کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



آخرین مطالب
 



 

۰۶۵۳/۰

 

۴۴۱/۲۰

 

 

 

۰۸۸۳/۰

 

۴۹۰/۲۲

 

 

 

۱۲۰۴/۰

 

۰۷۸/۲۴

 

 

 

۲۸۳۳/۰

 

۹۲۴/۳۰

 

 

 

۳۴۶۱/۰

 

۰۰۴/۳۳

 

 

 

شکل ‏۳‑۱: منحنی تنش- کرنش واقعی پلی‌اتیلن مولکولار غنی شده [۱].
مدل‌سازی بخش‌های مختلف پروتز زانو
در این بخش مدل‌های سه بعدی قطعات مختلف پروتز که برای انجام شبیه‌سازی عددی در نرم‌افزار انسیس مورد نیاز هستند تهیه و ویرایش می‌گردند. با توجه به هدف این بخش، ابتدا یک نمونه واقعی از پروتز‌ جایگزین زانو[۷۲]، مناسب برای یک بیمار با وزن تقریبی ۸۰ کیلوگرم، مد نظر قرار گرفته است. پروتز مورد نظر در شکل ‏۳‑۲ نشان داده شده‌است. به دلیل پیچیدگی هندسی پروتز مورد نظر، ابتدا مدل ابر نقاط قطعات پروتز توسط دستگاه اندازه‌گیری مختصات[۷۳]، که نمونه‌ای از اسکنرهای سه بعدی تماسی هستند، تهیه شده‌است. در شکل ‏۳‑۳ مدل‌ ابر نقاط قطعات تیبیال و تبیال‌ترای به عنوان نمونه نشان داده شده‌است.
پایان نامه

شکل ‏۳‑۲: قطعات تیبیال و تیبیال‌ترای و فیمورال پروتز زانوی مورد بررسی.
شکل ‏۳‑۳: مدل ابرنقاط خام قطعات تیبیال و تیبیال‌ترای پروتز زانوی مورد بررسی.
ویرایش مدل ابر نقاط بخش‌های مختلف پروتز زانو
پس از اسکن پروتز زانوی مورد نظر با بهره گرفتن از دستگاه اندازه‌گیری مختصات، مدل ابر نقاط حاصل برای تبدیل شدن به مدل سه بعدی قابل استفاده جهت شبیه‌سازی نیاز به ویرایش خواهد داشت. به همین دلیل در این بخش با بهره گرفتن از نرم‌افزار تجاری سالیدورکس[۷۴] مدل سه بعدی قطعات پروتز ایجاد و ویرایش شد. در ویرایش قطعات پروتز، سعی در حذف لبه‌های تیز شده است. هم‌چنین در نقاط تماس و دیگر نقاط که باعث ایجاد مش‌های ریز می‌شدند، سطوح به هم دوخته شده‌اند و بخش‌های غیر ضروری برای تحلیل حذف گردید. در شکل ‏۳‑۴ و شکل ‏۳‑۵، مدل سه بعدی بخش‌های مختلف و در شکل ‏۳‑۶ مدل سه بعدی یک پروتز کامل قبل و پس از ویرایش ارائه شده‌است.

 

 

 

 

 

 

 

 

(الف)

 

(ب)

 

 

 

شکل ‏۳‑۴: مدل سه بعدی قطعه‌ فیمورال پروتز زانوی مورد بررسی (الف) قبل از ویرایش و (ب) بعد از ویرایش.

 

 

 

 

 

 

 

 

(الف)

 

(ب)

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1400-07-21] [ 07:00:00 ب.ظ ]




