(ستون های با حروف مشابه در هر سال در سطح ۵ درصد، تفاوت معنی داری ندارند).
WD2, WD1 و WD3 به ترتیب آبیاری در سطح ۱۰۰، ۷۵ و ۵۰ درصد ظرفیت مزرعه می باشند.
شکل۱۸-۴-اثر علف هرز بر عملکرد دانه آفتابگردان
(ستون های با حروف مشابه در هر سال در سطح ۵ درصد، تفاوت معنی داری ندارند).
۱۰-۱-۴- عملکرد بیولوژیک
سال اول
اثر سطوح کم آبیاری بر عملکرد بیولوژیک در سطح ۱ درصد معنی دار بود(جدول ۴-۴). حداکثر عملکرد بیولوژیک(۸۷/۱۲ تن در هکتار) در تیمار آبیاری نرمال بدست آمد و با کاهش میزان آب مصرفی به ۷۵ و ۵۰ درصد ظرفیت مزرعه به ترتیب به میزان ۱۸ و ۷۶/۲۹درصد به طور معنی داری کاهش یافت(شکل۱۹-۴).
افزایش طول دوره حضور علف هرز، عملکرد بیولوژیک را به طور معنی داری کاهش داد. حضور علف های هرز از مرحله ۱۲برگی به بعد، باعث کاهش قابل توجهی در عملکرد بیولوژیک گردید و این کاهش از مرحله ظهور طبق به بعد بیشتر شد، به طوری که در تیمار تداخل علف هرز در تمام فصل،کاهش۳۷/۲۱ درصدی در عملکرد بیولوژیک نسبت به تیمار بدون علف هرز در تمام طول فصل رشد داشت(شکل ۲۰-۴).
سال دوم
با کاهش میزان آبیاری، عملکرد بیولوژیک کاهش یافت که این کاهش از آبیاری نرمال به ۷۵ درصد ظرفیت مزرعه معنی دار بود(شکل ۱۹-۴).
تاثیر تیمار علف هرز بر عملکرد بیولوژیک در این سال نیز در سطح ۱درصدی معنی دار بود(جدول ۴-۴). بیشینه عملکرد بیولوژیک(۳۹/۱۲ تن بر هکتار) در تیمار بدون علف هرز در تمام فصل رشد بدست آمد که با تیمارهای با علف هرز اختلاف معنی داری نشان داد. کمینه عملکرد بیولوژیک(۵/۷ تن بر هکتار) در تیمار با علف هرز تا مرحله انتهای رشد بدست امد که تفاوت معنی داری با سایر تیمارها نشان داد(شکل۲۰-۴). میزان کاهش عملکرد بیولوژیک در تیمار تداخل تمام علف هرز در تمام فصل رشد نسبت به تیمار بدون حضور علف هرز در تمام طول فصل رشد ۳۹/۴۷درصد بود.
اشرفی و همکاران(۲۰۱۰) نشان دادند که آبیاری باعث تجمع بیشتر ماده خشک در گیاه نخود گردید و نیز توزیع این مواد را بهتر نمود به طوری که سهم بیشتری از این مواد به غلاف ها اختصاص یافت. بروان و همکاران(۱۹۸۷) دریافتند که کمبود رطوبت خاک سبب کاهش بیشتر رشد شاخساره نسبت به ریشه میگردد به همین علت نسبت وزن خشک ریشه به شاخساره افزایش مییابد.
سمایی و همکاران(۱۳۸۳) در سویا و کوکس و همکاران(۲۰۰۶) کاهش وزن کل خشک ذرت در اثر تداخل علف هرز تاج خروس را گزارش کردند. بر اساس نتایج تحقیقات محمودی و همکاران(۱۳۷۸)در کشت پنبه، افزایش طول دوره تداخل علف های هرز از طریق کاهش تجمع ماده خشک و تعداد شاخه در بوته، بیوماس و عملکرد گیاه زراعی را کاهش می دهند. حجازی و همکاران(۱۳۷۹) اظهار داشتند که رقابت علف های هرز با آفتابگردان موجب کاهش قطر طبق و وزن خشک طبق می شود. نوروزی و کاظمینی(۱۳۹۰) بیان داشتند که حضور علف هرز اثر معنی داری بر عملکرد بیولوژیک داشت. عملکرد بیولوژیک تحت تاثیر تیمار علف هرز به میزان ۵۴/۴۴ درصد (از ۴۵/۵۹۰ به ۴۵/۳۲۷ گرم در متر مربع) کاهش یافت. غدیری و کاظمینی (۱۳۸۵) نشان دادند که علف هرز باعث کاهش معنی داری در عملکرد بیولوژیک گندم شد.
شکل ۱۹-۴- اثر کم آبیاری بر عملکرد بیولوژیک آفتابگردان
(ستون های با حروف مشابه در هر سال در سطح ۵ درصد، تفاوت معنی داری ندارند).
WD2, WD1 و WD3 به ترتیب آبیاری در سطح ۱۰۰، ۷۵ و ۵۰ درصد ظرفیت مزرعه می باشند.
شکل۲۰-۴- اثر علف هرز بر عملکرد بیولوژیک آفتابگردان
(ستون های با حروف مشابه در هر سال در سططح ۵ ذرصذ، اختلاف معنی داری ندارند).
۱۱-۱-۴- شاخص برداشت
سال اول
کم آبیاری باعث کاهش شاخص برداشت آفتابگردان گردید به طوری که با کاهش آب آبیاری از نرمال به ۷۵ درصد ظرفیت مزرعه، شاخص برداشت به طور معنی داری کاهش یافت(۲۱-۴).
شاخص برداشت به طور معنی داری در سطح ۵ درصدتحت تاثیر تیمارهای علف هرز قرار گرفت(جدول ۴-۲). بیشینه شاخص برداشت در تیمار بدون علف هرز تا مرحله انتهای رشد بدست آمد که به طور معنی داری در مقایسه با تیمارهای کنترل علف هرز در اوایل فصل رشد (۸ و ۱۲ برگی) به ترتیب به میزان ۳۱/۲۹ و ۷۸/۱۵ درصد افزایش یافت. با افزایش طول دوره تداخل علف هرز شاخص برداشت کاهش یافت که این کاهش از ۱۲ برگی به مرحله ظهور طبق معنی دار بود(شکل۲۲-۲).
