رویدادهای گذشته آشکارا نشان میدهد که بازارها از یکدیگر جدا نیستند و حرکتهای آن ها در یک فضای عایقبندی شده صورت نمیپذیرد. در این میان اقتصاد ایران، صنایع و کسب و کارهای مختلف آن نیز تحت تاثیر روند بازارهای مالی و کالا هستند. بنابراین توجه به دورههای رکود و رونق اقتصادی در کنار روابط و کنش بین بازارها بسیار با اهمیت است.
امروزه با نوسان ارزش دلار یا تغییر قیمت طلا، نفت و نرخ بهره وضعیت کسب و کار تغییر مییابد و هر کدام از آن ها ممکن است شرایط جدیدی برای بازار و در نتیجه موضع معاملاتی یا دیدگاه سرمایهگذاری پدید آورند. به طور طبیعی سازمانها، شرکتها و سرمایهگذاران به وضعیت نفت، طلا، دلار، شاخصهای سهام، شرایط اقتصاد بینالملل، بازار فلزات، وضعیت سیاسی جهانی و دیگر موارد توجه نشان میدهند. تقریباً همه سرمایهگذاران و بنگاههای اقتصادی به وضعیت دلار توجه دارند. به نظر میرسد تا زمانی که بازارها و بخشهای مختلف اقتصاد روی یکدیگر به نوعی تاثیر میگذارند، این دلیل قانعکنندهای باشد که هرکسی برای کسب آگاهی بیشتر اثر و رابطه بین بازارها را به عنوان یک دانش بیاموزد و از مزیتهای آن در راستای تحلیل و سرمایهگذاری بهره گیرد.
۲-۱۳-۳-فضای کسب و کار و بهبود آن و ارتباط آن با شفافیت
فضای کسب و کار سرمایهگذاری را میتوان از حوزههای استراتژیک توسعه صنعتی تلقی کرد که عمدتاً ناشی از کلیه عوامل بیرونی بوده و عواملی چون بهرهوری و اشتغال نیروی کار، سرمایهگذاری، آزادیهای اقتصادی تولیدکنندگان و ظرفیتهای تولیدی را تحت تاثیر خود قرار میدهد.
از سوی دیگر، توسعه اقتصادی بر پایه رقابتپذیری کشورها استوار است و سلامت محیط کسب و کار از عوامل موثر بر رقابتپذیری میباشد. محیط کسب و کار روشن، سالم و شفاف که منتج از سلامت اقتصاد و سیاست درست کشورها بوده و منجر به نتیجههای مثبت اقتصادی از قبیل صادرات مفید، رشد اقتصادی و توسعه صنعتی میشود، از مواردی است که اکیدا باید در فهرست سیاستهای اقتصادی دولت قرار بگیرد.
شاخصهای متنوعی از سوی مراجع بینالمللی، به منظور رتبهبندی وضعیت اقتصادی کشورها بیان میشود. از مهمترین این شاخصها شاخص فساد (عدم شفافیت )، شاخص آزادی اقتصادی و شاخص کسب و کار است.
۲-۱۳-۳-۱-شاخص فساد[۳۸] ( عدم شفافیت)
فساد نقض قوانین موجود برای تامین منافع و سود شخصی است. بانک جهانی و سازمان بینالمللی شفافیت[۳۹] فسادمالی را سوءاستفاده از قدرت عمومی برای کسب منافع خصوصی تعریف میکنند. تعریف دیگری که توسط برخی پژوهشگران ارائه شده است، فسادمالی را معاملهای بین بازیگران بخش خصوصی و دولتی میدانند که از طریق آن، کالاهای عمومی بطورنامشروع به سودها و منافع خصوصی تبدیل میشود. فساد مالی میتواند فعالیتهای سرمایهگذاری و اقتصادی را از شکل مولد آن به سوی رانتها و فعالیتهای زیرزمینی سوق دهد. فساد را میتوان در بخش خصوصی و دولتی بررسی کرد.
