بـه داروخـانه کـردم هـردو آغـاز چگـونـه زود رسـتـم زیـن و آن بـاز… مـقـامـات طیور مـا چـنـانست که مـرغ عـشـق را مـعـراج جـانست چو خسرونامه را طرازی عجیب است ز طـرز او کـه و مـه بـا نصیب است غیر از آنچه در قول دولتشاه و ابیات عطار دیدهایم، آثار متعدد دیگری را نیز بدو نسبت دادهاند و به قول هدایت در ریاض العارفین «میگویند کتاب شیخ یکصد و چهارده جلد است، و این عدد حقاً اغراق انگیز به نظر میرسد.» ( صفا تاریخ ادبیات، ۱۳۷۴: ۳۲۳). عطار خود در مقدمهی مختارنامه( مجموعه ی رباعیات خود) که آن را در آخرین مراحل عمر خویش تدوین کردهاست، از این آثار خود نام میبرد : «چون سلطنت خسرونامه در عالم ظاهر گشت و اسرارنامه منتشر شد و زبان مرغان طیورنامه، ناطقهی ارواح به محل کشف رسید و سوز معصیت نامه از حد و غایت درگذشت و دیوان دیوان ساختن تمام داشته آمد و جواهرنامه و شرح القاب – که هردو منظوم بودند – از سر سودا نامنظوم ماند که فرق و غسلی بدان راه یافت… » ( مختارنامه، ۱۳۸۶: ۷۰) و بار دیگر میگوید: «این دو مثلث از عطار در عالم به یادگار ماند: یکی خسرونامه و اسرارنامه و مقامات طیور و دوم دیوان و مصیبت نامه و مختارنامه … » (همان : ۱۳۸۶: ۷۲ ). پس علاوه بر دیوان و مجموعه رباعیات (= مختارنامه) او دارای چهارمنظومه بوده است که از آنها با عنوان اسرارنامه و مقامات طیور (= منطق الطیر) و خسرونامه(= الهی نامه) و مصیبت نامه یاد می کند. ما در جای دیگری، سالها قبل به تفصیل ثابت کردهایم که نام اصلی الهینامهی عطار خسرونامه بوده است.» (، شفیعی کدکنی ، ۱۳۷۸ : ۳۷). در کنار این چهار منظومه و دیوان و مختارنامه باید از کتاب شگرف تذکره الاولیاء او نیز یاد کنیم، کتابی که در ادبیات منثور عرفانی نه در فارسی و نه در عربی بر آن مانندی است.»(همان،۱۳۷۸ : ۴۲) ۲-۳ منطق الطیر «مهمترین و مشهورترین مثنوی عطار، منطقالطیر است، منظومه ای رمزی بالغ بر ۴۶۰۰ بیت. این اثر هم از جهت شیوه تلفبق داستان اهمیت خاص دارد و هم از لحاظ نتیجهای که از آن گرفته می شود. این منظومهی عالی کم نظیر که حاکی از قدرت ابتکار و تخیل شاعر در به کاربردن رمزهای عرفانی و بیان مراتب سیر و سلوک و تعلیم سالکان است. از جمله شاهکارهای زبان فارسی است. نیروی شاعر در تخیلات گوناگون، قدرت وی در بیان مطالب مختلف و تمثیلات و تحقیقات و مهارت وی در استنتاج از بحثها، لطف و شوق و ذوق مبهوت کننده او در تمام موارد و در تمام مراحل، خواننده را به حیرت میافکند.»(صفا، ۱۳۷۴ : ۳۲۴). عطار در این داستان، چگونگی سفر پر رنج عارف سالک را در شاهراه وصول به حق توضیح میدهد و میگوید: «پرندگان انجمن کردند تا پادشاهی برای خود برگزینند، اما هدهد فرزانه گفت که ایشان خود را سلطانی است که آن سیمرغ باشد و طالبان و جویندگان پادشاه باید در راه طلب مقصود جد و جهد نمایند تا بر مشکلات پیروز شوند. سالکان این طریق بایستی از هفت وادی، یعنی هفت درهی پرخطر گذر کنند تا به مطلوب برسند. پرندگان با وجود همه مشکلات راه ، سفر اختیار کردند و برای وصول به سر منزل سیمرغ که در قاف حقیقت مسکن داشت، هدهد را که سالها درک محضر سلیمان کردهبود، به راهنمایی خود برگزیدند، اما چون هدهد باز به شرح دشواریها و سختیهای راه پرداخت بیشتر پرندگان هریک به عذر بهانهای ترک سفر کردند.» عطار وادیهایی را که میبایست مرغان سالک از آن بگذرند، در این چند بیت خلاصه کرده است: هـست وادی طـلـب آغـاز کـار وادی عشق است از پس بی کنار بر سوم وادی ست آن از معرفت هست چارم وادی استغنا صفت هـست پـنـجم وادی توحید پاک پس ششم وادی حیرت صعبناک هفتمین وادی فقر است و فـنا بـعـد آن، راه و روش نبود تو را دستههای بسیار از مرغان که طالب سیمرغ حقیقت بودند، جان و تن سوخته و کوفته در طی طریق بازماندند یا به هلاکت رسیدند. فقط سی مرغ جان به سلامت بردند و به کعبهی مقصود رسیدند و به قصر پادشاه درآمدند و رخصت حضور به درگاه وی یافتند. پس از آنکه پاک و منزه شدند، خورشید سرمدی بر ایشان تافت و در برابر آینهی حقنما قرار گرفتند، بیش از عکس سی مرغ در آن نیافتند و آنگاه دریافتند که به حقیقت سیمرغ با ایشان یکی ست و در میان ایشان جدایی نیست. آنگاه سیمرغ به ایشان گفت: بی زبان آمد از آن حضرت خطاب که آینه است این حضرت چون آفتاب هـرکـه آمـد خـویشتن بیند در او تن و جان هم جان و تن بیند در او چـون شـما سـی مـرغ ایـنجا آمدید سـی در ایـن آیـینـه پـیـدا آمـدیـد گـر چـهـل پـنـجاه مـرغ آیـنـد باز پـردهیی از خـویشـتـن بـگشایند باز گـرچـه بـسیاری به سر گردیدهاند خویش می بیند و خود را دیدهاند این همـه وادی که وا پـس کرده اند وین همه مردی که هرکس کرده اند مـحو ما گـردیـد در صـد عز و ناز تا به مـا در خـویـشـتـن یابند باز این منظومه را راهنما و دستورالعملی برای طی کردن راه پر نشیب و فراز طریقت دانسته است. در این اثر، هر یک از پرندگان نمودار یکی از افراد جامعه انسانهاست که در بندی که خود ساخته، گرفتار و در زندان تن، جان را اسیر کردهاست. عطار تمام بیغولهها، پرتگاهها و ورطههایی که در گذر سالک کمین گرفتهاند، در طی داستان بس دل انگیز پدیدار ساخته و سرابهای فریبنده را بر شمردهاست تا سالک به کویر خود بینی در نیفتد و در درهی هولناک آرزو سرگردان نشود و پاینده دیو هوس نماند.» ( ماهنامه حافظ، :۱۳۸۴: ۲۶). منطقالطیر در واقع یک نوع حماسهی عرفانی است، شامل مخاطره و مهالک روح سالک که به رسم متداول قدما از آن به «طیر» تعبیر شدهاست. این مهالک و مخاطره در طی مراحل هفتگانهی سلوک که شبیه به هفت خوان، رستم و اسفندیار است منتهی این هفت خوان روحانی فقط گذرگاه یک قهرمان بیهمانند نیست، بلکه روحهای مختلف که به تقریب مناسبات اخلاقی به صورت موسیجه، طوطی، کبک، باز، عندلیب، طاووس، تذرو، قمری، فاخته، چرخ و مرغ زرین در آمدهاند همه این هفتخوان را در پیش دارند و بدین گونه منطقالطیر حماسهی مرغان روح، حماسهی ارواح خداجوی و حماسه طالبان معرفت است که مصائب و بلایای آنها در طی این سفر روحانی خویش از آنچه برای جویندگان جاه، جویندگان زر و زور، جویندگان نام و آوازه پیش می آید، کمتر نیست.» (زرین کوب ، ۱۳۸۳ : ۱۶۴). ۲-۴ پیشینهی «زبان مرغان» «این هفت وادی یا هفت خوان روحانی در ادب صوفیه سابقه دارد و فقط در ترتیب و تعداد آنها هریک از مشایخ، بیش و کم نظرات مختلف داشته اند. در داستان عطار غایب سیر و سفر، پادشاه مرغان یعنی سیمرغ است که مقام مقدس الهی دارد. سیمرغ یک مرغ افسانه یی که در اوستا و داستانهای خداینامه و حتی در اساطیر مانایی نیز آمدهاست و عطار نام او را به کمک یک «بازی لفظی» با لفظ «سیمرغ» که جمع تعداد مرغان زائر است. یکی کرده تا با این بازی آنچه را که صوفیان در بیان اتحاد و وحدت داند، به زبان قصه تعبیر کند.». (ماهنامه حافظ،۱۳۸۴ : ۲۶). داستان سلیمان و افسانه های مرتبط با زندگی او و اشاره ای که در قرآن کریم به «منطقالطیر» شدهاست . [۱] همواره زمینهای برای تأمل در زبان مرغان بوده است. جستجوی زبان مرغان و رمز گفتار هر یک از ایشان در ادب فارسی قبل از عطار پیشهای دارد که به حدود دو قرن قبل از او میرسد. یکی از کهنترین مثنویهایی که در آن به مسأله زبان مرغان و کشف رمز آوازهای ایشان پرداخته شدهاست کتاب الفصول عبدالوهاب بن محمد است که از علمای کرامی خراسان در نیمه ی دوم قرن چهارم – و شاید سالهای هم آغاز قرن پنجم – بوده است. در فصلی که عبدالوهاب بن محمد در ذیل آیهی «و تفقه الطیر» ( ۲۷ / ۲۰) پرداخته است، روایتی از آواز پرندگان و تسبیح هر کدام آوردهاست که به چند نمونه آن در اینجا اشاره می شود. آنچه در روایات مؤلف الفصول دارای اهمیت است، این است که مسأله تأمل در زبان پرندگان را به نخستین دهههای قرن اول هجری، یعنی به روزگار امام علی بنابیطالب میکشاند و میگوید جمعی از یهود از آن حضرت پرسشهایی کردند و چون پاسخ خویش را دریافتند، اسلام آوردند. از جمله پرسشهای ایشان این بود که فاخته و خروس و تدرجه ( دراج) و کبوتر چه میگویند و حضرت میفرمودند، فاخته میگوید: «سبحان من یری و لایری و هم بالمنظر الاعلی، اللهم العن من ترک الصلوه متعمدا» و خروس میگوید: «سبحان من لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفوا احدا. اللهم العن قاطع رحمه.» و دراج میگوید : «سبحان من یطعم و لا یطعم اللهم العم شارب الخمر…» (عبدالوهاب:۶۱۰،:۶۰ ). اگر مراجعهی یهودی به امام و پرسش ایشان در این باره، صحت داشته باشد، نشانهی آن است که پیشینهی اندیشیدن در باب زبان مرغان یک اندیشهی بسیار کهن وابسته بر دورانهای قبل از اسلام است و در میان عبرانیان امری رایج بوده است، شاید از همان عصر سلیمان و افسانه های پیرامون زندگی او باشد.» (شفیعی ،۱۳۸۴ : ۱۰۴). فصل سوم (مباحث نظری) ۳-۱-درباره ی فرمالیست جنبش فرمالیسم روس که در سال ۱۹۱۴ م، نخستین نشانه هایش آشکار شد. در آخرین سالهای دهه ۱۹۲۰ وقتی فضای سیاسی اتحاد شوروی، روشی سرکوبگرانه در پیش گرفت، به پراگ راه یافت و سرانجام پس از جنگ جهانی دوم به فرانسه رسید و در آنجا در دهه ی ۱۹۶۰ به شکوفایی کامل دست یافت.»(برتنس، ۱۳۸۲: ۴۷). مکتب فرمالیسم از دو انجمن زاده شد، نخستین آنها حلقهی زبان شناسی مسکو(۱۹۲۰-۱۹۱۵ م ) است که بنیانگذارش رومن یاکوبسن است و دیگری انجمن پژوهشهای زبان ادبی یا اوپویاز [۲] است که در سال ۱۹۱۷ در پتروگراد با همکاری یاکوبسن، ویکتور شکلوفسکی و بوریس آیخن باوم تشکیل شد.»(اخلاقی،۱۳۷۶ :۲۳). معمولاً نخستین سند فرمالیسم روسی را رساله ویکتور شکلوفسکی با عنوان «رستاخیز واژه» میدانند که در سال ۱۹۱۴ منتشر شد. شکلوفسکی بحث از مهمترین قواعد نظری فرمالیسم را آغاز کرد و همراه با یاکوبسن سرشناسترین سخنگوی فرمالیستها محسوب می شود. در فاصلهی سالهای ۱۹۱۶ تا ۱۹۲۱ فرمالیستها با لحن تند و جدلی میکوشیدند تمایز و فاصلهی خود را با دیگر مکتبهای ادبی نمایش دهند و تا سال ۱۹۲۸ دامنه کارشان را گسترش دادند. رهبران کمونیست از سال ۱۹۲۴ آشکارا حمله به فرمالیستها را آغاز کردند و در سال ۱۹۲۸ فرمالیسم رسماً مردود اعلام شد. عامل اصلی که به حیات فرمالیسم روسی پایان داد استبداد حاکم بود که چیزی جز برداشت عامیانه و مبتذل خود از مارکسیسم را نمی پذیرفت و تحمل نمیکرد.»(احمدی، ۱۳۷۰: ۳۹-۴۱). بعد از این کانون مطالعه فرمالیستی ادبیات به چکسلواکی منتقل شد و در انجمنی به نام «انجمن زبان شناسی پراگ» تداوم یافت. «یاکوبسن در فاصلهی سال های ۱۹۲۰تا۱۹۳۹ در آنجا زندگی میکرد. یکی از فعالترین اعضای حلقه زبان شناسی پراگ بود.»(تودوروف،۱۳۸۵: ۲۴۳) او «سپس به ایالات متحده رفت و در دهه بعد از معدود اندیشه گرانی بود که به سنت فرمالیسم وفادار ماند.»(احمدی، ۱۳۷۰: ۱۴۱). نویسندگان انجمن زبانشناسی پراگ علاوه بر زبانشناسی در زمینه نظریه ادبی نیز نکتههای مهمی را مطرح کردند و آثار آنان پلی میان فرمالیسم روسی و ساختارگرایی جدید محسوب می شود. آموزه فرمالیسم منشأ زبانشناسی ساختارگرا و یا دست کم منشأ جریان حلقهی زبانشناسی پراگ است. امروزه ساختارگرایی به لحاظ نتایج روش شناختی خود بر حوزه های متعددی تأثیر گذاشته است از این رو عقاید فرمالیستها در اندیشهی علمی امروز حضور دارد.»(تودوروف، ۱۳۸۵: ۱۶). بوریس آیخن باوم در مقاله نظریه روش فرمال یک جمعبندی از کار فرمالیستها طی سال های۱۹۱۶ تا ۱۹۲۶ ارائه میدهد و مهمترین دستاوردهای این دوره را ذکر می کند. او در این مقاله فشردهای از دیدگاه های فرمالیستها را درباره کار خودشان عرضه میدارد: «ما هیچ آموزه یا هیچ نظام حاضر و آمادهای نداشتیم و هنوز هم نداریم. در کار علمی ما، نظریه صرفاً ارزش یک فرضیه دارد که به مددش امور واقع را تعیین میکنیم و میفهمیم. ما خصوصیات نظاممندی را کشف میکنیم که در واقع به کمک این امور مادهای برای مطالعه گردند.»