انتخاب تاکتیک/راه حل ها (متدها و ابزار) برای ارائه نتایج داخلی و خارجی
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
(حمیدی زاده و معتمدی، ۱۳۸۷، ص۷)
فرایند برنامه ریزی استراتژیک شامل تعیین خط مشی و جهت گیری کلی، ارزیابی موقعیتها، تعیین مسائل استراتژیک و شناسایی آنها، تدوین استراتژی، تصمیم گیری، اقدام و ارزیابی است. (منوریان،۱۳۸۶، ص ۳۱) برنامه ریزی استراتژیک در سازمانها با تدوین چشمانداز، یعنی مأموریت، آرمان و ارزشهای محوری سازمان شروع میشود. چشمانداز بیانیه جهتگیری اساسی سازمان است. در آن به رویاهایی که مدیران سازمان در سر دارند پرداخته میشود. این رویا یا آرمانها در حقیقت چیزی جز وضعیت مطلوبی که سازمان آن را برای آینده خود آرزو میکند نیست. (کیانی، ۱۳۸۹، ص ۱۶)
تعیین فعالیت و کار اصلی سازمان گام ابتدایی محسوب می شود و چند عامل به شرح زیر در این مورد کمک می کند:
تاریخچه سازمان به لحاظ ارتباط آن با کارکنان، تولید کنندگان و مشتریان باید مورد ملاحظه قرار گیرد.
منابع، توانایی ها و قوت سازمان در تعیین اهداف سازمان نقش اصلی ایفا می کند.در این میان داشتن میل برای کسب بعضی از موقعییت ها و یا منابع یا صلاحیت کافی نیست به عنوان مثال شرکتی که در راه آهن فعالیت می کندنباید در فکر فعالیت در صنعت هواپیمایی باشد اگر چه هر دو فعالیت در عرصه صنعت حمل و نقل است.
بالاخره محیط و فرصت های رقابتی باید مورد ملاحظه قرار گیرد. مثلا صنایع خودرو سازی امریکا، به علت الزامات ناشی از محیط زیست و رقابت در این عرصه به سمت خودروهای کم مصرف سوق پیدا کردند. (شأنی، ۱۳۸۴، ص ۴۳۵)
۲-۳-۱-۲ الزامات تفکر و برنامه‌ریزی استراتژیک
پورتر قویا مطرح میسازد که هیچ چیز نمیتواند جایگزین اندیشه استراتژیک شود. در عرصه سازمانها، بهبود کیفیت یک محصول خاص و یا خدمات بدون دانستن اینکه چه نوع کیفیتی به رقابت ارتباط دارد، بیمعنی است. شکوفایی فرهنگی سازمان بیفایده خواهد بود، مگر اینکه با رویکرد سازمان نسبت به رقابت همخوانی داشته باشد. مدیریت بدون چشمانداز استراتژیک به احتمال زیاد با شکست مواجه خواهد شد. این امر در مورد بخش عمومی نیز صادق است.
با تحلیل تجربیات گذشته، میتوان یک سری اصول آموزنده جهت تبدیل برنامهیزی استراتژیک سازمانی به یک ابزار مفید مدیریتی استخراج نمود:
تفکر استراتژیک برای موفقیت از اهمیت حیاتی برخوردار است. افکار و مفاهیم پویا به مراتب بیش از آمار و ارقام اهمیت دارند.
توسعه استراتژی و مدیریت عملیاتی باید جز لاینفک یک سیستم واحد مدیریتی شود.
استراتژی منتخب باید به اقدامات سازمانی مانند سرمایهگذاری و آموزش کارکنان، تبدیل شود.
تدوین استراتژی موفق، نیازمند نگرشی از داخل به بیرون و از بیرون به داخل در ارتباط با سازمان و وظایف مهم آن میباشد.
برنامه ریزی استراتژیک نیازمند فرهنگی سازمانی است که واکنشهای مدیریتی به مسئله خطر پذیری و بلاتکلیفی را مدنظر داشته باشد.(مرادی مسیحی، ۱۳۸۱، ص ۷۰)
آنچه ضرورت دارد وجود یک فرایند مدیریت استراتژیک است که بتواند خدمات آموزشی سازمانی در جهت ایجاد چشمانداز و نگرش نوین نسبت به آینده را فراهم سازد. باید موانع دیوانسالارانه را از مقابل برنامه ریزی استراتژیک کارآمد، رفع نمود. (مرادی مسیحی، ۱۳۸۱، ص ۷۱)
در جهان کسب و کار، مدل ها وارد در سطح واحد کسب و کار استراتژیک (SBU) بهترین کاربرد را دارد. یک واحد کسب و کار استراتژیک، واحد بازرگانی مشخصی است که رقبای خاص خود را دارد و تا حدی مستقل از دیگر واحدهای درون سازمان قابل مدیریت است. همتای غیر انتفاعی واحد کسب و کار استراتژیک، واحد غیر انتفاعی برنامه ریزی استراتژیک (SNPPU)، که نوعا سازمان، بخش یا دستگاه غیرانتفاعی است و اموری را که درون مایه مشترکی دارند (نظیر امور مرتبط با توسعه اجتماعی، یا مسائل مربوط به خدمات اجتماعی) مورد توجه قرار دهد. سنجش فرصتها، توانمندیها، ضعفها، تهدیدها – که به تحلیل SWOT معروف است نقطه قوت اصلی مدل هاروارد است. (منوریان،۱۳۸۶، ص ۳۳)
نظام های برنامه ریزی استراتژیک از ابعاد مختلف، از جمله جامعیت های زمینه تصمیم، منطق رسم فرایند تصمیم گیری، و درجه کلی که بر اجرای تصمیمها اعمال می شود، با یکدیگر تفاوت دارند. قدرت این نظامها در تلاش آنها برای هماهنگ ساختن عناصر مختلف استراتژی یک سازمان در سطوح و وظایف مختلف، نهفته است. ضعف و نارسایی این نظامها آن است که جامعیت، دستورالعمل ها و کنترل بیش از حد باعث انحراف توجه از فلسفه وجودی، استراتژی و ساختار سازمانی می شود. (منوریان،۱۳۸۶، ص ۳۵)
نظامهای مختلف برنامه ریزی استراتژیک در سازمان دولتی و غیر انتفاعی نیز به کار می رود. (منوریان،۱۳۸۶، ص ۳۶) با وجود این، باید توجه داشت که یک نظام برنامه ریزی استراتژیک که از مشخصاتی نظیر جامعیت، عقلانی بودن در تصمیم گیری و کنترل شدید برخوردار باشد، در سازمانی با فلسفه وجودی مشخص، اهداف و مقاصد روشن، اختیارات متمرکز، شاخص های دقیق و اطلاعات لازم در مورد عملکرد واقعی با هزینه منطقی کاربرد خواهد داشت. (منوریان،۱۳۸۶، ص ۳۶)
ولی شمار سازمان های دولتی واجد این شرایط بسیار محدود است. در نتیجه، اکثر نظام های برنامه ریزی استراتژیک دولتی و بسیاری از نظامهای برنامه ریزی در بخش غیر انتفاعی نوعا بر مسائل معدودی توجه دارند، و عمده تاکید آنها بر فرایند تصمیم گیری است، که در آن خط مشی ها نقش مهمی دارند و چیزی غیر از نتایج برنامه – نظیر هزینه های بودجه ای- را کنترل می کنند. (منوریان،۱۳۸۶، ص ۳۶)
۳-۳-۱-۲ موانع برنامه ریزی استراتژیک
رویکرد کنونی به برنامه ریزی استراتژیک (که از دهه ۱۹۶۰ به طور وسیع در بخش خصوصی به کار میرود) واکنش نسبت به تغییر سریع شرایط، اشکال جدید رقابت، پیچیدگی روزافزون سازمانها و نیز رقابت داخلی منابع محدود، میباشد.
از سرآغاز دهه ۱۹۷۰، برنامه ریزی استراتژیک در اکثر شرکتهای آمریکایی و اروپایی با هدف برخورداری از امتیازات پایداری رقابتی و بازدهی مالی بالا که از آن ناشی میشود، به کار رفته است. اعتقاد عمومی مبنی بر این است که رویکرد مدیریتی مهمی ایجاد شده و در عین حال، به موازات آن بذر شک و تردید نیز کاشته شده است. کاربرد برنامه ریزی استراتژیک در ارتباط با یک سازمان اغلب با مقاومت مواجه نتوانسته است پیشبینیهای خود را تحقق بخشد. تا اواسط دهه ۱۹۸۰، حتی کنار گذاشتن برنامههای استراتژیک بسیار متداول شد. (مرادی مسیحی، ۱۳۸۱، ص ۶۸)
برخی از مهمترین موانع در انجام موفقیتآمیز برنامه ریزی استراتژیک در سازمانها به شرح زیر مورد تحلیل قرار گرفتهاند:
فرایند برنامه ریزی: فرآیندی که در بسیاری از سازمانها به کار رفته اما موفق به توسعه گزینههای واقعی استراتژیک نگردیدند. برنامهریزان قبل از تصمیمگیری برای جستوجو و تحلیل گزینههای استراتژیک بهطور جدی تلاش ننمودهاند.
سیستمهای برنامه ریزیاین سیستمها در مرتبط ساختن سیستم برنامه ریزی استراتژیک با سیستم عملکردی، به طوری که استراتژی سازمانی نیروی محرک فعالیتها بنا شد، موفق نبودهاند.