فساد در بخش خصوصی در سطوح مختلف بررسی میشود. ریسکهای فساد در درون شرکتها شامل تقلب شرکتی، دستکاری حسابها و معامله براساس اطلاعات نهانی است. فساد در سطح تعامل با مشتریان و تأمینکنندگان، مانند رشوه دادن توسط مسؤولان خرید برای موفق شدن در مقابله با دیگر رقبا است. در محیط گستردهتر بازار، قدرت میتواند برای تبانی با رقبا با تشکیل کارتلها، برای آسیب رساندن به بازارها و مصرفکنندگان استفاده شود. در سطوح اجتماعی، قدرت شرکتی میتواند برای طفره رفتن از قوانین یا نفوذ بر مقررات و سیاستها مورد سوء استفاده قرار گیرد. تصویر زیر، ریسکهای فساد در سطوح مختلف سازمانی را نشان میدهد.
فساد در دولتها به تلاشهایی اطلاق میگردد که در جهت حفظ ثروت یا قدرت از طریق وسایل و ابزارهای قانونی، به دست آوردن منافع خصوصی به هزینه جامعه و نظایر آن انجام میگیرد. فساد دولت موجب افزایش هزینهها و کاهش درآمدهای آن میشود، سیاستهای دولت را در تضاد با منافع اکثریت قرار میدهد و باعث هدر رفتن منابع ملی میشود. به این ترتیب اثربخشی دولتها در هدایت امور کاهش مییابد و اعتماد مردم نسبت به دستگاههای دولتی و غیر دولتی کاسته میشود. در یک کلمه فساد در دولت باعث میشود که امنیت اقتصادی که لازمه و پیششرط فعالیت فعالان اقتصادی و اجرای قانون است، از بین برود.
نهادهای بینالمللی رتبهگذاری هرساله از طریق ارزیابی شرایط اقتصادی، اجتماعی و موضوعات مورد نظر خود به رتبهبندی کشورها از لحاظ فساد میپردازند. سازمان بینالمللی شفافیت و دانشگاه پاسو کشور آلمان از جمله این نهادهای هستند و شاخص فساد را ارائه مینمایند. شاخص فساد روی فساد در بخش عمومی (شامل دولت) متمرکز شده است و فساد را سوءاستفاده بخش عمومی و دستگاههای دولتی از منافع افراد جامعه تعریف میکند. در این شاخص نمره کشورها در فاصله صفر تا ده قرار میگیرد هرچه این عدد به ده نزدیکتر باشد در آن کشور فساد کمتری صورت گرفته است و بنابراین آن کشور رتبه بالاتری را کسب میکند.
این شاخص یک شاخص ترکیبی است که در هر سال با بهره گرفتن از اطلاعات همان سال و سال قبل از آن محاسبه میشود. بطور کلی در محاسبه این شاخص از نتیجه چهارده بررسی و مطالعه مستقل که توسط کارشناسان کشورهای مختلف در قالب دوازده نهاد مجزا صورت میگیرد، استفاده میشود. در این شاخص میزان رشوهگیری مقامهای دولتی، کلاهبرداری در خریدهای دولتی، اختلاس و میزان قوت و تداوم سیاستهای ضد فساد (فساد بورکراتیک و فساد سیاسی) مورد ارزیابی قرار میگیرد. این شاخص، تنها برمبنای، اظهارنظر فعالان و تحلیلگران اقتصادی که درباره اوضاع اقتصادی و سیاسی کشورها تخصص دارند محاسبه میشود.
البته نمیتوان تنها با اتکا به این شاخص در مورد فساد در کشورهای به قضاوت نشست. ایراداتی مانند عدم توجه به ارزشهای فرهنگی کشورها، تاکید زیاد بر شاخص پرداخت و دریافت رشوه، تاثیر زیاد شرایط سیاسی و اقتصادی کشورها بر شاخص فساد در زمان بررسی و … بر این شاخص وارد است. با تمام این موارد، ارائه این شاخص در عرصه بینالمللی، تاثیر فراوانی در دیدگاه سرمایهگذاران بین المللی دارد و میتوان با بهبود معیارهای مورد استفاده آن، گامی مثبت در جذب سرمایهگذاری خارجی برداشت.
