over به این نکات اشاره می کند که، روابط بین ترکیه و آذربایجان اغلب اوقات رابطه ای اهدایی و فرمایشی انگاشته می شود که هم از طرف کشوری سوم و هم از طرف هر دوی این کشورها شکل گرفته است. نویسنده مقاله پیشنهادی از فازهای متفاوت روابط را که در پانزده سال اخیر بوده را داشته است که اشاره به این موضوع اصلی و عمده دارد که روابط مشترک و سرانجام آن در اتحاد ترکیه و آذربایجان به کجا خواهد رسید و اینکه این روابط نیاز است کارهای بیشتری بر روی آن انجام شود تا بیش از پیش قوی شود. یک ملت-دو کشور. این کلمات تبدیل به شعاری متداول برای رهبران مدعی ترکیه و آذربایجان شده است و ترویج یافته در خلال سالهای ۱۹۹۰ شده است. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و شکل گیری آذربایجان مستقل، ترکیه اولین کشوری بود که حق حاکمیت قوم و خویش و برادر خود را به رسمیت شناخت. سپس ترکیه به روبط اقتصادی، نظامی، سیاسی و معاونت های بشر دوستانه خود با آذربایجان ادامه داد. پروژه های اقتصادی و انرژی بزرگی که پیشتر فقط در مورد آن خیال بافی می شد ، امروزه چهره حقیقی به خود گرفته بود و دو کشور با هم روابط نزدیکی پیدا کرده بودند. امروزه روابط دو جانبه بین باکو و آذربایجان به همان شکل قوی باقی مانده است. با این وجود بسیاری از متخصصان عقیده دارند که از لحاظ کیفی این روابط تغییر یافته است. این مقاله نگاهی عمیق به روابط ترکیه و آذربایجان داشته و تلاش می کند که از هر دو جنبه موفقیت و چالش های موجود به بررسی وضعیت بپردازد. آنار ولی اف در مقاله ای که در ژورنال «Ponars Eursia» تحت عنوانrelations: quo Vadis, Baku? Azerbaijan - Iran به چاپ رسانده به این موضوع می پردازد که، روابط ایران و آذربایجان از پیچیده ترین روابط در منطقه محسوب می شوند که دارای سابقه ای انتقالی رادیکالی در خلال بیست سال اخیر بوده اند. دوستان صمیمی و ملت های برادر در پایان جنگ سرد باکو و تهران تقریبا یک دهه بعد درگیری نظامی با یکدیگر پیدا کردند و روابطشان از آن زمان در تنش باقی ماند. فاکتورهای مختلفی در این میان مورد توجه قرار می گیرند. نخستین مورد این است که حدود ۲۰تا ۳۰ میلیون آذربایجان در ایران زندگی می کنند که از بزرگترین قومیت ها محسوب می شوند. بعد از استقلال آذربایجان ایران مشکوک شد که آذربایجان با بهره گرفتن از اهرم آذربایجانی ها می خواهد ایران را تحت فشار قرار دهد. دومین مورد ی که باید مورد توجه قرار گیرد طبیعت سکولار رژیم آذربایجان می باشد که تهران را رنجیده خاطر می کند. آذربایجان کوشش می کند تا مدلی از توسعه یافتگی را نه تنها برای آذربایجانی های ایران بلکه برای سایر قومیت ها ادامه دهد . حدود ۴۰۰۰۰ ایرانی که در مرزهای بین دو کشور زندگی می کنند در خلال جشن های نوروز، این عید را به شکلی سکولار جشن می گیرند. هرچند، تهران توجه و حساسیت زیادی به آذربایجان در زمینه فیلم و موسیقی و سبک زندگی نشان نمی دهد و آن را خطر آفرین برای خود قلمداد نمی کند. تعجب آور نیست که محتوی شعرهایی که در باکو در در ماه می ۲۰۱۲ این روابط را تحت تاثیر قرار داد و ایران را وادار کرد تا سفیر خود را از باکو برای ادای توضیحات فرا بخواند. آخرین و اما نه کمترین تلاش های دائمی و معمولاً موفق ایران حمایت ایرانیان را در آذربایجان پایه گذاری کرد. فعالیت های بخش اسلامی آذربایجان و شماری از معترضین جوانان مذهبی مثالی واضح از تلاشهای ایرانیان برای اعمال نفوذ در عموم آذربایجان بود. علیرغم اینکه باکو موفق شد تلاشهایی از این قبیل ایرانیان را خنثی کند که نتوانند نقش را در سیاست های آذربایجان پررنگ کنند اما این تلاشها همچنان در به شکلی خزنده حال انجام است. اگر عمیق تر به این روابط نگاه کنیم چه می بینیم و آینده این روابط به کجا خواهد رسید؟ مقالهAzerbaijan’s foreign policy: between East and West که کمال ماکیلی علی اف در « Instituo affair internazazionali» به چاپ رسانده است، به این موضوع می پردازد که، آذربایجان به عنوان محل تقاطعی بین شرق و غرب محسوب می شود. موقعیت مکانی ژئوپلوتیکی آذربایجان هم چالش بر انگیز است و هم دارایی عمده و مفید آذربایجان محسوب می شود. این مقاله مواردی عمومی از این روابط را بیان می کند که آذربایجان با بزرگترین همسایگانش دارد که به طور ژئوپلوتیک مهمترینشان محسوب می شوند. و البته همینطور روابط با سایر بازیگران بین المللی را مورد بررسی قرار می دهد تا بتواند دریابد که چگونه آذربایجان می تواند روابطش را با سایرین در سیاست خارجی خود در تعادل نگه دارد. مانور سیاسی بین مخالفان ژئوپلوتیک و طرفداران آن و اظهاراتی متفاوت و بیاناتی که در مورد