حجم عظیم گزارشهایک برنامه استراتژیک توجه خود را معطوف به موضوعات کلیدی مینماید، ۱۰۰ صفحه تحلیل،جایگزین ۱۰ صفحه اقدامات استراتژیک نمیتواند باشد.
تمرکز بر برنامه کوتاهمدتبسیاری از سازمانها به طور عمده از طریق انجام برنامه ریزی سالانه فرایند بودجهریزی توجه خود را منحصرا به سال آینده متمرکز ساخته و مباحث مربوط به موضوعات استراتژیک را حذف نمودهاند.
مقتضیات سازمانی و فرهنگیدر برنامهریزیها، مقتضیات سازمانی و فرهنگی استراتژی نادیده انگاشته شده است. در بسیاری از موارد، فرآیندها توجه خود را به محیط بیرونی به بهای محیط داخلی سازمان که در مرحله اجرا از اهمیت حیاتی برخوردار است، معطوف نمودهاند.
استراتژی عامیکی از موانع متداول در انجام برنامه ریزی کارآ، جایگزینی استراتژیهای عام به جای برنامه‌های عملیاتی استراتژیک یکپارچه بوده است.
بدیهی است، که بسیاری از استراتژیها به دلیل عدم توجه به جزئیات برخی عناصر که به یکدیگر مربوط میشوند، ناموفق بودهاند. با این حال رها کردن برنامه ریزی استراتژیک راهحل مسئله نمیباشد. (مرادی مسیحی، ۱۳۸۱، ص ۶۹)
شرایط محیط امروز کسب و کار نیز به چند دلیل برای برنامه ریزی استراتژیک مناسب نیست:
در برنامه ریزی استراتژیک، کار براساس داده های محیطی و داخلی شکل می گیرد،این در حالی است که در شرایط پیچیده کسب و کار امروز، فهم صحیح و کامل محیطکاری دشوار و در بسیاری موارد ناممکن است. براساس تجربه های گذشته، بروز بحران در منطقه خاورمیانه سبب افزایش بهای نفت می شود. پس چگونه است که در دوران حمله آمریکا به کشور عراق بهای نفت سقوط کرد؟
اســـــاس برنامه ریزیهای استراتژیک پیش بینی روند امور است، ولی تغییرات ناپیوسته مانند تحولات تکنولوژیک، اجتماعی و یا سیاسی قابل پیش بینی نیستند. (ناظمی و جعفریانی، ۱۳۸۹، ص۹)
. مبنای برنامه ریزیهای استراتژیک «تحلیل» داده هاست و این شیوه تفکر (تفکر همگرا) فاقد قدرت لازم برای «خلاقیت» (تفکر واگرا) به عنوان درونمــایه اصلی استراتژی های تحول بخش است.
در برنامه ریزی استراتژیک، استراتژیست ها که غالبا از محیط عملیاتی بدور هستند ، به تدوین استراتژی مبادرت می کنند در حالی که شرایط امروزی، تدوین و اجرا ی استراتژی را از یکدیگر منفک نمی داند. (ناظمی و جعفریانی، ۱۳۸۹، ص۱۰)
برنامه ریزی استراتژیک، همواره به مصلحت نیست. برنامه ریزی استراتژیک ممکن است برای سازمانی که بنیانش در هم ریخته است، بهترین گامی نباشد که پیش از هر اقدام دیگر باید برداشته شود. (منوریان،۱۳۸۶، ص ۱۵)
۴-۳-۱-۲ زمینه برنامه‌ریزی استراتژیک
در قرن حاضر، اکثر اقداماتی که در زمینه برنامه ریزی استراتژیک صورت می گیرد، بر سازمان های انتفاعی تاکید دارد. برنامه ریزی استراتژیک در بخش دولتی، در بادی امر در مقاصد نظامی و اقدامات مربوط به هنر کشور داری به کار رفته است. (منوریان،۱۳۸۶، ص۶)
برنامه ریزی استرتژیک را می توان برای شماری از اهداف سازمان های دولتی و غیر انتفاعی نیز به کار گرفت. مشخصا، برنامه ریزی استراتژیک را می توان در زمینه های به این شرح به کار برد:
سازمان های عمومی، وزارتخانه ها، یا بخش های عمده سازمان های دولتی.
واحدهای حکومتی محلی نظیر شهر، ولایت و ایالت.
سازمان های غیر انتفاعی که اساسا تامین کننده خدمات عمومی می باشند.
مامریت های خاص نظیر حمل ونقل، بهداشت، یا آموزش و پرورش که رابط مرزهای سازمانی و دولتی به شمار می آیند.
سراسر جوامع، نواحی شهری یا شهرهای بزرگ، مناطق یا ایالت ها.
زمانی که کانون برنامه ریزی استراتژیک یک ((سازمان)) است، احتمالا اکثر تصمیم گیرندگان کلیدی از ((عناصر درونی)) سازمان خواهند بود. اگر کانون توجه، یک سازمان عمومی یا وزارتخانه، یک دولت محلی، یا سازمان غیر انتفاعی ارائه دهنده خدمات ((دولتی)) باشد، این نظر، مجددا درباره تصمیم گیرندگان مصداق خواهد داشت.
در مقابل، اگر کانون توجه برنامه ریزی استراتژیک، یک ماموریت یا یک جامعه باشد، تقریبا همه تصمیم گیرندگان کلیدی از عناصر بیرونی خواهند بود.در چنین موقعیتهایی، کانون توجه چگونگی سازمان دادن تفکر وعمل جمعی در یک شبکه بین سازمانی خواهد بود، که هیچ فرد یا موسسه ای مسئولیت آن را بر عهده ندارد، بلکه افراد بسیاری در امور آن مداخله دارند. باید انتظار داشته باشیم که سازان دهی فرایند و برنامه ریزی استراتژیک موثر در چنین بافت ((اقتدار مشترک))، دشوار تر باشد. (منوریان،۱۳۸۶، ص ۸ و۷)
۵-۳-۱-۲ گذار به تفکر استراتژیک
در مقابل تنگناهای برنامه ریزی استراتژیک، برای محیط کسب و کار امروز «تفکر استراتژیک» پیشنهاد شده است. تفکر استراتژیک رویکردی است که مبتنی بر اصول استراتژی، تفکر واگرا و خلاقانه را برای خلق یک استراتژی ارزش آفرین توصیه می کند. تفکر استراتژیک بیش از جنبه های فرایندی و متدولوژیک به استراتژی به عنوان یک هنر نگاه می کند. (غفاریان و علی احمدی، ۱۳۸۶، ص۳۴)
مبنای برنامه ریزی های استراتژیک «تحلیل» داده هاست و این شیوه تفکر (تفکر همگرا) فاقد قدرت لازم برای «خلاقیت» (تفکر واگرا) به عنوان درونمــایه اصلی استراتژی های تحول بخش است. (غفاریان و علی احمدی، ۱۳۸۶، ص۳۴) برنامه ریزی استراتژیک در واقع نوعی برنامه عملیاتی توسعهیافته بر اساس استراتژیهای از پیش تعیین شده میباشد. درحالی که تفکر استراتژیک «مهارت معماری استراتژی» است و آمیزهای از فرایندهای به کارگیری بصیرت و نوآوری میباشد. در این ارتباط رویکرد سنتی برنامه ریزی تمایل به ندیده گرفتن تفکر استراتژیک دارد، و این امر منجر به شکست آن میشود. (کیانی، ۱۳۸۹، ص ۲۲)
این دو رویکرد (برنامه ریزی و تفکراستراتژیک) به دو انتهای طیف مکاتب دهگانه استراتژی تعلق دارند. برنامه ریزی استراتژیک جزو مکتب «طرح ریزی» است که در محیط قابل شناخت و قابل پیش بینی اثربخش است و تفکر استراتژیک با مکتب «یادگیری» تعریف می شود که برای محیط غیرقابل درک و پیش بینی مناسب است. (غفاریان و علی احمدی، ۱۳۸۶، ص۳۴)
۴-۱-۲ تعریف تفکر استراتژیک
تعریف، ابزاری است که برای توضیح معنای یک چیز بکار می رود ولی شناخت مفاهیم پیچیده ای مانند تفکر استراتژیک از طریق تعریف آن کاری کم ثمر است. علت این امر به ابعاد گوناگون و مفاهیم عمیق موضوع باز می گردد. در چنین شرایطی به جای تعریف، بهتر است به تشریح ابعاد موضوع پرداخته شود، هر چند در انتهای کار، تعاریف می توانند نمادی مفهومی برای شناخت موضوع باشند. (غفاریان و کیانی، ۱۳۸۹، ص ۴۷)
نمودار ۲-۲. تفکر استراتژیک در سه بعد قابل توصیف است.
ناپیر و آلبرت نیز سه جنبه بر ای تفکر استراتژیک قائل هستند.
الف) گستردگی حوزه مورد توجه فرد به هنگام تفکر در خصوص مسائل سازما نی
ب) افق زما نی در تصمیمات
پ) افراد کلیدی که در سازمان از قابلیت تفکر استراتژیک بهره مند هستند و همچنین میزان استفاده آنها از سیستم های رسمی برنامه ریزی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:00:00 ب.ظ ]