(ایخن باوم به نقل از تودوروف، ۱۳۸۵: ۴۲). فرمالیسم کاربرد زبانشناسی در مطالعه ادبیات بود و به دلیل آنکه زبانشناسی مورد بحث، نوعی زبانشناسی صوری بود که بیشتر با ساختارهای زبانی سر و کار دشت تا گفتار متداول، فرمالیستها ترجیح میدادند به جای تحلیل محتوا- حوزهای که همواره خطر ورود به قلمرو روانشناسی و جامعه شناسی را دربردارد به بررسی فرم یا صورت بپردازند. آنها فرم را بیان محتوا به شمار نمیآوردند و به عکس این رابطه معتقد بودند. همین پافشاری خلاف قاعده بود که موجب شد مخالفان بر آنها نام «فرمالیست» بگذارند. گرچه آنها انکار نمیکردند که هنر با واقعیت اجتماعی رابطه دارد؛ اما مصرانه ادعا میکردند که پرداختن به این رابطه در چارچوب کار منتقدان نیست.»(ایگلتون، ۱۳۸۶: ۶). به هر حال عنوان فرمالیسم را ابتدا ناقدان و مخالفان این جنبش همچون برچسبی به آن زدند و گونه ای معنای تحقیرآمیز در آن بود که خبر از توجه افراطی این نویسندگان به شکل میداد. اما به تدریج این عنوان از سوی هواداران جنبش پذیرفته شد. و به کار رفت و امروز، روشنگر توجه آنان به معنای ویژهای از شکل اثر هنری است که به معنای ساختار نزدیک است.»(احمدی، ۱۳۷۰: ۱۴۲). صورت گرایان اساساً به صورت(شکل) در ادبیات توجه داشتند، تأکید بر جنبه های صوری به این معنا نیست که آنها رسالتی اخلاقی یا اجتماعی برای ادبیات متصور نمیشدند، ویکتور شکلوفسکی گفتهاست که ادبیات می تواند کاری کند که ما دنیا را دوباره ببینیم و آنچه را که به دلیل تکرار آشنا و عادی شدهاست دوباره غریب بنماید. نتیجه این فرایند آشنایی زدایی آن است که به ما امکان میدهد، جهان را دوباره با همه شکوهش یا بسته به مورد، با همه زشتیهایش ببینیم.»(برتنس، ۱۳۸۲: ۴۹). فرمالیستها، ابتدا اثر ادبی را مجموعه ای کم و بیش و دلخواستهای از «تمهیدات» میدانستند و فقط بعدها بود که این تمهیدات را به مثابه اجزای مرتبط با یکدیگر و دارای «نقش هایی» در درون کل نظام متن تلقی کردند. این تمهیدات عبارتند از : صدا، صور خیال، آهنگ، نحو، وزن، قافیه و فنون داستان نویسی و در واقع کل عناصر ادبی صوری : فصل مشترک همه این عناصر تأثیر«غریبه کننده» و یا «آشنازدایی زداینده»ی آنها بود. آنچه مشخصهی زبان ادبی بود و آن را از زبان معمول زیر فشار تمهیدات تقویت، فشرده، تحریف، موجز، گزیده و واژگون میشد در گفتار روزمره دریافتهای ما از واقعیت و پاسخ به آن بیروح و ملال آور و یا به قول فرمالیستها خودکار می شود.»(ایگلتون ، ۱۳۸۶: ۶-۷). در نهایت صورت گرایان به این نتیجه رسیدند که امکان آشنایی زادیی از ادراک، کیفتی نیست که ذاتاً در برخی صناعات وجود داشته باشد، بلکه وابسته به نقش یا کارکرد آن صنعت بخصوص در درون یک اثر ادبی بخصوص است. این نقش ممکن است در متون مختلف متفاوت باشد. این شیوه تفکر به رویکردی انجامید که اثر ادبی را یک نظام میدانست که محیط متنی را تثبیت می کند که پیوسته به کمک ترفندهای آشناییزدا نو میشوند.»(همان:۶۰- ۶۱). بنابراین فرمالیستها، زبان ادبی را مجموعه انحرافاتی از هنجار یا نوعی طغیان زبانی میدانستند، به عبارت دیگر، ادبیات نوع خاصی از زبان است که با زبان متداولی که به کار میبریم در تقابل قرار میگیرد.»(ایگلتون،۱۳۸۶: ۸). در هنر داستان نویسی، آشنایی زدایی از راه بیان شخصیتها، کاربرد زبان و «گزینش طرح» ممکن می شود. نویسنده با گزینش لحظاتی از رخدادهای داستان و ترکیب آنها در طرح همه چیز را شگفت آور می کند.»(احمدی، ۱۳۷۰: ۴۹). تمایز میان داستان و طرح یکی از دستاوردهای مهم فرمالیستها در گسترهی نظریه ادبی است. ۳-۲- اشارهای کوتاه به ساختارگرایی پیشینهی ساختارگرایی به عنوان نظریهای درباره شکل و ساختار به نیمهی دوم سدهی نوزدهم میلادی باز میگردد و ریشه در افکار زبانشناس سوئیسی، فردینان دوسوسور دارد. آراء و اندیشهی سوسور به ویژه تمایز میان زبان و گفتار، موجب تحول زبانشناسی ساختاری شد. اما به همین حوزه محدود نماند و به علوم انسانی و علوم اجتماعی راه یافت. ساختارگرایی تلاشی برای به کار بستن نظریه زبانی سوسور در زمینه ی موضوعات گوناگون است. یا به تعریف دیگر «باز اندیشی درباره ی همه ی چیزها از دیدگاه زبانشناسی»( ایگلتون،۱۳۸۶: ۱۳۴). دستاوردهای ساختارگرایی در زمینه سخن هنری به دو بخش تقسیم می شود: اول آثار گروهی از پژوهشگران روسی که به نام «فرمالیستهای روس» شناخته شده اند. دوم مباحثی که بیشتر در فرانسه از آغاز نیمهی دوم قرن بیستم به گونه ای منظم و دقیق ارائه شده و به روشنی تازه در بررسی متون دست یافت که رولان بارت آن را بررسی ساختار متن نامیدهاست.»(احمدی، ۱۳۷۰: ۱۸۰). «ساختار یعنی در هر نظام، همه اجزا به هم ربط دارد، به نحوی که کارکرد هر جزء، وابسته به کل نظام است. هیچ جزئی در یک نظام نمیتواند بیرون از کار اجزاء، چنان که هست، باشد. به همین جهت، کل نظام بدون درک کارکرد اجزاء قابل درک نیست. پس ساختگرایی[۳] را میتوان یک شیوه درک و توضیح دانست». (گلدمن، ۱۳۹۱: ۹). «امروزه کمتر نقدی را میتوان سراغ گرفت که از کارکردهای ساختاری بیبهره باشد. بررسی ساختاری روایت و داستان، پیشرفت و کارآیی بسیاری داشته است. ریشه ساختارگرایی به فرمالیسم و مکتب پراگ و نئوفرمالیسم و فتوریسم میرسد.»( شمیسا،۱۳۷۸: ۱۷۷ ). پیشینهی پژوهشهای ساختاری با ریشهای عمیق به نظریات صورتگرایی[۴]- سال های ۱۹۱۵ تا ۱۹۶۰ م. میلادی باز میگردد. (نیوا، ۱۳۷۳: ۱۷۷). در چند دهه گذشته، هیچ گرایش نظری به اندازه نظریه - اصالت ساخت یا ساختگرایی، در علوم انسانی و علوم اجتماعی تاثیر نداشته است. (پراپ، ۱۳۶۸ :۷). پیشرفتهای نقد ادبی معاصر منجر به تولّد مکتب ساختارگرایی با الهام از نظریه زبان شناسانهی فردینان دو سوسور[۵] گردید و بعد از آن، پساساختارگرایان با تکیه بر ساخت شکنی جریان انتقادها به ساختارگرایان مبانی اندیشه و روش کار خودشان شکل دادند. (احمدی، ۱۳۸۴ :۵۲). البته نباید تلاش های رولان بارت[۶] فرانسوی از رهبران این جنبش ادبی را در تحلیل ساختاری روایت نادیده گرفت، چرا که به پساساخت گرایی اهمیتی ویژه بخشیدهاست. «نقد ساختاری را میتوان متشکل از سه هدف دانست: استخراج اجزاء ساختار اثر، برقرار ساختن ارتباط موجود بین این اجزاء و نشان دادن دلالتی که در کلیت ساختار اثر مشاهده می شود.» (گلدمن، ۱۳۹۱: ۱۰).