فرصتهای سرمایهگذاری درایران
از جمله فرصتهای سرمایهگذاری در ایران،سرمایهگذاری در اوراق بهادار،زمین و مسکن،طلا،ارز و اوراق مشارکت است.
۲-۱۴-سرمایهگذاری در اوراق بهادار
همواره بخش عمدهای از ثروت افراد جامعه به سمت سرمایهگذاری در اوراق بهادار سرازیر می[شود. بازارهای مالی این امکان را برای شرکتها و دولتها فراهم میسازند که بتوانند از طریق فروش اوراق بهادار نیازهای خود را برطرف سازند،سرمایهگذاران نیز از طریق خرید اوراق بهادار بازده و رفاه خود را افزایش میدهند(تهرانی و نوربخش،۱۳۸۸)در حال حاضر،بازار بورس اوراق بهادار اغلب کشورها هسته مرکزی بازار سرمایه است و سالانه مبلغ هنگفتی از سرمایههای سرگردان را به سمت واحدهای مولد و فعال جامعه هدایت میکند.بازار بورس در چارچوب مکانیزم مشخصی میتواند باعث ایجاد سرمایه و هدایت آن به سمت واحدهای فعال و مولد شود و نیز سبب افزایش تولید،کنترل تورم و مشارکت مردم در تآمین سرمایه مالی در واحدهای صنعتی وسهیم شدن آنها در مالکیت شرکتها افزایش تعهد و کارایی مدیران و در نهایت فزایش رشد تولید ناخالص داخلی میشود(نمازی و همکاران۱۳۸۲٫).در سالهای اخیر،میزان سرمایهگذاری در بورس تهران روند رو به رشدی به خود گرفته است،به گونهای که این بازار به مقصدی جذاب برای سرمایهگذاری تبدیل شده است.طبق آمار بانک ملی مرکزی تعداد سهام معامله شده در بورس تهران در سال ۱۳۷۰و۶۵میلیون سهم بوده این در حالی است که این میزان در سال ۱۳۹۰به۷۳۱۸۹میلیون سهم رسیده است،این افزایش در حجم و ارزش معاملات نشان دهنده استقبال سرمایهگذاران از سرمایهگذاری در بورس است.
۲-۱۵-سرمایهگذاری در بخش زمین و مسکن
مسکن علاوه بر نقش اصلی خود به عنوان یک سرپناه یک کالای مصرفی تبدیل به یکی از مقاصد مهم افراد برای سرمایهگذاری شده است.رشد اخیر در بازار مسکن توجه سرمایهگذاران را به ریسک و بازده و تأثیر مسکن در سرمایهگذاری جلب نموده است.مطالعات بسیاری در بازار مسکن نشان میدهد که مسکن ابزار موثری برای سرمایهگذاری است.از جمله مزیتهای سرمایهگذاری در مسکن،ایجاد مصونیت در مقابل تورم است.شاید مهمترین ایراد آن نیز عدم نقدشوندگی و نبود بازار بزرگ و کارا برای مسکن باشد(کاپور و همکاران،۲۰۰۹)[۴۰].در ایران نیز سرمایهگذاری در بازار مسکن به دلیل تغییر در نگرش خانوادهها در مورد داشتن خانه های مستقل و نیز افزایش جمعیت و نیاز آنها به داشتن سر پناه به عنوان یکی از سودآورترین سرمایهگذاری ها توجه بسیاری را به خود جلب نموده است(زارع و رضایی،۱۳۸۵).علاوه بر ایران،در بسیاری از کشورهای دیگر جهان نیز مردم دیدگاه مطلوبی نسبت به سرمایهگذاری در بخش مسکن دارند،براساس نتایج یک مطالعه از هر ۱۰ آمریکایی۸ نفر مسکن را بهترین سرمایه گذاری بلند مدت میدانند(تیلور و همکاران،۲۰۱۱)[۴۱]
۲-۱۶-سرمایهگذاری در طلا