محور موازی با محور x- y- z- نیست
محور موازی با محور x- y- z- نیست
موازی با محور x موازی با محور y موازی با محور Z روی محور x روی محور y روی محور Z
موازی با محور x موازی با محور y موازی با محور Z روی محور x روی محور y روی محور Z
مرکزش در مبدا کلی مرکزش روی محور x مرکزش روی محور y مرکزش روی محور Z
کلی نرمال به محور x نرمال به محور y نرمال به محور z
استوانه بیضی هزلولی مخروط
بیضی هزلولی مخروظ
استوانه
کره
صفحه
با تعیین نقاط هندسی شناخته شده روی سطح که بطور گردشی حول یک محور مختصات متقارن است.
این روش سطحی را معرفی می‎کند که نقاط هندسی شناخته شده روی سطح را فراهم می‎آورد. این روش هنگامی‎مناسب است که شما در حال ایجاد هندسه ای از چیزی شیبه یک نقشه جایی که شما مختصات سطوح یا نقاط تلاقی روی سطوح را می‎شناسید هستید.
شکل این کارت:
j = شماره سطح: ، اگر یک سلول راتعریف کند که با کارت TRCL انتقال می‎یابد،
n = برای هیچ انتقال مختصاتی غایب است یا شماره یک کارت TRn را مشخص می‎کند.
پایان نامه - مقاله - پروژه
a = حرف X، Y، Z
List = یک تا سه جفت مختصات.
کارت‎های سطح از نوع X، Y، یا Z می‎توانند برای توصیف سطوح با نقاط مختصات غیر از ضرایب معادله که در بخش قبل بررسی شد استفاده شود. سطوح توصیف شده توسط این کترت‎ها بایست بترتیب نسبت به محور X، Y، یا Z متقارن باشند. برای اطلاعات بیشتر به کد مراجعه شود
۴-۳- فایل ورودی برای مسئله نمونه
فایل اصلی ورودی برای کاربر فایل INP (نام پیش فرض) است که شامل اطلاعات ورودی برای توصیف مسئله است. ما اینجا تنها زیرمجموعه ای از کارت‎های لازم برای اجرای مسئله ساده نمایشی با چشمه ثابت معرفی می‎شود. همه کارت‎های ورودی مورد بحث در MCNP در جدول ۳٫ ۸ خلاصه شده اند.
MCNP بصورت گسترده فایل ورودی را بررسی می‎کند اما عاری از خطا و اشتباه نیست. یک هندسه بایست با نگریستن در چندین منظر مختلف با دستور رسم هندسه بررسی شود. شما همچنین بایست کل هندسه را با یک کره و فروکردن هندسه در ذراتی از یک چشمه با یک توزیع کسینوسی درونی روی سطح کروی، با بهره گرفتن از یک کارت VOID تا همه موادی را که در مسئله مشخص شده را حذف کند احاطه کرد. اگر هر سطحی یصورت نادرست در هندسه شما تعربف شود، این روش معمولا خطاها را پیدا خواهد کرد. سپس برنامه را برای کار کوتاه اجرا کنید و خروجی را مطالعه کنید تا ببینید آیا شما آنچه را که فکر می‎کنید محاسبه می‎کنید را محاسبه کرده اید.
ثابت‎های اساسی مورد استفاده در MCNP در جدول اختیاری ۹۸ در فایل خروجی چاپ می‎شود. این واحد‎های مورد استفاده بصورت زیر هستند:
طول‎ها برحسب سانتیمتر
انرژی‎ها برحسب MeV
زمان‎ها برحسب شیک ()
دماها برحسب MeV (KT)
چگالی‎های اتمی‎بر واحد (بارن-سانتیمتر/اتم)
چگالی جرمی‎برحسب سانتی متر مکعب/گرم
سطح مقطع برحسب بارن ()
تعداد برانگیختگی برحسب برخورد MeV / و
نسبت وزن اتمی‎بر روی جرم نوترون ۱/۰۰۸۶۶۴۹۶۷٫ در این واحد‎ها عدد آواگادرو است.
۴-۳-۱- فایل ورودی INP
یک فایل ورودی دارای شکل زیر است:
مجموعه پیام
اختیاری
خط خالی حائل
یک خط مربرط به کارت موضوع مسئله
کارت‎های سلول
.
.
خط خالی حائل
مشخصات هندسه
کارت‎های سطح
.
.
خط خالی حائل
کارت‎های داده
.
.
خط خالی پایانی (اختیاری)
همه خطوط به ۸۰ ستون محدود می‎شوند. کارکتر‎های الفبایی می‎توانند بزرگ، کوچک، یا حالت ترکیب باشند. یک $ (علامت دلار ) به داده ثابت منتهی می‎شود. هر چیزی که بدنبال $ آورده شود بعنوان دستور تفسیر می‎شود. خطوط خالی بعنوان حائل و یک پایان دهنده اختیاری بکار برده می‎شود. داده‎های ورودی توسط یک یا چند جاخالی ازهم جدا می‎شوند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:59:00 ب.ظ ]