۲۴۴٫۴۳۵-j87.06۰٫۰۳۴۱-j0.02625 یافته های نشون داده شده در جدول ۴-۸ نشون دهنده تخمین درستی از مقدار امپدانس خازن سری با درصد خطای قابل قبول و کارکرد مناسب رلهه. جدول ۴‑۸: مقادیر تخمین زده شده از اطلاعات PMU واسه جبرانسازی ۷۰ درصد و زاویهی توان ۱۰ درجه مقدار خازن تخمینزده شده مقدار امپدانس بین دو باس M و N مقدار خطای تخمین درصد جبرانسازی نوع خطا کارکرد رله در ناحیهی حفاظتی۲ کارکرد رله در ناحیهی حفاظتی۳ -j88.723 ۱۰٫۴۱+j38.277 ۰٫۲% خطای A-G درست درست خطای دوفاز با زمین BC-G درست درست خطای سه فاز بازمین ABC-G درست درست مشخصهی کارکرد رله بدون جبرانسازی در ناحیههای حفاظتی ۲ و ۳ در شکلهای ۴-۲ و ۴-۵ نشون داده شد. حال تاثیر خازن سری با ظرفیت ۷۰ درصد جبرانسازی خط انتقال روی تنظیمات ناحیهی حفاظتی ۲ و ۳ رله مورد بررسی قرار میگیرد. تاثیر خازن سری بر ناحیهی حفاظتی ۲ رله: در شکل ۴-۱۲ تاثیر خازن سری روی تنظیمات ناحیهی حفاظتی ۲ رله نشون داده شده. با در نظر گرفتن شکل ۴-۱۲کاملا مشخصه که بعد از ورود خازن سری به شبکه به عنوان جبرانساز سری، امپدانس اندازهگیری به وسیله رله کم شده، در نتیجه تنظیمات مربوط به ناحیهی حفاظتی ۲ باید اصلاح شه تا رله نسبت به خطا کارکرد درستی داشته باشه. با در نظر گرفتن شکل ۴-۱۲ محدودهی کارکرد رله در حالت جبرانسازی نسبت به حالت بدون جبرانساز خیلی کم شده. شکل ۴‑۱۲: تاثیر خازن سری روی تنظیمات رله و مشخصه اصلاح شده ناحیهی حفاظتی ۲ رله در ۷۰درصد جبرانسازی، زاویهی توان ۱۰ درجه بعد مشخصهی اصلاحشده با اعمال خطاهای جور واجور در ناحیهی حفاظتی ۲ آزمایش میشه. در شکل ۴-۱۳ کارکرد رله با مشخصهی اصلاحشده در برابر خطای یدونهفاز با زمین A-G نشون داده شده. شکل ۴‑۱۳: کارکرد رله دیستانس با تنظیمات اصلاح شده ناحیهی حفاظتی ۲ در برابر خطای A-G ، پس از ۷۰% جبرانسازی، زاویهی توان ۱۰ درجه همونطور که در شکل ۴-۱۳ مشاهده میشه، رله کارکرد درستی در برابر خطا داره. بعد درستآزمایی روش پیشنهادی در تخمین سطح جبرانسازی و اصلاح تنظیمات رله واسه ناحیهی حفاظتی ۳ بررسی میشه. تاثیر خازن سری بر ناحیهی حفاظتی ۳ رله:
کمیسیون ماده پنج یا کمیسیون موضوع تبصره ماده پنج، در مقاطعی با دلایل و توجیهاتی، اقدام به واگذاری اختیارات یا بعضی از اختیارات خود به مراجع دیگر نموده است. با بررسی آراء هیأت عمومی دیوان عدالت اداری، آرایی را ملاحظه میکنیم که واگذاری اختیارات از سوی این کمیسیون، عملی غیرقانونی تلقی شده و باطل اعلام گردیده است. ج: شورای اسلامی شهر شورای اسلامی شهر، یکی دیگر از مراجعی است که با عنایت به قوانین مصوب فعلی میتواند با بهره گرفتن از اختیارات قانونی خود، حقوق مالکانه مالکین املاک واقع در شهر را تحت تأثر تصمیمات خود قرار دهد. شورای اسلامی شهر و شهرداری دو نهاد وابسته و پیوسته به یکدیگرند که اعتبار و اقتدار هر یک در واقع اعتبار و اقتدار دیگری است. در ایران، شهردار، توسط شورای شهر برای یک دوره چهارساله انتخاب میشود. با این حال باید دانست که شورای شهر، شورای شهرداری نست و شهر مانند یک شرکت سهامی نیست که شورا، مجمع عمومی این شرکت و شهردار مدیرعامل آن تلقی شود. در قوانین مربوطه، وظایف و اختیاراتی برای شورای اسلامی شهر در نظر گرفته شده است که بعضی از این اختیارات راجع به شهرداری و بعضی از آن مربوط به نهادهای دیگر مدیریت شهری است و لذا نمیتوان شهرداری را زیر مجموعه شورای اسلامی شهر دانست، هرچند که این موضوع قابل انکار نیست که در قانون، برای شورای اسلامی شهر، نظارتهای مختلفی بر امور شهرداری در نظر گرفته شده است. شورای اسلامی شهر، دارای وظایف و اختیاراتی است که در ماده ۷۱ ق.ت.ش آمده است. علاوه بر آن در قوانین و مقررات دیگر نیز، وظایف و اختیاراتی برای این شورا در نظر گرفته شده است. گاه ملاحظه میکنیم که قانونگذار، اختیاراتی در تصویب طرحهای عمومی برای شورای اسلامی شهر قائل شده است و با این وصف، شورای اسلامی شهر میتواند به صورتی ولو غیرمستقیم، یک منبع وضع قاعده و تأثیرگذار در حقوق مالکانه اشخاص باشد. در بند ۳۴ ماده ۷۱ ق.ت.ش، در بیان یکی از وظایف و اختیارات شورای اسلامی شهر، بررسی و تأیید طرحهای هادی و جامع شهرسازی و تفصیلی و حریم و محدوده قانونی شهرها پس از ارائه آن توسط شهرداری میباشد. شورای اسلامی شهر باید پس از بررسی و ارائه نظریات خود در این ارتباط، این طرحها را جهت تصویب نهایی به مراجع ذیربط قانونی، ارسال دارد . علاوه بر آن در بند ۱۱ همین ماده «همکاری با شهرداری جهت تصویب طرح حدود شهر با رعایت طرحهای هادی و جامع شهرسازی پس از تهیه آن توسط شهرداری با تأیید وزارت کشور و وزارت مسکن و شهرسازی» به عنوان یکی از وظایف شورای شهر دانسته شده است. در ماده ۱۵ ق.ن.ع.