کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



آخرین مطالب
 



با توجه به اینکه احتمال حملات سایبری به خصوص به روش “اینترنت اجسام و اشیا” به بخش حمل و نقل هوایی زیاد شده و شاید رژیم حقوقی فعلی کارآیی کافی نداشته باشد لذا در دهه اخیر چندین جلسه و کنفرانس توسط گروه حمل و نقل هوایی بین‌المللی برای مبارزه با جرایم سایبری تشکیل گردیده و در نهایت یک توافق‌نامه امضا کرده‌اند تا راهکارهای مبارزه با این شیوه جدید هک و مقابله با حوادث احتمالی پیش آمده و کنترل آن را پیدا کنند.[۳۰۲]
مقاله - پروژه
۳-۵- حقوق فضا
در برهه زمانی خاصی که گاهی آن را عصر طلایی قانون‌گذاری فضایی می‌نامند، رشد ناگهانی فعالیت‌های فضایی همراه بود با شکل‌گیری تعدادی از معاهدات چندجانبه که فقط به فعالیت‌های فضای ماورای جو اختصاص داشت. باوجود این، معاهدات چندجانبه و برخی از کنوانسیون‌ها، بسیاری از موضوعات قابل بحث و مهم مربوط به فضای ماورای جو و فعالیت‌های فضایی بی پاسخ ماند و این خود دلیلی برای نیاز مستمر به قانون‌سازی و پویایی در این حوزه بوده است.
حقوق فضا به عنوان جدیدترین شاخه از دانش حقوق بین‌الملل با توسعه خیره کننده علمی و فنی از همان ابتدای تشکیل و تکامل، با سؤالات مهم و بنیادین چندی از قبیل تعیین مرز هوا و فضا، تعیین وضعیت حقوقی اشیاء هوا-فضایی و پیشگیری از گسترش مخاصمات مسلحانه به فضای ماورای جو مواجه بوده است. اما بدون تردید یکی از مهم ترین این چالش‌ها تعیین حدود حاکمیت دولت‌ها در پهنه بیکران فضای ماورای جو است.
چالش مذکور از آن رو قوت می‌گیرد که اصل منع تصاحب، تملک و تصرف فضا و ممنوعیت طرح هرگونه ادعای حاکمیت بر قلمرو در معنای سنتی آن، یکی از اصول بنیادین و پذیرفته شدۀ حاکم بر کاوش و بهره‌برداری از فضا است.[۳۰۳]
اولین کنوانسیون چندجانبه فضایی با نام معاهده فضای ماورای جو که در سال ۱۹۶۷ به تصویب تعدادی از کشورها رسید، چارچوب اولیه و اساسی را برای رژیم حقوقی بین‌المللی در زمینه فضای ماورای جو پایه گذاری کرد. این معاهده بیان می‌کند که اکتشاف و استفاده از فضای ماواری جو می‌بایست در جهت منافع همه کشورها و در حیطه منافع مشترک انسانی باشد. طبق این کنوانسیون، فضای ماورای جو شامل ماه و دیگر اجرام آسمانی، باید برای اکتشاف و استفاده همه کشورها، آزاد باشد. فضای ماورای جو جزء قلمرو ملی هیچ کشوری نیست. همچنین معاهده نصب سلاح‌های هسته‌ای یا هر گونه دیگر از سلاح‌های کشتارجمعی را در فضای ماورای جو ممنوع و اعلام می‌کند که ماه و دیگر اجرام آسمانی باید صرفاً جهت اهداف صلح آمیز مورد استفاده قرار گیرند. افزون بر این،‌ معاهده موادی درباره نجات و بازگرداندن فضانوردان و نیز مسئولیت بین‌المللی دولت‌ها در بر دارد. همچنین بر طبق این معاهده، دولت‌هایی که در فضای ماورای جو فعال هستند باید سازمان ملل متحد و جامعه علمی بین‌المللی را از ماهیت، محل و نتایج فعالیت‌های خود آگاه نمایند. این معاهده را ۹۱ کشور تصویب نمودند.
در کنار چنین معاهداتی که فقط به فعالیت‌های فضایی و فضای ماورای جو اختصاص داشت، جامعه بین‌المللی توافق‌نامه‌ها و معاهدات دیگری را نیز ایجاد کرد که گاهی حاوی مواد و نکات مهمی در مورد فعالیت‌های فضایی و فضای ماورای جو بودند که می‌توان از این میان به یکی از مهم‌ترین آن‌ ها یعنی ممنوعیت استفاده نظامی یا هرگونه استفاده خصمانه از فنون تعدیلات محیطی، استفاده از این شیوه‌ها را با هدف تغییر در دینامیک، ترکیب یا ساختار فضای ماورای جو ممنوع می‌کند. کنوانسیون مخابرات بین‌المللی نیز حاوی موادی در ارتباط با مخابرات فضایی است.
با این حال، نباید پنداشت که کنوانسیون‌ها و معاهدات یاد شده نیاز جامعه بین‌المللی را به استمرار در قانون‌سازی و قانون‌گذاری در زمینه‌های فضای ماورای جو و فعالیت‌های فضایی برآورده کرده است. حتی در همان عصر طلایی فضا بسیاری از مسائل اساسی بی پاسخ ماند.
با توجه به اینکه، حملات سایبری می‌تواند بر روی اجسام فضایی همچون ماهواره‌ها و ارتباطات راه دور اجسام فضایی تأثیر گذار باشد، لذا برخی از محققین معتقدند که معاهدات مربوط به حقوق فضا برای حملات سایبری قابل اعمال می‌باشند اما به نظر می‌رسد در این بخش از حقوق بین‌الملل نیز کمبود قوانین مرتبط با حملات سایبری احساس می‌شود.
۳-۶- حقوق دریاها
“کنوانسیون سازمان ملل متحد درباره حقوق دریاها" [۳۰۴] که ۱۰ دسامبر ۱۹۸۲ تصویب و در ۱۶ نوامبر ۱۹۹۴ لازم الاجرا شد، رژیمی جامع از قوانین و مقررات در دریاها و اقیانوس‌های جهان درخصوص تمامی کاربردهای ممکن از آب‌ها و منابع آن‌ ها ارائه می‌کند. این کنوانسیون قوانین سنتی مرتبط با بهره گرفتن از دریاها را دربر می‌گیرد و در عین حال رژیم‌ها و مفاهیم حقوقی جدیدی نیز معرفی می کند و به مسایل جدید می‌پردازد. این کنوانسیون همچنین چارچوبی برای توسعه و تحول در حوزه‌هایی خاص از حقوق دریاها را دربر دارد.
طبق این کنوانسیون، به ویژه مواد ۱۹، ۱۰۹، و ۱۱۳، عملیات و حملات سایبری می تواند تحت حاکمیت این کنوانسیون قرار گیرد. طبق ماده ۱۹ این کنوانسیون، دولت ساحلی اجازه می‌دهد که یک کشتی در حال عبور در دریای سرزمینی از حق عبور بی ضرر استفاده نماید، مادامی که فعالیت و حرکت کشتی مذکور صلح، نظم و امنیت کشور ساحلی را به مخاطره نیاندازد. بنابراین بر اساس این ماده موارد زیر ممنوع میباشد:
(الف) هر گونه تهدید یا استفاده از زور علیه حاکمیت و تمامیت ارضی یا استقلال سیاسی کشور ساحلی، و یا در هر صورت نقض اصول حقوق بین‌الملل مندرج در منشور سازمان ملل متحد؛
….
(ج) اقدام به جمع‌ آوری اطلاعات به ضرر امنیت کشور ساحلی.
(د) هر نوع عمل تبلیغاتی با هدف تأثیر بر دفاع و امنیت کشور ساحلی.
(و) هر نوع اقدامی که در سیستم‌های ارتباطی کشور ساحلی تداخل ایجاد نماید.
محتوای این ماده می تواند در خصوص منع حملات سایبری به سیستم‌های رایانه‌ایِ کشتی‌هایی که در دریا در رفت و آمد هستند نیز قابل اعمال باشد.
به طور مشابه، ماده ۱۰۹ این کنوانسیون نیزتصریح می کند که همه دولت‌ها باید در سرکوب پخش غیرمجاز از دریای آزاد نیز همکاری نمایند.
بنابراین مقررات این ماده نیز حمایت‌های قانونی حداقلی را در برابر حملات سایبری که ازمناطق دریایی نشات گرفته باشد تداعی می کند.
با نگاهی اجمالی به قوانین بین‌المللی حاکم بر ارتباطات راه دور، حمل و نقل هوایی، فضا، و دریا، که در بالا اشاره کوتاهی به آن‌ ها شد می توان به این نتیجه رسید که برخی از مفاد قانونی در این حوزه ها، ابزار بالقوه مؤثری برای مقابله با برخی از انواع حملات سایبری که در حوزه‌های مربوطه اتفاق می‌افتد کاربرد دارند با این حال هیچ یک مکانیسم منسجمی برای مقابله با حملات سایبری را فراهم نمی‌نمایند بنابراین باز هم به این نتیجه می‌رسیم که نیاز به قوانین منسجم و یکپارچه ای در این خصوص حس می‌شود.
نتیجه
فضای سایبر به عنوان بارزترین جلوه عصر ارتباطات و اطلاعات همانند همه دستاوردهای بشری، تهدیدها و فرصت‌های بسیاری را فراروی جوامع بشری قرار داده است. این حوزه هم با اقبال جهانی مردم و کاربران خصوصی روبرو شده و هم مورد توجه فزاینده دولت‌ها در جهت خدمات عمومی مانند دولت الکترونیک و حتی مسائل نظامی قرار گرفته است. با توجه به ویژگی‌‎هایی که فضای سایبر دارد، تهدیدات جدیدی از سوی دولت‌ها و بازیگران غیردولتی دیگر، این فضا را احاطه کرده است. همان‌گونه که در متن فوق اشاره گردید، در اجرای عملیات سایبری علیه یک شبکه رایانه‌ای در یک کشور، معمولاً چهار نوع عملیات متصور می‌باشد:
۱- بهره‌برداری سایبری(استثمار سایبری)
۲- جاسوسی سایبری
۳- تروریسم سایبری
۴- حمله سایبری تخریب کننده اطلاعات
بهره‌برداری تا اندازه‌ای با سرقت متفاوت است چراکه در بهره برداری، نسخه اصلی دست نخورده باقی می‌ماند ولی از کپی آن برای اهداف دیگری استفاده می‌کنند. البته تا اندازه‌ای با جاسوسی سایبری مترادف می‌باشد.
اما حمله سایبری؛ که مورد نظر این پژوهش بوده است؛ عبارت است از: “هر عملیاتی که موجب مختل شدن عملکرد یک شبکه رایانه‌ای و یا تجهیزات الکترونیکی، مخابراتی، و… با اهداف سیاسی و یا بر هم زدن امنیت ملی و صدمه زدن به زیرساخت‌های حیاتی یک کشور انجام پذیرد، حمله سایبری می‌باشد“.
لذا طبق این تعریف تنها حمله‌ای را حمله سایبری می‌دانیم که اهداف سیاسی، امنیتی داشته و باعث آسیب‌های شدید به زیرساخت‌های حیاتی و یا اتباع یک کشور شود. و در عمل حمله و بهره‌برداری دو روی یک سکه می‌باشند که از ابزارهای تکنیکی تقریباً مشابه‌ای برای اهداف خود بهره می‌برند.
در ارزیابی حملات سایبری به این نتیجه رسیدیم که، اصولاَ‌در یک حمله سایبری سه عنصر لازم است تا آن حمله تکمیل گردد:
۱٫قابلیت دسترسی؛