هر چند بین SMEs و کسب و کارهای کوچکتر از آنها (صنایع خرد) نیز در زمینه استفاده از تجارت الکترونیکی فاصله وجود دارد، اما این فاصله چندان زیاد نیست و بر همین اساس زیاد مد نظر قرار نگرفته ‌است. حقیقت امر این است که میان SME ها و کسب و کارهای بزرگ شکاف دیجیتالی بسیار نمایان است و به همین دلیل است که توجه خاصی به این مسأله شده و طرح‌‌های اجرایی مختلفی در کشورهای جهان جهت حل این مشکل به کار گرفته شده است.
این بخش از شکاف دیجیتالی بیشتر در نتیجه وجود موانعی است که SMEs را از ورود به اقتصاد دیجیتالی[۵۹] باز می‌دارد. این موانع به صورت بالقوه برای همه کسب و کارها وجود دارد، اما SMEs را به صورت جدی‌تری نسبت به شرکت‌های بزرگ تحت تأثیر قرار می‌دهند. سیاست‌های اتخاذی در حمایت از پذیرش و استفاده از تجارت الکترونیکی و ICT توسط SMEs باید بر پایه آگاهی ازمزایا، موانع و مشکلات باشند تا بتوانند فواید بالقوه بیشتری برای SMEs داشته باشند( براون، ۲۰۰۴).
پایان نامه - مقاله - پروژه
قبل از پرداختن به این مساله، مزایای استفاده از تجارت الکترونیکی در SMES بحث می‌شود.

۲-۹-۲ مزایای استفاده از تجارت الکترونیکی در[۶۰] SMES

برخی از مزایای تجارت الکترونیکی برای شرکتهای کوچک و متوسط عبارتند از:
ارتقاء سطح خدمات مشتری و مبادله اطلاعات با ارزش افزوده گسترده‌تر
انتظارات بالای مشتریان و در نتیجه ایجاد رقابت
توانایی ارائه اطلاعات ۲۴ ساعته
دستیابی به صادرات بازار بهتر با توجه به محدودیتهای بازار داخلی و GNP[61] کمتر
کاهش هزینه تبلیغات و هزینه سربار
ارتباط یک به یک و بازاریابی انبوه با مشتریان همچنین استفاده از علایق بین‌المللی
پرداخت آنلاین
ارتقاء مدیریت زنجیره ارزش
عملیات بدون واسطه و در زمان
کالاها و خدمات جدید
خدمات پس از فروش سریعتر
کارایی درعملیات سازمان
این در حالیست که صنایع کوچک در کشورهای در حال توسعه (Staley 1960) دارای مزایای زیر هستند:
پتانسیل اشتغال‌زدایی بالا
نیاز کمتر به واردات
توزیع منابع درآمد و کاهش شکاف درآمدی
جمع‌ آوری و استفاده از کارآفرینان و نوآوران پراکنده و پس‌اندازهای کوچک جهت سرمایه‌گذاری و استفاده کامل از منابع و مواد خام محلی( براون، ۲۰۰۴).