قفقاز جنوبی وجود داشت از این دست تعاملات برای حفظ تعادل در سیاست خارجی بود. بحث شده است که به جهت این انتخاب ها در سیاست خارجی و تمرکز قوی بر توسعه موثر آن در اقتصاد باعث شده تا آذربایجان تلاش کند تا در صحنه و دور استقلال باقی بماند. الیزابت فولر در ژورنال «Instituto affair internazionali» تحت عنوان Azarbaijan’s foreign policy and the Nagorno-Karabakh conflict به چاپ رسانده و در آن عنوان می دارد که سیاست خارجی آذربایجان به دلیل تعارضاتی که در در منطقه که مدت مدیدی وجود داشته، به سیاستی امنیتی تبدیل شده بود. در نتیجه سیاست خارجی آذربایجان در ابتدا تمرکز کرده بود بر الزام برقراری رابطه و نگهداشتن رابطه با سازمانهایی که می توانند در رسیدن به اهدافشان آذربایجان را یاری کنند. انگیزه آذربایجان برای اولیت دادن به درگیریهای قره باغ در دو محور بود. نخست حذف تهدیدات امنیتی که در خاک آذربایجان توسط نیروهای ارمنستان به وجود آمده بود و دوم اینکه گسترش موقعیت بین المللی آذربایجان و اشتیاقش برای دسترسی پیدا کردن به ثروتی که در دریای خزر وجود داشت از طریق قفقاز جنوبی. اجبار و اضطرار اصلی و بنیادی که آذربایجان با آن مواجه شده بود رسیدن و تعقیب دو هدف عینی دوگانه بود که منتج شده از موقعیت جغرافیایی آن بین دریای خزر و دریای سیاه بود. هم مرز با روسیه در شمال و ایران در جنوب. محیط ژئوپلوتیکی آذربایجان ، آذربایجان را وادار کرده بود تا هدفی را برای برقراری تعادل و توازن بیشتر تعقیب کند و سیاست خارجی واقع بینانه تری را التزام بخشد. التزام این سیاست به ” بخش بخش شدن” دو جانبه و دو سویه روابط با همسایگانش و شرکای جهانی می انجامد. با وجود اینکه نگارنده از مقالات مذکور در تدوین این نوشتار بهره مند خواهد شد، و لی هیچ یک ازاین مقالات به طور خاص به موضوع نقش بازیگران منطقهای و فرا منطقهای در روابط ایران و جمهوری آذربایجان نپرداخته اند. بنابر این نویسنده تلاش کرده است تا تحقیقی را در این زمینه به انجام برساند. در نوشته حاضر نویسنده می کوشد تا با بررسی روابط و تنش ها و عوامل واگرا ساز بین ایران و جمهوری آذربایجان به نقش قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای در روند روابط دو کشور بپردازد. ۱-۹- تعریف مفاهیم در متن پژوهش از مفاهیمی چون، ژئوپلتیک، سیاست خارجی، قفقاز جنوبی و ایدئولوژی را مشاهده میکنیم که باید منظور خود را از این مفاهیم و کاربرد آن را مشخص و تبیین نماییم. تعریف این مفاهیم از آن نظر ضروری و دارای اهمیت است که مبنای نظری این پژوهش را تشکیل داده و درک بهتر و عمیق تر بحث کمک می کند. بنابراین در اینجا به اختصار به تعریف مفاهیم مورد نیاز می پردازیم: ۱-۹-۱- ژئوپلیتیک ژئوپلیتیک برای اولین بار توسط رودلف کیلن جغرافیدان سوئدی در سال ۱۸۹۹ عنوان شد. از نظر او ژئوپلیتیک تأثیر عوامل جغرافیایی در سیاست ملتها است. کارل هاوس هوفر ، بنیانگذار مکتب آلمانی ژئوپلیتیک می گوید «ژئوپلیتیک تحقیق در خصوص رابطه میان زمین و سیاست است». ریمون آرون در کتاب جنگ و صلح ژئوپلیتیک را عبارت از طراحی جغرافیایی روابط راهبردی همراه با تحلیل اقتصادی- جغرافیایی منابع و تفسیر نگرشهای دیپلماتیک حاصل از حیات جوامع بشری و محیط زیست پیرامون آنها می داند (جعفری ولدانی،۱۳۸۱ : ص ۲). ژئوپلیتیک علاوه بر بررسی رابطه بین عوامل جغرافیایی و سیاست یک کشور، به تفسیر وقایع نیز می پردازد و می تواند تحولات آینده را تحلیل و گمانه زنی کند (Patricko, 1986: pp 158-160). اگر چه پس از پایان جنگ سرد، ژئوپلیتیک همچنان جایگاه خود را برای قدرت های بزرگ حفظ کرده است، اما در کنار این موضوع، تحول مهمی نیز در ترتیب و اولویت ابزارهای نفوذ بین المللی پدید آمده است و مسائل اقتصادی و اقتصاد سیاسی نیز اهمیت زیادی یافته است. امروزه عنصر نظامی قدرت در مقایسه با گذشته تأثیر کمتری در روابط میان کشورهای بزرگ دارد و کاربرد قدرت بدون توجه به توان اقتصادی معنایی ندارد (Brown, 1991: p 78). تحولات پس از جنگ سرد، نخست استفاده انحصاری از قدرت نظامی به عنوان ابزار قدرت ملی را محدود کرده است، دوم الگوی کاربرد نیروی نظامی را دگرگون ساخته است. در قرن بیست و یکم توانمندی اقتصادی در سطح بین الملل، کنترل تولید و صدور کالا، خدمات و سرمایه گذاری اهمیت ویژه ای دارد. مناطق ژئوپلیتیک و ژئوراهبردی با مناطقی منطبق است که دارای منابع طبیعی و تولید ناخالص قابل توجه باشند. حال اگر مناطق راهبردی دوران جنگ سرد (ژئوپلیتیک) با عامل اقتصادی (ژئواکونومیک) منطبق شوند، آن مناطق موقعیت بین المللی منحصر به فردی خواهد یافت و در نتیجه نقش محوری در تدوین