ش نیز، آمده است: «شهرداریهای مشمول ماده ۲ این قانون مکلفند با راهنمایی وزارت کشور، برنامه عملیات نوسازی و عمران و اصلاحات شهر را برای مدت پنج سال، براساس نقشه جامع شهر و در صورتی که فاقد نقشه جامع باشند براساس احتیاجات ضروری شهر و با رعایت اولویت آنها در حدود منابع مالی مقرر در این قانون و سایر امکانات مالی شهرداری، تنظیم کرده و پس از تصویب انجمن شهر و تأیید وزارت کشور، طرحهای مربوطه را براساس آن اجراء کنند». همانگونه که ملاحظه میشود به شرح مواد فوقالذکر، شورای اسلامی شهر میتواند در تصویب طرحهای عمرانی، دارای نقش و اثر باشد و تبعاً به این طریق، شورای اسلامی شهر میتواند در وضع حقوق مالکانه اشخاص تأثیراتی بگذارد و تغییراتی ایجاد کند. از این رو میگوییم شورای اسلامی شهر نیز یکی از منابع قانونی ایجاد نظم حاکم بر حقوق مالکانه در برابر طرحهای عمومی است و از این حیث ضروری است تا در بررسی این نظم، به آراء و نظریات و مصوبات این شورا نیز توجه گردد. شورای اسلامی شهر علاوه بر اینکه در مرحله تصویب طرح میتواند مؤثر در نظم حاکم بر حقوق مالکانه باشد، در مرحله اجرای طرح نیز دارای وظایف و اختیاراتی است که استفاده از این اختیارات و اعمال آنها، بر این حقوق مؤثر خواهد بود و ما نیز مصوبات این شورا را که در راستای اعمال این اختیارات وضع میشود، جزئی از نظم حاکم بر حقوق مالکانه در برابر طرحهای عمومی شهرداری ارزیابی میکنیم. به طور مثال، طبق تبصره ۱ ماده ۳ ل.ق.ن.خ، چنانچه شهرداری بخواهد با دارندگان حقوق مالکانه واقع در طرح، در خصوص قیمت حقوق آنها توافق کند و این مبلغ از یک میلیون ریال بیشتر باشد، در چنین حالتی باید قیمت مورد توافق شهرداری و دارنده حق و نیز انجام معامله، به تصویب شورای شهر نیز برسد. از طرفی طبق بند ۳ ماده ۷۱ ق.ت.ش، نظارت بر حسن اجرای طرحهای مصوب در امور شهرداری با شورای شهر است. در بند ۲۳ همین ماده نیز، نظارت بر اجرای طرحهای مربوط به ایجاد و توسعه معابر، خیابانها، میادین و فضاهای سبز و تأسیسات عمومی شهر بر طبق مقررات موضوعه با شورای اسلامی شهر است. بنابراین و به شرح موارد فوقالذکر، ملاحظه میشود که شورای شهر در مرحله اجرای طرحهای عمومی نیز میتواند اقدام به تصویب مصوباتی نماید که مؤثر در حقوق مالکانه باشد و با این وصف، این قبیل موضوعات، منبعی از منابع نظم حاکم بر حقوق مالکانه در برابر طرحهای عمومی خواهد بود. ناگفته نماند که طبق اصل یکصد و پنجم ق.ا.ج.ا.ا، تصمیمات شوراها نباید مخالف موازین اسلام و قوانین کشور باشد. چنانچه شورای شهر، اقدام به وضع مصوباتی نماید که خارج از حدود اختیارات این شورا و دخالت در امر قانونگذاری باشد، این مصوبات میتواند توسط مراجع ذیصلاح از جمله هیأتهای حل اختلاف موضوع ماده ۷۹ ق.ت.ش و یا دیوان عدالت اداری ابطال گردد. هیأت عمومی دیوان عدالت اداری در مواردی، تصمیمات شوراهای شهر را به دلیل مخالفت با قوانین کشوری و خروج از حدود اختیارات، باطل اعلام کرده است . گفتار سوم: چگونگی قیمت گذاری املاک و اراضی واقع در طرح های عمرانی یا عمومی بند اول: قیمت توافقی در اغلب قوانین و مقرراتی که دولت و شهرداریها به استناد آن اقدام به تملک و تصرف املاک اشخاص می کنند، از توافق در خصوص تعیین بهای املاک و خسارت وارده به املاک اشخاص سخن به میان آمده است [۷۴]. بنابراین، اولین روش تقویم املاک یا اراضی مورد بحث، توافق میان مالک و دستگاه اجرایی است. به استناد ماده واحده قانون نحوه تقویم ابنیه، املاک و اراضی مورد نیاز شهردایها مصوب ۱۳۷۰ بکارگیری سایر روش های تقویم ،زمانی متصور است که میان مالک و شهرداری بر سر قیمت توافق حاصل نشود . بند دوم: قیمت کارشناسی در صورتی که طرفین در تعیین بها و میزان خسارت به توافق نرسند، بها و میزان خسارت توسط کارشناسان تعیین می شود. کارشناسان ممکن است به سه صورت انتخاب شوند. توسط طرفین، دادگاه و یا توسط دستگاه تملک کننده که در مورد اخیر هیأت های قانونی با توجه به نظر کارشناسان بها و میزان خسارات را تعیین می کنند. بند سوم: قیمت منطقه ای بر اساس تبصره ۹ ماده ۹ قانون زمین شهری تقویم دولت بر اساس قیمت منطقه ای (ارزش معاملاتی) زمین بوده و بهای اعیانی ها در اراضی و سایر حقوق قانونی طبق نظر کارشناس رسمی دادگستری بر اساس بهای عادله روز تعیین می گردد. ماده ۲ آیین نامه شرایط واگذاری زمین به آسیب دیدگان از جریان سیل نیز بهای عرصه خانه و اراضی اشخاص را که در حریم مسیلهای شهری مناطق سیل زده قرار گرفته یا بگیرد، بر اساس قیمت منطقه ای قرار داده است. بند چهارم: قیمت روز مطابق ماده واحده قانون نحوه تقویم، « کلیه قوانین و مقرراتی که شهرداریها مجاز به تملک ابنیه، املاک و اراضی قانونی – مردم می باشند، در صورت عدم توافق بین شهرداری و مالک، قیمت روز تقویم و پرداخت شود. » با توجه به آنچه گفته شد، اقدام به تملک و تصرف املاک اشخاص بدون پرداخت وجه بر خلاف قوانین و مقررات موضوعه می باشد. این امر در رأی وحدت رویه (هیأت عمومی دیوان عدالت اداری نیز منعکس می باشد [۷۵]. ) بخش دوم: حقوق مالکانه در اجرای طرحهای عمومی و دولتی و روشهای آن همان طور که در بخش نخست بدان اشاره گردید، مفاهیم و واژه های پیرامون حوزه مالکیت عمدتاً مفاهیمی هستند که حکایت از سلطه نامحدود مالک بر مایلکیت خود دارند. البته در موارد معدودی نیز که در کنار این واژگان صحبت از محدودیت مالک در میزان تصرفاتش می شود این محدودیت ها به تجویز قانون احاله می گردد. به طوریکه می توان پذیرفت، محدودیت، استثنایی جزئی بر مالکیت مالک است. یکی از محدودیت های مصرح تجویز شده مربوط به اعمال یکی از وظایف ارگان های دولتی و به خصوص شهرداری هاست که به اجرای طرح های عمومی و عمرانی شهرداری باز می گردد. به عبارت بهتر بعضاً انجام طرح ها و پروژه های عمرانی شهرداری به عنوان یک نهاد عمومی، منوط به کسب مالکیت اراضی و املاک واقع در طرح های مصوب از سوی سازمان مجری طرح است. در