سال دوم
کاهش شاخص برداشت تحت تاثیر تیمار تنش آبی معنی دار بود. بیشینه(۹/۱۷) و کمینه(۶/۱۶) شاخص برداشت به ترتیب در تیمار ۵۰ و ۱۰۰ درصد ظرفیت مزرعه بدست آمد(شکل۲۱-۴). تیمار علف هرز در این سال تاثیر معنی داری بر شاخص برداشت نداشت(جدول۴-۴). هر چند میزان کاهش این صفت در اثر تنش رطوبتی در مقایسه با افت عملکرد چندان زیاد نبود، این موضوع حاکی از آن است که سرعت کاهش عملکرد دانه بر اثر تنش خشکی اندکی بیشتر از سرعت کاهش ماده خشک در گیاه است. کاهش شاخص برداشت در نتایج دی آندریا و همکاران(۱۹۹۵)گزارش شده است.
علف هرز بر شاخص برداشت اثر معنی داری نداشت (شکل ۲۲-۴). کاظمینی (۱۳۸۶) نشان داد که با کاهش میزان آب آبیاری از ۱۰۰ به ۷۵ و۵۰ درصد ظرفیت مزرعه، شاخص برداشت در گلرنگ کاهش یافت ولی این کاهش معنی دار نبود. تنش خشکی با تغییر آسیمیلاتی که در عملکرد نقش دارد، شاخص برداشت را تحت تاثیر قرار می دهد(Fisher and Turner, 1978). گزارشات مشابهی در مورد شاخص برداشت ارائه شده است( (Gimenz and Fereres, 1986; Ho MD et al., 2004
شکل۲۱-۴-اثر کم آبیاری بر شاخص برداشت آفتابگردان
(ستون های با حروف مشابه در هر در هر سال در سطح ۵ درصد، تفاوت معنی داری ندارند).
WD2, WD1 و WD3 به ترتیب آبیاری در سطح ۱۰۰، ۷۵ و ۵۰ درصد ظرفیت مزرعه می باشند.
شکل۲۲-۴- اثر علف هرز بر شاخص برداشت در آفتابگردان
(ستون های با حروف مشابه در هر در هر سال در سطح ۵ درصد، تفاوت معنی داری ندارند).
۱۲-۱-۴- درصد روغن
سال اول
اثر تنش خشکی بر درصد روغن در سطح ۵ درصد معنی دار بود(جدول ۴-۲). کمترین(۵/۳۳ درصد) و بیشترین(۴۲درصد) میزان روغن دانه به ترتیب در تیمار ۵۰ و ۱۰۰ درصد ظرفیت مزرعه مشاهده شد(شکل۲۳-۴). تاثیر علف هرز بر درصد روغن معنی دار نبود(جدول۲-۴). با افزایش طول دوره کنترل ، میزان روغن بذر افزایش یافت(شکل ۲۴-۴).
سال دوم
نتایج حاصل از تجزیه واریانس داده ها نشان داد که از نظر میزان روغن بین تیمارهای آبیاری در سطح ۵ درصد اختلاف معنی داری وجود دارد(جدول۴-۴). تیمار ۷۵ درصد با دارا بودن ۶/۴۳ و آبیاری۵۰ درصد به میزان ۶/۳۰ درصد به ترتیب بیشترین و کمترین درصد روغن دانه را دارا بودند(شکل۲۳-۴).
تاثیر تیمار علف هرز بر میزان روغن در سطح ۵ درصد معنی دار بود(جدول۴-۴). نوسانات زیادی در میزان روغن دانه مشاهده شد و در کل با افزایش طول دوره کنترل تاج خروس، میزان روغن دانه افزایش یافت و این روند از مرحله گلدهی به بعد قابل توجه بود. میزان کاهش درصد روغن در تیمار با علف هرز در تمام طول فصل رشد نسبت به کنترل تمام فصل تاج خروس، ۸۳/۲۶درصد بود(شکل۲۴-۴).
با افزایش شدت تنش کم آبیاری درصد روغن دانه کاهش یافت، شاید بتوان گفت چون درشرایط آبیاری نرمال زمان بیشتری جهت پر شدن دانه وجود دارند، لذا درصد روغن در این تیمار بیشتر است.
در این پژوهش تنش کم آبیاری درصد روغن را بسیار بیشتر از وزن دانهها تحت تاثیر قرار داد و درصد روغن باشدت بیشتری کاهش یافت. و این بدین معناست که اثر تنش بیشتر بر روی درصد روغن متمرکز بوده در حالی که مغز دانه را که محل تجمع روغن است را کمتر تحت تاثیر قرار داده است.
گریمتز و همکاران(۱۹۸۶) و آبراهام(۲۰۰۱) نتایج مشابهی را درباره اثر معنی دار تنش رطوبتی بر روغن دانه گزارش کردهاند که با نتایج این بررسی مطابقت دارد. نتایج حاصل از این پژوهش با تحقیقات نل و همکاران(۲۰۰۰) و اردم و همکاران(۲۰۰۱) که به عدم تاثیر تنش رطوبتی بر درصد روغن آفتابگردان اشاره کردهاند، مشارکت نداشت. هماهنگی بین این نتایج با نتایج خلیلوند(۲۰۰۶) که بیان نمود سطوح مختلف تنش آبی موجب کاهش درصد روغن گردیده است، وجود داشت. میلر و همکاران(۱۹۸۲) درصد وغن در شرایط دیم را ۸/۱% بیشتر از شرایط آبی گزارش کرده اند. بیشتر، عقـیده بر ایـن است که تنش در مرحـلهی پر شـدن دانـه باعـث کـاهش درصـد روغـن می شود.(Alessi et al., 1997; Hall et al., 1985; Talha and Osman, 1975)
با وجودی که تنش آبی در مراحل رشد رویشی، گلدهی و پر شدن دانه موجب کاهش درصد روغن در گیاه آفتابگردان می شود (Alyari et al., 2000) ، ولی به نظر می رسد که آفتابگردان در شرایط مساعد محیطی توانایی بالایی در تولید روغن دارد و در شرایط سخت محیطی هم این پتانسیل را تا حدودی حفظ می کند. علت را می توان چنین بیان کرد که در ابتدا کربوهیدرات ها تجمع می یابند و سپس این ماده به روغن و پروتئین و یا هر ماده دیگر تبدیل می شود؛ پس هر چه طول این مدت در دانه بیشتر باشد درصد روغن نیز بالاتر خواهد بود. (Razi and Assad, 1998)
هر تیماری که باعث کاهش تجمع مواد فتوسنتزی در دانه و کاهش شاخص برداشت گردد، درصد روغن را کاهش می دهد .سنتز روغن بعد از مرحله گلدهی و در حدود سه روز پس از تلقیح آغاز می شود و تا زمانی که برگها فعالیت فتوسنتزی انجام میدهند ادامه می یابد(Alyari et al., 200). درصد روغن، بستگی زیادی به وزن پوسته دارد. هر چه ورن پوسته کمتر باشد، درصد روغن بیشتر خواهد بود (آلیاری و شگاری؛ ۱۳۷۹). ولی چنین نتیجه ای در این پژوهش حاصل نشد.