راهبرد های جهانی پیدا خواهد کرد. در حال حاضر ایران به دلیل قرار داشتن میان دو منطقه ژئوپلیتیک خلیج فارس و آسیای مرکزی و خزر از چنین موقعیت ممتازی برخوردار است. ۱-۹-۲- سیاست خارجی تحلیل سیاست خارجی یا رفتار دولتها در عرصه بین المللی، یکی از مباحث اصلی علوم سیاسی و روابط بین الملل است. دانشوران این رشته ها، تلاش دارند علت رفتار و سیاست های متفاوت یا مشابه دولتها را در عرصه بین المللی درک کنند. سیاست خارجی کشورها نشان دهنده اهدافی است که دولت ها در عرصه خارجی در پی دست یابی به آن هستند. اهداف و منافع ملی کشورها در فرایند تصمیم گیری و براساس ارزش ها و باورها ملی و درک تصمیم گیرندگان از آنها تعیین و ابزارها و امکانات برای تأمین آنها مد نظر قرار می گیرد. بررسی سیاست خارجی و روند تصمیم گیری کشورها در پی شناخت دقیق تر مقاصد و راهبرد دولت ها در عرصه بین المللی است تا تحلیل دقیق تری از رفتار و سیاست خارجی آنها به دست دهد. مفهوم سیاست خارجی از جمله مفاهیمی است که به موازات تحولات بین المللی و مناسبات میان دولتها ، دستخوش دگرگونی و تغییرات شده است و اندیش ورزان این حوزه مطالعاتی، در ارائه تعریفی واحد و مورد اجماع عاجز بوده اند. به همین دلیل همچنان که تئودور کلمبیس و جیمس ولف بیان داشته اند آنچه که کم و بیش در تمامی تعاریف مذکور به چشم می خورد اشاره به دو عنصر بنیادین سیاست خارجی، یکی اهداف ملی و دیگری ابزار نیل به آن اهداف می باشد. از این نقطه نظر می توان آن را به مثابه کنش یک دولت در برابر سایر واحدها یا پدیده ها ی بین المللی تلقی کرد که بکار گیری ابزارها و متدها به تعقیب و تحقق اهداف آن کشور می پردازد(ونت ، ۱۳۸۴ : ص ۲۵). ۱-۹-۳- قفقاز جنوبی منطقه قفقاز به عنوان یکی از مناطق ژئوپلیتیک جهان همواره مورد توجه قدرتهای جهان آمریکا و روسیه است. کشورهای این منطقه با چالشها و مشکلات ارضی، مرزی و خودمختاری برخی ایالتها روبرو هستند. علاوه بر عوامل تاریخی و روانی، نگرانی های اصلی در منطقه بالکان، جنوب شرق اروپا و قفقاز، بیشتر ارضی است. در قفقاز، ارامنه ارتدکس با مسلمانان جمهوری آذربایجان در جنگ بودند که بیشتر بر سر موضوع جدید پیوستن ناگورنو قره باغ است. از این رو اختلاف ارمنستان و جمهوری آذربایجان بیشتر ارضی است تا مذهبی، درست مانند سایر اختلاف های ارضی در منطقه قفقاز، به ویژه جنگهایی که در گرجستان رخ داد که معمولاً بین مسیحیان (آبخازیها و اوستیها) بود، تا بین مسلمانان و مسیحیان (عزتی، ۱۳۷۸: صص ۲۵۸-۲۵۹). این منطقه در محدوده ای به وسعت ۴۰۰ هزار کیلومتر مربع بین غرب دریای خزر و شرق دریای سیاه و در همسایگی شمال غرب جمهوری اسلامی ایران و شمال شرق ترکیه واقع شده و رشته کوه های قفقاز بزرگ به طول ۱۲۰۰ کیلومتر در جهت شمال غربی از شبه جزیره تامان در تنگه کرچ و جنوب شرقی تا شبه جزیره آبشوران در غرب دریای خزر در شرق جمهوری آذربایجان کشیده شده است. این منطقه بخشی از سرحدات روسیه را تشکیل می دهد؛ به همین سبب هم در دوره تزار و هم در دوره حکومت اتحاد شوروی این منطقه به سبب ویژگی های نظامی، سیاسی و اقتصادی اهمیت خاصی داشته است (امیراحمدیان، ۱۳۸۳: صص ۱۴۴-۱۴۵ ). این منطقه که از دیرباز سکونتگاه گروه های مختلف قومی و مذهبی بوده است، پس از فروپاشی اتحاد شوروی به عرصه ظهور و تقویت گرایشهای ملی گرایانه و تشدید اختلاف های منطقه ای تبدیل شد. قفقاز در مقایسه با آسیای مرکزی به استثنای قزاقستان برای روسیه اولویت بیشتری دارد (کولایی، ۱۳۸۹ : ص۸۰ ). با وجود این مسائل، در صورت استفاده از منطق جغرافیای سیاسی در معادلات منطقه، می توان تهدیدهای موجود را به فرصت تبدیل کرد. با توجه به این موضوع که این منطقه در مسیر ارتباطی شمال- جنوب و غرب - شرق قرار دارد؛ مرز تلاقی دو تمدن بزرگ اسلامی و مسیحی و دروازه ورودی قدرت های بزرگ به منطقه آسیای مرکزی است (قلیزاده و الله وردی زاده، ۱۳۸۹ : ص ۱۶۳). قفقاز از مناطق نفت خیز اتحاد شوروی است که در آن جمهوری آذربایجان بیشترین منابع نفت را دارد. اگرچه سهم قفقاز در منابع نفت و گاز جهان چندان قابل توجه نیست؛ اما با وجود هر گونه ناامنی در امنیت خلیج فارس، این منطقه در صورت امکان استفاده روسیه از انرژی، به عنوان ابزار قدرت نمایی برای روسیه در خواهد آمد (احمدیان و غلامی، ۱۳۸۸ : ص ۷). ۱-۹-۴- ایدئولوژی در ادبیات سیاسی، ایدئولوژی از نظر لغوی به مفهوم عقیده یا نظر سیاسی تعریف شده است و برخی آن را مجموعه ای از اندیشه ها درباره زندگی، جامعه یا حکومت اطلاق می کنند که با گذشت زمان بر اثر کثرت استعمال به صورت اعتقاد مسلم و وجه مسلم و مشخص گروه یا حزبی خاص در آید؛ به بیانی