این شرایط حتی اگر مالک در انتقال مالکیت تمایلی نداشته باشد اما از یکسو به علت اهمیت طرح های تصویبی و از سوی دیگربه دلیل وجود منفعت و مصلحت عمومی، مالکیت از طریق راهکاری قانونی اخذ می گردد. در تقابل حقوق مالک و حقوق عمومی (اهمیت طرح های عمرانی) کش و قوس ها و ادله ای به چشم می خورد که هر یک شایسته بررسی و مداقه می باشند، به طوریکه واکنش شهروندان در برابر خبر عبور یک طرح عمرانی شهری یا کشوری از نزدیکی املاک یا اراضی آنها متفاوت است. فارغ از این واکنش، برای رعایت مصالح عمومی و خیر تمامی شهروندان چارهای جز موافقت با محدودیتهایی که در حقوق مالکانه به وجود میآید، نیست. به این ترتیب منافع جمع بر منافع فرد ترجیح داده میشود؛ اما در این میان باید حقوق شهروندان هم رعایت شود بر اساس مطالب فوق ذکر، در این بخش بیشتر به روند حقوقی و تامین توافق طرفین پرداخته خواهد شد. فصل اول: شرایط و آثار تملک و اعتراض به نحوه تملک همواره در تقابل و تزاحم حقوق اشخاص با حقوق عمومی، برتری از آن حقوق عمومی است. زیرا «هدف قواعد حقوق عمومی حمایت از منافع جامعه است لیکن هدف حقوق خصوصی تأمین نفع اشخاص است [۷۶].» بنابراین چنانچه برای تأمین نیازمندی های شهری و احداث و اصلاح معابر و ایجاد پارک ها و میادین و مانند آن چاره ای جز تصرف و تملک اراضی و ابنیه اشخاص وجود نداشته باشد، می توان نسبت به تملک و تصرف آن اقدام کرد؛ اما در عین حال باید ترتیبی اتخاذ شود تا حقوق مالکانه اشخاص به نحو مطلوبی جبران شود. بر همین مبنا برای نخستین بار در سال ۱۳۱۲ قانونی راجع به احداث و توسعه معابر و خیابان ها به تصویب رسید که در سال ۱۳۲۰ نیز مورد اصلاح قرار گرفت. در این قانون امکان خرید و تملک اراضی اشخاص و حتی موقوفات واقع در طرح توسعه خیابان و گذر و میدان، پیش بینی گردیده بود. همچنین در قانون شهرداری مصوب ۱۳۳۴، «تعیین قیمت عادلانه اراضی و ابنیه متعلق به اشخاص که مورد احتیاج شهر باشد و پرداخت آن به صاحبان حق، جمعیت تصرف و تملیک» مورد تصریح قرار گرفت [۷۷]. بدین ترتیب سعی شده است تا حتی الامکان این دو ضرورت با یکدیگر جمع شود. یعنی ضمن رعایت حقوق اشخاص در جهت توسعه و عمران شهری نیز اقدام گردد. در این قسمت در سه گفتار شرایط و قواعد و اصول حاکم بر تملک و تصرف املاک اشخاص مورد مطالعه و بررسی قرار می گیرد. گفتار اول: شرایط اساسی صحت معاملات برای ایجاد هر نوع عمل حقوقی (عقد یا ایقاع) شرایط اساسی صحت معاملات که در ماده ۱۹۰ قانون مدنی به ان اشاره شده است، ضروری است. شرایط مزبور عبارتند از : قصد طرفین و رضای آنها، اهلیت طرفین، معلوم و معین بودن مورد معامله و مشروعیت جهت معامله که به طور مختصر به هر کدام اشاره می شود. بند اول: قصد طرفین و رضای آنها بعضی از نویسندگان حقوق مدنی، قصد و رضا را یکی دانسته اند و ذکر کلمه قصد را اضافی دانسته اند و بیان کرده اند که رضا کفایت می کند، چرا که به نظر اینان «رضا متضمن قصد و بیان قصد می باشد و کلمه رضا از نظر حقوقی کلمه جامعی متضمن قصد و رضا است و سایر عوامل در تحقق خارجی قصد مدخلیت دارد و اگر در ماده ۱۹۰ به جای قصد و رضا فقط کلمه رضا استعمال می شد، کاملا مشعر بر وجود قصد و ادای قصد می شد» [۷۸]. به هر حال برای ایجاد ماهیت حقوقی اعم از عقد یا ایقاع قصد و رضای انشاء کنندگان ضروری است. بند دوم: اهلیت طرفین اهلیت طرفین به عنوان یکی از شرایط اساسی صحت معامله، در بند ۲ ماده ۱۹۰ قانون مدنی بیان شده است. شرایط اهلیت و معرفی اشخاص فاقد اهلیت و وضعیت معاملات ایشان در مواد ۲۱۰ تا ۲۱۳ و مواد دیگری از قانون مدنی که در مباحث گوناگون به صورت پراکنده آمده بیان شده است. قوانین مربوط به اهلیت و صلاحیت از قواعد مربوط به نظم عمومی است و قرارداد نمی تواند مانع آن شود و با تراضی نمی توان به اشخاص فاقد اهلیت، اعطای اهلیت نمود [۷۹]. بند سوم: مورد معامله هر عمل حقوقی اعم از عقد یا ایقاع دارای موضوع یا موردی است که نسبت به آن عمل حقوقی انشاء می شود. در بند ۳ ماده ۱۹۰ قانون مدنی موضوع معین که مورد معامله باشد به عنوان یکی از شرایط اساسی صحت معاملات ذکر شده است. مواد ۲۱۴ تا ۲۱۶ در خصوص بیان شرایط مورد معامله به طور کلی و پاره ای دیگر از مواد قانونی، نظیر مواد ۳۴۲ و ۳۴۸ برای تعیین شرایط مورد عقد معین، وضع گردیده است [۸۰]. گفتار دوم : شرایط راجع به اشخاص تملک کننده علاوه بر شرایط اساسی صحت معاملات که لازمه تشکیل هر قراردادی است، در تملک و تصرف املاک، شرایط و مقدمات خاصی لازم است که در این گفتار مورد مطالعه و بررسی قرار می گیرد . با توجه به قوانین و مقررات مربوط به تملک و تصرف، اشخاصی که حق تملک و تصرف دارند عبارتند از : وزارتخانه ها، مؤسسات و شرکتهای دولتی یا نهادها، مؤسساتی که شمول قانون نسبت به آنها مستلزم ذکر نام است. ماده ۲۳ قانون معادن مصوب ۱۳۶۱ با توجه به شق ۳ بند ب ماده ۲۲، ماده یک لایحه قانونی نحوه خرید مصوب ۱۷/۱۱/۵۸ قبل از ورود به بحث ذکر ۲ نکته ضروری است: طبق ماده ۳ قانون معادن و با توجه به شق ۳ بند ( ب ) ماده ۲۳ قانون مذکور علاوه بر اشخاص حقوق عمومی، اشخاص خصوصی نیز می توانند تنها اراضی اشخاص را جهت بهره برداری از معادن تملک کنند. با توجه به ماده ۱۲ قانون زمین شهری مصوب ۶۶ که تشخیص نوع زمین به عهده وزارت مسکن و شهر سازی قرار داده شده است و با در نظر قرار دادن بند الف تبصره ۸۴ قانون برنامه پنج ساله دوم، خرید اراضی با کاربری های آموزشی، فرهنگی و خدماتی در قالب طرحهای مصوب شهری و در محدوده قانونی و حریم استحفاظی شهرها به عهده وزارت مسکن و شهرسازی می باشد، لذا وزارتخانه ها حق خرید و تملک زمین جهت انجام طرحهای مذکور را ندارند و تنها می توانند از طریق وزارت مسکن و شهرسازی