در زمانهای گذشته از طلا به عنوان پول استفاده میشد.طلا دارای ویژگیهایی است که آن را تبدیل یه کالای واسطهای مطلوبی میکند.طلا کمیاب و با دوام است.طلا ذاتاَ با ارزش است چرا که زیباست و کاربرد بسیاری در صنایع مختلف دارد(لرنر،۱۹۸۸)[۴۲].در کشورهایی که ارزس پول به دلیل تورم مداوم کاهش مییابد مردم برای جلوگیری از زیان ناشی از تورم داراییهای خود را به صورت واقعی پس انداز میکنند.یکی از این نوع دارایی ها که قابلیت نقدشوندگی بالایی نیز دارد طلاست و در ایران همواره بعنوان پس اندازی مطلوب در جامعه با استقبال مواجه بوده است. از نظر تاریخی نداشتن امنیت اجتماعی به ویژه برای زنان، نگرانی از آینده، ارزش ذاتی و قدرت نقدشوندگی زیاد طلا باعث شده است این فلز گرانبها در ایران از دیرباز به عنوان بخشی از پسانداز خانوادهها برای روز مورد استفاده قرار گیرد(سر افراز و امیر،۱۳۸۴).گزینههای مختلفی برای سرمایهگذاری در طلا وجود دارد: سرمایهگذاری در سکه طلا،سرمایهگذاری در شمش طلا و سرمایهگذاری در سهام شرکتهایی که در صنعت استخراج یا بازرگانی طلا فعالیت دارند(لرنر،۱۹۹۸).
۲-۱۷-سرمایهگذاری در ارز
سرمایهگذاری در ارز نیز یکی دیگر از فرصتهای سرمایهگذاریهایی است که در این بحث به بررسی آن میپردازیم.علل نگهداری ارز را میتوان به دو دلیل عمده دستهبندی نمود:یکی نگهداری ارز به عنوان تقاضای معاملاتی ودیگری به عنوان تقاضای سفته بازی و نگهداری آن در سبد دارایی افراد.این نوع تقاضاها را میتوان ناشی از مقبولیت بین المللی این نوع دارایی و داد و ستد آن در بازارهای گوناگون دانست.تفکر نگهداری بخشی از ثروت به صورت ارز امروزه جایگاه ویژه ای نزد صاحبان ثروت یافته است و عموما بازار ارز یا وجود تمام ریسک ها و مخاطراتش یکی از سودآورترین بازارها محسوب میشود (زارع و رضایی،۱۳۸۵).
۲-۱۸-اوراق مشارکت
اوراق مشارکت،اوراق بهادار با نام یا بینامی است که به موجب قانون یا مجوز بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران به قیمت اسمی مشخص برای مدت معین منتشر میشود و به سرمایهگذارانی که قصد مشارکت در اجرای طرحهای عمرانی-انتفاعی دولت مندرج در قوانین بودجه سالانه کل کشور و طرحهای سودآور تولیدی،ساختمانی و خدماتی را دارند واگذار میگردد.علاوه بر این،باز پرداخت اصل اوراق در سررسید و پرداخت سود علیالحساب در مقاطع معین توسط ناشر تضمین شده و خرید و فروش آن در بانک عامل(بانکی که اقدام به عرضه اوراق نموده است)یا بورس اوراق بهادار مجاز است.این اوراق از سال ۱۳۷۳به منظور تامین مالی پروژههای حائز شرایط لازم بکار گرفته شد از این طریق سرمایههای خرد موجود در جامعه در کنار هم جمع شده و به صورت هدفمند در اختیار پروژههای خاص قرار گیرد.طی سالهای اخیر اوراق مشارکت به عنوان اصلیترین ابزار مالی ایران وظیفه سنگین جمع آوری منابع و هدایت آنها را به بخشهای تولید بر عهده داشته است.سود نسبتا بالا وکم ریسک بودن اوراق مزبور و نیز نقد شوندگی بالای این اوراق موجب گسترش سرمایهگذاری افراد در این اوراق شده و سرمایهگذاری در این اوراق را با استقبال فراوانی مواجه کرده است.