۲-۹-۳ مشکلات SME ها در پذیرش تجارت الکترونیکی

برخی مشکلات شرکتهای کوچک و متوسط برای پذیرش تجارت الکترونیکی عبارتند از:
SME ها علاوه بر نداشتن تخصص و آگاهی لازم وهمچنین عدم آشنایی با تکنولوژی در شروع استفاده از ICT و تجارت الکترونیکی با هزینه‌های ثابتی روبرو می‌شوند که در مقایسه با اندازه آنها بسیار بالاست در حالی‌که برای کسب و کارهای بزرگ این چنین نیست. این هزینه‌ها عبارتند از هزینه‌هایی مانند ایجاد وب سایت، استفاده از تجارت الکترونیکی و هزینه‌‌های مربوط به راه‌ اندازی طرح های حراج الکترونیکی، موتورهای جستجو و موارد مشابه. در حالیکه هزینه‌های مربوط به راه‌اندازی تجارت الکترونیکی و تکنولوژی‌های پیشرفته ICT برای صنایع و کسب و کارهای بزرگ چندان قابل توجه نیست. اینها مسائلی هستند که باعث می‌شوند گروه وسیعی از SMEs تکنولوژی‌های دیجیتالی را برای کسب و کار خودشان مرتبط ندانند و کالاها و خدمات خود را مناسب برای تجارت الکترونیکی نشمارند(گروه سیاست گذاری کسب و کار[۶۲]، ۲۰۰۲).
SMEs اغلب باید شرایط بازار را بپذیرند و آنها در وضعیتی نیستند که مانند شرکت‌‌‌های بزرگ شرایط بازار را شکل دهند (این بحث‌‌‌ به مسأله شرکت‌های رهبر و پیرو در بازار مربوط می‌‌شود). علاوه بر این، بی‌‌ثباتی‌ها (مانند ناامنی مالی در SMEs) و ریسک‌های احتمالی که در تجارت الکترونیکی وجود دارد، ممکن است بسیاری از SMEs را به ریسک‌گریزی و انتخاب سیاست‌های محافظه‌کارانه متمایل نماید و در واقع آنان سیاست «انتظار و مشاهده» را در پذیرش فناوری دیجیتالی اتخاذ نمایند. برای بسیاری از SMEs عدم اطمینان قابل توجهی در زمینه فرصت‌ها و فواید پذیرش ‌ICT و تجارت الکترونیکی وجود دارد و هنوز این فرصت‌ها برایشان اثبات نشده است. همین مسأله باعث می‌شود که آنها نسبت به پذیرش کامل مدل‌های تجاری جدید و تکنولوژی تجارت الکترونیکی بی‌میل شوند.
شرکتهای کوچک و متوسط بخاطر محدودیتهایی نظیر سرمایه کم، فقدان آزمایشگاه، توان کمتر برای برقراری ارتباط با مشاوران خارجی و… با مشکلات جدی‌تری برای آزمایش شیوه‌های جدید کسب و کار مواجهند. اگر چه محدودیت مالی مهمترین این محدودیت‌ها می‌باشد ولی مواردی چون زمان کمتر، منابع کمتر و … نیز به این تشکیلات اقتصادی تحمیل می‌شود. استفاده از تکنولوژی نوین ICT و تجارت الکترونیکی در واقع روش نوینی است که SMEs را با ریسک اساسی روبرو می‌سازد. بر این اساس می‌توان گفت که استفاده از ‌‌ICT در تشکیلات اقتصادی به اندازه بنگاه بستگی دارد. در بنگاه‌ها و کسب و کارهای بزرگ به دلیل وجود کارشناسان متخصص و گروه‌های R & D به راحتی فناوری نوین پذیرفته می‌شود ولی برای SMEs به خاطر مدیریت کسب و کار ضعیف و کمبود راه های استراتژیکی یا دیدگاه های موجود برای آن، امکان به روزرسانی فناوری کمتر است.
SMEs معمولا بازارهای مشخص و تعریف شده‌ای دارند که در محدوده جغرافیایی خاصی قرار دارند. این امر باعث می‌شود که این تشکیلات نیاز چندانی به ارتباط با مناطق دیگر احساس نکنند و حتی چنین دیدگاهی بوجود آید که استفاده از این روش‌ها ارتباطات را مشکل‌تر می کند. زیرا در این حالت مهارت‌ها و امکانات جدیدی لازم می‌شود. این مسأله به نوعی به پارادکس رشد «کوچک زیباست»[۶۳] در بسیاری از SMEs برمی‌‌گردد. بازارهای فروش موجود برای بسیاری از SMEs بر پایه مجاورت جغرافیایی، اعتماد و روابط با ثبات استوار است و در واقع قوانین در آنها معنی چندانی پیدا نمی‌کند. تغییر در نوع روابط در این بازارها باید بیشتر حالت تکاملی[۶۴] داشته باشد تا حالت دگرگونی.[۶۵]
SMEs اغلب تمایل دارند تا از امکانات موجود خود در استفاده از تکنولوژی نوین (از جمله ICT و تجارت الکترونیکی) بهره بگیرند. در حالی‌که در ICT و تجارت الکترونیکی، امکانات پیشین با ICT و تجارت الکترونیکی سازگاری چندانی نداشته و اغلب ناکافی هستند. بررسی پشتوانه و امکانات SMEs نشان می‌‌دهد که این کسب و کارها برای استفاده از تجارت الکترونیکی، باید سرمایه‌گذاری قابل توجهی (با توجه به اندازه آنها) انجام دهند.
یکی از مهمترین پیش‌شرط‌های تجارت الکترونیکی در معنای فروش از طریق اینترنت، برخورداری از مارک تجاری قوی برای عرضه محصولات به بازار است. بسیاری از مشتریان (بخصوص موقع خرید از اینترنت که طرف مقابل خود را بخوبی نمی‌شناسند و بسیاری اوقات امکان بررسی کیفیت محصولات را ندارند) علاقه‌مندندکه از مارک‌های تجاری قوی و معروف بازار خرید کنند تا از مارکهای ناشناخته. لذا، SME ها علاوه بر اینکه مارکهای شناخته‌ شده قوی در بازار ندارند، در عین حال توان مالی لازم را نیز برای سرمایه‌گذاری‌های سنگین در راستای ترفیع مارک خود در بازار، در اختیار ندارند. این امر می‌تواند موفقیت این شرکتها را در بکارگیری تجارت الکترونیکی محدود و انگیزه آنها را برای انتقال فروش خود برروی اینترنت محدود کند(گروه سیاست گذاری کسب و کار، ۲۰۰۲).
میرز و همکاران (۲۰۰۰) ۶۸۸ شرکت را مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان می‌دهد که پایه و بنیان پذیرش تجارت الکترونیکی در اندازه‌های مختلف سازمانی متفاوت است و این در حالی است که سازمانهای بیش از ۱۰۰ کارگر علاقه بیشتری به استفاده از تجارت الکترونیکی برای قطع نشدن ارتباط با مشتری و تبادل‌ اطلاعات با شرکتهای دیگر دارند. بسیاری از SMEدر مرحله شناخت مزایای تجارت الکترونیکی هستند و در حال دریافتن این موضوع که تجارت الکترونیکی می‌تواند مزایایی را برای ارتباطات درونی با کارکنان و مشتریان و یافتن اطلاعات خارجی برای آنها داشته باشد. تحقیقات نشان می‌دهد که شرکتهای جدید بیشتر از شرکتهای قدیمی تمایل به پذیرش تجارت الکترونیکی دارند( میرز و همکاران، ۲۰۰۰).
با توجه به اطلاعات واحد اکونومیست سال ۲۰۰۴ شش رده‌بندی و معیار برای طبقه‌بندی کشورها در زمینه بسترسازی الکترونیکی وجود دارد:
معیار ارتباطات و زیرساخت فناوری
معیار محیط تجاری
پذیرش تجارت الکترونیکی توسط مصرف‌کنندگان و بنگاه‌ها
معیار محیط قانونی و سیاستی
معیار محیط اجتماعی و فرهنگی
معیار پشتیبانی خدمات الکترونیکی
شرکت‌های کوچک و متوسط نیز مانند شرکت‌های دیگر به این بسترسازی‌ها نیاز دارند. در واقع تجارت الکترونیکی بدون آمادگی در این بسترها امکان‌پذیر نیست. و همانطور که مشخص است یکی از معیارهای آمادگی این بسترسازی پذیرش تجارت الکترونیکی توسط تمام گروه‌ها و از جمله شرکت‌های کوچک و متوسط است.
در کنار عوامل ذکر شده نتیجه مطالعات میدانی که در مورد شرکتهای کوچک و متوسط انجام شده، نشان می‌دهد عوامل مختلف دیگری نیز به عنوان دلایل استفاده نکردن از ICT و تجارت الکترونیکی قابل ذکر است. این نتایج را می‌توان به صورت زیر نشان داد(حسنی، ۱۳۸۴).
شکل(۲-۶) موانع بکار گیری تجارت الکترونیکی در شرکتهای کوچک و متوسط برخی کشورهای امریکای جنوبی منبع: آنکتاد ۲۰۰۴
شکل فوق دیدگاه شرکتهای کوچک و متوسط را نسبت به موانع بکارگیری تجارت الکترونیکی نشان می‌دهد. از این جدول چند نتیجه اساسی می‌‌‌توان استخراج نمود.
هزینه‌های بکارگیری فناوری اطلاعات برای شرکتهای کوچک و متوسط بالاست. این امر حتی می‌تواند به عدم شناخت مزایا و منافع فناوری اطلاعات توسط شرکتهای کوچک و متوسط نیز معطوف باشد. در این معنا شرکتهای کوچک و متوسط اگر از مزایا و منافع فناوری اطلاعات شناخت کافی داشتند و این توانمندی را در خود می‌دیدند که به منافع فناوری اطلاعات دست پیدا کنند، هرگز از هزینه‌های هرچند بالای آن هراس نداشتند.
بدلیل تغییر سریع فناوری‌های بکاررفته در تولید نرم‌افزار و سرعت تغییر این فناوری‌ها که از آن تحت عنوان کوتاه بودن چرخه عمر نرم‌افزار نیز یاد می‌شود شرکتهای کوچک و متوسط نگران آن هستند که سرمایه‌گذاری امروز در توسعه فناوری اطلاعات در دوره زمانی کوتاهی از رده خارج شود در حالی که شرکتهای بزرگ با توجه به توانایی مالی بالایی که دارند چندان نگران این مساله نیستند.
مهمترین مانع حرکت SMEs به سمت دیجیتالی شدن این است که آنها فکر می‌کنند تجارت الکترونیکی متناسب با کسب و کار آنها نیست و فواید چندانی جهت بهبود کسب و کارشان ندارد. نکته‌ای که در این رابطه در مقایسه بین شرکتهای کوچک و متوسط با شرکتهای بزرگ می‌شود این است که شرکتهای بزرگ بسیاری اوقات سیستمهای سفارشی فناوری اطلاعات را که هزینه‌های بسیار بیشتر از سیستمهای آماده دارد، خریداری می‌کنند. در حالی که شرکتهای کوچک و متوسط معمولا مجبورند از سیستمهای آماده که هزینه کمتری به آنها تحمیل می‌کند استفاده کنند. این امر عدم تناسب فناوری‌های مورد استفاده با نیازهای کسب و کار آنها را باعث می‌شود.
به نظر می‌‌رسد کمبودهای مهارتی در زمینه ICT برای تشکیلات اقتصادی کوچک (۴۹-۱۰ کارکن) مهمتر از تشکیلات اقتصادی خرد و متوسط است. شاید علت این مسأله چنین باشد که کسب و کارهای بزرگ حرکت به سمت دیجیتالی شدن را با بهره گرفتن از شکل‌های پیچیده ICT و تجارت الکترونیکی آغاز می‌کنند در حالیکه کسب و کارهای خرد ممکن است خودشان را به مراحل اولیه استفاده از ICT یعنی دسترسی به اینترنت، ایجاد وب سایت‌های ساده راضی نمایند و بسیاری از کسب و کارهای متوسط احتمالاً افراد متخصصی در زمینه ICT دارند که امکان پذیرش تکنولوژی نوین را آسان می‌سازد.
تفاوت‌های ملی در حمایت از مصرف‌کننده برای کسب و کارهای کوچک تأثیرگذارتر از کسب و کارهای متوسط و خرد است.
نکته دیگری که در خودداری شرکتهای کوچک و متوسط از بکارگیری فناوری اطلاعات نقش بازی می‌کند، عدم پذیرش فناوری اطلاعات در شرکتها و طرفهای تجاری عرضه کننده و مشتری این شرکتهاست. در حالی که شرکتهای بزرگ توان بالایی در تحمیل استانداردهای کاری خود به سایر شرکای تجاریشان دارند اما شرکتهای کوچک و متوسط معمولا مجبور هستند که استانداردهای دیگران را بپذیرند و یا اینکه توان تحمیل استانداردهای خود به دیگران را ندارند و شرکای تجاری از حرکتهای آنها پیروی نمی‌کنند(حسنقلی پور،۱۳۸۴) .
شرکتهای کوچک و متوسط از محیط تجاری باز و وضعیت باثبات سود می‌برند. بنابراین این شرکتها نیز مانند شرکتهای بزرگ به موارد زیر نیازمند می‌باشند.
چارچوب قانونی و مقرراتی با ثبات: وجود ثبات قانونی امکان برنامه‌ریزی را افزایش داده و بسترهای رشد را فراهم می‌آورد.
آزادسازی عرضه خدمات ارتباطی: آزادسازی باعث کاهش قیمت دسترسی به اینترنت و در نتیجه رشد تجارت الکترونیکی می‌شود.
گسترش ICT توسط دولت‌ها: استفاده وسیع از خدمات مبتنی بر الکترونیک و ICT توسط دولت‌‌‌های محلی، منطقه‌ای و ملی برای همه تشکیلات اقتصادی انگیزه‌ای ایجاد می کند تا آنها در جهان کسب و کار الکترونیکی قدم بگذارند. به علاوه گسترش خدمات دولتی از طریق اینترنت باعث ایجاد مکانیزمی می‌‌شود که در نتیجه آن هزینه‌های اجرایی بنگاه‌‌ها کاهش می‌یابد.
دسترسی آسان به منابع مالی: بسیاری از مؤسسات مالی سنتی از اعطای وام به فعالیت‌های تثبیت نشده[۶۶]و فعالیت‌های پر ریسک خودداری می‌نمایند. تجارت الکترونیکی به خاطر اینکه ماهیتی شناخته نشده[۶۷] دارد به سختی می‌تواند از مؤسسات مالی استفاده نماید. البته اخیراً سرمایه‌گذاران حرفه‌ای ظهور نموده‌اند که در زمینه‌‌ های تجارت الکترونیکی فعالیت‌های دانش محور[۶۸] سرمایه‌گذاری می‌کنند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:59:00 ب.ظ ]