اقدام کنند. گفتار سوم : شرایط جهت تحصیل مجوز تملک یک امر استثنایی می باشد که می تواند اصل تسلیط را تضعیف نماید، بنابراین هرکجا استثناء پیاده گردد، دایره شمول آن محدود است. شرط نخست وجود طرح در بند ۱۰ ماده ۱ قانون برنامه و بودجه سال ۱۳۵۱ آمده است « منظور از طرحهای عمرانی مجموعه عملیات و خدماتی مشخص است که بر اساس مطالعات توجیهی، فنی و اقتصادی یا اجتماعی که توسط دستگاه اجرایی انجام می شود طی مدت معین و با اعتبار برای تحقق بخشیدن به هدفهای یک برنامه عمرانی معین اجراء می گردد. » طرحهای مذکور بایستی به تصویب مراجع ذیصلاح برسد. مراجع مذکور در هر مورد متفاوت بوده و معمولا در اساسنامه قانونی و یا قانون تأسیس سازمان مجری طرح معین گردیده است. شرط دوم ضرورت وجود نیاز یکی دیگر از شرایط لازم و ضروری جهت تملک املاک اشخاص، نیاز دستگاه اجرایی به اراضی و املاکی می باشد که در مالکیت اشخاص قرار گرفته، در صورتی که دستگاه های مربوط احتیاج به تملک املاک مزبور نداشته باشند، حقی هم جهت تملک برای آنها ایجاد نمی شود. چنانچه بدون نیاز، اقدام به تملک املاک اشخاص نمایند معامله مزبور قابل ابطال می باشد. شرط سوم تصویب طرح و تأیید نیاز با توجه به مواد قانونی موجود از جمله لایحه قانونی نحوه خرید و تملک … مصوب ۱۷/۱۱/۵۸ همچنین قانون تعیین وضعیت املاک واقع در طرحهای دولتی و شهرداریها، ملاحظه می گردد که صرف وجود طرح نمی تواند توجیه کننده تملک باشد بلکه می بایست ضرورت اجرای طرح نیز به تصویب وزیر یا بالاترین مقام دستگاه اجرایی رسیده باشد. بالاترین مقام اجرایی در وزارتخانه ها وزیر و در شهرداریها، شهردار می باشد، لیکن تشخیص این مقام در مؤسسات و شرکتهای دولتی و نهادها و سایر دستگاههایی که مجاز به تملک می باشند اندکی دشوار است و در هر مورد بایستی به اساسنامه قانونی و یا قانون تأسیس این سازمانها مراجعه کرد. شرط چهارم تأمین اعتبار تملک دولت همیشه حساب دخل و خرج خود را با توجه به قانون محاسبات و قوانین بودجه سالیانه تنظیم می نماید . یکی از این مخارج و هزینه ها می تواند اجرای طرحهای مصوب باشد که باید اعتبار آنها مشخص و تأمین گردد . ماده ۱ لایحه قانونی نحوه خرید و … مصوب ۱۷/۱۱/۵۸
نمودار ۲-۳-۴- رابطه تنیدگی با عملکرد احساس کسالت و بی تفاوتی نیروی زیاد انگیزش بالا زیاد تنیدگی کم پایین عملکرد بالا حجم مناسب کار اضطراب و تنش “جیمزکوئیک” و “جاتان کوئیک” آسیب های غیرمستقیم را که در رابطه با تنیدگی در یک سازمان به وجود می آید مورد مطالعه قرار داده اند . این آسیبها شامل از دست دادن نشاط ، گسستن علاقه ها (ارتباطات) و تصمیم گیری نادرست می باشد . آنها اظهار می دارند کم شدن نشاط باعث پایین آمدن روحیه ، کم شدن انگیزه و افزایش عدم رضایت می گردد و این آسیبهای غیرمستقیم ممکن است در آسیبهای مستقیم از قبیل [۹۱]تعویض زیاد کارکنان و پائین آمدن کارائی تأثیر داشته باشد(کوپر ، ۱۳۷۱) . ۲-۴- شخصیت کلمه شخصیت ترجمه کلمه “پرسونالیتی” در انگلیسی"پرسونالیته[۹۲]” در زبان فرانسه است که هر دو کلمه از کلمه لاتین “پرسونا” مشتق شده است . “پرسونا[۹۳]” ماسکی بود که در قدیم بازیگر به صورت خود می زد . یکی از ویژگی های این ماسک ثبات و دایمی بودن آن در طول نمایش بود . بدین ترتیب می توان گفت که شخصیت یعنی عنصر ثابت رفتار فرد ، شیوه بودن و به طور کلی آنچه همواره با او هست و موجب تمایز او از دیگران می شود . این ثبات زمینه هایی فراهم می آورد تا رفتار فرد در موقعیت های مختلف و تا اندازه ای به طور عینی پیش بینی شود (گنجی ، ۱۳۸۹). شخصیت مفهومی کلی است که مباحثی چون یادگیری ، تفکر ، عواطف ، احساسات ، رشد و هوش را در بر می گیرد (شاملو ، ۱۳۷۹). علیرغم توجه زیاد روانشناسان به مفهوم شخصیت تعریف واحدی که مورد پذیرش همگان باشد وجود ندارد . هر روانشناسی شخصیت را به گونه متفاوتی تعریف کرده است(اتکینسون و دیگران ، ۱۳۶۸) . “راجرز[۹۴]” آن را یک خویشتن سازمان یافته دایمی می داند که محور تمام تجریه های وجودی انسانها است . “آلپورت[۹۵]” شخصیت را مجموعه ای از عوامل درونی می داند که تمام فعالیت های فردی را جهت می دهد . “واتسون[۹۶]” آن را مجموعه سامان یافته از عادات می پندارد . “جورج کلی[۹۷]” شخصیت را معادل روش خاص هر فرد در جستجو برای تفسیر معنای زندگی می داند(شاملو ، ۱۳۷۹) . اگر چه هر یک از تعاریف فوق شخصیت را به گونه ای متفاوت معرفی می کنند اما در همه آنها ، تفاوتهای فردی ، یعنی ویژگی هایی که یک فرد را از دیگران متمایز می کند مورد توجه می باشد . بنابراین می توان شخصیت را چنین تعریف کرد که شخصیت بیانگر آن دسته از ویژگیهای فرد یا افراد است که الگوهای ثابت رفتاری آنها را نشان می دهد (پروین ، ۱۳۷۲) . ۲-۴-۱- شخصیت و تنیدگی شخصیت افراد در دچار شدن آنان به تنیدگی بسیار موثر می باشد از این رو در مورد نوع شخصیت افراد و ارتباط آن با تنیدگی تحقیقات مختلفی انجام شده است و تقسیم بندی نیز در زمینه شخصیت افراد در این رابطه به عمل آمده است(الوانی ، ۱۳۸۵) . در یکی از تقسیمات انجام شده در مورد شخصیت دوگونه A و B برای شخصیت ذکر گردیده است که هر یک واکنشهای خاصی نسبت به تنیدگی از خود نشان می دهند . افراد متعلق به گونه A تمایل به کج خلقی ، رقابت طلبی و چرخاشگری و دشمنی دارند . آنها دوست دارند وقایع را کنترل کنند و وقتی احساس نمایند شرایط برای انجام کار مساعد نیست سعی در تغییر شرایط دارند . آنها همچنین از کمبود وقت برای انجام وظایف خود شکایت دارند(برنستاین[۹۸]و دیگران ،۱۹۹۱) . آنها به دلیل تنیدگی پیوسته ای که احساس می کنند ، آمادگی بیشتری برای دردهای بدنی مانند حمله قلبی دارند(دیویس و نیو استورم ، ۱۹۸۹) . افراد متعلق به گونه B اشخاص آرام و آسان