 

    1. آسیب پذیری سیستم؛

 

۳٫نفوذ.
با توجه به این‌گونه تهدیدات در فضای سایبر، بدیهی است هدف نظام حقوقی، سامان دادن به روابط و تمشیت امور جامعه است و هر موضوعی که با حقوق تابعان یک جامعه مرتبط باشد، مشمول مقررات حقوقی خواهد بود. از این‌رو، در نظام حقوقی پویا و کارآمد، قواعد و هنجارهای حقوقی متناسب با موضوعات مورد ابتلای جامعه تفسیر یا اصلاح می‌شوند.
آثار شگرف فضای سایبر و تفاوت ماهوی آن با فضای عینی و مادی که پیش‌تر و بیشتر مورد توجه واضعان مقررات داخلی و بین‌المللی قرار گرفته، ابهامات و تردیدهایی را در خصوص کارآمدی نظام حقوقی کنونی در برابر این پدیده مطرح کرده است که با توجه به رهیافت‌ها و معیارهای ذهنی و عینی حقوق توسل به زور و حقوق مخاصمات مسلحانه قابل توصیف است. به طوری که حمله سایبری به تأسیسات تولید برق هسته‌ای، درصورتی که به دولتی قابل انتساب باشد، نقض اصل منع توسل به زور بوده و همچنین ناقض حقوق مخاصمات مسلحانه است. با این­حال، مقررات موجود ممکن است زمینه را برای تفاسیر گوناگون و حتی تفسیر به رأی دولت‌ها فراهم آورد. توصیف حمله مسلحانه و شدت و دامنه آن، توصیف حملات سایبری به عنوان حمله‌ای مسلحانه، قلمرو درگیری و نبرد و… از مهم ترین چالش‌های حملات سایبری در حوزه حقوق بین‌الملل است.
نتیجه اصلی تعریف حملات سایبری به عنوان حمله مسلحانه این است که حق دفاع مشروع با بهره گرفتن از زور مطرح می‌گردد. دفاع مشروع باید از اصول ضرورت و تناسب پیروی نماید که در حقوق بین‌الملل عرفی و بشردوستانه مطرح گردیده است. نیروی جنبشی را می‌توان در دفاع مشروع بر ضد حملات سایبری مورد استفاده قرار داد و برعکس آن نیز مصداق دارد.
کارشناسان راهنمای تالین با این نکته موافقند که قربانی حملات سایبری که به عنوان حمله مسلحانه از آن یاد می‌شود باید حق استفاده از زور در دفاع مشروع را داشته باشد و کشورهایی که عضو منشور هستند بایستی بر مبنای منشور عمل کنند و کشورهای غیر عضو بر مبنای حقوق بین‌الملل عرفی عمل نمایند.
برای اینکه دفاع مشروع در مقابل یک حمله سایبری امکان پذیر باشد بایستی تهدید جدی باشد و بتوان آن را به عنوان یک حمله مسلحانه به حساب آورد.
در صورتی که این احتمال وجود نداشته باشد تا بتوان یک حمله سایبری را با یک حمله مسلحانه برابر دانست این احتمال وجود دارد تا بتوان سطحی از تهدید علیه صلح و امنیت بین‌المللی را مطرح کرد که در نتیجه معیارهای محتمل شورای امنیت بر مبنای ماده ۳۹ منشور در این زمینه ارائه گردیده است.
اصول و مفاهیم اصلی تجزیه و تحلیل حقوقی بین‌المللی در زمینه توسل به زور در مواد (۴)۲ و ۵۱ منشور سازمان ملل متحد مطرح گردیده است. بنابراین در این بخش از رساله، با توجه به این مواد، جهت تعیین ویژگی‌‎های یک حمله سایبری به عنوان زور مسلحانه و یا حمله مسلحانه، چندین معیار و نظریه مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت. از طرفی آستانه چند معیاری ارائه شده توسط اشمیت را مورد ارزیابی قرار دادیم و قابلیت تخریب اموال و شدت جراحات ایجاد شده در یک حمله سایبری را در آن سنجیدیم. در این بین، برخی دیگر از جنبه‌های همراه با چالش همچون دیدگاه‌ها و رویه برخی دولت‌ها را در خصوص نحوه مواجهه با حملات سایبری و شرایط استناد به دفاع مشروع مورد بحث و بررسی قرار گرفت. همچنین مشکلات ذاتی توسل به زور، که در ویژگی‌ها و ساختار حملات سایبری نهفته است را نیز بررسی نمودیم.
علی‌رغم اینکه برخی از دولت‌ها و حقوق‌دانان معتقدند که حملات سایبری بیشتر تحت نظر اشخاص خصوصی انجام می‌گیرد، اما در عمل ثابت گردیده که در ورای این حملات، دولت یا دولت‌هایی قرار دارند که پشتیبان اصلی این حملات هستند.
در واقع هدف اصلی از تحقیق در خصوص حقوق حملات سایبری، تدوین معیارهایی جهت قراردادن این حملات در چارچوب حقوق مخاصمات مسلحانه و ضابطه‌مند کردن این حملات می‌باشد.
به این ترتیب می‌توان گفت که هدف دولت‌ها، توقف استفاده از فضای سایبر به عنوان ابزار تسهیل کننده توسل به زور، می‌باشد. با این وجود احتمال حمله سایبری به هر کشوری وجود دارد و از آنجایی‌که بخش های زیربنایی و حیاتی تمامی کشورها در حال حاضر وابسته به رایانه و فضای سایبرهستند و این فضا ابزاری برای کسب قدرت و یا هدفی برای دست یابی به اطلاعات سایر کشورها، ایجاد وقفه در تجارت و یا ایجاد خدشه در زیرساخت‌هایی مانند آب، برق، حمل و نقل،و. .. گردیده است، به همین دلیل در دو دهه­ اخیر، تهدیدات در قالب حمله سایبری به شبکه های رایانه­ای و مخابراتی رو به افزایش گذاشته است.
به علت عدم وجود قوانین کامل و مشخصی در خصوص نحوه مقابله با این‌گونه حملات سایبری، هم مکانیزم قبلی موجود در اسناد حقوقی بین‌المللی همچون دفاع مشروع انفرادی و جمعی قابل استناد می‌باشد و هم به دلیل عدم وضوح در برخی از مفاهیم و مصادیق حملات سایبری، برخی از کشورها و اتحادهای نظامی و سازمان‌های بین‌المللی و غیردولتی، راساً به تدوین مکانیزم دفاع در مقابل حملات سایبری پرداخته‌اند. لذا به نظر می‌رسد همانند دیگر نهادهای حقوقی بین‌المللی، در حوزه حقوق حملات سایبری نیز، در آینده‌ای نزدیک شاهد معاهده یا توافق‌نامه‌ای جهانی به منظور ضابطه‌مند کردن استفاده از فضای سایبر و مکانیزم یکپارچه‌ای در خصوص مقابله با حملات سایبری خواهیم بود. البنه به نظر می‌رسد بدون حل مشکل “مدیریت بر فضای سایبر"، این تلاش‌ها به جایی نرسد.
بخش دوم
حملات سایبری از منظر حقوق بین‌الملل بشردوستانه
و پیامدهای نقض آن

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1400-07-28] [ 07:33:00 ب.ظ ]