۴- ایجاد نهاد های فاشیستی و نظامی سرکش برای اسرائیلی ها که خشونت را منشا و سمبل اثبات وجود خود می دانند
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
۵- احساس قدرت برتر بودن »[۲۰۲]
همچنین می توان برای جامعه ی اسرائیل ۳ ویژگی ذیل را نیز ذکر کرد:
«نخست اینکه:اکثریت جامعه از مهاجران یا فرزندان آنان تشکیل شده است.مهاجرانی که از زمان تشکیل گروه های صهیونیستی به آنجا مهاجرت کرده و تا امروز نیز فرایند مهاجرت ادامه دارد.
دوم اینکه جامعه ی اسرائیل اسکان یافته است به این معنی که صرفاً جامعه ی مهاجران تلقی نمی شود،بلکه در نتیجه فعالیتهای استعماری دولتی مستقر تشکیل شده است و جدال دایم میان اسکان یافتگان و بومیان فلسطین فصل ممیز این جامعه است.
جدالی که ساختار کلی جامعه ، سیاست و اقتصاد اسرائیل را تشکیل داده است و ساختار خشنی از قدرت ایجادکرده است چنانچه ژنرال دایان در سخنرانی مشهور خود در تدفین یکی از احالی کیبوتص ها ی اسرائیل توضیح می دهد که ما جامعه ی اسکان یافتگان بدون توپ و تانک قادر به ساختن یک خانه و کاشتن یک درخت نیستم.تنها راه زندگی ما این است که آماده و مسلط قوی و خشن باشیم تا مبادا شمشیر از دستمان بیفتد و زندگیمان به پایان برسد.
سوم اینکه تنوع قومی جامعه ی اسرائیل که در قالب قومیتها ، فرهنگهاونگرش های مختلف مذهبی تجلی پیدا کرده و موجب بروز شکافهای اجتمای شده است.»[۲۰۳] باتوجه به این شرایط در جامعه ی رژیم صهیونیستی و در پی شکست در جنگ ۳۳ روزه مسؤلان این رژیم با سر در گمی خاصی مواجه شده بودند و اکثر وعده های آنها دربین مردم رنگ باخته و زیر سؤال رفته بود
مخصوصاً در پی تبادل اسرای اسرائیل و لبنان در ۱۶ ژوئیه ۲۰۰۸ که به «عملیات رضوان» معروف گشت که در زای دو جسد سرباز اسرائیلی ۵ اسیر لبنانی از جمله سمیرقنطار با ۱۹۹ جسد از رزمندگان عربی مبادله شد.
رژیم صهیونیستی که جنگ ۳۳ روزه رابه خاطر آزادی این دو سرباز آغاز کرده بود تالحظه ی مبادله از زنده نبودن دو سربازش آگاهی نداشت و پس از مبادله مشخص شد که دو سربازش کشته شده اند.این موضوع بسیار برای جامعه ی اسرائیل گران آمد و فضای سنگینی را بر جامعه ی اسرائیل تحمیل کرد.چراکه از سویی در لبنان موجی از شادی و شادمانی حاکم بود و در سوی دیگر در اسرائیل مراسم تشییع جنازه برپا شده بود.این امر بیش از پیش مسؤلان رژیم صهیونیستی را تحت فشار قرار داد و با توجه به چنین شرایطی رژیم صهیونیستی در منطقه احساس ضعف و بن بست می کرد و از سوی دیگر دولت جمهوری خواه ایالات متحده در حال پایان کار خود بود و با توجه به شکست های آمریکا در منطقه ی خاور میانه ، جواب ندادن سیاستهای جنگ طلبانه آمریکا ، قدرت گرفتن جمهوری اسلامی ایران و جبهه ی مقاومت و همچنین با وجود دوسال محاصره غزه و از سوی دیگر با توجه به در پیش بودن انتخابات کنیست در سرزمینهای اشغال و تمایل به حزب کادیما برای ماندن در قدرت ، رژیم صهیونیستی آماده ی حمله به نوار غزه شد تا از این وضعیت خارج شوند.از سوی دیگر با توجه به انتخابات و جابجایی قدرت در ایالات متحده و آمدن باراک اوباما و اینکه او در ۲۲ ژانویه ی ۲۰۰۸ در اولین صحبتهای خود در مورد اسراییل ، چنین اظهار نظر کرده بود که ((اجازه دهید شفاف سخن بگویم.آمریکا امنیت اسرائیل را به عهده گرفته است و ما همواره از اسرائیل برای دفاع از حق مشروع خود در برابر تهدیدات حمایت خواهیم کرد.حماس باید شرایط مشخص را بپذیرد . حق بقای اسرائیل را تایید کند،خشونت را کنار گذارد و به توافقات پیشین وفادار بماند.))[۲۰۴]
این سخنان حاکی از حمایت بی چون و چرا ی دولت جدید ایالات متحده از رژیم صهیونیستی می باشد.
اصولاً «آمریکا واهمه داشت که موفقیت حماس در اداره ی امور به الگویی برای کشورهای منطقه به خصوص مصر و اردن دو همسایه ی طرفدار آمریکاو حامی مرز های اسرائیل شود. اما گسترش جریان های اسلامی اخوان المسلمین که ریشه ی نزدیکی با حماس دارند این کشورهارا فراگرفته است.بنابراین
تصمیم دولت آمریکا برای محاصره ی حکومت حماس بخشی از محاصره ی تکمیلی بر جریانهای دینی در منطقه با هدف جلو گیری از رشد آنهاست . آمریکا اسلام سیاسی را با امنیت ملی خود در تضاد می بیند« [۲۰۵]
از سوی دیگر این سخنان ایهود اولمرت نخست وزیر وقت اسرائیل در تاریخ ۲۷ ژانویه ی ۲۰۰۸ جالب توجه است.وی چنین می گوید:«رئیس جمهور آمریکا به امنیت اسرائیل و ماهیت قطعی و غیر قابل انکار اسرائیل بعنوان کشوری یهودی متعهد است و در تاریخ ما بی سابقه است همکاری بین اسرائیل و آمریکا مورد پذیرش شفاف است.سطح صمیمت روابط بین اسرائیل و آمریکا و عمق درک آنها از نیاز اساسی ما به امنیت و آینده ی اسرائیل بی سابقه است.تمایل دارم جزئیات بیشتری در مورد این همکاری استراتژیک، دغدغه و سخاوت تقریباً نا محدود دولت کنونی آمریکا و هماهنگی آن با جزئی ترین مسایل جدی مربوط به آینده و شکوفایی اسرائیل مطرح کنم. اما تنها به این نکته بسنده می کنم که افزایش شدید کمک خارجی آمریکا به ما تقریباً ۶ ملیارد دلار طی ۱۰ سال به رقم کلی ۳۰ ملیارد دلار خواهد رسید.این میزان کمک ،نوک کوه یخی است که اغلب حجم عظیم آن ناپیدا است.حمایتهای عظیم آمریکا از ما شامل حفاظت، پشتیبانی، حمایت و کمک می شود که همگی در مورد موضوعاتی که به شدت برای ما مهم هستند ضروری است.»[۲۰۶]
ایهود اولمرت در ادامه ی همین سخنرانی می گوید که بسیار به شخص محمود عباس برای عملی سازی صلح امیدوار است و بیان می دارد که اعتقاد دارد ،هیچ رهبر فلسطینی بهتر از محمود عباس وجود ندارد که بشود با وی در مورد صلح سخن گفت و از سوی دیگر وی می گوید که با حماس باید به شدت برخورد کرد. این سخنان ناشی از هماهنگی کامل آمریکا واسراییل در رابطه با موضوع فلسطین است که همین امر بستر را برای شروع جنگ ۲۲روزه فراهم می کند ،در کمتر از چندماه این سخن ایهود اولمرت عملی شد و اسرائیل در تاریخ هفتم دی ماه ۱۳۸۷ (۲۷ دسامبر ۲۰۰۸ ) حمله ای شدید را برعلیه حماس در نوار غزه شروع کرد.
البته شایان ذکر است که این جنگ امر غیر منتظره ای نبود چراکه هم مقامات اسرائیلی به این امر هشدار داده بودند و از سوی دیگرحدود ده ماه قبل از آغاز جنگ غزه محمود احمدی نژاد در تاریخ ۱۴/۱۲/۱۳۸۶دراین مورد چنین گفته بو د:«اینها خیال نکنند با ماجرا جویی می توانند شکست پارسال(جنگ ۳۳ روزه)را جبران کنند.شما می دانید رژیم صهیونیستی با زور حاکم بود . در کشورهایی هم که سازش کردند و این دور و بر می روید ، می گویند آقا زور دارد ، باید با او کنار بیاییم. سال گذشته این فلسفه و افسانه ی شکست ناپذیری شکسته شد.آنها می خواهند این را جبران کنند.مقدمه اش حمله به غزه است. اصلش جای دیگر است، ما می دانیم ، خودشان هم می دانند . بدانند هم این مقدمه و هم اصل طراحی شان باشکست مواجه خواهد شد و این دفعه از ریشه کنده خواهند شد.»[۲۰۷]
این سخنان احمدی نژاد حاکی از رصد و اشراف کامل ایران در مورد اوضاع منطقه می باشد و هشدار ایران نسبت به حمله به نوار غزه و ترسیم آینده ی این اقدام نشانگر این موضوع است که جمهوری اسلامی ایران به آینده ی گروه حماس به شدت حساس است ولی رژیم صهیونیستی به این امر توجه نمی کند و با توجه به روابط عمیق بین اسراییل وآمریکا، که ایهود اولمرت بیان کرده بود که حتی در کوچکترین مسایل با هم هماهنگ هستند،اسرائیل با هماهنگی آمریکا به نوار غزه حمله کرد .
الف ) مهمترین اتفاقات در طی جنگ ۲۲ روزه :
در روز اول هجوم اسرائیل به نوار غزه در طی چند دقیقه ۶۰ جت جنگنده اف ۱۶ اسرائیلی ۵۰ نقطه در غزه را بمباران کردند که طی آن ۲۰۰ فلسطینی کشته و نزدیک به هزار نفر زخمی شدند و این حملات ادامه پیدا کرد تا این که پس از یک هفته در شامگاه روز ۱۴ دی ، ۲۰۰۰۰ نیروی نظامی در پناه تانک های پیشرفته ی میرکاوا و با پشتیبانی خط آتش بمب افکن ها به سمت غزه یورش بردند. این نیروها از پنج محور به سمت عرض کوتاه بین ۶-۱۱ کیلومتر هجوم بردند.
اسرائیل تلاش داشت تا از هفت محور مناطق مسکونی را تهدید و بر آن مسلط شود. این هفت محور شامل دو محور از کنار دریا مشرف به شهر غزه و منطقه ی میانی نتاریا ، دو محور بیت حانون و بیت لاهیا در سمت شمال ، و یک محور در حی الشجاعیه مشرف به شمال غربی شهر غزه محور بیت لاحیا و محور خان یونس بوده اما در طول هفت روز عملیات زمینی تنها توانست یک روستای کوچک را به تصرف خود در آورد.
از سوی دیگر رزمنده های حماس نیز با شلیک موشک به شهرک بئر السبع در عمق خاک فلسطین اشغالی مقابله به مثل کردند.در طی این جنگ چندین نیروی اسرائیلی کشته شدند و چندین تانک آنها منهدم شد اما موضوع بسیار قابل توجه در این جنگ ، هماهنگی کشور های عربی با رژیم صهیونیستی بود و در این میان از همه مهمتر هماهنگی مصر به ریاست حسنی مبارک با اسرائیل بود. حسنی مبارک در هماهنگی کامل با رژیم صهیونیستی ضمن بستن مرز رفح اجازه ی عبور هیچ کمکی را برای مردم غزه نمی داد حتی از پذیرفتن مجروحان جنگی نیز سر باز می زد. دراین جنگ اسراییل با بی توجه به تمام کنوانسیون های بین المللی ر برابر چشم دوربین های تلویزیونی از بمب های فسفری علیه مردم غزه استفاده کرد.افکار عمومی درسطح منطقه ای وبین المللی به شدت این امر را محکوم کردند.
طی جنگ ۲۲ روزه جمهوری اسلامی ایران بسیار در عرصه ی دیپلماتیک فعال بود در همین زمینه با توجه رایزنی های جمهوری اسلامی ایران رئیس جمهور ونزوئلا سفیر اسرائیل را از این کشور اخراج کرد و پس از آن دبیر کل حزب الله از این اقدام هوگو چاوز قدردانی کرد و سران کشور های عربی را توصیه کرد که از مردم مظلوم فلسطین حمایت کنند و در پی آن و چند روز بعد قطر و موریتانی نیز با رژیم صهیونیستی ارتباط خود را قطع کردند. در این بین جمهوری اسلامی ایران در راستای کمک به جنگ زدگان یک کشتی حامل کمک های انسان دوستانه به سواحل غزه ارسال کرد که مصر و رژیم صهیونیستی اجازه ندادند این کمک به مردم فلسطین برسد.در پی ادامه ی کشتار مردم غزه و همچنین ادامه ی محاصره محکومیت های بین المللی بیش از پیش بر ضد اسرائیل زیاد شد.مردم کشورهای اسلامی و مخصوصاً مردم و جوانان مصری شاهد بودند که زنان و کودکان مسلمان در همسایگی شان مورد کشتار قرار می گیرند اما سران کشور های عربی نه تنها اقدامی در جهت کمک به آنها نمی کنند بلکه در هماهنگی با رژیم صهیونیستی و با بستن مرز رفح مانع رسیدن کمک ها ی انسان دوستانه از جمله کمک های ایران به مردم فلسطین می شوند که همین امر باعث شد که ملتهای منطقه بیش از گذشته از حاکمان خود و رژیم صهیونیستی متنفر شوند. از سوی دیگر با اقدام رژیم صهیونیستی در استفاده از بمب های فسفری علیه مردم بی دفاع فلسطین و پخش صحنه های این بمباران از رسانه های دنیا ،باعث شد که این وضع بوجود آید که اکثر افراد کشورهای مختلف حتی در کشور های غیر مسلمان به این موضوع واکنش نشان دهند و آن را اوج وحشی گری و نقض حقوق بشر توسط صهیونیست ها بدانند.
جمهوری اسلامی ایران در راستای محکومیت منطقه ای و بین المللی رژیم صهیونیستی در طی جنگ غزه فعالیت های بسیاری از خود نشان داد و سرانجام توانست علی رغم مخالفت کشورهایی چون مصر و عربستان اجلاس دوحه را برگزار نماید . در این اجلاس ۱۳ کشور عربی قطر ،سوریه ، سودان ،الجزایر، کومور، لبنان ، موریتانی در سطح سران و کشورهای عراق، لیبی ، عمان ،مغرب،جیبوتی و سومالی در سطح پایین تر به همراه ۴ کشور اسلامی ایران و سنگال در سطح رئیس جمهور ترکیه معاون نخست وزیر واندونزی فرستاده ی رئیس جمهور به همراه رهبران گروه های مقاومت فلسطینی مستقر در دمشق و در رأس آنها خالد مشعل ،رئیس دفتر سیاسی حماس ، رمضان عبدالله دبیر کل جنبش جهاد اسلامی و احمد جبریل دبیر کل جبهه خلق برای آزادی فلسطین و نماینده ای از سوی ونزوئلا شرکت نمودند.
این اجلاس مصوباتی داشت که مهمترین آنها عبارت است از :((