اشرفی و همکاران(۲۰۱۰) با اعمال سه رژیم آبیاری (۶۰، ۷۵ و ۹۰ درصد تخلیه آب از خاک نشان دادند که تحت تنش خشکی محتوای روغن ۱۳ درصد کاهش یافت. این محقق همچنین به بررسی اثر رژیمهای آبیاری بر میزان و ترکیبات روغن ارقام گلرنگ (کوسه، PI و IL111) پرداخت، سه رژیم آبیاری شامل ۶۰، ۷۵، ۹۰% تخلیه رطوبت خاک بودند. بطور خلاصه نتایج نشان داد که نه تنها خشکی موجب کاهش مقدار روغن شد بلکه باعث کاهش کیفیت روغن دانه به دلیل کاهش اسید های چرب اشباع شد. بنابر این با رژیم های آبیاری به موقع میتوان کیفیت روغن را در گلرنگ افزایش داد. بوتار و همکاران(۲۰۰۶) نشان دادندکه آبیاری می تواند باعث افزایش میزان روغن دانه در گیاه شود، در صورتی که تنش خشکی منجر به کاهش میزان روغن میگردد(Buttar et al.,2006). تایو و موگان(۱۹۷۹)نشان دادند که شرایط بهتر محیط و آب کافی موجب می شود دانهها بزرگتر و مقدار روغن آنها نیز افزایش یابد.
فریسون(۱۹۸۶) در بررسی اثر تداخل علف هرز بر عملکرد و کیفیت روغن کتان نشان داد که محتوای روغن دانه در کرت هایی که علف هرز حضور داشت کاهش یافت. عدم تاثیر پذیری درصد روغن دانه از شرایط علف هرزی توسط میری (۱۳۸۴) نیز گزارش گردید.
شکل ۲۳-۴- اثر کم آبیاری بر درصد روغن دانه آفتابگردان
(ستون های با حروف مشابه در هر سال در سطح ۵ درصد، تفاوت معنی داری ندارند).
WD2, WD1 و WD3 به ترتیب آبیاری در سطح ۱۰۰، ۷۵ و ۵۰ درصد ظرفیت مزرعه می باشند.
شکل۲۴-۴- اثر علف هرز بر درصد روغن دانه آفتابگردان
(ستون های با حروف مشابه در هر سال در سطح ۵ درصد، تفاوت معنی داری ندارند) .
۱۳-۱-۴- عملکرد روغن
سال اول
با افزایش شدت کم آبیاری از ۱۰۰ به ۷۵ و ۵۰ درصد ظرفیت مزرعه عملکرد روغن به میزان۱۶/۲و ۰۷/۲۳ درصد کاهش یافت. اختلاف بین تیمار ۱۰۰ و ۷۵ درصد معنی دار نبود(شکل۲۵-۴).
علف هرز در سطح ۱درصد تاثیر معنی داری بر عملکرد روغن داشت(جدول۴-۲). با عاری نگه داشتن مزرعه از علف هرز تا مرحله ۱۲ برگی ، عملکرد روغن ۷۷/۰تن بر هکتار بود و با افزایش طول دوره بدون علف هرز تا مرحله گلدهی، اختلاف چندان معنی داری در عملکرد روغن دیده نشد، اما با افزایش دوره بدون علف هرز تا مرحله رسیدگی، عملکرد روغن ۱۵ درصد نسبت به دوره ی کنترل علف هرز تا ۱۲ برگی، افزایش یافت(شکل۲۶-۴). همچنین در آلودگی مزرعه به تاج خروس تا مرحله ۱۲ برگی، عملکرد روغن ۸۱/۰ تن بر هکتار بود و با افزایش دوره تداخل عملکرد روغن کاهش یافت. حضور علف هرز تا مرحله ظهور طبق و تمام فصل رشد در مقایسه با مرحله ۱۲ برگی باعث کاهش عملکرد روغن آفتابگردان به میزان ۶/۱۳ و ۲۳/۲۲ درصد گردید.(شکل ۲۶-۴).
سال دوم
۲-۲-۲- ساختمان شیمیایی آنتی اکسیدان ها
بیشترین آنتی اکسیدانها مورد استفاده درصنایع غذایی دارای ساختمان فنلی هستند، این ترکیبات فنلی در عصاره استخراج شده از گیاهان به مقدار زیادی وجود دارند ، ساختمان شیمیایی برخی از ترکیبات سنتزی و طبیعی با خاصیت آنتی اکسیدانی در شکل (۲-۳) آمده است.
شکل( ۲-۳) ساختمان شیمیایی برخی آنتی اکسیدانهای طبیعی و سنتزی، (۱) ویتامین E، (۲) BHA ، (۳) اسید کارنوزیک ، (۴) کارنوزول ، (۵) اسید رزماریک ، (۶) پروپیل گالات ، (۷) رزمانول، (۸) وانیلین ، (۹) اگنول، (۱۰) TBH (لولیگر[۲۸] ۱۹۸۹ و ۱۹۹۱)
۲-۲-۳- مکانیسم کلی عمل آنتی اکسیدان ها:
آنتی اکسیدان ها در غشاء سلولی یا در مواد غذایی به طرق زیر عمل می کنند:
۱- با به دام انداختن و درگیر کردن رادیکالهای آزاد که بعنوان آغازگر اکسیداسیون می باشند.