۲-۱۹-محیط سرمایه گذاری[۴۳]
محیط سرمایهگذاری در بر گیرنده انواع اوراق بهادار قابل معامله میباشد و از طرف دیگر، وقتی صحبت از محیط سرمایهگذاری میشود، باید مکان و چگونگی خرید و فروش اوراق بهادار را نیز مد نظر قرار دهیم. به طور کلی، میتوان اجزای محیط سرمایهگذاری را به سه دسته تقسیم کرد:
۱٫اوراق بهادار یا داراییهای مالی
۲٫بازارهای اوراق بهادار یا بازارهای مالی
۳٫واسطه یا موسسات مالی
۲-۲۰-فرایند سرمایهگذاری[۴۴]
در فرایند سرمایهگذاری به چگونگی تصمیمگیری سرمایهگذاری در اوراقبهادارقابل معامله و میزان در هر کدام از انواع اوراق و زمان انجام سرمایهگذاری پرداخته می شود.رویهای شامل مراحل زیر برای تصمیمگیری در این باره به عنوان اساس فرایند سرمایه گذاری مطرح می باشد.
۲-۲۰-۱-خط مشی سرمایهگذاری[۴۵]
در این مرحله به تعیین اهداف و میزان ثروت قابل سرمایهگذاری و شناسایی گونههای بالقوه داراییهای مالی به منظور قرار دادن در سبد سرمایهگذاری پرداخته می شود. اهداف سرمایهگذاری را باید براساس ریسک و بازده بیان کرد و شناسایی داراییهای مالی تشکیل دهنده سبد را باید براساس اهداف سرمایهگذاری و میزان ثروت قابل سرمایهگذاری و ملاحظات مال سرمایهگذار صورت داد.
۲-۲۰-۲-تجزیه و تحلیل اوراق بهادار
در سادهترین شکل این نوع تجزیه وتحلیل،به مطالعه قیمتهای بازار اوراق بهادار در جهت پیشبینی تغییرات آتی پرداخته میشود.در این روش به منظورشناسایی روندها و الگوهای تکراری موجود در تغییرات گذشته قیمت اوراق بهادار به مطالعه قیمتهای گذشته آنها پرداخته و مورد تجزیه وتحلیل قرار میگیرد.تهیه الگوی تغییرات قیمت اوراق بهادار براساس تغییرات گذشته با این فرض صورت میگیرد که روند والگوهای گذشته در آینده نیز تکرار خواهد شد و بر این اساس تحلیلگران اورق بهادار امیدوار به پیشبینی تغییرات آتی قیمت اوراق میباشد.
۲-۲۰-۳-تهیه سبد سرمایهگذاری
گام سوم در فرایند سرمایهگذاری شامل شناسایی و تعیین داراییهای مورد نظر برای سرمایهگذاری و یافتن نسبت سرمایه اختصاص یابنده از ثروت سرمایهگذاری به هر کدام از داراییهای منتخب میباشد در این مرحله،سرمایهگذاران با توجه به نتایج مراحل قبلی به استفاده از موارد زیر در تهیه سبد مورد نظر میپردازند:
۱-تجزیه و تحلیل اوراق بهادار به صورت فردی و پیش بینی تغییرات قیمت هرکدام ازآنها.
۲-پیش بینی تغییرات کلی قیمت سهام عادی وارتباط آنها با اوراق بهادار با درآمد ثابت.
۳-تهیه سبدی که با یک سطح معین در بازده داری حداقل ریسک باسد.
در واقع سرمایهگذاران با توجه به برآورد میزان ریسک و بازده هر یک از اوراق بهادار،از طریق تجزیه وتحلیل فردی آنها و رابطه بین نرخهای بازدهی،میتوانند به مجموعهای دست یابند که درازای میزان معینی از ریسک دارای بالا ترین نرخ بازده میباشد.