دقیق تر، ایدئولوژی عبارت است از نظام فکری و عقیدتی که قابل اعمال بر واقعیتهای خارجی است. ریمون آرون در کتاب افیون روشنفکران ایدئولوژی را مرکب از واقعیاتی می داند که ظاهرا تحت نظم در آمده اند و شامل تفاسیر، آرمانها و پیشگویی هاست (قوام ، ۱۳۸۶ : ص ۷۵) . هر فضا، محیط و یا پدیدههای جغرافیایی، نمادی از یک شیوه تفکر خاص یا عملکردی از ایدئولوژی نظام اجتماعی ـ حکومتی است، از اینرو، در هر تبیین جغرافیایی، نخست روی میزان قدرت و توان، فلسفه سیاسی و ایدئولوژی حاکم بر محیطهای جغرافیایی اندیشه میکنیم و تحلیل تفکرات تصمیمگیرندگان را در کانون همه مباحث جغرافیایی قرار میدهیم. ایدئولوژیهای دینی و مذهبی معتقد به سیاست مبتنی بر عقاید، ارزشها و آموزههای دینی میباشد، در این ایدئولوژیها، دین دارای یک نقش دوسطحی است، اول، سطح کلان، که به عنوان معیار شکلگیری حکومتها تعیین میشود، مانند نظریه ولایت فقیه و نظریه خلافت، دوم، سطح خرد است که در تدوین سیاستها نقش دارد، درواقع سطح خرد نقش کمرنگتری ایفا میکند .بنابراین ایدئولوژی مجموعهای از عقاید و باورهای مورد قبول جمع مشخصی از انسانها است که برای دستیابی به قدرت سیاسی و نیز حفظ و نمایش آن در فضای جغرافیایی مورد بهرهبرداری قرار میگیرد، از این رو، ایدئولوژی سیاسی میتواند بر نگرش سیاسی فرد دلالت کند، یعنی مجموعهای از دیدگاهها که میکوشد به قدرت سیاسی با کلیه نظرات سیاسی مربوط به آن، مشروعیت بخشند. برخی از مهمترین کارکردهای ایدئولوژی سیاسی عبارتند از: انسجام بخشی، تحریف واقعیتها، هویت ساز خود و دیگری. ۱-۱۰- روش پژوهش با توجه به توصیفی و تبیینی بودن موضوع، روش جمع آوری اطلاعات در این تحقیق، عمدتاً کتابخانه ای یعنی استفاده از کتب، مقالات مندرج در مطبوعات و سایر اسناد و مدارک موجود است. در این زمینه از سایت های اینترنتی، کتب و مقالات مرتبط که به فارسی و لاتین انتشار یافته اند در حد امکان استفاده خواهد شد. همچنین روش تجزیه و تحلیل توصیفی تحلیلی خواهد بود. ۱-۱۱- موانع و محدودیت های پژوهش عمده ترین محدودیت این تحقیق این است که از آنجا که به این موضوع به صورت کلی منطقهای پرداخته اند و بیشتر با توجه به مذهب مشترک دو کشور به آن نگاهی ایدئولوژیک داشته اند و دیدگاه های نویسندگان بیطرفانه نبوده است، ارائه دیدگاهی بی طرفانه دشوار است. کمبود منابع فارسی در بحث روابط بین جمهوری آذربایجان و کشور های مورد بحث در این نوشتار یکی از عواملی بود که زمان زیادی را در پرداختن به این موضوع طلب میکرد. از سویی دیگر دسترسی به منابع معتبر انگلیسی نیز به دلیل تحریم های موجود و عدم توانایی ر پرداخت هزینه دسترسی مقالات روند نوشتن این نوشتار را با کندی مواجه ساخته بود. همچنین فقدان منابع کتابخانه ای معتبر و جدید در دانشگاه محل تحصیل از دیگر مواردی است که روند نوشتن این نوشتار را تحت تاثیر قرار داده بود. ۱-۱۲- سازماندهی پژوهش این نوشتار مشتمل بر شش فصل به شرح زیر می باشد: فصل اول نوشتار حاضر شامل کلیات پژوهش ، طرح مساله و سوالات ، پیشینه پژوهش و فرضیه نگارنده می باشد. در فصل دوم به بررسی و واکاوی مبانی نظری سیاست خارجی و ابعاد مختلف آن و چگونگی اعمال سیاست خارجی از جانب دولتهای مختلف پرداخته می شود و در فصل سوم به روابط ایران و جمهوری آذربایجان و عواملی که سبب نزدیکی و عواملی که سبب واگرایی در روابط دو کشور خواهد شد، پرداخته می شود. در این قسمت روابط دو کشور ابتدا از لحاظ تاریخی و سپس عوامل دیگر مورد بررسی قرار می گیرد. در فصول چهارم و پنجم به صورت جداگانه ابتدا به قدرتهای منطقه چون ترکیه و روسیه و سپس قدرتهای فرامنطقه چون اسرائیل و آمریکا پرداخته خواهد شد. در این دو فصل نشان داده خواهد شد که چگونه روابط ایران و جمهوری آذربایجان تحت تاثیر این قدرتها قرار دارد. و در نهایت در فصل ششم به جمع بندی و نتیجه گیری موضوع پرداخته شده است. فصل دوم چارچوب نظری : سیاست خارجی ۲-۱- مقدمه درحالی که روابط بین الملل شامل روابط بین حکومتها، گروه ها، سازمان ها و حتی افراد کشورهای مختلف می گردد، سیاست خارجی تنها آن دسته از روابط را دربرمی گیرد که حکومت ها متصدی آن می باشند. به عبارت بهتر سیاست خارجی به عنوان یک مجموعه اعمال از پیش طرح ریزی شده توسط تصمیم گیران، شامل دستیابی به اهدافی معین در چارچوب محیط بین المللی است. به این ترتیب نمی توان نقش نیازهای داخلی را در تعیین اهداف سیاست خارجی نادیده گرفت و سیاست خارجی را از سیاست داخلی جدا دانست. در این ارتباط مطالعه سیاست خارجی به عنوان عاملی برای پیوند دادن تجزیه و تحلیل اثر سیاست های داخلی و خارجی بر روابط کشورها با هم، اهمیت