۲- غیرفعال کردن یون های فلزی
۳- خارج کردن و طرف اقسام و اشکال واکنشگر اکسیژن
۴- قطع زنجیره واکنش های آغازین
۵- با خاموش کردن و به دام انداختن اکسیژنن یگانه
۶- از بین بردن پروکسیدها و جلوگیری از تشکیل فرم رادیکالی
۷- حذف اکسیژن و یا کاهش غلظت وفشار اکسیژن محیط
۲-۲-۴- طبقه بندی آنتی اکسیدان ها بر اساس عملکردشان
آنتی اکسیدان ها بسته به عملکردشان به انواع: اولیه، ثانویه، یا سینرژیست ها طبقه بندی می شوند. شماری از آنتی اکسیدانهای طبیعی و مصنوعی در مقیاس تجاری برای مقاوم سازی و پایداری تولیدات غذایی یا چربی خالص حیوانات و روغن های گیاهی بکار می روند.
آنتی اکسیدان ها می توانند در مراحل مختلف بر حسب مکانیسم عمل آنها وارد زنجیره اکسیداسیون شوند (شکل ۲-۳).
۲-۲-۴-۱- آنتی اکسیدان اولیه:
آنتی اکسیدان اولیه یا اصلی و یا شکننده زنجیره (زنجیره شکن) با رادیکال های آزاد لیپید، برای به دست آوردن محصولات پایدارتر واکنش می دهد، این نوع آنتی اکسیدان ها به عنوان متوقف کننده[۲۹] شناخته می شوند. و گیرنده های رادیکال آزاد نام دارند.
۲-۲-۴-۲- آنتی اکسیدان های ثانویه:
آنتی اکسیدان های ثانویه یا بازدارنده یا نگهدارنده سرعت، روند شروع زنجیره را توسط مکانیسم های مخلتفی کاهش می دهند که شامل غیرفعال کردن یون های فلزی، تجزیه کنند های هیدروپراکسیدها، عواملی که اکسیژن را به دام می اندازند (تله های اکسیژنی) و سینرژیست ها می باشد. یک آنتی اکسیدان اولیه به سرعت یک اتم هیدوژن به یک رادیکال آزاد لیپید می دهد و یا به سایر محصولات پایدار تبدیل می شود.
۲-۲-۴-۳- سینرژیست ها
آنتی اکسیدان های سینرژستیک اصولاً بعنوان ترکیبات حذف کننده اکسیژن و چلاته کننده یون های فلزی بکار می روند. آن ها از طریق شماری از مکانیسم ها عمل می کنند که شامل بازسازی یا نوزایی آنتی اکسیدان های اولیه با دادن اتم هیدروژن به رادیکالهای فنوکسیل یا بوسیله با ثبات کردن بیشتر محیط اسیدی برای این نوع آنتی اکسیدان ها می باشد. اسید آسکوربیک، سولفات ها و اسید اریتروبیک مثالهایی از تمیزکننده ها و حذف کننده های اکسیژن از محیط می باشند در حالیکه EDTA ، اسید سیتریک و فسفات ها به عنوان ترکیبات چلاته کننده عمل می کنند. ترکیبات متفاوت که به عنوان آنتی اکسیدان های اولیه و سینرژیست ها عمل می کنند در ( شکل ۲-۳)نشان داده شده است.
گیرنده های رادیکال آزاد دو مرحله مهم را در توالی زنجیره رادیکال آزاد اکسیداسیون لیپید نشان می دهند.آنها با رادیکال های پروکسیل (LOO*) جهت متوقف نمودن زنجیره انتشار واکنش می دهند. بنابراین از تشکیل پراکسیدها جلوگیری می کنند (واکنش ۱) و با رادیکل های آلکوکسیل (LO*) برای کاهش تجزیه هیدروپراکسیدها به محصولات مضر واکنش می دهند (واکش ۲)
LOO*+AH LOOH+A*
LO*+AH LOH+A*
شکل( ۲-۴ ) طبقه بندی آنتی اکسیدان ها بر اساس مکانیسم عمل
غیرفعال کننده های فلزی یا عوامل کمپلکس دهنده به عنوان آنتی اکسیدان های بازدارنده با حذف یا غیرفعال کردن یونهای فلزی که به عنوان آغازگر، تجزیه هیدروپراکسیدها را کاتالیز می کنند، عمل می نمایند. تجزیه کننده های هیدروپراکسید ها آنها را به ترکیبات پایدار هیدروکسی بواسطه فرایند احیاء تبدیل می کنند،در حالی که تله های اکسیژنی جهت تهی نمودن ذخیره اکسیژنی مورد نیاز برای اتواکسیداسیون، با اکسیژن واکنش می دهند.
۲-۲-۵-ویژگیهای لازم آنتی اکسیدانهای غذایی:
یک آنتی اکسیدان برای مصرف غذایی بایستی ویژگیهای ذیل را دارا باشد:
موثر بودن در غلظت های کم
سازگار بودن با ماده اولیه
نداشتن اثر حسی بر فراورده های غذایی ( ایجاد بو ، طعم و رنگ نامطلوب)
سمی نبودن برای مصرف کننده
ابقا پس از فرآوری ( مانند پخت کیک و سرخ کردن). توانایی یک آنتی اکسیدان برای ابقا پس از فرایند حرارتی، به خاصیت Carry-through موسوم است.