 

    1. محکومیت شدید تجاوز وحشیانه ی اسرائیل به غزه

 

    1. درخواست توقف فوری تجاوز به غزه و عقب نشینی فوری و بدون قید وشرط نیروهای اشغالگر از غزه

 

    1. اسرائیل مسئول نسل کشی و جنایات بشری است و باید غرامت آن را بپردازد.این امر از طریق محاکم قضایی بین المللی و ملی پیگیری می شود.

 

    1. تأکید بر تعلیق ابتکار صلح عربی

 

    1. تاکید بر ضرورت رفع محاصره ی غزه از جمله تردد اشخاص و اموال و بازگشایی گذرگاه ها و فرودگاه و بندر غزه

 

    1. دعوت از تمامی کشورها برای اهداف کمک های انسان دوستانه به غزه

 

    1. دعوت از کشور های عربی و کشورهای صلح دوست برای راه اندازی خط دریایی برای ارسال کمک های انسان دوستانه

 

    1. ایجاد صندوق بازسازی غزه

 

    1. دعوت از گروه های فلسطینی برای توافق و تحقق منافع ملی فلسطین

 

    1. دعوت از کشورهای عربی برای تعلیق روابط با اسرائیل و توقف تمامی اقدامات در این زمینه از جمله روابط سیاسی و اقتصادی

 

    1. قدر دانی از تمامی کشورهایی که مواضع مثبتی در حمایت از غزه در برابر تجاوز و مسئله ی فلسطین اتخاذ کرده اند که قطر و موریتانی اعلام کردند روابط خود را با اسرائیل قطع کرده اند و همچنین نخست وزیر قطر اعلام کرد دفتر تجاری اسرائیل در دوحه را بسته ، روابط اقتصادی با اسرائیل قطع شده و قطع روابط اقدامی بدون بازگشت است.))۱[۲۰۸]

 

با توجه به چنین اوضاعی کابینه ی رژیم صهیونیستی پس از ۲۲ روز جنگ به طور یک جانبه اعلام آتش بس کرد. رژیم صهیونیستی اهدف خود را از جنگ توقف راکت پرانی از سوی حماس و همچنین آزادی سرباز اسیر خود « گیلعاد شالیت » اعلام کرده بود اما پس از ۲۲ روز تلاش به هیچکدام از این اهداف نرسید و درست در هنگامی ایهود اولمرت در طی سخنانی آتش بس یک جانبه را اعلام می کرد همزمان با سخنان وی گروه های مقاومت مبادرت به شلیک چندین موشک به شهرک های صهیونیست نشین کردند تا شکست اهداف اسرائیل را به همه ی جهانیان اعلا م کنند .
شایان ذکر است که می توان دلایل مهمتری را برای حمله ی اسرائیل به نوار غزه می توان برشمرد که عبارتند از :

 

    1. جبران شکست جنگ ۳۳ روزه (احیای بازدارندگی اسرائیل)

 

    1. تأثیر گذاری بر افکارعمومی در جامعه ی اسرائیل و ایجاد امید به آینده در بین آنها

 

    1. تقویت جایگاه محمود عباس و تلاش برای تقویت جبهه ی سازش با اسرائیل در بین کشورهای عربی

 

    1. نابودی کامل جنبش حماس به عنوان بازوی اجرایی و اهرم فشار جمهوری اسلامی ایران در فلسطین

 

    1. تحقق اهداف خاور میانه ای ایالات متحده ی آمریکا

 

از این موارد می توان به عنوان سیاست های منطقه ای اسرائیل ناشی از تحولات اخیر منطقه نیز نام برد. لازم به یادآوری است که سیاست های منطقه ای اسرائیل چه قبل و چه بعد از دولت نهم امری ثابت بوده و در سطح استراتژیکی معمولاً تغییر ناپذیر است اما در سطح تاکتیکی متفاوت می شود . که سیاست های تهاجمی دولت نهم باعث شد که در عرصه ی تاکتیکی با توجه به رادیکال شدن فضای منطقه ای ، رژیم صهیونیستی دست به اقداماتی چون جنگ ۳۳ روزه و جنگ ۲۲ روزه بزند که نتیجه ای جز تضعیف این رژیم و انزوای بیشتر در عرصه ی منطقه و در بین ملت ها برایش در بر نداشت .
ب ) تبعات جنگ ۲۲ روزه :
همان گونه که بیان شد تشکیل اجلاس دوحه با تلاش دولت نهم و محکومیت شدید تجاوز وحشیانه اسرائیل به غزه، تاکید بر تعلیق ابتکار صلح عربی و حمایت کشورهای مختلف از جمله ترکیه از گروه های مقاومت باعث شد که موضع اسرائیل در منطقه بسیار تضعیف شود. از سوی دیگر در تاریخ سوم آوریل ۲۰۰۹ رئیس شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد هیئت حقیقت یابی را برای بررسی جنگ غزه تشکیل داد و از آنها خواست به تمام موارد نقض حقوق بشر بین المللی و بشر دوستانه که در حین عملیات های نظامی در غزه در طی ۲۷ دسامبر ۲۰۰۸ تا ۱۸ ژانویه ۲۰۰۹ همچنین دوره ی قبل و بعد از این جنگ روی داده رسیدگی نمایند.
رئیس شورای حقوق بشر قاضی ریچارد گلدستون ، قاضی سابق دادگاه قانون اساسی آفریقا ی جنوبی و دادستان سابق دیوان کیفر بین المللی برای یوگسلاوی سابق و رواندا را به عنوان رئیس این گروه حقیقت یاب منصوب کرد.
سه عنصر منصوب دیگر این گروه عبارت بودند از پرفسور کریستین چنیکین استاد حقوق بین المللی در مدرسه ی علوم سیاسی و اقتصاد لندن و عضو بلند پایه هیات حقیقت یاب بیت حانون و خانم هیناجیلانی وکیل دیوان عالی پاکستان و و نماینده ی ویژه ی دبیر کل سابق ملل متحد در زمینه ی پیگیری وضعیت مدافعان حقوق بشر و همچنین عضو کمیسیون بین المللی تحقیق در امور دارفور ،سرانجام این گروه گزارش ۵۷۴ صفحه ای در مورد جنگ غزه منتشر کرد که بر اساس این گزارش شواهد آشکاری از نقض حقوق بشر دوستانه بین المللی و حقوق بشر بین المللی همچنین وقوع جنایت جنگی و احتمال جنایت علیه بشریت توسط اسرائیل در طی جنگ وجود دارد .
و بالاخره علی رغم تلاش گسترده اسرائیل و آمریکا برای عدم ارسال این گزارش به مجمع عمومی سازمان ملل، این مجمع گزارش گلدستون را تصویب کرد .اما بنظر می رسد مهمترین پیامد جنگ ۲۲روزه را بتوان از مصوبات اجلاس دوحه استخراج کرد و این نکته را باید یاد آور شد که نقش دولت نهم در شکل دهی به اجلاس بسیار اساسی بوده و ایران توانسته بود تمامی اهداف خود را در این باره به تأیید برساند.
۱- اول از همه باید گفت که جنگ ۲۲ روزه باعث تنفر شدید افکار عمومی ملتهای مسلمان منطقه و حتی ملتهای جهان از اسرائیل و آمریکا شد

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:58:00 ب.ظ ]