گیرند . آنان موقعیتها را همانگونه که هستند می پذیرند و در پرتو آنها به کار می پردازند و با آنها به شیوه ر قابت آمیز جنگ نمی کنند . این گونه اشخاص به ویژه در برابر فشار برخاسته از تنگی وقت آرام خونسردند و بنابراین کمتر گرفتار دشواریهای برخاسته از تنیدگی می شوند(دیویس و نیو استورم ، ۱۹۸۹) . وقتی که رفتار شخصیت A با عوامل تنیدگی زا در محیط کار یا زندگی ترکیب شود بیماریهای ناشی از تنیدگی به وجود می آید(کوپر ، ۱۳۷۲) . “فریدمن” و “روزنمن[۹۹]"(۱۹۷۴)در مورد ارتباط این الگوی شخصیتی خاص و امکان بیماریهای قلبی مطالعاتی انجام دادند که نتایج موید وجود رابطه بین شخصیت گونه A و بیماریهای قلبی میباشد (ایوانسویچ و ماتسون ، ۱۹۸۰). همچنین در یک مطالعه دیگر با نمونه های آماری زیاد این نتیجه به دست آمد که در مقایسه با گونه B گونه A دو برابر احتمال ابتلا به امراض قلبی و پنج برابر احتمال مجدد به حمله قلبی و دو برابر احتمال حمله قلبی منجر به مرگ دارند(لوتانز ، ۱۹۸۹) . “ایوانز” و “پالسان” و “کاریری[۱۰۰]"(۱۹۸۷)در تحقیقی پیامدهای احتمالی رفتار شخصیت گونه A تنیدگی شغلی و عملکرد را تشریح کردند(پروین ، ۱۳۷۲) . در این تحقیق رانندگان اتوبوس آمریکا و هند براساس الگوهای رفتاری گونه A که توسط “جنکینز[۱۰۱]” عنوان شده ، آزمایش شدند . سپس رانندگان گونه A و B رابا توجه به تنیدگی ناشی از رانندگی مقایسه کردند . نتایج نشان می داد که رانندگان گونه A تنیدگی بیشتری را تجربه کردند ، تصادفات بیشتری داشتند و در مقایسه با افراد گونه B ناشکیبایی بیشتری از خود نشان دادند . مطالعات نشان می دهد تازمانی که رفتار گونه A با موقعیت تنیدگی زا روبرو نشده ممکن است خاموش بماند (کوپر ، ۱۳۷۲) ویژگی های رفتاری هر یک از گونه های شخصیتیA و B در جدول ۲-۳-۱ آورده شده است. علاوه بر گونه هایAو B اخیراً شخصیت گونه C معرفی شده است . افراد متعلق به این گونه شخصیتی مستعد بیماری سرطان می باشند و بر خلاف افراد گونه A تمایل به تعاون ، آرام بودن ، کمرو بودن ، حالت بیمارگونه و اجتناب از تعارض ، جستجوی نظم ، مجاب بودن و دفاعی بودن دارند. آنها تظاهرات هیجانی را سرکوب می کنند و در رویارویی با تنیدگی هایی که منجر به احساس ناامیدی و درماندگی و سرانجام افسردگی می شود ناتوان هستند(علی پور ، ۱۳۷۱ ، به نقل از آیزنیک[۱۰۲] ، ۱۹۸۸) . جدول ۲-۳-۱ : ویژگی های شخصیتهای گونه A و B نوع الف نوع ب همیشه در حرکت است تند راه می رود تند غذا می خود ناشکیباست دو کار را همزمان انجام می دهد او قات فراغت را نمی تواند تحمل کند از عدد بیزار است توفیق رابر کمیت می سنجد پرخاشگر است رقابتگر است همیشه خود را تحت فشار زمان احساس می کند به وقت اهمیت نمی دهد بردبار است لاف نمی زند برای سرگرمی و برنده شدن بازی نمی کند بدون احساس شرمساری استراحت می کند فاقد ضرب العجل منتهیبه تنیدگی است رفتارش متعادل است هیچ وقت عجله نمی کند
که بی لجام کسی از وی زمامدار نشد شوند محو که این شهر و شهریار نشد به مال دارد این مملکت مدار نشد ( سپانلو ، ۱۳۷۵ : ۲۳۲) عکس العمل عارف در مقابل رضا شاه هنگامی که وی به سال ۱۳۰۷ شمسی از غرب کشور دیدن می کند جالب و خواندنی است هنگامی که دراین سفر شاه با بی اعتنایی عارف روبه رو می شود « سلطان متکبّر و کینه جو به خاطر حمایت عارف از سید ضیاء آن هم پس از برکناری او تیره دل بود داغش تازه می شود هنگامی که به تهران بر می گردد با رنجیدگی از این مرد( بی ادب) به اورنگ نماینده مجلس می گوید: این چه شاعر ملی است که برای شوستر آمریکایی سینه می زد و می گفت (ای رفیقان نگذارید که مهمان برود».( سپانلو ، ۱۳۶۹ : ۹۰). همین اشاره شاه کافی است که روزنامه های تهران عارف را به باد انتقاد بگیرند « این داوری همایونی، حکم نوعی فرمان حمله را دارد ناگهان روزنامه های تهران به یاد این( ابن الوقت خائن) که با آثارش جوانان را فاسد کرده و به بیعاری و کاهلی و خودکشی سوق داده می افتند».( همان:۹۰)عارف در نامه ای به رضا زاده شفق می نویسد: « من ایرانیم من وطنم را دوست دارم، من خائن نیستم ، من عقیده فروش نیستم، دامن من پاک است،… من از همه چیز چشم پوشیدم و تن به زحمت بی چیزی و خانه به دوشی و فلاکت و بدبختی دردادم که حیثیتم محفوظ بماند، ولی افسوس حال فهمیدم تمام عمر به خطا رفته و تمام امیدواری های خیالی مبدل به یأس و نومیدی شده».(همان : ۹۱)و بعد نیز در غزلی این حرکت رضاشاه را تلافی می کند و اورا (غارتگر) و کسی می خواند که به ( دست اجنبیان) بر تخت سلطه نشسته است: ( این رسم پهلوانی نیست) به عهد ما به جزء از هیز و جانی نیست به نام خود کنی املاک خلق،شرمت باد ندیده کس به چپاول به پهلوانی تو صعود کرده ای به دست اجنبیان تو گفته ای که بودشوستر اجنبی،ز چه گفت تو جاه وسود کلان برده ای ز اجنبیان کس نگفت تو را،لیک عارف گویدت به غیر اصل زر و زور و خان خانی نیست که قلدری بود، این طرز قهرمانی نیست شدی تو راهزن این رسم پهلوانی نیست که رتبت تو به تأیید آسمانی نیست مدح وی ، مگر این گفته از فلانی نیست مرا نصیب به جز فقر و ناتوانی نیست در این زمانی چو تو کس زورگوی و جانی نیست (حائری، ۱۳۷۲: ۲۳۱) آخرین شعر عارف در مخالفت با رضا شاه و نظام استبدادی او مثنوی (حرف آخر) است که در سال ۱۳۱۰ در همدان سرود، وی در این شعر تأکید می کند که حتی تا این زمان از او خواسته اند تا مدح رضاشاه کند و با مقام سلطنت آشتی کند اما نمی پذیرد: در این کنج ویرانه هم این و آن ز اقدام دارنده تاج و تخت بیا دگرسان بکن خلق و خو مرا خاک باید به سر کاین زمان دهم جان و مدحی نگویم ز کس گشایند ازبهر پندم دهان خرافات از این مملکت بسته رخت سخن ها ز عصر طلایی بگو کنم مدح و توصیف غارتگران مرا حرف آخر همین است و بس