۲-۲۱-بازده[۴۶]
معمولا افراد مصرف کنونی را به مصرف در آینده ترجیح میدهند.بنابراین برای تشویق افراد در به تعویق انداختن مصرف فعلی میبایستی انتظار کسب پاداش از سرمایهگذاری را برای آنان ایجاد کرد.در واقع انتظار کسب بازده یا پاداش سرمایهگذاری موجب میشود تا سرمایهگذاران مصرف در آینده را به مصرف فعلی ترجیح دهند.اغلب از بازده در جهت معرفی بازده سرمایهگذاری در یک دارایی در طول یک دوره زمانی که به آن بازده دوره نگهداری میگویند استفاده میشود و آن عبارتست از تغییرات قیمت و جریانات نقدی حاصل از آن دارایی طی دوره سرمایهگذاری.این میزان تغییرات را بر حسب درصد بیان میکنند که نشان دهنده درصدی از مبلق سرمایهگذاری است و به آن نرخ بازده سرمایهگذاری میگویند نرخ بازده عامل بسیار مهمی در تصمیمگیریهای مالی جهت سرمایهگذاری به شمار میرود.
۲-۲۲-اجزای بازده
بازده معمولا از دو بخش تشکیل می شود.
- سود دریافتی[۴۷] :مهمترین جزء بازده سودی است که به صورت جریانات نقدی دوره ای سرمایهگذاری بود. و میتواند به تشکیل بهره یا سود تقسیمی باشد.ویژگی متمایز این دریافتها این است که منتشر کننده،پرداختهایی را به صورت نقدی به دارنده دارایی پرداخت میکند.این جریانات نقدی با قیمت اوراق بهادار نیز مرتب است.
- سود(زیان)سرمایه[۴۸] :دومین جزء مهم بازده،سود(زیان)سرمایه است که مخصوص سهام عادی است ولی در مورد اوراققرضه بلند مدت و سایر اوراقبهادار با درآمد ثابت نیز مصداق دارد.به این جزء که ناشی از افزایش و کاهش قیمت دارایی است،سود(زیان)سرمایه میگویند این سود(زیان)سرمایه ناشی از اختلاف بین قیمت خرید و قیمت زمانی است که دارند.
اوراق قرضه قصد فروش آنها را دارد.این اختلاف میتواند سود یا زیان باشد.مجموع این دو جزء بازده کل اوراق بهادار را تشکیل میدهد و نرخ بازده اوراق بهادار که معیاری جهت تصمیمگیری سرمایهگذاران جهت سرمایهگذاری است به شرح زیر محاسبه میگردد
فرمول (۲-۱):
۸-۳- روایی[۲۰۳] و پایایی۲ پرسشنامه
اگر شخصی اعتبار و روایی دادههای خود را نداند نمیتواند نسبت به آنچه که به دست آورده است و نتیجهگیریهایش زیاد مطمئن باشد(کرلینگر، ۱۳۷۶: ۱۱۱).
۳-۸-۱- روایی
مقصود از روایی آن است که آیا ابزار اندازهگیری میتواند خصیصه و ویژگی که ابزار برای آن طراحی شده است را اندازهگیری کند یا خیر؟ موضوع روایی از آن جهت اهمیت دارد که اندازهگیریهای نامناسب و ناکافی میتواند هر پژوهش علمی را بیارزش و ناروا سازد (خاکی، ۱۳۷۹: ۲۴۴).
هوش عاطفی
به منظور روائی پرسشنامه هوش عاطفی مراحل زیر انجام شده است :
پرسشنامه ترجمه شده و سپس اصلاحات آن با نظر استاد راهنما و استاد مشاور انجام گرفت.
پرسشنامه ارتباط سازمان با مشتری
به منظور بررسی روائی ، پرسشنامه میان چند تن از اساتید و نیز دانشجویان دکترا و کارشناسی ارشد توزیع گردید که در نهایت پس از اعمال اصلاحات پرسشنامه نهایی بدست آمد.