انعطاف پذیری[۲۴]: توانایی تفکر به راه‌های مختلف برای حل یک مسأله‌ی جدید است (حسینی، ۱۳۸۱).
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
بسط و گسترش: توانایی توجه به جزئیات در حین انجام یک فعالیت است ( حسینی، ۱۳۸۱).
اصالت و ابتکار[۲۵]توانایی تفکر به شیوه‌ی غیر متداول و خلاف عادت رایج است، که همراه با جواب‌های غیرمعمول، عجیب و زیرکانه است (حسینی، ۱۳۸۱).
۱-۶-۲. تعاریف عملیاتی
شبیه سازیبرای عملیاتی کردن شبیه‌سازی در این پژوهش، ۱۲ جلسه‌ی ۴۵ دقیقه‌ای آموزش از طریق شبیه‌سازی در محیط ساختن‌گرایی برای گروه آزمایشی طراحی شده بود. این مدل یک استراتژی طراحی را برای آموزش مهارت‌های شناختی پیچیده توصیف می‌کند. شبیه‌سازی آموزشی با یک مقدمه متنی کوتاه جهت آشنایی با این مدل شروع می‌شود. در ادامه محتوای طراحی شده بر اصول چهارده‌گانه به چهار واحد آموزشی کوچک تقسیم، به گونه‌ای که هر کدام از واحدهای آموزشی کوچک به یک بخش خاص از محتوا اختصاص داده می‌شود. مدت زمان اختصاص یافته برای مطالعه هر چهار واحد آموزشی کوچک حدود ۴۰ دقیقه بود.
خلاقیت[۲۶]در این پژوهش منظور پژوهش‌گر از خلاقیت، بکارگیری توانایی‌های ذهنی برای ایجاد یک فکر و یا مفهوم جدید می‌باشد. که از طریق پرسشنامه استاندارد شده تورنس عملیاتی می‌شود. این پرسشنامه شامل ۶۰ سؤال سه گزینه‌ای می‌باشد. تورنس (۱۹۷۹) خلاقیت را شامل ۴ عنصر اصلی زیر می‌داند:
سیالی: قدرت تولید ایده‌ها و جواب‌های فراوان «سؤال ۱-۱۵ برای سنجش بعد سیاسی خلاقیت است»
انعطاف: توانایی لازم برای تغییر جهت فکری یا توانایی تولید ایده‌های متنوع «سؤال ۱۶-۳۰ برای سنجش بعد انعطاف‌پذیری افراد است»
ابتکار: توانایی تولید ایده یا محصول نو و بدیع: یعنی پاسخ‌های فرد قبلاً دیده نشده باشد و جدید و نو باشد.«سؤالات ۳۱-۴۵ برای بررسی این بعد از خلاقیت است»
بسط با جزئیات: توانایی توجه به جزئیات وابسته به یک ایده: یعنی افراد خلاق به جزئیات یک ایده توجه بیشتری نشان می‌دهند. «سؤالات ۴۶-۶۰ برای سنجش بعد بسط جزییات خلاقیت است»
فصل دوم
ادبیات و پیشینه تحقیق
پیش‌درآمد فصل دوم: پیدایش فناوری رایانه، بر استقبال از چندرسانه‌ای‌ها در قالب نرم‌افزارهای رایانه‌ای تأثیر چشم‌گیری داشت و به جرأت می‌توان گفت شیوع استفاده از چندرسانه‌ای در فعالیت‌های گوناگون به ویژه آموزش، مدیون قابلت‌ها و توانایی‎های برجسته‌ی فناوری رایانه است. هنگامی که از رایانه صحبت می‌کنیم بیشتر به رایانه‌های شخصی نظر داریم. از چندرسانه‌ای در آموزش و یادگیری بسیار استفاده می‌شود، زیرا از یک سو باعث جذب یادگیرنده شده، از سویی دیگر با امکانات متنوعی که برای وی فراهم می‎آورد، تداوم یادگیری او را تضمین می‎کند. با توجه به متغیرهای این پژوهش در این فصل بر بررسی مبانی نظری و ادبیات پزوهش در زمینه چندرسانه‌ها، شبیه‌سازها، الگوی شناخت‌گرایی و یادگیری و پیشینه پژوهش پرداخته می‌شود و در آخر به نتیجه‌گیری از فصل دوم و ارائه مدل مفهومی پژوهش پرداخته می‌شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:33:00 ب.ظ ]




تبصره۱-این مرکز وابسته به مرکز توسعه تجارت الکترونیک موضوع ماده ۸۰ قانون می‌باشد.
تبصره۲– سیستم بانکی می‌تواند با اخذ مجوز شورا در حوزه نظام بانکی، مرکز ریشه مستقل ایجاد نماید که در این صورت مرکز یاد شده وابسته به مرکز توسعه تجارت الکترونیکی موضوع این ماده نخواهد بود.
ب)مرکز صدور گواهی الکترونیکی میانی که با کسب مجوز از یک مرکز ریشه مبادرت به صدور گواهی الکترونیکی نموده سایر خدمات مربوط به امضای الکترونیکی را انجام می‌دهد.
ج)دفتر ثبت نام گواهی الکترونیکی که با کسب مجوز از حداقل یک مرکز میانی نسبت به ثبت و انتقال درخواست متقاضیان در خصوص صدور و لغو گواهی‌ها و سایر امور مربوط به آن‌ ها مطابق با ضوابط و دستورالعمل صادره از سوی مراکز میانی که تعهد همکاری با آن‌ ها را امضاء نموده است، اقدام می کند.

گفتار دوم: مراکز صدور گواهی الکترونیکی ایران

 

الف - مرکز صدور گواهی الکترونیکی ریشه

این مرکز که بالاترین نهاد صدور گواهی الکترونیکی در کشور است، یک مرکز صرفا” دولتی است.
مطابق بند الف ماده ۴ آیین‌نامه مربوط، این مرکز با کسب مجوز از شورای سیاست‌گذاری گواهی الکترونیکی موضوع ماده ۲ آیین‌نامه مزبور فعالیت می‌کند. مرکز ریشه وابسته به مرکز توسعه تجارت الکترونیکی موضوع ماده ۸۰ قانون تجارت الکترونیکی سال ۱۳۸۲ می‌باشد.
این مرکز از یک طرف مجری سیاست‌ها و دستورالعمل‌های شورای سیاست‌گذاری گواهی الکترونیکی است و از طرف دیگر ناظر بر فعالیت‌های مراکز میانی و بررسی عملکرد و تصویب سیاست‌های مراکز میانی است.[۱۹۶]
در حقیقت مرکز ریشه ابزاری است برای ایجاد اعتماد در کاربران نسبت به مراجع فرعی و گواهی‌هایی که صادر می‌کنند.[۱۹۷]
پایان نامه - مقاله
یکی از مهم‌ترین اختیارات این مرکز تأیید صدور گواهی خارجی است که مشروط به توافق مرکز ریشه با مرجع صدور گواهی خارجی است. ماده ۱۸ آیین‌نامه اجرایی ماده ۳۲ قانون تجارت الکترونیک می‌گوید:« اعتبار و پذیرش گواهی الکترونیکی صادره از مراجع صدور گواهی خارجی، مشروط به توافق دو جانبه بین مرکز ریشه کشور و مرجع گواهی کشور خارجی با رعایت اصل شرط عمل متقابل و تصویب شورا خواهد بود.
مراکز صدور گواهی الکترونیکی ریشه به دو دسته مرکز دولتی صدور گواهی الکترونیکی ریشه و مرکز بانکی صدور گواهی الکترونیکی ریشه تقسیم می‌شوند.

۱-مرکز دولتی صدور گواهی الکترونیکی ریشه

مرکز دولتی صدور گواهی الکترونیکی ریشه بر اساس بند الف از ماده ۴ آیین‌نامه اجرایی ماده ۳۲ قانون تجارت الکترونیکی(مصوب ۱۳۸۲به شماره ۹۸۹۸۶/ت ۳۱۸۱۹ هـ) و طی اولین جلسه شورای سیاستگذاری گواهی الکترونیکی کشور در تاریخ ۳۰/۷/۱۳۸۶ مجوز ایجاد، امضاء و صدور گواهی‌های میانی را دریافت کرده است.
این مرکز مسؤول تمام ابعاد صدور و مدیریت گواهی‌های میانی، شامل نظارت بر فرایند ثبت‌نام، فرایند احراز هویت، فرایند صدور گواهی‌های میانی، انتشار این گواهی‌ها لغو آن‌ ها و تجدید کلید، و تضمین تطابق تمام ابعاد خدمات و عملیات این مرکز و زیرساخت مربوط به صدور گواهی مطابق سیاست‌های گواهی مرکز ریشه و خواسته‌ها و ضمانت‌های آن سیاست‌‌ها، می‌باشد.
مرکز دولتی صدور گواهی الکترونیکی ریشه وابسته به مرکز توسه تجارت الکترونیکی موضوع ماده (۸۰) قانون تجارت الکترونیکی می‌باشد و با کسب مجوز از شورای سیاست‌گذاری گواهی الکترونیکی فعالیت می کند.
وظایف و مسئولیت‌های این مرکز به شرح زیر تعیین می‌شوند:
الف–پیشنهاد سیاست‌ها و دستورالعمل گواهی مرکز ریشه و ارائه به شورا جهت تصویب.
ب –اجرای سیاستها و دستورالعمل‌های شورا.
پ- بررسی و تصویب سیاست‌ها و دستورالعمل مراکز میانی.
ت – بررسی و احراز شرایط لازم و صلاحیت متقاضیان ایجاد مراکز میانی و صدور مجوز برای آن‌ ها.
ث – حصول اطمینان از ثبت اطلاعات معتبر و مناسب در گواهی‌ها و نگهداری مدارک و شواهد دال بر صحت این اطلاعات.
ج – حصول اطمینان از عملکرد صحیح مراکز میانی.
چ – ابطال گواهی مراکز میانی که برخلاف تعهداتشان عمل کرده‌اند.
ح – اطلاع رسانی به صاحبان امضاء و طرفهای اعتماد کننده در مورد هرگونه تغییر در کارکرد مرکز میانی.
خ – ایجاد و به روزرسانی یک مخزن بر خط و اطلاع رسانی خدمات آن.