داشتن قابلیت حل در چربی به منظور پخش کامل و یکنواخت در غذا
سهولت کاربرد و جا به جایی
مناسب بودن قیمت
۲-۲-۶- طبقه بندی آنتی اکسیدانها:
آنتی اکسیدانها بر حسب منشاء آنها به دو گروه زیر تقسیم می شوند:
آنتی اکسیدانهای سنتزی
آنتی اکسیدانهای طبیعی
۲-۲-۷-آنتی اکسیدانهای سنتزی:
این آنتی اکسیدانها شامل چند گروه می باشد که مهمترین آنها شرح داده می شود:
۲-۲-۷-۱- بوتیلات هیدروکسی آنیزول[۳۰] و بوتیلات هیدروکسی تولوئن[۳۱]:
بوتیلات هیدروکسی آنیزول و بوتیلات هیدروکسی تولوئن آنتی اکسیدان هایی هستند که در ابتدا برای حفاظت روغنهای نفتی در مقابل اکسیداسیون وچسبناک شدن، مصرف و توسعه پیدا کردند و بعداً برای مصرف در صنایع غذایی پذیرفته شدند.
هر دو ماده فوق الذکر از متداولترین آنتی اکسیدانها در صنایع غذایی هستند و جزء آن دسته از آنتی اکسیدانها هستند که واکنشهای اکسیداسیونی رادیکال آزاد را با دادن هیدروژن از گروه های هیدروکسیل فنولهای خود، متوقف می نمایند به طوری که خود آنها تبدیل به یک رادیکال آزاد پایدار می شوند که دیگر تأثیری در پیشرفت یا توقف اکسیداسیون لیپیدها ندارند.(هاسن هیوتل[۳۲] و وان[۳۳]، ۱۹۹۲).
B.H.A را به صورت ورقه های سفید نازک روغنی شکل به فروش می رسانند و B.H.T به صورت کریستالهای سفید در دسترس می باشد. هر دو ماده به مقدار بسیار زیاد در چربیها محلول بوده ولی در آب نامحلول می باشد. (هاسن هیوتل و وان، ۱۹۹۲).
هر دو ماده در طول پروسس تأثیر خوبی از خود نشان می دهند ولی B.H.A کمی بهتر از B.H.Tمی باشد.
عزت نفس فردی
۲۱۳/.
۲۶۱/.
۶۸۰/۱
۰٫۰۰۰
عزت نفس اجتماعی
۱۲۴/.
۱۵۷/.
۳۳۶/۱
۰۲۲/.
عزت نفس تحصیلی
۲۵۸/.
۳۳۷/.
۰۵۲/۲
۰٫۰۰۰
عزت نفس خانوادگی
۲۴۹/.
۳۳۲/.
۰۴۶/۲
۰٫۰۰۰
یافته های جدول بالا نشان می دهد که تمامی مؤلفه های حرمت خود قادر به پیش بینی پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان دختر می باشند. به عبارتی می توان گفت با افزایش یک واحد از عزت نفس تحصیلی و خانوادگی می توان انتظار داشت که ۳۳ درصد از نمره پیشرفت تحصیلی بیشتر گردد.
فصل پنجم
بحث و نتیجه گیری
بحث
پژوهش حاضر با عنوان رابطه کمال گرایی و حرمت خود با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دبیرستانی اجرا گردید. جامعه آماری آن را کلیه دانش آموزان دختر و پسر مقطع دبیرستان که در سال تحصیلی ۱۳۹۲-۱۳۹۳ شهر اروندکنار تشکیل داد. همچنین نمونه پژوهش حاضر عبارت بود از ۱۶۰ نفر دانش آموز (۸۰ نفر پسر و ۸۰ نفر دختر) بود که به صورت تصادفی از جامعه انتخاب شده بودند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش عبارت بودند از: ۱)مقیاس کمالگرایی، ۲) پرسشنامه حرمت خود کوپر اسمیت و ۳) معدل پایان ترم برای سنجش پیشرفت تحصیلی. در نهایت برای تحلیل داده ها از آزمونهای ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون متغیره استفاده شده است. برای تحلیل داده ها از نرم افزار آماری SPSS استفاده شد.
در مورد فرضیه اصلی پژوهش مبنی بر اینکه «بین کمال گرایی و حرمت خود با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه وجود دارد» بر اساس ضرایب همبستگی پیرسون رابطه مثبتی بین کمال گرایی و حرمت خود با پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان وجود دارد. بر این اساس می توان چنین استنباط کرد که کمال گرایی با پیشرفت تحصیلی و حرمت خود با پیشرفت تحصیلی دارای ارتباط می باشند. نتایج آزمون رگرسیون چند متغیره نشان داد که متغیرهای کمال گرایی و حرمت خود، باهم ۲۸ درصد از واریانس متغیر ملاک یعنی پیشرفت تحصیلی را پیش بینی میکنند. همچنین نتایج آزمون F نشان داد که متغیرهای کمال گرایی و حرمت خود پیش بینی معناداری از پیشرفت تحصیلی دارند.
یافته های حاصل از این فرضیه با یافته پژوهش های نجفی، دهشیری، شیخی و دبیری(۱۳۹۰)، بختیارپور، حافظی و بهزادیشینی (۱۳۹۰)، اکبری (۱۳۸۸)، مهرابی زاده هنرمند، علامه و شهنی ییلاق (۱۳۸۶)، بشارت (۱۳۸۳)، قهرمانی، بشارت و نقی پور (۲۰۱۱)، کلانترکوشا، حاجی هاشمی، اجاقی، رادکریم و انصاری (۲۰۱۳) و وانگ (۲۰۱۲) همسو است.
در مورد تبیین یافته های حاصل از این فرضیه می توان گفت احساس شایستگی شخصی و خویشتن پذیری، تعیین کننده سطح کلی حرمت خود محسوب می شوند. کمال گرایی سازگار و مثبت به فرد امکان می دهد که بتواند با وجود معیارهای بالا، محدودیت های شخصی و محیطی را واقع بینانه بپذیرد و متناسب با توانایی های شخصی، موفقیت و احساس رضایت را تجربه کند. تجربه موفقیت و احساس رضایت با افزایش سطوح احساس شایستگی شخصی، سطح حرمت به خود را بالا می برد، بر عکس کمال گرایی ناسازگار و نوروتیک، که از سویی بر حسب معیارهای دست نیافتنی و کامل شخصی و از سوی دیگر، بر اساس عدم رضایت و انتقادگری مستمر از عملکرد شخصی، معین می شود، احتمال تجربه موفقیت و احساس رضایت را به شدت کاهش می دهد. این تجربه های ناخوشایند، احساسات عدم شایستگی شخصی را بر فرد تحمیل می کنند و حرمت خود را کاهش می دهند که این ناسازگاری در کمال گرایی و کاهش در حرمت به خود به دلیل مشکلاتی که در عملکرد فرد به بار می آورد موجب پدید آمدن اختلالاتی در عملکرد تحصیلی فرد می گردد.