۲-۸-۳- پایایی
مقصود از پایایی آن است که اگر ابزار اندازهگیری را در یک فاصلهی زمانی کوتاه چندین بار و به گروه واحدی از افراد بدهیم نتایج حاصل نزدیک به هم باشد. برای اندازهگیری پایایی از شاخصی به نام “ضریب پایایی” استفاده میکنیم و اندازهی آن معمولاً بین صفر تا یک تغییر میکند. ضریب پایایی صفر معرف عدم پایایی و ضریب پایایی یک، معرف پایایی کامل است(خاکی، ۱۳۷۹: ۲۴۵).
در این تحقیق برای سنجش پایایی پرسشنامهها، پس از وارد کردن دادهها، با بهره گرفتن از نرم افزار SPSS ضریب پایایی (آلفای کرونباخ) محاسبه گردید.
فرمول محاسبهی آلفای کرونباخ به شرح زیر است.
J: تعداد زیرمجموعهی سئوالهای پرسشنامه
Sj2: واریانس نمرات هر زیر مجموعه
S2: واریانس کل
معمولاً آلفای کمتر از ۶/۰پایایی ضعیف، ۶/۰ تا ۸/۰ قابل قبول و بالاتر از ۸/۰ نشان دهندهی پایایی بالا میباشد. بدیهی است که هر چه این عدد به یک نزدیکتر باشد بهتر است.
در این تحقیق همانطور که ذکر شد پس از جمع آوری دادهها از نمونهی اولیه، دادهها وارد نرمافزار SPSS[204] گردید و ضریب آلفای کرونباخ محاسبه گردید که ضریب مورد نظر برای پرسشنامهی ارتباط سازمان با مشتری و برای پرسشنامه هوش عاطفی محاسبه شده و در زیر جداول نتایج آن آمده است.
جدول ۳ - ۳ نتایج محاسبه آلفای کرونباخ پرسشنامه ارتباط سازمان با مشتری
Case Processing Summary | |||||
N | % | ||||
Cases | Valid | ۳۲۶ | ۸۱٫۹ | ||
Excludeda | ۷۲ | ۱۸٫۱ | |||
Total | ۳۹۸ | ۱۰۰٫۰ | |||
a. Listwise deletion based on all variables in the procedure. |
پروفیل طولی و عرضی
شانه ها و توقف اضطراری
…
مسیر افقی راه
شانه ها و نوار خطر
پاکسازی راه
شرایط سطح راه
میانگاه
…
جدول ۲-۹ اجزای ماتریس هادون به منظور شناسایی اقدامات لازم جهت ایمنی راه(تن زاده،۴۱۸)
۲-۱۱-۵ عوامل ایمنی راه و مهندسی ایمنی[۴۷]
تصادفات به عنوان پدیده های اتفاقی همراه با علل مختلف تعریف می شوند.این عوامل که باعث از بین رفتن تعادل بین اجزاء سیستم (انسان ، وسیله نقلیه و محیط) می گردند دارای ماهیت قطعی[۴۸] و تا حدی اتفاقی[۴۹] می باشند. تحلیل تصادف فقط جهت درک ارتباط بین اجزای سیستم کافی نبوده بلکه لازم است که تحلیل شرایطی نیز انجام شود که در آن سیستم خوب کار می کند و همچنین می بایست شکل شماره ۲-۵ تحلیل های کمی[۵۰] (برای تعداد زیاد داده هاو مبتنی بر آمار) از تحلیل های کیفی[۵۱] ( برای تعداد کم اطلاعات و مبتنی بر مشاهدات ) متمایز شوند. (همان منبع، ۴۰۹)
حالات روحی رفتاری
مشاهداتی از داخل وسیله نقلیه
(مشاهده زیر ساخت ها و محیط) اطراف )
مشاهدات بیرونی
( مشاهده سیستمهای الگوی رفتاری رانندگان)
تحلیل و مطالعه آماری خطر پذیری
تحلیل جزئیات و مطالعه تصادفات
تعداد کم(تحلیل کیفی) تعداد زیاد(تحلیل کمی)
حادثه شناسی یا عمل غیر عادی
شکل ۲-۵ مقایسه روش های تحلیل جزئیات، کمی یا آماری و کیفی یا مشاهداتی
در ادامه هر یک از سه بخش تحلیل جزئیات ، تحلیل آماری و مشاهده عینی تشریح می گردد.