۲-مرکز بانکی صدور گواهی الکترونیکی ریشه

بانک مرکزی و وزارت بازرگانی مدت‌ها بر سر راه‌اندازی مرکز ریشه مستقل و یا CA زیر نظر یک مرکز ریشه با یکدیگر اختلاف داشتند؛ اختلافات این دو به سال ۱۳۸۱ و سیاست‌نامه تجارت الکترونیکی باز می گردد.
پس از تدوین و ابلاغ سیاست‌نامه تجارت الکترونیکی، وزارت بازرگانی به عنوان متولی راه‌اندازی مرکز ریشه صدور گواهی دیجیتالی، مناقصه آن را برگزار کرد. در این مناقصه شرکت خدمات انفورماتیک به عنوان برنده مناقصه انتخاب و شرکت راهبر، نفر دوم در این مناقصه به عنوان ناظر انتخاب شد.
از همان زمان به تدریج اختلاف میان وزارت بازرگانی و بانک مرکزی آغاز شد.
به دلیل نوع رابطه شرکت خدمات انفورماتیک با شبکه بانکی کشور و بانک مرکزی برخی طولانی شدن اجرای پروژه از سوی این شرکت را به دلیل تعلل در اجرای آن و کمک به اتمام سریع‌تر پروژه ریشه بانک مرکزی عنوان می‌کردند. به عقیده آن‌ ها، شرکت خدمات انفورماتیک بیشتر علاقمند به اتمام پروژه مرکز ریشه بانک مرکزی بود. از همین رو طولانی شدن اجرای پروژه توسط شرکت خدمات انفورماتیک، این شرکت از ادامه پروژه خلع ید شد و ادامه کار به شرکت راهبر سپرده شد. پس از راه‌اندازی مرکز ریشه صدور گواهی دیجیتال، قرار بر این شد که یک مرکز ریشه در سطح ملی وجود داشته باشد و بخش‌های مختلف، CA ‌های تخصص مانند CA بانکی و یا CA بیمه و… ایجاد کنند اما در جلسه دبیرخانه شورای عالی فناوری اطلاعات و ارتباطات، لزوم وجود یک مرکز ریشه از بین رفت و مسئولان گفتند که ایرادی در خصوص وجود چندین ریشه نیت بلکه آیین‌نامه و قوانین حاکم بر آن‌ ها باید یکسان باشد.
بانک مرکزی از همان سال‌هایی که ایجاد مرکز ریشه در کشور مطرح شد سودای جدا کردن ریشه اش را در سر داشت و آنقدر مصر بود که در آیین‌نامه اجرایی ماده ۳۲ قانون تجارت الکترونیکی که در شهریور ماه ۱۳۸۶ به تصویب هیأت وزیران رسید بالاخره این استثناء در نظر گرفته شد که سیستم بانکی با اخذ مجوز شورای سیاست‌گذاری گواهی الکترونیکی می‌تواند در حوزه نظام بانکی مرکز ریشه مستقلی ایجاد کند.
محمد حسین مهرانی، معاون وقت فناوری‌های نوین بانک مرکزی در جلسه مطبوعاتی که در سال ۱۳۸۷ در خصوص اجرای بسته سیاستی – نظارتی در حوزه بانکداری الکترونیکی تشکیل شده بود که CA مستقر در وزارت بازرگانی در سیستم بانکی کشور کارایی ندارد و خود بانک مرکزی در نظر دارد که در این خصوص اقدام کند، چرا که نظام بانکی دارای حساسیت و وسواس زیادی در حفظ و محرمانه بودن اطلاعات مشتریان خود است تا همچنان امنیت بیشتری در بانک حفظ شود.
بنابر مصوبه شورای پول و اعتبار و مطابق با ماده ۲۰ بسته سیاسی – نظارتی بانک مرکزی، این نهاد ریگولاتور پولی متعهد شده بود که تا پایان خرداد ماه سال ۱۳۹۰ با بهره گرفتن از مرکز ریشه الکترونیکی کشور مستقر در وزارت بازرگانی، نظام مدیریت امضای الکترونیکی (نماد) بانکی و پایگاه داده اطلاعات جامع هویتی را به منظور ایجاد هویت دیجیتالی برای مشتریان، کارکنان و سامانه‌های بانکی از طریق تأسیس مرکز میانی گواهی الکترونیکی بانکی ساماندهی کند. بعد از ابلاغ بسته سیاستی -نظارتی، وزیر بازرگانی موافقت اصولی را صادر کرد که بر اساس آن، وزارتخانه آمادگی کامل خود را برای هر گونه همکاری به منظور راه‌اندازی مرکز میانی شبکه بانکی کشور به بانک مرکزی اعلام کرد، اما در طول این مدت بانک مرکزی نماینده تام‌الاختیارش را به مرکز توسعه تجارت الکترونیکی معرفی نکرد. حتی در آخرین جلسه شورای سیاست‌گذاری نیز نماینده بانک مرکزی که عضو ثابت این شورا است برای ارائه گزارش در خصوص اقداماتی که بانک مرکزی برای راه‌اندازی مرکز میانی‌‎اش انجام داده حاضر نشد.[۱۹۸]
رئیس کل بانک مرکزی در گفتگوی اختصاصی با خبرنگار هفته نامه عصر ارتباط در پاسخ به اینکه چطور با وجود برنامه چند ساله ای که بانک مرکزی برای راه‌اندازی مرکز ریشه گواهی امضاء داشت تصمیم به استفاده از ریشه وزارت بازرگانی گرفته است؟ گفت:«ما برای استفاده از امضای دیجیتالی تمهیداتی فراهم کردیم اما از آنجا که بخشی از آن نهایی نشد و با توجه به اینکه دیدیم وزارت بازرگانی چنین تجهیزاتی را آماده دارد، به این نتیجه رسیدیم که به جای هزینه کردن از ریشه وزارت بازرگانی استفاده کنیم. یعنی شورای پول و اعتبار این تصمیم را گرفت تا با حفظ تمام مسائل امنیتی بتوانیم از آن ریشه استفاده کنیم».
ایشان همچنین در پاسخ به اینکه بالاخره بانک مرکزی قصد راه‌اندازی مرکز ریشه جداگانه‌ای دارد یا خیر؟ گفت:«خیر، فعلا” مصوبه این است که از طریق مرکز ریشه وزارت بازرگانی اقدام به صدور گواهی الکترونیکی برای بخش بانکی کنیم».
بر اساس قانون تجارت الکترونیکی، به غیر از مرکز ریشه عام، بانک مرکزی تنها نهادی است که اجازه دارد، ریشه اختصاصی برای شبکه بانکی کشور ایجاد کند، اما با مصوبه شورای پول و اعتبار تلاش چهار ساله بانک مرکزی برای راه‌اندازی مرکز ریشه دوم کشور ناتمام ماند و این نهاد در صدد اخذ مجوز از مرکز ریشه عام برای ایجاد مرکزمیانی است.
بر اساس تبصره ۲ ماده ۴ آیین‌نامه ماده ۳۲ قانون تجارت الکترونیکی، سیستم بانکی می‌تواند با اخذ مجوز از شورا در حوزه نظام بانکی مرکز ریشه مستقل ایجاد کند که در این صورت مرکز یاد شده وابسته به مرکز توسعه تجارت الکترونیکی موضوع این ماده نخواهد بود.[۱۹۹]

ب-مراکز صدور گواهی میانی[۲۰۰]

مرکز صدور گواهی میانی یک مرکز صدور گواهی است که با کسب مجوز از یک مرکز ریشه و با گرفتن گواهی خود از مرکز صدور گواهی ریشه می‌تواند برای صاحبان امضاء گواهی صادر کند.[۲۰۱] مراکز صدور گواهی میانی حسب مورد می‌تواند توسط دستگاه‌های دولتی و بخش دولتی ایجاد گردد (ماده ۷ آیین‌نامه اجرایی ماده ۳۲).
شورای سیاست‌گذاری گواهی الکترونیکی به استناد بند ت از ماده ۳ آیین‌نامه اجرایی ماده ۳۲ قانون تجارت الکترونیکی مصوب ۱۳۸۲ هیأت وزیران در جلسه مورخ ۱۹/۲/ ۱۳۸۸دستورالعمل اجرایی«ساماندهی مراکز صدور گواهی الکترونیکی» به تصویب رسانید. با تصویب دستورالعمل اجرایی«ساماندهی مراکز صدور گواهی الکترونیکی میانی»، وظایف این مراکز صدور گواهی الکترونیکی میانی تنوع زیادی پیدا نموده است که وظایف هر یک از این مراکز در این دستورالعمل مشخص گردیده است.
دراین میان مراکز میانی خصوصی با ااحراز شرایط لازم وکسب گواهی تحت عنوان«مرکز میانی بیرونی» از مرکز ریشه می‌توانند، پس از انعقاد قرارداد با دستگاه دولتی مورد نظر، اقدام به صدور گواهی‌الکترونیکی صرفا” با کاربردهای دولت با بنگاه (B to G) (گواهی‌های الکترونیکی اشخاص خصوصی طرف ارتباط با دستگاه حکومتی) نمایند.[۲۰۲]
شرایط و ضوابط تأسیس مراکز میانی طبق ماده ۷ آیین‌نامه اجرایی ماده ۳۲ قانون تجارت الکترونیک عبارتند از:
الف – ارائه اساسنامه یا مجوز ثبت از مراجع ذی‌ربط
ب – ارائه تقاضا از طرف متقاضی
پ – معرفی پنج نفر دارای مدرک تحصیلی مرتبط مورد تأیید وزارتخانه‌های علوم، تحقیقات و فناوری و بهداشت، درمان و آموزش پزشکی با شرایط زیر:
۱-سه نفر کارشناس دارای مدرک تحصیلی دانشگاهی و ترجیحا” دارای تجربه فعالیت مرتبط؛
۲- دو نفر با مدرک کاردانی در رشته‌های مرتبط با فناوری اطلاعات و ارتباطات یا حداقل سه سال تجربه در حوزه‌های مرتبط با فناوری اطلاعات و ارتباطات همراه با مجوز طی دوره آموزشی از مراکز فنی و حرفه‌ای.
ت – تأمین مکان فیزیکی مناسب همراه با تجهیزات سخت افزاری و نرم‌افزاری لازم اعلام شده از سوی مرکز ریشه به نحوی که امنیت فنی و رمزنگاری را تضمین نماید و مورد تأیید بازرسان مرکز ریشه قرار گرفته باشد.
ث – ارائه تضمین متناسب با مبلغ تعیین شده توسط مرکز ریشه.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:32:00 ب.ظ ]