در مورد فرضیه فرعی اول مبنی بر اینکه «بین کمال گرایی و پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان پسر رابطه وجود دارد»، بر اساس بررسی ضرایب همبستگی، بین مؤلفه های کمال گرایی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پسر در تمامی مؤلفه ها به جز نشخوار فکری، رابطه معنادار وجود دارد. بین مؤلفه های معیارهای بالا برای دیگران، نظم و سازماندهی، هدف مندی و تلاش برای عالی بودن با پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت و معنی داری وجود داشت، که می توان گفت با افزایش این مؤلفه ها در دانش آموزان پسر میزان پیشرفت تحصیلی نیز افزایش می یابد. اما در مؤلفه های تمرکز بر اشتباهات، نیاز به تأیید و ادراک فشار از سوی والدین رابطه منفی و معناداری وجود داشت که بر طبق این یافته ها می توان گفت با افزایش این مؤلفه ها در دانش آموزان پسر به طور معناداری پیشرفت تحصیلی کاهش می یابد. در مجموع نیز کمال گرایی با پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان پسر به میزان ارتباط وجود داشت. در ادامه به منظور برآورد پیش بینی کنندگی مؤلفه های کمال گرایی از پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان پسر نتایج آزمون رگرسیون چندگانه نشان داد که ابعاد کمال گرایی، ۲۲/۰ از واریانس متغیر پیشرفت تحصیلی پسران را پیش بینی میکند. همچنین نتایج آزمون F نشان داد که مؤلفه های کمال گرایی با پیشرفت پیش بینی معناداری از پیشرفت تحصیلی دارند. لازم به ذکر است با وجود اینکه مؤلفه های کمال گرایی با همدیگر پیش بینی معناداری از پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پسر را نشان می دهند، اما تنها مؤلفه های نظم و سازماندهی، ادراک فشار از سوی والدین، هدف مندی و تلاش برای عالی بودن پیش بینی معناداری از پیشرفت تحصیلی دارند.
یافته های حاصل از این فرضیه با نتایج پژوهش آلیسون (۲۰۰۵)، توفاها و رامون (۲۰۱۰)، وانگ (۲۰۱۲)، کلانترکوشا، حاجی هاشمی، اجاقی، رادکریم و انصاری (۲۰۱۳) همسو است.
در تبیین یافته به دست آمده می توان گفت از آنجا که بین مولفه های کمال گرایی ناسازگار و پیشرفت تحصیلی پایین رابطه مثبت و معناداری وجود دارد، می توان اذعان داشت که افراد کمال گرای ناسازگار تمایل دارند خود را با استانداردهای بسیار بالای تحصیلی مقایسه کنند، به این دلیل، در رابطه با عملکرد تحصیلی، اشتباهات خود را به طور شدید ارزیابی کرده و تمایل به خود انتقادی زیادی دارند. آن ها به شدن از شکست می ترسند، خود را با معیارهای بسیار سخت و بالا سنجیده و بین عملکرد و انتظارات از خود احساس ناهمخوانی می کنند. افراد کمال گرای ناسازگار دارای معیارهای بسیار بالا برای عملکرد، گرایش به قانون همه یا هیچ، و انتظار رسیدن به نتایجی بی نقص و کامل هستند که دستیابی به آن دور از انتظار است و موجب اضطراب می شود. اگر این گونه افراد به ایده آل های خود ساخته و دشوار خود نرسند، دچار اضطراب شده و احساس تقصیر می کنند و خود را سرزنش می کنند. در صورتی که این افراد تحت شرایط دشواری پرورش یافته باشند، احساس می کنند که این عوامل نباید از رسیدن به مقاصد آن ها جلوگیری کند، زیرا تصور می کنند باید آنقدر قوی باشند که بتوانند تمام سختی ها را تحمل کنند، بدون این که احساساتی همچون ترس و تسلیم و عناد را از خود ظاهر کند. تبیین دیگری که می توان برای عملکرد تحصیلی کمال گرایان ناسازگار می توان آورد این است که توجه شدیدی که این افراد به خود دارند، موجب بالارفتن اضطراب آن ها به صورت غیر منطقی خواهد شد، که این اضطراب باعث می شود کمتر قادر شوند بر روی وظایف تحصیلی خود تمرکز کنند، از این رو پیشرفت تحصیلی ضعیف تری نسبت به کمال گرایان سازگار داشته باشند.
در مورد فرضیه فرعی دوم مبنی بر اینکه «بین کمال گرایی و پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان دختر رابطه وجود دارد» بر اساس بررسی ضرایب همبستگی رابطه بین مؤلفه های کمال گرایی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر در تمامی مؤلفه ها به جز ادراک فشار از سوی والدین، معنادار بود. بین مؤلفه های معیارهای بالا برای دیگران، نظم و سازماندهی، هدف مندی و تلاش برای عالی بودن با پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت و معنی داری وجود داشت به بر این اساس می توان گفت با افزایش این مؤلفه ها در دانش آموزان دختر میزان پیشرفت تحصیلی نیز افزایش می یابد. اما در مؤلفه های تمرکز بر اشتباهات، نیاز به تأیید و نشخوار فکری رابطه منفی و معناداری وجود داشت، که بر طبق این یافته ها می توان گفت با افزایش این مؤلفه ها در دانش آموزان دختر به طور معناداری پیشرفت تحصیلی کاهش می یابد. در مجموع نیز کمال گرایی با پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان دختر به میزان ارتباط وجود داشت. در ادامه به منظور برآورد پیش بینی کنندگی مؤلفه های کمال گرایی از پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان دختر نتایج آزمون رگرسیون چندگانه نشان داد که ابعاد کمال گرایی ۲۴/۰ درصد از واریانس متغیر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر را پیش بینی میکند. همچنین نتایج آزمون F نشان داد که مؤلفه های کمال گرایی با پیشرفت پیش بینی معناداری از پیشرفت تحصیلی دارند. در ادامه نیز لازم به ذکر است که با وجود اینکه مؤلفه های کمال گرایی با همدیگر پیش بینی معناداری از پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر را نشان می دهند، اما معیارهای بالا برای دیگران و ادراک فشار از سوی والدین پیش بینی معناداری از سلامت پیشرفت تحصیلی ندارند.