می یابد. در دهه های گذشته درک تمایز بین سیاست داخلی و خارجی آسانتر از امروز بود. تحولات معاصر خط بین آنچه داخلی و خارجی است را محو کرده است. اما هر چند این خط تمایز ممکن است محو شده باشد، اندیشمندان این حوزه به تمییز این دو از طریق هدف می پردازند. بدین ترتیب که اگر هدف اصلی در بیرون از مرزهای کشور قرار دارد، حتی اگر پیامدهای ثانویه آن سیاست های داخلی را تحت تأثیر قرار دهد، این سیاست خارجی است. همچنین اگر هدف اصلی داخل کشور است، این سیاست داخلی است حتی اگر دیگران را در خارج از مرزها متأثر کند (رضایی ، ۱۳۸۷ : ص ۸۷). اهداف سیاست خارجی به سایر دولت ها محدود نشده و ممکن است افراد خاص، بازیگران غیر دولتی یا شرایط بین الملل (از قبیل اقتصاد جهانی یا محیط زیست بین المللی ) را مخاطب قرار دهد. سیاست گذاری خارجی و تحلیل سیاست خارجی یک کشور منوط به در نظر داشتن دو عامل زیر است: الف- چگونگی هدف گذاری و شناخت اهداف سیاست خارجی آن کشور؛ ب- استراتژی )شیوه دستیابی به اهداف ( در سیاست خارجی آن کشور. در این راستا، در قسمت نخست ضمن بررسی مبنای هدف گذاری در سیاست خارجی، انواع اهداف سیاست خارجی را از مناظر مختلف تحلیل می نمائیم. در قسمت بعد به بررسی شیوه دستیابی به اهداف در سیاست خارجی، که عمدتاً به محیط عملیاتی سیاست خارجی برمی گردد، می پردازیم . ۲-۲- هدف گذاری در سیاست خارجی از آنجا که دولت ها به عنوان بازیگران نظام بین المللی محسوب می شوند، باید متوجه این واقعیت بود که سیاست خارجی آنها با آرزوها، ایدهها و ترسهای آنها آغاز می شود. اهداف سیاست خارجی در واقع تصوری از وضعیت آینده است که دولت باید بدان دست یابد. اهداف سیاست خارجی حاصل تحلیل مقاصد و ابزارهای نیل به اهداف است. سیاست خارجی همانطور که اشاره شد از بازی متقابل بین داخل و خارج ایجاد می شود. دولت ها مطمئناً در سیاست خارجی خود اهدافی را تعیین نموده و سعی می نمایند بر اساس یک استراتژی مناسب، به آن اهداف دست پیدا کنند. این اهداف در نهایت خواست ها و نیازهای امنیتی، استراتژیک، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و نظامی دولت ها را تحت پوشش قرار می دهد. اساساً هر دولتی داده های سیاست خارجی خود را در جهتی تنظیم می کند که بتواند به اهدافش دست پیدا کند. اما نباید انتظار داشت که اهداف در طول زمان و در شرایط و مقتضیات مختلف ثابت باقی بمانند، چرا که عوامل متعدد داخلی و خارجی وجود دارند که باعث دگرگونی در اهداف سیاست خارجی یک کشور می شوند. بدین ترتیب تصمیم گیرندگان سیاست خارجی باید سلسله مراتبی را برای اهداف متنوع سیاست خارجی در نظر گیرند. چون واحدهای مختلف در عرصه نظام بین الملل، همزمان اولویت های متفاوتی را برای خویش قائلند(قوام ، ۱۳۸۶ : ص ۱۰۸). این در حالیست که رئالیست ها کسب، حفظ، بسط و نمایش قدرت را تنها هدف مهم دولت در عرصه سیاست بین الملل می دانند. آرنولد ولفرز ضمن تمایز میان ” اهداف تملکی ” و “اهداف محیطی ” در سیاست خارجی بر در هدایت سیاست خارجی برای کسب اهداف تملکی یک ملت ممکن است برای آنست که افزایش و یا حفظ متاعی که برایش ارزشمند است تلاش بنماید … اهداف محیطی ماهیتی دیگر دارند. ملت های خواهان این اهداف، در پی حفظ و یا افزایش مایملک خود به ضرر دیگران نیستند. برعکس هدف آنان شکل دادن به وضعیت موجودی است که ورای مرزهای آنان قرار دارد. ولفرز اهداف محیطی را وسیله دستیابی به اهداف تملکی می داند( ولفرز، ۱۳۷۴ : ص ۲۳۹). با این مقدمه به این مسأله می پردازیم که مبنای هدف گذاری در سیاست خارجی کشورها چیست. ۲-۲-۱- مبنای هدف گذاری چیست؟ تعیین هدف در سیاست خارجی به واقع مهمترین مرحله در سیاست خارجی کشور است، چرا که تعریف اهداف بلند پروازانه بدون توجه به واقعیات بین المللی و توانایی های خود، علاوه بر عدم دسترسی به این اهداف، سبب اتلاف سرمایه های ملی می گردد. از طرف دیگر تعیین اهداف واکنشی کوتاه مدت و ناچیز از نظر توانایی های داخلی هم به نوبه خود در اتلاف سرمایه های ملی سهیم است. مسأله این است که مبنای سیاستگذاری در تعیین اهداف سیاست خارجی کشور کدام است؟ در پاسخ به پرسش مذکور شایان ذکر است که تعیین هدف در سیاست خارجی در درجه نخست منوط به داشتن درکی صحیح از مقدورات ملی و محذورات محیطی (بین المللی یا منطقهای ) مقدورات و محذورات حاکی از تلفیق امکانات با اهداف، و اختیار با جبریتهای ناشی از واقعیت است؛ اما در مورد محذورات بیشتر به جبریتهای ساختار و بلندپروازی های ناشی از اهداف توجه می شود، و در مفهوم مقدورات بیشتر به اراده و اختیار توجه شده است )سیف زاده، ۱۳۸۴ : ص ۱۱). البته قدرت کشور در تعیین مقدورات و محذورات جایگاه ویژه ای دارد. میزان قدرت ملی و مقدورات ملی در تعیین محذورات هر دولت نقش دارد. برای مثال نمی توان محذورات دولت آمریکا را با محذورات دولت عراق یکی دانست، چرا که هر چه بازیگری از سلسله مراتب قدرت پایین تر آید، مقدورات ملی آن بیشتر تحت الشعاع محذورات محیطی قرار می گیرد. مقدورات ملی تابعی از دو دسته قدرت های نرم افزاری و سخت افزاری است، و محذورات محیطی معطوف به نظام بین المللی و ساختار و فرایند آن نظام می باشد. برآیند تمامی مناسبات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در کنار ظرفیت نخبگان یک کشور، تعیین کننده مقدورات ملی است. نوع ساختار نظام بین المللی و سیاست خارجی دیگر کشورها در فرایند نظام بین¬المللی، از محذورات سیاست خارجی کشورها محسوب می گردد، بهطوریکه نمی توان اهداف و استراتژی های سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را در دوران ساختار دوقطبی جنگ سرد و دوران ساختار تک قطبی مبتنی بر هژمونی ایالات متحده آمریکا یکی دانست. عامل دوم در تعیین هدف در سیاست خارجی نیازسنجی در سطوح داخلی و بین المللی است. کشورها عمدتاً بر اساس جایگاهی که در هرم قدرت در سطح بین المللی دارند، دارای نیازها و خواست های متفاوتی هستند. خواست ها و نیازهای کشورهای در حال توسعه با خواستها و نیازهای کشورهای توسعه یافته، کمتر همپوشانی دارد و حتی گاهی در تضاد با هم نیز قرار می گیرند. در نیازسنجی داخلی کشورهای درحال توسعه - نظیر ایران - سوای اهداف عامی که همه کشورها در سیاست خارجی خود دنبال می کنند، مسلماً آنچه که در اولویت قرار می گیرد، توسعه و پیشرفت است. در نسبت توسعه با سیاست خارجی می توان به سه نقش سیاست خارجی در این امر اشاره نمود: الف- سیاست خارجی، تسهیل کننده توسعه است. سیاست خارجی می تواند توسعه یک کشور را تسهیل کند و یا موانعی در سر راه آن ایجاد کند. ب- بهره برداری از امکاناتی که در سطح جهانی برای توسعه در نظر گرفته شده است. امکانات سازمان های بین المللی در این راستا از مجرای سیاست خارجی قابل دسترسی است. ج- جلوگیری از هزینه ها از طریق ایجاد محیطی مناسب در سیاست خارجی به این معنا که فقدان درگیری و جنگ که هدف نهائی دیپلماسی است، شرط اصلی و اولیه هر نوع توسعه ای است. پس از آن است که می توانیم با رسیدن به توسعه به تولید امنیت در سیاست خارجی بپردازیم، چرا که بدون توسعه کمتر امنیت خواهیم داشت )سجادپور،۱۳۸۶ : ص ۸۰ (. در حوزه نیازسنجی، بخش بعدی نیازسنجی در سطح بین المللی است. داشتن شناخت و درک صحیح از ملزومات و نیازهای موجود در سطح بین المللی، می تواند در موفقیت سیاست خارجی جهت دستیابی به اهداف و نیازهای داخلی مثمر ثمر واقع شود. برای مثال درک مقتضیات و نیازسنجی بین المللی در دوره آقای خاتمی، سبب طرح ایده گفتگوی تمدنها و اقبال عمومی جهانی نسبت به آن شد، که این خود سبب افزایش مقدورات ملی در دستیابی به اهداف گردید. عامل سوم در تعیین هدف در سیاست خارجی، اولویتبندی اهداف است. در تجزیه و تحلیل سیاست بین الملل، اگر کشورها سازمان های تک هدفی بودند، نیازی نبود که مترصد اهداف دولت- ملت باشیم. ضمن آنکه دولت ها به هیچ وجه حاضر به فدا کردن هدف خود نمی گردیدند. همواره بسیاری از اهداف داخلی وجود دارند که هیچ دولتی نمی تواند آنها را نادیده انگارد. این اهداف داخلی برای جذب منابع با اهداف خارجی کشور در رقا بت و کشمکش اند و غالباً اهداف داخلی بیشترین تنگنا را برای اهداف خارجی ایجاد میکنند. اینجا راه حل در اولویت بندی اهداف براساس اهمیت آنها و میزان در دسترس بودن آنهاست. ممکن است ما دارای اهداف بسیار انسان دوستانهای در سیاست خارجی خود باشیم، برای مثال حمایت از همه مستضعفان جهان که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بدان اشاره شده است؛ اما دستیابی به این هدف ممکن است در شرایط کنونی امکان پذیر نباشد، یا منوط به دستیابی به اهداف دیگر باشد. اینجاست که اولویت بندی اهداف مفهوم می یابد که البته این خود منوط به تقسیم بندی انواع اهداف است که در قسمت بعد بدان مپرداخته خواهد شد. ۲-۳- انواع اهداف در سیاست خارجی اهداف سیاست خارجی را براساس زمان، از منظر موضوعی و از منظر گستردگی و شمول تقسیم بندی نموده اند که ذیلاً به آن ها می پردازیم: ۲-۳-۱- انواع اهداف از منظر زمان از منظر زمان دستیابی به اهداف سیاست خارجی، اهداف را به سه دسته تقسیم بندی می نمایند: ۲-۳-۱-۱- اهداف کوتاه مدت اهداف کوتاه مدت در سیاست خارجی بیشتر جنبه فوری، مقطعی و لحظه ای دارد، که به خواستهای آنی دولت ها پاسخ می دهد. گاه این اهداف در سطح سیاست خارجی جنبه واکنشی در برابر رفتار سیاست