مفید است.
بند دوم- عوامل نسبی رافع مسئولیت جزایی
آیا می توان موارد دیگری غیر از کودکی ، دیوانگی و اجبار را رافع مسئولیت دانست یا خیر؟ در برخی از شرایط امکان دارد شخص در اختیار اراده خود نباشد در اثر بیهوشی یا خواب مرتکب جرمی گردد یا با اراده و میل خود از خویشتن سلب اراده نماید که مستی نمونه انست و یا اصولا در حکم یا موضوع قانون اشتباه کند. در همه این موارد باید با حوصله به بررسی مسئله پرداخت و جهات مختلف قضیه را روشن کرد.
ب- وجوه افتراق با سایر علل عدم مسئولیت
بند اول- فرق عوامل رافع مسئولیت جزایی از علل مشروعیت
عوامل رافع جزایی، از جهات گوناگون با علل مشروعیت تفاوت دارد.
۱- از نظر ماهوی
عوامل رافع مسئولیت جزایی، جنبه خصوصی و شخصی دارد و ناشی از اهلیت و خصوصیات جسمی یا روانی مرتکب جرم می باشد و دارای مظهر و منشا درونی است ، در حالیکه علل مشروعیت ناشی از عوامل و شرایط خارجی است و خصوصیات جسمی و روانی مجرم در آن نقشی ندارد.
۲- از نظر قلمرو
عوامل رافع مسئولیت جزایی همچون یک امر شخصی است که قلمرو آن محدود به شخص مرتکب جرم است. یعنی وجود آن تنها باعث عدم مسئولیت جزایی مجرم می شود و تاثیری در عدم مسئولیت جزایی شرکاء و معاونین جرم ندارند. در حالیکه علل مشروعیت نسبت به کلیه شرکت کنندگان در جرم قابل اعمال است ، یعنی مشروعیت آن شامل شرکا و معاونین جرم نیز می شود.
۳- از نظر هدف
هدف از وضع قواعد مربوط به عوامل رافع مسئولیت جزایی، همانطوریکه از عنوان آن بر می آید. برای از بین رفتن مسئولیت جزایی مرتکب جرم است. زیرا لازمه اعمال مجازات که فرع بر اثبات مسئولیت جزایی است به منظور حفظ نظم و دفاع اجتماعی می باشد و نمی تواند مسئولیت مدنی مرتکب جرم را از بین ببرد. در حالیکه علل مشروعیت نه تنها موجب زوال مسئولیت جزایی و مسئولیت مدنی مرتکب جرم خواهد شد. یعنی عمل مجرمانه او را مشروع می سازد و باعث عدم مسئولیت جزایی و مدنی شرکا و معاونین مجرم خواهد شد. بر پایه همین واقعیت است که نویسندگان قانون مسئولیت مدنی سال ۱۳۳۹ در ماده ۱۵ وجود دفاع مشروع را به عنوان علل موجهه جرم پایه عدم مسئولیت مدنی مواضع نیز شناخته اند، مشروط بر اینکه خسارت مادی وارده برحسب متعارف متناسب با دفاع باشد.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
بند دوم- تفاوت میان علل عدم انتساب با معاذیر معاف کننده یا تخفیف دهنده مجازات
مجازات گاهی اوقات قانونگذار بر اثر یک سیاست جزایی خاص اشخاصی را از مجازات معاف و یا مجازات آنها را تخفیف می دهد. این سیاست جزایی گاهی برای رخنه در باندهای مجرمین و مضمحل کردن آنهاست که خطری جدی برای اجتماع محسوب می شوند با این هدف مجرمین را مورد تشویق قرار می دهد که هر یک از آنها که ارتکاب جرم را قبل از کشف به اطلاع مأمورین برساند و یا در حین کشف با مامورین همکاری های لازم را برای کشف کامل جرم و دستگیری کلیه مجرمین به عمل آورد از مجازات معاف و یا در مجازات وی تخفیف داده شود. بدین ترتیب مجرمینی که دارای وجدانی آگاه تر و ضعیف النفس تر هستند برای رهایی از مجازات اصطلاحا باند را لو می دهند و موجبات استخلاص خود را فراهم می نماید.
یکی از این جرائم ، جرائم بر علیه امنیت داخلی و خارجی مملکت است که خطری جدی برای استقلال و تمامیت ارضی مملکت است. در تعقیب همین سیاست است که ماده ۵۰۷ قانون مجازات اسلامی چنین مقرر می دارد «هرکس داخل دستجات مفسدین یا اشخاصی که علیه امنیت داخلی مملکت اقدام می کند بوده و ریاست یا مرکزیتی نداشته باشد و قبل از تعقیب، مقصر جنایت و اسامی اشخاص را که ختنه و فساد دخیل هستند به مأمورین دولتی اطلاع دهد و یا پس از شروع به تعقیب با مامورین دولتی همکاری موثری به عمل آورد از مجازات معاف و در صورتیکه شخصا مرتکب جرم دیگری شده باشد فقط به مجازات آن جرم محکوم خواهد شد.»
یکی دیگر از این جرایم که بصورت باند و گروه انجام می شود جعل اسکناس و اسناد دولتی و ضرب سکه قلب است در این مورد نیز ماده ۵۲۱ قانون مجازات اسلامی چنین اشعار دارد: هرگاه اشخاصی که مرتکب جرائم مذکور در مواد ۵۱۸ و ۵۱۹ و ۵۲۰ می شوند قبل از کشف قضیه مامورین را از ارتکاب جرم مطلع نماید یا در ضمن تعقیب به واسطه اقرار خود موجبات تسهیل تعقیب سایرین را فراهم آورند یا مامورین دولت را به نحو موثری در کشف جرم کمک و راهنمایی کنند بنا به پیشنهاد رئیس حوزه قضایی مربوط و موافقت دادگاه و یا با تشخیص دادگاه در مجازات آنان تخفیف متناسب داده می شود و حسب مورد از مجازات حبس معاف می شوند ، مگر آنکه احراز می شوند ، مگر آنکه احراز شود قبل از دستگیری توجه کرده اند که در این صورت از کلیه مجازاتهای مذکور معاف خواهند شد.
جرائم مذکور در موارد فوق عبارتند از:
ساختن سکه قلب طلا و نقره داخلی یا خارجی ، ساختن سکه قلب غیر از طلا و نقره داخل یا خارجی، مخدوش کردن سکه طلا و نقره داخلی یا خارجی ، ترویج سکه قلب مخدوش طلا و نقره داخلی یا خارجی.
همچنین ماده ۵۳۱ همان قانون در مورد جعل احکام یا مهر و امضای مقامات، جعل اسکناس و اسناد بهادار و بانکی چنین اشعار دارد:
«اشخاصی که مرتکب جرایم مذکور در موارد قبل شده اند هرگاه قبل از تعقیب به دولت اطلاع دهند و سایر مرتکبین را در صورت بودن معرفی کنند یا بعد از تعقیب وسایل دستگیری آنها را فراهم نمایند حسب مورد مجازات آنان تخفیف داده می شود و یا از مجازات معاف خواهند شد۱.
گاهی این سیاست جزایی مبتنی بر مصلحت حفظ، دوام و حرمت اعضا خانواده است مثلا برابر بعضی از قوانین سرقت میان اقربای درجه یکم مجازات نمی شود یا چنانچه مدعی خصوصی با متهم قرابت سبب یا نسبی درجه یکم و سوم داشته باشد با گذشت مدعی خصوصی تعقیب موقوف می شود برابر ماده ۱۹۸ قانون مجازات اسلامی یکی از شرایط سرقت مستوجب حد آن است که سارق پدر صاحب مال نباشد. بر طبق ماده ۲۲۰ قانون مجازات اسلامی پدر یا جد پدری فرزند خود را بکشد قصاص نمی شود و به پرداخت دیه قتل به ورثه مقتول و تعزیر محکوم خواهد شد.
تفاوت عمده ای که میان این معافیتها با علل عدم انتساب وجود دارد این است که در این معافیتها عمل ارتکابی به خصیصه مجرمانه خود از دست می دهد و نه مسئولیت اخلاقی مجرم را از بین می برد و فقط براساس یک سیاست کیفری مجرم از تحمل مجازات معاف و یا در مجازات وی تخفیف داده می شود در صورتیکه در علل عدم انتساب اگر چه خصیصه مجرمانه عمل از بین می برد و فقط براساس یک سیاست کیفری مجرم از تحمل مجازات معاف و یا در مجازات وی تخفیف داده می شود در صورتیکه در علل عدم انتساب اگر چه خصیصه مجرمانه عمل از بین نمی رود ولی مجرم از لحاظ اخلاقی مسئول است و به همین جهت از مجازات معاف می شود.
بند سوم- فرق بین عوامل عینی رافع مسئولیت کیفری و معافیت از مجازات
در بعضی موارد قانون بنابر علل خاص و از جمله سیاست کیفری، یک یا چند نفر از مجرمین را از مجازات معاف می نماید. یکی از این موارد بند ۱۴ ماده واحده قانون دیوان جزای عمال دولت مصوب سال ۱۳۰۸ در خصوص اختلاس است. بند مزبور مقرر می دارد. هر که شریک اختلاس که قبل از تعقیب به پارکه دیوان جزا از وقوع اختلاس اطلاع داده و بواسطه اقرار خود موجبلات تسهیل تعقیب شرکاء خود را فراهم نماید، شخصا از تعقیب جزایی معاف خواهد شد»
همین مقررات در مورد کشف سکه قلب و کشف دسته جات مفسدین نیز دیده می شود. قانون مجازات عمومی (۱۳۵۲) در مواد ۹۶ و ۷۸ مقرر را داشته که هر کس جزء دسته جنایتکاران باشد و مراتب را به مأمورین اطلاع دهد و موجب کشف جرم و تعقیب سایر مجرمین گردد، شخصاً از مجازات
معاف است.
این موارد را دانشمندان «معافیتهای مطلقه» excuses absolutoires نامیده اند۱. بنابراین معافیتهای مطلقه در حقیقت نوعی پاداش همکاری است که مقنن به بعضی از مجرمین جهت کشف جرم و دستگیری سایر مجرمین اعطا می نماید. در مورد معافیتهای قانونی نه تنها جرم ، بلکه مسئولیت کیفری هم کاملا به جای خود باقی است، لیکن مقنن بعضی از مجرمین را از مجازات «معاف» می نماید. فرق عمده بین معافیتهای مطلقه و موارد زوال مسئولیت کیفری آنست که در آن موارد مسئولیت کیفری به کلی زائل می شود ، حال آنکه در این موارد فقط شخص مجرم با آنکه قانونا هم مسئول است، ولی به علل خاصی از مجازات معاف می گردد. این اختلاف نتایج دیگری در مورد مسئولیت مدنی و شرکا و معاونین جرم دارد.
تأثیر عوامل عینی رافع مسئولیت نسبت به سایر شرکت کنندگان
با توجه به آنکه اعمال موجهه یا عوامل عینی رافع مسئولیت کیفری، موجب از بین رفتن خاصیت مجرمانه عمل ارتکابی می گردد، لذا نه تنها مرتکب بلکه کلیه کسانی که به نحوی از اتحاد در آن عمل دخالت داشته اند معاف از تعقیب و مسئولیت هستند. بنابراین هرگاه کسی با جلاد در عمل اعدام محکومین همکاری نماید ، به هیچ وجه قابل تعقیب و مجازات نیست. به همین ترتیب هرگاه در ضمن مسابقه ورزشی، عمل اتفاق افتد و یکی از مسابقه دهندگان مضروب و مجروح و یا حتی مقتول شوند، نه تنها طرف مقابل قابل تعقیب و مجازات نمی باشد، بلکه هیچ یک از ترتیب دهندگان مسابقه نیز قانونا قابل تعقیب و مجازات نیستند، زیرا عمل ارتکابی فاقد جنبه کیفری است.
ولی در مورد عوامل ذهنی رافع مسئولیت کیفری، این عدم مسئولیت فقط مخصوص به شخص مرتکب بوده و سایر شرکاء و معاونین جرم قابل تعقیب و مجازاتند. بنابراین هرگاه کسی با شرکت یا معاونت دیوانه مرتکب جرم گردد ، کاملاً مسئول است. زیرا عدم مسئولیت مرتکب انفرادی و شخصی است.
عوامل عینی رافع مسئولیت کیفری و مسئله مسئولیت مدنی