یافته های حاصل از این فرضیه با نتایج پژوهش های یافته های حاصل از این فرضیه با نتایج پژوهش آلیسون (۲۰۰۵)، توفاها و رامون (۲۰۱۰)، وانگ (۲۰۱۲)، کلانترکوشا، حاجی هاشمی، اجاقی، رادکریم و انصاری (۲۰۱۳) همسو است.
در مورد تبیین و همسویی یافته های ناشی از این فرضیه می توان گفت که این یافته مانند یافته های ناشی از فرضیه فرعی اول است، به این معنی که عامل جنسیت تفاوت معناداری در رابطه بین کمال گرایی و پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان دختر ایجاد نکرده است.
نمونه، روش نمونهگیری و حجم نمونه
۳-۴-۱- گروه نمونه
گروه نمونه شامل ۵۰ نفر از ماداران دارای فرزند کمتوانذهنی بودند،که فرزندانشان در سال۹۱ تحت حمایت بهزیستی بود ه اند.
۳-۴-۲- روش نمونهگیری
در پژوهش حاضر برای تعیین نمونه از روش نمونهگیری تصادفی با جایگزینی تصادفی استفاده شده است و از بین مادران، تعدادی، به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند (۵۰ نفر). از این تعداد به طریق زوج و فرد، آزمودنیها در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه ۲۵ نفر) جایگزین شدند، بدین ترتیب دو گروه معادل یکدیگر به دست آمد.
ابزار اندازه گیری
ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل (الف) پرسشنامهی امید به زندگی حلاجیان (۱۳۸۸) (ب) مقیاس زوجی اینریچ (ترجمهی آسوده و همکاران، ۱۹۸۹) و ج) مقیاس بهزیستی روانشناختی– فرم کوتاه ریف (۲۰۰۹) است.
۴۰
الف) پرسش نامه امید به زندگی حلاجیان
این پرسشنامه مشتمل بر ۳۳ ماده است که آزمودنیها بر اساس مقیاس لیکرت(کاملاً، تقریباً، هرگز)به آن پاسخ میگویند. حداکثر نمره در این آزمون ۹۹ است، هر چه فرد نمره بالاتری کسب کند نشان دهندهی امید به زندگی بیشتر است. حلاجیان (۱۳۸۸) برای سنجش همسانی درونی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده کرد. ضرایب آلفا رابرای کل نمونه، آزمودنیهای دختر و آزمودنیهای پسر به ترتیب (۸۹/۰، ۹۴/۰ و ۹۲/۰) گزارش کرد. همچنین برای سنجش روایی این مقیاس، آزمون مجددی پس از ۴ تا ۶ هفته به ۹۵ آزمودنی دختر و ۹۱ آزمودنی پسر که در مرحله اول شرکت داشتند داده شد. ضرایب همبستگی بین نمره های آزمودنیها در دو نوبت یعنی آزمون و آزمون مجدد برای کل آزمودنیهای دختر و آزمودنیهای پسر به ترتیب (۸۰/۰r= )، (۸۲/۰r=)و (۷۹/۰r=)گزارش شد .
نتایج مربوط به پایایی
جدول شماره (۳-۱): پایایی پرسشنامهی امید به زندگی حلاجیان در گروه آزمایش و کنترل
گروه | تعداد آزمودنیها | همسانی درونی (آلفای کرونباخ) |
تعداد ماده |
آزمایش | ۲۵ | ۸۶% | ۳۳ |
کنترل | ۲۵ | ۹۹% | ۳۳ |
ضریب همسانی درونی (آلفای کرونباخ) امید به زندگی در این تحقیق در گروه آزمایش(۲۵ نفر حجم نمونه)و کنترل (۲۵ نفر حجم نمونه) به ترتیب عبارت است از ۸۶/۰ و ۹۹/۰ که قابل قبول است.
نتایج مربوط به روایی
روایی محتوا
سلیس و روان بودن و توانایی مجموعه عبارات در اندازه گیری متغیرهای مربوطه مورد تأیید اساتید راهنما و مشاور قرار گرفته است.
روایی تفکیکی
نتایج آزمون t بیانگر تفاوت معنادار نمرات امید به زندگی در دو گروه کنترل و آزمایش میباشد. این قدرت ایجاد کنندهی تفاوت توسط این پرسشنامه، نشان دهنده روایی تفکیکی آن است. به عبارت دیگر این پرسشنامه قادر است تأثیر آموزش مهارتهای مثبت اندیشی را به طور معناداری آشکار کند.
۴۱
جدول شماره (۳-۲): نتایج تحلیل آماری مقایسه میانگین نمرات اختلاف پیشآزمون و پسآزمون امید به زندگی مادران در گروه آزمایش و کنترل
معنی داری | درجه آزادی | t | انحراف معیار | میانگین | تعداد | گروه ها |
پویاییهای گروهی و روابط بین گروهی چیست و چگونه میتوان از آن در جهت بهبود کیفیت زندگی کاری استفاده کرد، همچنین استراتژی مورداستفاده سرپرستان در جهت افزایش QWL چیست؟
۲-۴-۱۱ برنامههایی برای بهبود کیفیت زندگی کاری:
برنامههای بهبود روند کیفیت زندگی کاری دودسته میباشند: برخی از آن ها به دگرگونیهای کم و برخی دیگر به دگرگونیهای وسیعتری نیاز دارند. شرح برنامهها بهطور خلاصه در جدول زیر آورده شده است.