خارجی سایر واحدهای سیاسی را پیدا می کند. برای مثال انعقاد یک قرارداد اقتصادی برای تأمین بخشی از نیازهای داخلی را می توان در زمره اهداف کوتاه مدت تبیین کرد. ۲-۳-۱-۲- اهداف میان مدت اهداف میان مدت به عنوان حلقه واسط بین اهداف کوتاه مدت و اهداف بلند مدت عمل می کند . این اهداف شامل اهداف مربوط به رفاه عمومی، پرستیژ بین المللی، جلوگیری از نفوذ ارزش ها و ایدئولوژیهای بیگانه و بالاخره انواع سلطه طلبی است. هدف های میان مدت در برخی موارد جهت افزایش اعتبار دولت در سطوح داخلی و بین المللی اتخاذ می شود. در برخی مواقع نیز این اهداف ترکیبی از اهداف سنتی، ایدئولوژیک یا استراتژیک است. اما در نهایت بر اساس این اهداف دولت ها می کوشند با اقدام به یک سلسله رفتارهای بین المللی، خواست ها و نیازهای داخلی را پاسخ دهند (قوام ، ۱۳۸۶ : ص ۱۱۶).
معنی و مفهوم: آسمان همانند شیشهی شرابی تهی است که زمین در میان آن قرار گرفته است. یک جرعه از شرابی را که مینوشی برای صبحدم بریز. آرایههای ادبی: آسمان به یک قرابهی تهی مانند شده است. پارهی خاک کنایه از زمین است. جرعه و قرابه با هم تناسب دارند. ۵ - حلق و لب قنینه بین، سرفه کنان و خنده زن خنـده بهار عیـش دان، سرفـه نــوای صبـحدم معنی و مفهوم: به حلق و لب قنینه، هنگام فرو ریختن شراب در جام نگاه کن. صدای بیرون آمدن شراب از قنینه، مانند آن است که قنینه سرفه کند و درخشش شراب بر دهانهی آن، همانند آن است که قنینه لبخند بزند. خندهی قنینه بهار شادی و عشرت است و سرفه کردن آن نوای خوش صبحگاهی است. آرایههای ادبی: حلق و لب قنینه اضافهی استعاری از نوع تشخیص. سرفه کردن و خنده زدن را نیز در اضافهی استعاری از نوع تشخیص به قنینه نسبت داده است. سرفه کردن کنایه از صدای فرو ریختن شراب از دهانهی قنینه و خندیدن کنایه از صدای قلقل بیرون آمدن شراب از دهانهی ظرف دهان تنگ است. ۶ - ساقی اگر نه سـیب تر، بر سـر آتـش افکـند این همه بوی چون دهد، می به هـوای صبــحدم معنی و مفهوم: اگر نه این است که ساقی، سیب تر بر آتش بزم میاندازد و فضا را معطّر میسازد، پس می چگونه میتواند این همه هوای صبحدم را معطّر و خوش بو گرداند . توضیح: گاهی برای خوشبو کردن هوا سیب تر را در آتش میانداختند. ۷ - صورت جام و باده بین، معجز دسـت سـاقیان مـاه نـو و شفـق نگـر، نــور فــزای صبـحدم واژگان: مُعجز: اعجاز آورنده. (معین) شفق: سرخی شام و بامداد. (غیاث) معنی و مفهوم: به ترکیب ظاهر جام و بادهی سرخ و شفاف درون آن، این اعجاز و شگفتی دست ساقیان بنگر که همانند ماه نو و شفق سرخ بر روشنی صبحدم میافزایند. آرایههای ادبی: بیت دارای لف و نشر مرتّب است. جام در درخشندگی و سفیدی به ماه نو و باده در سرخی به شفق مانند شده است. ۸ - باده به گوش ماهیی، بیش مـده که در جهـان هیچ نهنگِ بحر کـش، نیسـت سـزای صبـحدم واژگان: گوش ماهی: پیالهای که از صدف سازند. (برهان) بحر کشیدن: شراب خوری زیاد و فراوان (فرهنگ لغات) شاهد: یک گوش ماهـی از همـه کـس بیـش ده مـرا تـــا بحــــر سینـــــه جیفــــهی ســودا برافکنــد (خاقانی، ۱۳۸۸: ۱۳۳) معنی و مفهوم: اگر میخواهی شراب بدهی به مقدار بسیار اندک و به اندازهی یک صدف شراب بده (بنوشان)؛ چرا که هیچ شراب خوار دریاکش و زیادخوری، شایسته و درخور درک برکات صبح و حال و هوای آن نیست و نمیتواند آن را درک کند. آرایههای ادبی: گوش ماهی کنایه از مقدار بسیار اندک . ۹ - صبح شد از وداع شب، با دم سـرد و خون دل جامـه دران گرفـت کوه، اینت وفــای صبـحدم واژگان: جامه داران: چاک زنان در جامه. (ناظم) معنی و مفهوم: شگفتا از وفاداری صبحدم که از غم و اندوه وداع با شب، با آهی سرد و دلی خونین از سر شیفتگی و آشفتگی راه کوه گرفت. آرایههای ادبی: دم سرد کنایه از هوای سرد کوه است. خون دل کنایه از سرخی افق هنگام صبحدم است. کوه گرفتن نیز اشاره به این موضوع دارد که اوّلین جایی که پرتوهای خورشید آن جا را فرا میگیرد کوه است. بیت دارای حسن تعلیل است . سردی هوای صبح و سرخی افق هنگام طلوع را دلایل اندوه صبح از فراق و وداع شب دانسته و هم چنین روشن شدن فضای کوه در ابتدای صبح را به این دلیل دانسته که صبحدم از اندوه وداع شب، راه کوه گرفته است. ۱۰ - شمع که در عنان شب، زردهی بُش سـیاه بود از لگـد بـراق جــم، مُــرد، بقــای صبــحدم واژگان: زردهی بُش سیاه: اسب زردی که موی گردن و یال او سیاه باشد. (فرهنگ لغات) لگد: زخم پای ستور یا آدمی. (دهخدا) براق: مرکبی که حضرت رسالت پناه (ص) در شب معراج بر آن سوار شدند. (آنندراج) توضیحات معنی و مفهوم: شمع که به دلیل شعلههای زرد خود و دود سیاهی که از سوختنش متصاعد میشود، همانند اسبی زرد