یکی از مسائل مهم حقوق جزا مسئله خسارت ناشی از پدیده جنایی است. در اینجا یادآوری می شود که هرگاه از وقوع جرم خسارتی متوجه مجنی علیه گردد، خواه این خسارت مادی یا معنوی یا عدم النفع باشد، زیان دیده می تواند به دادگاه کیفری مراجعه نموده و جبران خسارات ناشی از جرم را مطالبه نماید. به همین ترتیب در مورد اختلاف بین خسارات ناشی از جرم و مسئولیت مدنی گفته شد که هر کس به دیگری خسارتی وارد آورد، اعم از آنکه مبنای آن خسارت جرم و یا شبیه جرم باشد، مسئول بوده و باید از عهده خسارات وارده برآید.
اکنون بحث ما این است که هرگاه کسی در اثر اعمال موجهه خسارتی به دیگری وارد آورد ، آیا خسارت دیده حق مطالبه خسارات خود را دارد یا خیر؟ مثلاً هرگاه کسی به هنگام انجام مسابقه ورزشی مجروح و یا ناقص العضو گردد، و یا انکه در اثر عمل جراحی یک پای خود را از دست دهد، می تواند برای جبران خسارت وارده به طرف مراجعه نماید یا خیر؟
بدیهی است در مواردی که مبنای عمل مواجهه انجام وظیفه یا تکلیف قانونی باشد، مطالبه خسارت به هیچ وجه منطقی نیست. خانواده محکوم به اعدام نمی توانند از جلاد مطالبه خسارت نماید. کسیکه به دیگری حمله نموده و سپس در مقابل دفاع طرف مجروح گردیده و مبلغی هم خسارت دیده حق مطالبه خسارت ندارد زیرا نه تنها اعمال ارتکابی جرم نیستند ، بلکه شرط اول مطالبه خسارت آن است که مبنای مسئولیت مدنی عمل غیر قانونی باشد. ماده ۱ قانون مسئولیت مدنی حاکی است که هرگاه کسی «بدون مجوز قانونی» عمدا یا در اثر بی احتیاطی به دیگری صدمه یا خسارتی وارد آورد مسئول است و چون در این مورد خسارات وارده موجب قانون و استفاده از مقررات قانونی تحقق یافته ، لذا موردی برای مطالبه
آنها نیست.
ماده ۱۵ قانون مسئولیت مدنی در مورد خسارات ناشی از دفاع مشروع که یکی از انواع عوامل موجهه است مقرر می دارد: «کسیکه در مقام دفاع مشروع موجب خسارت بدنی یا مالی شخص می شود. مسئول خسارت نیست ، مشروط بر اینکه خسارات وارده برحسب متعارف متناسب با دفاع باشد.»
در سایر موارد عوامل عینی رافع مسئولیت کیفری نیز علی الوصول وضع به همین منوال است. چون این قبیل اعمال با اجازه صریح قانون تحقق یافته اند و لذا جنبه خلاف قانون ندارند ، بالنتیجه موردی برای مطالبه خسارت مدنی در بین نیست. مگر در مورد حالت ضرورت که جداگانه مورد بررسی قرار
خواهد گرفت.
از مطالب فوق چنین نتیجه گرفته می شود که هرگاه کسی در مسابقه ورزشی مجروح گردد و خسارت ببیند و یا از اعمال جراحی طبق مقررات پزشکی انجام یافته خساراتی تحمل نمایند. نمی تواند ادعای خسارت نمایند ، مگر انکه طبیب یا ورزشکار رعایت مقررات و شرایط اعمال طبیعی و یا اعمال ورزشی را ننموده باشند که در این مورد زیان دیده حق شکایت کیفری و مطالبه خسارت را دارد. علت هم انست که دراعمال موجهه وقتی جنبه های کیفری عمل و بالنتیجه مسئولیت مدنی از بین می روند که رعایت مقررات پیش بینی شود در قانون شده باشد. بنابراین هرگاه این شرایط رعایت نشده باشد، عمل ارتکابی جنبه های کیفری خود را حفظ نموده و طرف زیان دیده می تواند به شکایت کیفری مبادرت نماید و چون رضایتی که مبنای عمل وی در عملیات ورزشی و طبی بوده بدین ترتیب مخدوش گردیده لذا وی حق مطالبه خسارات وارده را نیز خواهد داشت.
از آنچه که گفته شد می توان به یکی دیگر از اختلافات بین عوامل عینی و عوامل ذهنی رافع مسئولیت پی برد. در اکثر موارد ذهنی رافع مسئولیت با اینکه مرتکب از نظر کیفری مسئول نیست ولی از جهت مسئولیت مدنی مسئول است. مثلا مجنون از نظر مدنی کاملا مسئول است و قانون مسئولیت مدنی صراحتاً در ماده ۷ به این امر اشاره نموده است.
خصوصیات ضمنی قانون و عوامل عینی رافع مسئولیت کیفری
میتوان نتیجه گرفت که فقط خصوصیات قانون قدرت دارند. خاصیت مجرمانه را از بعضی اعمال حذف نموده و موجب زوال مسئولیت کیفری گردند. ولی ممکن است که قانون در بعضی موارد صراحتا موارد زوال مسئولیت کیفری را تعیین نماید و در بعضی موارد دیگر به طریق ضمنی. مثلاً در قوانین فرانسه دفاع مشروع صراحتا از اعمال موجهه است ولی همین قانون اشاره به عدم مسئولیت کیفری در مورد قوه قهریه (فورس ماژور) با اعمال ورزشی نموده است. اینک بحث بر سر آنست که آیا این خصوصیات ضمنی نیز می توانند در مقام معارضه با قوانین مخصوص برآمده و موجب عدم مسئولیت گردند یا خیر؟
حقوقدانان فرانسوی و رویه قضایی آن کشور به این مسئله پاسخ مثبت دادند. انان از همان ابتدای قرن نوزدهم معتقد گردیدند که باید با درک نظر واقعی مقنن ، محدوده اعمال موجهه را توسعه داد. اورتولان حقوقدان فرانسوی اولین فردی بود که در این راه پیشقدم گردید. به نظر این دانشمند ، مبنای واقعی نظر مقنن در برقراری اعمال موجهه یا «انجام وظیفه» و یا «اعمال حق» است.
به نظر وی مقنن منطقا نمی تواند بعضی اعمال را تجویز و در همان حال ضمن موارد دیگر آنها را منع نماید. پس هرگاه مقنن عملی را تجویز نموده عملا خاصیت مجرمانه آنها سلب نموده است. ولی این سلب صفت مجرمانه گاه صریح است و گاه ضمنی کما اینکه در ضرورت اجراء قانون و یا دفاع مشروع (مواد ۳۲۷ و ۳۲۸ قانون مجازات قبلی فرانسه) نظر مقنن به طرز صریح بیان گردیده است، ولی در پاره موارد دیگر این امر بطور ضمنی بیان شده است. بنابراین وظیفه مقامات قضایی است که این موارد را کشف و مورد عمل قرار دهد۱.
رویه قضایی فرانسه از همین توصیه پیروی نمود و قوانین مربوط به اعمال موجهه را به طور موسع تفسیر نمود. به همین علت هم با اینکه در متن مواد ۳۲۷ و ۳۲۸ در مورد امر آمر قانونی و حکم مقام صلاحیتدار و دفاع مشروع فقط به جنحه و جنایت اشاره شده بود، معهذا رویه قضایی فرانسه اعمال موجهه را به جرایم خلافی نیز تسری داد و معتقد گردید که وقتی مقنن جنجه و جنایت را در مورد اعمال موجهه معاف از مسئولیت بداند، به طریق اولی بایستی امور خلافی را نیز مشمول عدم مسئولیت دانست. از سوی دیگر رویه قضایی فرانسه دامنه اعمال موجهه را از دو مورد یاد شده گسترش داد و به جرایم ناشی از قوه قهریه (فورس ماژور) و جرایم ناشی از حالت ضرورت و جرایم ناشی از اعمال پزشکی و ورزشی سرایت داد. این توسعه و گسترش مورد تایید همه دانشمندان فرانسوی قرار گرفته است۱.
مقررات قانون ایران و خصوصیات ضمنی عوامل رافع مسئولیت کیفری
استدلال دانشمندان فرانسوی و رویه قضایی آن کشور از نظر استحصان و توسعه حقوق جزا امر پسندیده ایست، ولی تصور می شود که با اصول قانونی بودن جرایم چندان تطبیق ننماید. به همین علت هم رویه قضایی ایران با چنین گسترش و تفسیر موسع موافق نیست. دیوان عالی کشور در دادنامه شماره ۷۹۷ مورخ اول تیر ماه ۱۳۱۷ نظر داد که: «… هیچ عملی را که قانون آنرا جرم شناخته نمی توان از مجازات معاف دانست مگر آنچه را که قانون موجب معافیت قرار داده است۲» به همین علت هم بود که تا قبل از اصلاحات قانون مجازات عمومی در سال ۱۳۵۲، بسیاری از مقامات قضایی ما اکراه داشتند که پیوندهای جراحی انسان زنده به انسان زنده دیگر را مشمول مقررات زوال مسئولیت بدانند. هم چنین رویه قضایی حاضر نبوده که اعمال ناشی از ورزش و جرایم حاصل از آنرا مشمول اعمال موجهه بداند.
استدلال حقوقدانان ایران، همانطور که از رای دیوان کشور استنباط می شود آن بود که نص صریح خاصی امری را جرم بداند ، نص صریح خاص دیگر لازم است که خاصیت مجرمانه از آن سلب نماید. درست است که در مورد تعارض قوانین اصل بر آن است که قانون خاص می تواند ناسخ قانون عام گردد، ولی این امر وقتی مجاز است که دو قانون خاص و عام از نظر درجه بندی و صراحت در یک ردیف قرار داشته باشند. به عبارت دیگر قانون خاص وقتی می تواند ناسخ قانون عام باشد که این قانون خاص صریح و روشن بوده باشد. استناد به قانون خاص غیر صریح چندان منطقی نیست.
با توجه به همین استدلالات بود که مقنن در سال ۱۳۵۲ تصمیم گرفت که دامنه عوامل عینی رافع مسئولیت کیفری را توسعه داده و علاوه بر امر آمر قانونی و ضرورت اجراء قانون و دفاع مشروع ، به امور دیگر از قبیل اعمال تادیبی و عملیات ورزشی و عملیات جراحی اشاره نماید.
مجرم در برخورد با علل رافع مسئولیت
ارتکاب جرم در شرایط عادی موجب مسئولیت جزایی است مگر اینکه مجرم، گاه به دلایلی بیشتر ذهنی یا عینی، نتواند بار مسئولیت را تحمل کند. در این شرایط می گویند نمی توان جرم را به مجرم نسبت داد و لذا مسئولیت او زایل می گردد. شخصی که حین ارتکاب جرم فاقد قوه تمیز است نمی تواند مسئول بزه انجام یافته باشد. همچنین کودکی که فعل مجرمانه ای مرتکب می شود به دلیل اینکه در محدوده سن مسئولیت پذیری قرار ندارد نمی توان او را برای جرم انجام یافته کیفر داد. بعبارت دیگر توان تحمل بار مسئولیت و به تبع آن مجازات در این شرایط وجود ندارد.
در کلیه مواردی که مسئولیت جزایی با عللی که زایل کننده آن هستند زیر سوال قرار می گیرد، مجرم قابل مجازات نخواهد بود. تنها باید به این نکته توجه داشت که علل رافع مسئولیت گاه به طور کامل مسئولیت جزایی را از بین می برند و گاه فاقد آنچنان نیرویی هستند که زائل کننده تام مسئولیت جزایی باشند. در علل رافع مسئولیت کیفری هر چند مرتکب قابل کیفر نبوده و جرم به وی منتسب نمی گردد و مسئولیت کیفری ندارد لیکن مسئولیت مدنی پابرجا است. از سوی دیگر چون علل رافع شخصی می باشند لذا تاثیری در حق معاونین یا شرکاء جرم ندارند.
فصل نهم
صغـر (کودکـی)
در مسئولیت کیفری
کودکی و مسئولیت کیفری
تاریخچه ی مسئولیت کیفری اطفال