جدول (۲-۱۰) برنامههای بهبود کیفیت زندگی کاری
ردیف
عنوان برنامه
شرح برنامه
۱
حلقههای کیفیت
حلقههای کیفیت گروههای کوچکی از کارکنان میباشند که بهطور منظم با رهبر گروه تشکیل جلسه میدهند تا مشکلات مرتبط به کار را حل نمایند. (جزنی،۴۵۰،۱۳۷۸)
حلقههای کیفیت شامل هفت تا ده تن است که از منطقه کاری مشابه برگزیدهشده و بهطور منظم گردهم میآیند تا کیفیت و مسائل مربوط به قلمرو آن را در قلمرو کاری خود شناسایی و تحلیل نموده و برای مشکلات راه چاره بیابند. عضویت در حلقههای کیفیت، اختیاری بوده و جلسههای آن بهطورمعمول هفتهای یک ساعت از وقت رسمی کار را پر می کند در نشستهای نخستین به اعضای گروه درزمینهٔ روشها و فنون حل مسائل که از پویائی گروهی، مهندسی صنعتی و نظارت بر کیفیت سرچشمه گرفتهاند آموزش داده میشود. این روشها شامل اندیشه انگیزی، تحلیل علت و معلولی و … میباشد.
۲
ارتباط با کارکنان
بررسیهای سازمانی نشان میدهند بهتر کردن ارتباط میان کارکنان، یک روش اثربخش و کارآمد برای بهبود بهرهوری و کیفیت زندگی کاری میباشد ارتباط میتواند انتقال اندیشههای کارکنان را در راستای بهتر شدن فرآوردهها و دگرگونیهای سازمانی آسان سازد و در همان حال احساس مشارکت کارکنان را در کار افزایش دهد.
۳
نوسازی سبکسازمانی
راههای رایج برای ایجاد سبکی نو د ر سازمان شامل (۱) افزایش سطح مشارکت (۲) بکار بردن نظریه Z در مدیریت است.
۲-۴-۱۲ محدودیتهای برنامههای کیفیت زندگی کاری:
برنامههای کیفیت زندگی کاری گرچه دارای موفقیتهایی بودهاند، اما اکثر نگهداری یا گسترش آن ها بیش از چند سال با مشکلاتی همراه بوده است. در ذیل دلایل محدودیت موفقیت برنامههای کیفیت زندگی کاری ارائه گردیده است.
- تغییرات در رهبری (مدیریت) سبب از بین رفتن تداوم برنامههای کیفیت زندگی کاری میشود.
- ممکن است انتظارات درباره سرعت بهبودهایی که قرار است رخ دهد بسیار زیاد باشد.
- تلاشها غالباً متوجه کارکنان تولیدی واداری است و کوشش کمتری در جهت تغییر فرهنگ سطوح حرفهای و مدیریتی انجام میگیرد.
- معمولاً پاداشهای مادی بلندمدت و برای مشارکتکنندگان در نظر گرفته میشود.
- تعهد ناکافی نسبت به امنیت شغلی نیروی کار در بلندمدت وجود دارد. (جزئی ۱۳۷۸،۴۴۱)
۲-۴-۱۳ تأثیر متقابل بهرهوری و کیفیت زندگی کاری:
با توجه به تعاریفی که از بهرهوری و کیفیت زندگی کاری ارائه گردیده است، این نظریه را تقویت می کند که افزایش و تأکید بر عوامل محسوس و عینی کیفیت زندگی کاری، بهرهوری منابع انسانی را افزایش میدهد لذا در یک جمعبندی، میتوان اینگونه بیان نمود که بهرهوری، بهویژه بهرهوری منابع انسانی که از ضرورتهای توسعه و رشد هر جامعه و سازمان محسوب میگردد صرفاً از طریق افزایش میزان حقوق و مزایا و امکانات رفاهی به دست نمیآید. بلکه جهت بهرهور نمودن انسانها باید رضایت و کیفیت زندگی کاری آنان افزایش و بهبود یابد. البته برقراری ارتباط متقابل بین این دو پدیده، به باورهای مشترک و فرهنگ سازمانی مساعد نیاز دارد پس در شکلگیری این فرهنگ، مدیران سازمانها، بیشترین تأثیر را خواهند داشت.
انسان موجودی پیچیده با تواناییهای بیانتها میباشد که از قوه به فعل درآوردن این تواناییها از راه مطالعه روان، باور و ارزشهای او بیش از ویژگیهای فیزیکیاش، ما را در برقراری ارتباط بین بهرهوری کیفیت زندگی کاری راهنمائی می کند. عملکرد عبارت است از کارایی و اثربخشی در وظایف محوله. لذا عملکرد شغلی مستخدم نشان میدهد که او تا چه اندازه کار خود را بهطور رضایت بخش انجام میدهد. ایجاد رابطه متقابل بین بهرهوری و کیفیت زندگی کاری و ایجاد باورهای مشترک در سازمان با بکار گیری رهبری و مدیریت صحیح شکل میگیرد که به دو شرط زیر بستگی دارد:
۱- مدیران برای رهبری سازمان دارای مهارت لازم باشند.
۲- مدت مدیریت آن ها آنقدر طولانی باشد که فرصت آموزش، تغیر فرهنگ و ایجاد ارزشهای مشترک را داشته باشند.
کیفیت زندگی کاری بهرهوری
کیفیت زندگی کاری عملکرد
شکل (۲-۱) نقش مدیریت در ایجاد رابطه متقابل بین کیفیت زندگی کاری و بهرهوری (میر سپاسی،۱۳۷۶، ۷۲)
۲-۵ بخش چهارم: شرکت نفت فلات قاره ایران
شرک نفت فلات قاره ایران یکی از شرکتهای تابعه وزارت نفت میباشد که مسئولیت بهرهبرداری از مخازن نفتی خلیجفارس را بر عهده دارد. این شرکت از بزرگترین شرکتهای تولیدکننده نفت دریایی جهان است که وظیفه استخراج و بهرهبرداری از میادین نفتی کشور در طول بیش از ۱۲۰۰ کیلومتر از گستره آبهای نیلگون خلیجفارس و همچنین دریای عمان را با پیشینه نیمقرن تجربه بر عهده دارد. این شرکت دارای ۴ منطقه عملیاتی بهرگان، خارک، لاوان و سیری منطقه جدید کیش منطقه جدید قشم میباشد که هر یک از مناطق دارای سکوهای تابعه متعدد میباشند.(پورتال شرکت نفت فلات قاره ایران،۱۳۹۳)