با یالهای تیره بود و شب مانند افساری او را به بند کشیده بود، از ضربهی پرتوهای خورشید مُرد و به خاموشی گرایید. امیدوارم که فوت او، بقای عمر صبحدم باشد . آرایههای ادبی: عنان شب اضافهی استعاری است. شمع به خاطر پرتوهای زرد و دود سیاهی که متصاعد میکند به اسب زردی با یالهای سیاه تشبیه شده است. براق جم کنایه از خورشید است. مردن شمع کنایه از خاموش شدن آن است. خورشید بدین سبب براق جم نامیده شده که جم (سلیمان) بر خورشید مسلّط بود. توضیحات : براق: نام مرکوبی است که بنا به روایات حضرت رسول(ص) شب معراج بر پشت او آسمانها را درنوردید. از قول خود پیامبر نقل شده است که گفت : شب معراج اسرافیل را دیدم با هفتاد هزار فرشته و براقی در میان، اشهب، بزرگتر از حمار و کوچک تر از استر، رویش چون روی آدمیان، سر او چون سر اسب، گردن چون شتر، پشت او چون گاو، زینی بر پشت او از یک دانهی مروارید، رکابش از یاقوت سرخ و لگامش از زبرجد، هرگز من مرکبی بدین نیکویی ندیده بودم، میکائیل رکاب او بگرفت و پیش من آورد و جبرئیل گفت: سوار شو، این مرکب را خدا از بهشت برای تو فرستاده است … در فرهنگها براق به طور مطلق به معنی اسب آمده و ترکیباتی از قبیل براق برق تاز کنایه از اسب دونده، براق جم (سلیمان) کنایه از باد که تخت سلیمان را میبرد و براق سیرت به معنی تند رو نیز هست. (یاحقی، ۱۳۷۵: ۱۲۳-۱۲۲) جم: بنا بر آن چه در شاهنامهی فردوسی آمده است جمشید پسر تهمورث ، پس از پدر به پادشاهی نشست و نخست به ساختن آلات جنگ پرداخت و ذوب آهن را آموخت و خود و زره ساخت و خفتان و برگستوان به وجود آورد و در این کار پنجاه سال رنج برد. پنجاه سال دیگر رشتن و دوختن و بافتن جامه را به آدمیان آموخت و طبقات چهارگانهی کاتوزیان، نیساران، نسودیان و اهنو خوشی را پدید آورد و پایگاه هر یک را معلوم کرد. سپس دیوان را فرمود تا خاک را با آب درآمیزند و خانه برآورند و آنگاه گوهرها را از سنگ بیرون آورد و سپس بوهای خوش را پدیدار کرد و کشتیرانی به مردمان آموخت و در اینها نیز پنجاه سال رنج برد. پس تختی ساخت که چون میخواست، دیو برمیداشت و از هامون به گردون برمیافراشت و در روز هرمزد از ماه فروردین بر این تخت جلوس کرد و مردم آن روز را نوروز خوانند. (اردلان جوان، ۱۳۷۳: ۵۸-۵۷) جم: پس از حملهی عرب و استقرار اسلام در ایران، داستانهای ملّی ما با قصّههای سامیان آمیخته شد. پادشاهان و ناموران ایران با پیامبران و شاهان بنی اسرائیل رابطه یافتند و جمشید را با سلیمان مشتبه ساختند؛ زیرا این دو پادشاه در بعضی احوال و اعمال، مانند استخدام دیوان و جنیّان و طاعت جن و انس از ایشان و سفر کردن در هوا و زندگی طولانی و داشتن انگشتر و عصا و داشتن پادشاهی و پیغمبری به هم شبیه بودند و ایرانیان مرکز جمشید داستانی را کشور فارس میدانستهاند و آثار باقی ماندهی داریوش و خشایارشاه و دیگر پادشاهان هخامنشی را به جم (جمشید) انتساب دادهاند و بر اثر اعجاب از ابنیهی مزبور، ساختن آن ها را به دیوان نسبت دادهاند و حضرت سلیمان نیز دیوان را در خدمت داشت، از این رو در قرون اسلامی، این دو تن یکی به شمار آمدند، فارس را تختگاه سلیمان و پادشاهان فارس را وارث ملک سلیمان خواندند. صاحب برهان قاطع نیز گوید: جم به معنی پادشاه بزرگ باشد و نام سلیمان و جمشید هم هست؛ لیکن در جایی که با نگین و وحش و طیر و دیو و پری گفته میشود، مراد سلیمان است و در جایی که با جام و پیاله مذکور میشود جمشید، و آن جا که با آینه و سد نام برده میشود اسکندر. (همان، ۶۰ - ۵۹) ۱۱ - موکـب صبح را فلـک، دیــد رکـاب دار شــه داد حُـلیِ اختــران، نعـــل بهــای صبــحدم واژگان: موکب: گروه سواران و پیادگان. (ناظم) حلی: پیرایه و زیور. (آنندراج) نعل بها: مالی که پادشاه در وقت عبور از موضعی از صاحب آن میگیرد به بهای نعل اسب خود که از آن جا عبور کرده است. معنی و مفهوم: آسمان، صبح را همچون گروهی دید که در رکاب پادشاه در حال حرکت میباشد، پس ستارگان شب را به عنوان نعل بها به پای صبح ریخت و به او بخشید . آرایههای ادبی: موکب صبح اضافهی استعاری. صبح را به رکاب دار شاه مانند کرده است. حلی اختران اضافهی تشبیهی. مصراع دوم اشاره به رسم نعل بها دادن به شاه هنگام گذر کردن از جایی دارد. ۱۲ - شاه معظّـم اخستان، شهر گشای راستین داد ده ظفـرستان، مُلـک خـدای راستین واژگان: شهرگشا: فاتح، گشایندهی شهر، ستانندهی شهر. (دهخدا) معنی و مفهوم: اخستان، شاه بزرگ و ارجمند و فاتح به حق و راستین است. او عادل و پیروزمند و صاحب حقیقی مُلک و مملکت میباشد. بند دوم: کلمات قافیه: نوای ، صفای، قفای و … حروف اصلی قافیه: ا حرف روی: ا حروف الحاقی: ی ردیف: تازه بین