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:32:00 ب.ظ ]




وی ابوعایشه، مسروق بن اجدع بن مالک بن امیر همدانی کوفی و فردی عابد است. او از خلفای اربعه و ابن مسعود و ابی بن کعب و غیره روایت کرده است. او اعلم اصحاب ابن مسعود است و در ورع و علم و عدالت ممتاز است. علمای جرح و تعدیل به وثاقت و عدالت وی اعتراف نموده ­اند. ابن معین می­گوید او ثقه است و نیز ابن سعد می­گوید: او ثقه است و دارای حدیث درست است[۵۶۸] او از کوفیانی است که با علی(ع) عداوت داشته است.[۵۶۹]
۴-عامر شعبی( م ۱۰۴یا ۱۰۹ه.ق)
وی ابوعمرو عامر بن شراحیل شعبی حمیری کوفی نابغی است او فردی بزرگ و قاضی کوفه بوده است. از عمر و علی(ع) و ابن مسعود روایت کرده است ولی از آنها نشنیده است.[۵۷۰] و از ابی­هریره و عایشه و ابن عباس و ابوموسی اشعری و غیره روایت کرده است.
شعبی می­گوید او پانصد نفر از صحابه را درک کرده است و عجلی گوید: از ۴۸ صحابی سماع نموده است[۵۷۱]. ابوحیان می­گوید: او نسبت به سدّی و ابی­صالح اعتراض داشت و آنها را نمی­پذیرفت.[۵۷۲] ابن جریر نقل می­ کند که شعبی روزی بر ابی­صالح باذان می­گذشت گوش­های او را گرفت و کشید و گفت: «تفسِّرُ القرآن و انت لا تقرأ القرآن»[۵۷۳]
۵- اسود بن زید(م ۷۴ یا ۷۵ه.ق)
وی ابوعبدالرحمن اسود بن یزید بن قیس النخعی از بزرگان تابعین و از روات ابن مسعود است که از ابوبکر، عمر، علی(ع)، حذیفه، بلال و غیره روایت کرده است. او فردی صالح است. ابن سعد گوید: او ثقه و دارای احادیث درستی است. ابن حبان در ثقات می­گوید:«کان فقیهاً زاهداً»[۵۷۴]
۶- جابر بن یزید جعفی(م ۱۲۷ یا ۱۲۸ یا ۱۳۲ه.ق)
وی از تابعین و از اصحاب علی بن حسین و فرزندش امام باقر(ع) است و کتاب­های زیادی در تفسیر و احکام و غیره نوشته است که در فهرست نجاشی و طوسی ذکر شده ­اند.[۵۷۵] ابن حجر عسقلانی در کتاب التقریب می­گوید: جابر بن یزید حارث جعفی ابوعبدالله الکوفی ضعیف و رافضی است.[۵۷۶]
سفیان ثوری می­گوید: جابر صدوق در حدیث است ولی رافضی است.[۵۷۷] وی در اصول دین و فقه و تفسیر و آثار علمی مذهب اهل بیت متبحر بوده است.[۵۷۸] در تاریخ ادب شیعی آمده است که اولین کتابی که اساس تفسیر شیعی را بنا گذاشت همان تفسیری است که در قرن دوم هجری توسط جابر بن یزید جعفی نوشته شد ولی این کتاب موجود نیست و آن را جز از طریق متفرق نمی­شناسیم.[۵۷۹]
۳-۱۰-۱-۳-۲-مفسران معروف بصره در عصر تابعین
۱-ابوسعید حسن بصری( م۱۱۰ه.ق)
حسن بصری دو سال به آخر خلافت عمر مانده متولد شد. مردی عالم و فصیح و زاهد بود. دارای بیانی دلنشین بود و از علی(ع) و ابن عمر و انس روایت نموده است. انس بن مالک می­گفت: از حسن بپرسید چون او حاضرالذهن است[۵۸۰] حسن بصری قائل به« قدر» بوده است از این جهت و از جهاتی دیگر شخصیتی مقبول نزد شیعه نیست. مرحوم محدث قمی سید مرتضی او را متظاهر به زهد و پارسایی معرفی نموده ­اند.[۵۸۱] حماد بن سلمه می­گوید: که حمید می­گفت:« من قرآن را بر حسن بصری قرائت کردم و او آن را بر اثبات« قدریه» تفسیر کرد. و گفت:« من کذب بالقدر فقد کفر»[۵۸۲] او تقریباً اولین کسی است که تفسیر اشاری و کلمات غریبه از فرهنگ اسلام به وسیله متصوفه از او نقل شده است. گویند از حسن بصری وقتی نزد امام باقر(ع) یاد کردند فرمود:« این کسی است سخن او با سخن انبیاء همانند است»[۵۸۳]
۲- قتاده( م۱۱۷ه.ق)
وی قتاده بن دعامه سدوسی و ساکن بصره بوده است و از انس ابی الطفیل، ابن سیرین، عکرمه و عطاء بن ابی رباح احادیث خود را نقل می­کرده­ است وی دارای حافظه قوی و اطلاع گسترده­ای در شعر عربی و ایام و انساب عرب بود و متبحری در زبان تازی بوده است به همین جهات در تفسیر قرآن شهرتی فراوان به دست آورد که سعید بن مسیب در حق وی گفت: هیچ عراقی بهتر و کارآمدتر از قتاده نزد من نیامد.[۵۸۴] قتاده از اکابر محدثین عامه در بین تابعین است، او شیخی بود دارای سر و ریشی قرمز و از او معلوم بود که از محّبان علی(ع) است، از آن جهت که سخنی از خالد بن عبدالله ملعون در مورد علی(ع) شنیده به پا خواست و در حالی که می­گفت «زندیق وَ ربِّ الکعبه زندیق» او را ترک کرد.[۵۸۵]
۳- ابوصالح باذان
وی ابوصالح باذان یا باذام بصری از تابعین مشهور است، محمد بن سائب کلبی صاحب تفسیر الآتی از او زیاد روایت کرده است. او از شیعیان ثقه می­باشد.[۵۸۶] شیخ مفید در کتاب کافئه خود( الکافئه فی ابطال الخاطئه) بعد از حدیثی که سندش این طور است: ابان من عثمان عن اخلج عن ابی صالح عن ابن عباس الخ می­گوید: این حدیث صحیح الاسناد و واضح الطریق جلیل الرّواه است. اگر او از ثقات شیعه نبود برکسی که آگاه به اصول علم جرح و تعدیل است مخفی نمی­نماند[۵۸۷] عامر شعبی نسبت به ابوصالح معترض بود و به او می­گفت:« تفسّر القرآن…» تو قرآن تفسیر می­کنی درحالی که نمی­توانی قرآن بخوانی. این مطلب به دلیل اعجمی بودن وی است که نمی­توانست قرآن را مانند اعراب بخواند. وی به عکرمه می­گفت:« مولای من علی(ع) اعلم از مولای تو ابن عباس است.[۵۸۸]
۳-۱۰-۱-۳-۳-گروهی دیگر از مفسران قرن دوم به بعد
۱-عطاء بن ابی سلمه خراسانی(؟)
۲- محمد بن سائب کلبی(۱۴۶ه)
۳- علی بن ابی طلحه( ۱۴۶ه)
۴- قیس بن مسلم کوفی(؟)
۵- سلیمان بن مهران( ۱۴۸ه)
۶-مقاتل بن سلیمان ازدی خراسانی(۱۵۰ه)
۷- ضحاک بن مزاحم هلالی( ۱۰۵-۱۰۲)
عطیه بن سید عوفی جدلی کوفه( ۱۱۱ه).
۳-۱۰-۱-۵-انواع روش­های تفسیری
قرآن­پژوهان و مفسران، روش­های تفسیری را براساس معیارهای متعددی، تقسیم ­بندی کرده ­اند، از جمله( معیار مذهب تفسیری، تخصص علمی مفسران، اعتبار تفسیر[۵۸۹] و منابع و مستندات تفسیر و…). بررسی معیارهای مذکور، نشان می­دهد که هیچ یک، به اندازه­ منابع و مستندات تفسیر، برای تعیین چگونگی کشف مقاصد آیات قرآن، مفید نمی ­باشد. چرا که منابع و مستندات تفسیر، به منزله­ی ابزار مفسر در آیات است که مفسر براساس آنها، کلام خود را به عنوان تفسیر کلام خدا و معنی و مقصود آیات الهی قلمداد می­ کند و معیارهای دیگر چون گرایش­های مذهبی یا تخصصی علمی مفسر، جنبه­ نظری داشته و به اندازه­ منابع مفسر مؤثر نمی­باشند. روش­های تفسیر - براساس منابع تفسیری- به صورت­های مختلفی، تقسیم شده است.
پایان نامه - مقاله - پروژه
برخی آن را به« تفسیر مأثور و تفسیر به رأی» تقسیم می­ کند.[۵۹۰] و برخی نیز آن را به روش تفسیر نقلی، تفسیر به رأی، تفسیر اجتهادی و عقلی، اشاری، رمزی، جامع ، هرمنوتیک، قرآن به قرآن و … تنظیم می­نمایند. از جمله تقسیم ­بندی جامع درباره روش­های تفسیری می­توان به تقسیم ­بندی آیت الله معرفت اشاره کرد.[۵۹۱]
الف)تفسیر مأثور، که شامل تفسیر قرآن به قرآن، تفسیر قرآن به سنت، تفسیر قرآن به سخنان صحابه، تفسیر قرآن به سخنان تابعین است.
ب)تفسیر اجتهادی که براساس نظر و استدلال عقلانی است و با توجه به قدرت علمی و فنون و علوم مفسران به سبک­های مختلف تقسیم می­ شود، از جمله سبک مذهبی، کلامی، صوفی، عرفانی( باطنی)، فلسفی، لغوی و ادبی و …
۱-تفسیر مأثور( روایی)
تفسیر نقلی عبارت است از تفسیر قرآن براساس احادیث و روایات منقول از حضرت رسول اکرم(ص) و روایات و احادیث منقول از صحابه و تابعین( از نظر اهل سنت) و روایات منقول از ائمه طاهرین(ع) از نظر شیعه که از زمان پیامبر(ص) شروع گردید و می­توان آن را به عنوان اصیل­ترین شکل تفسیر و ریشه­دارترین طریق درک معانی و معارف آیات قرآن در میان دانشمندان اولیه علوم اسلامی به شمار آورد. زیرا اعتماد مسلمانان در فهم قرآن به احادیث و روایاتی بوده که از پیامبر(ص) ، ائمه(ع) ،یاران و اصحابشان در مورد تفسیر قرآن نقل شده است. به دلیل اتصال تفسیر نقلی به منبع وحی، از طریق نقل و سماع حدیث، نزدیک­ترین و سالم­ترین راه وصول به حقایق قرآنی را انتخاب کردند و کمتر احتجاج به اجتهاد شخصی و تعقل و تفکر داشتند و نخستین دوره­ تفسیر قرآن و همچنین گرایش مفسران اولیه این روش را ایجاب می­نموده است.
بررسی منحنی نوسانات تاریخ علم تفسیر روشنگر این واقعیت است که گر چه روش( تفسیر نقلی) به دلایل شرایط فوق پدید آمد ولی پس از مدتی نفوذ خود را از دست داد و جای خود را به روش( تفسیر به رأی) سپرد. ولی پس از مدتی به دلیل تندروی­هایی که در زمینه اعمال نظریه اصالت عقل و اعتماد آرای ظنی و اجتهادی به عمل آمد بار دیگر روش« تفسیر نقلی» به عنوان عکس العمل تندروی­های مزبور احیا شده از نو جانی تازه به خود گرفت».[۵۹۲]حال گاهی از روایت به عنوان روش تفسیر استفاده می­ شود یعنی روایت به عنوان منبع در تفسیر قرار می­گیرد و گاهی هم روایات بر فکر مفسر تأثیر گذارده و جهت­گیری خاصی در تفسیر شکل می­گیرد که در این نوع بیشتر شخص مفسر و افکار او مطرح است.[۵۹۳]
در بیان آسیب­شناسی تفسیر مأثور، وجود اسرائلیات و احادیث جعلی به عنوان آسیب جدی این روش مطرح است که از قوت این روش تفسیری می­کاهد و شایسته است که این احادیث( جعلی و اسرائلیات) از سایر احادیث تفکیک شود.
۲-تفسیر عقلی( اجتهادی)
قبل از ورود در بررسی این نوع تفسیر، لازم است منظور از عقل را در این بحث مشخص سازیم. مراد از عقل در این­جا همان قوه­ی ادراک آدمی است که حکم به حُسن و بایسته بودن افعال یا قبح و نبایسته بودن افعال می­دهد. با انتساب این حکم به شارع مقدس تکلیف آدمی را در امور نسبت به خداوند مشخص می­سازیم و این احکام عقلی اعم از مستقلات عقلی و غیر مستقلات عقلی می­باشد که عقل آدمی با بیان ملازمه بین حکمی که از راه شرع و یا عقل ثابت گردیده است و با حکم شرعی و عقلی دیگری و ریختن آن در قالب یک قیاس منطقی به حکم تکلیفی خود در مقابل شارع مقدس دست می­یابد. لکن بین مسلمانان در بیان صلاحیت عقل بر استدلال در دسترسی به حکم شرعی اختلاف وجود دارد به این صورت که امامیه و معتزله حکم عقل را به عنوان طریقی جهت نیل به حکم شرعی و دست­یابی به واقع و نفس الامر احکام شرعی قبول دارند و لکن دسته دیگری از مسلمانان به نام اشاعره می­گویند که تکلیف منشأ آن حکم شارع است نه عقل مثلاً: حکم به وجوب« معرفت خداوند» را شرعی می­دانند، نه عقلی که البته در این مسئله جمعی از اخباریین از امامیه نیز با آنها هم صدا می­باشند.
سیر تدریجی تفسیر عقلی از قرن دوم آغاز و در قرن ۴ و ۶ به اوج رسید. منظور از تفسیر عقلی، تبیین و تفسیر آیات قرآنی براساس روش تعقلی است. در این روش با تدبر و تعمق در قرآن و درک مفاهیم و معانی آیات بوسیله« عقل» که خود حجت باطنی و پیامبر درونی در وجود انسان است، محقق می­ شود. این موضوع نیز مورد تأیید قرآن کریم است و برای نمونه آیاتی از قرآن کریم که بیانگر این مطلب است را بیان می­نمائیم. آل عمران/ ۱۱۸؛ انبیاء/ ۲۲، نساء/ ۸۲، نحل/ ۶٫
این نوع تفسیر در حقیقت در مقابله با تفسیر به رأی که براساس هوای نفس و بدعت می­باشد بوجود آمده است و مراد از آن روشی است که در آن با تکیه بر قواعد قطعی عقلی به شرح و معانی آیات قرآن کریم پرداخته و با تدبّر و تعقل در مضامین آیات به بیان ملازمات قطعی منبعث از ظواهر لفظ می ­پردازد.
این روش در حقیقت حد وسط تفسیر به رأی و تفسیر نقلی است و از عهد صحابه و تابعین با کمی بعد از تفسیر نقلی آغاز شد.
در این روش مفسر علوم زیادی را به عنوان مقدمه تفسیر باید دارا باشد، از جمله : ادبیات عرب در سطح عالی، اسباب النزول، ناسخ و منسوخ، مجمل و مبین، مطلق و مقید، عام و خاص، محکم و متشابه، علم الحدیث( اعم از رجال و درایه الحدیث)، که عموماً در کتب علوم قرآنی و مقدمه غالب تفاسیر مورد بحث قرار گرفته است.
بنابراین نتیجه می­گیریم که قرآن برخلاف عقاید باطل اهل تبحر، استدلال و استنباط و تعمق در آیات را تجویز می­ کند. صحیح­ترین روش تفسیر قرآن روشی است که از امکانات سه گانه یعنی« تدبر، سنت و قرآن» استفاده نماید.
۳-۱۰-۱-۶-مصادر تفسیر در عصر تابعین
در این دوره مفسرین در فهم کتاب­الله تعالی بر آن چه از خود کتاب و نیز آن­چه صحابه از رسول خدا روایت نموده ­اند و نیز آن­چه از خود صحابه روایت شده و نیز آن­چه از اهل کتاب گرفته­اند و نیز از طریق اجتهاد و رأی اعتماد می­نمودند.[۵۹۴] راجع به چهار مصدر اول، و در مورد اجتهاد تابعین باید گفت که ما بسیاری از اقوال آنها را در کتب تفسیری ملاحظه می­کنیم، اقوالی که نظر شخصی آنها می­باشد و آن در مواردی است که خبری از پیامبر(ص) و یا صحابه دریافت نکرده ­اند.[۵۹۵]
در بحث­های قبلی بیان شد که: پیامبر(ص) و صحابه تمام قرآن را تفسیر نکردند و فقط به تفسیر مطالب پیچیده آن اکتفا نمودند. اما با گذشت زمان مطالب واضح آن عصر نیز بر مسلمین عصور بعدی مشکل می­آمد و در نتیجه مفسرین مجبور به اعمال نظر و استنباط شخصی می­شدند.
بنابراین در این دوره باب اجتهاد و رأی باز شد و مفسرین علاوه بر آن­چه از صحابه دریافت نموده بودند، رأی و نظر خود را نیز به کار می­بستند و هر چقدر این باب بازتر می­شد دیدگاه ­ها و نظریات نیز بیشتر می­گردید. و به همین دلیل است که در این دوره اختلاف نظرهایی را مشاهده می­نمائیم و مدارس متعددی بوجود آمد که در این میان مدرسه عراق در باب اجتهاد و رأی نسبت به دو مکتب دیگر همانطور که قبلاً بیان کردیم، جلوتر بود. در اینجا به نمونه ­ای از روش تفسیری موالی می­پردازیم:
۳-۱۰-۱-۷- بیان روش تفسیری برخی از موالی
۱-روش تفسیری سعید بن جبیر
سعید بن جبیر از ارادتمندان به اهل بیت علیهم السلام است و روش او تفسیری ویک روش اجتهادی- روایی است. در تفسیر خود به رأی و اندیشه و روایات توجه دارد. همچنین جدا از آنچه که از ائمه اطهار علیهم السلام و صحابه آموخته است در علوم قرآن نیز تبحر دارد و هنگام تفسیر آیات از علوم قرآن کمک می­گیرد. وی علم قرائت را از صحابه آموخته و قرائت صحابه را می­داند. و گاهی در برخی آیات قرائتی دارد که تنها منحصر به خود اوست.
روش تفسیر سعید بن جبیر در بیان اسباب النزول یک تفسیر روایی است و به آنچه از صحابه و ائمه شنیده است اکتفا می­ کند و همان را نقل می­ کند؛ و تفسیر وی در این زمینه یک تفسیر روایی است. اما زمانی که آیه را با توجه به سیاق کلمات یا جملات و آیات تفسیر می­ کند، تفسیرش تفسیر اجتهادی و روش­مند است . گاهی علاوه بر آن­که در فهم آیه به عقل و اندیشه اکتفا و برای بیان صحت گفتار و رأی خود به احادیث و روایات تمسک می­ کند. از آن جمله در تفسیر آیه ۶۸/ سوره فرقان می­گوید: مراد از نفس در این آیه، نفس مؤمن است.
۱-۱-قرائت

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:32:00 ب.ظ ]