در ارتباط با تحلیل جزئیات تصادفات اتفاق افتاده در محل.
این تصادفات می توانند تا حدی اطلاعاتی از تصادفات آینده که ما انتظار رویارویی با آنها را داریم ایجاد نمایند
سوال این است که تا چه اندازه پدیده ها ی گذشته ـ تصادفاتی که ما می توانیم مطالعه کنیم ـ بدرستی پدیده های آینده تصادفاتی که ما به دنبال جلوگیری از آنها هستیم را بیان می کند.حداقل این تصادفات میتوانند به ما اطلاعات کافی از تصادفاتی را بدهند که ما به دنبال جلوگیری از آنها هستیم.(همان, ۴۱۰)
در ارتباط با تحلیل آماری تعدادی از تصادفات وابسته به کاربران (وسیله نقلیه و پیاده ها)
مشابه حالت قبل اطلاعات تصادفات گذشته تنها می تواند به ما اطلاعاتی جزئی از تصادفات آینده را بدهند و تعداد تصادفات کمتر حداقل اطلاعات را ایجاد می کنند.ثانیا” هنوز توجه بسیار ویژه ای در اینجا نیاز است. تعداد زیاد تصادفات و تلفات جانی فقط می توانند اطلاعات اندکی از ایمنی یک مکان را ایجاد نمایند و تنها شاخص های خطر پذیری (مانند تعداد تصادف بر میزان جریان ترافیک) قادرند که مناطق خطرناک[۵۲] (سیاه) را شناسایی کنند.تعداد زیاد تصادفات فقط بیانگرخطر پذیری بالای ناشی از جریان ترافیک سنگین وسایل یا عابرین پیاده می باشد.به طور مثال در مقایسه با یک کیلومتر ازیک راه فرعی تعداد بیشتری از تصادفات در طول یک کیلومتر از آزاد راه ها اتفاق می افتد و این در حالیست که ایمنی درآزادراهها نسبت به آن راه فرعی حداقل چهار تا پنچ برابر بیشتر می باشد.زیرا که وجود جریان ترافیک سنگین تر در آزاد راه دلیلی برای این حقیقت بوده و به عبارتی تعداد تصادف به ازای هر کیلومتر سفر (تعداد تصادف بر میزان جریان ترافیک) در آزاد راه حداقل چهار تا پنچ برابر کمتر می باشد.
هدف اصلی از مطالعات آماری تصادفات روی یک راه موجود، اساساً می بایست کمیت خطرپذیری را تعیین و خطرپذیری های ویژه را شناسائی و گروه بندی های تصادف را که بر اساس جریان ترافیک سنگین مشخص می شوند، بررسی نماید. بنابراین شناخت میزان جریان ترافیک (وسیله یا عابر) و اختصاص یک شاخص خطر پذیری الزامی می باشند
به طور مثال در راه های برون شهری تعیین نرخ تصادفات به صورت تعداد تصادف ثبت شده به ازای هر ۱۰۰ میلیون وسیله – کیلومتر بیانگر یک نشان خطرپذیری خوب می باشد.
لازم به ذکر است که در این روش اگر تعداد کمی از تصادفات مطالعه شوند آنگاه هدف این تحلیل به طور قابل ملاحظه ای کاهش می یابد و بنابر این کاربرد آن مطابق شکل برای تعداد تصادفات زیاد می باشد(همان منبع، ۴۱۰).
در مشاهده زیر ساخت ها محیط اطراف و نحوه استفاده (رفتار کاربران)
اگرچه این حقیقت که اطلاعات تصادفات گذشته تنها جزئی از خطرات آینده را به ما می دهند نباید باعث شود که ما فقط بر اساس درک مستقیم ذهنی یک ارزیابی از خطر داشته باشیم.لذا می بایست از اطلاعات عینی (قابل مشاهده)ناشی از انجام مطالعات وتحقیقات کلی (ونه از اطلاعات محلی) نیز استفاده نمود. بنابراین به طور خلاصه هر تحلیلی از ایمنی راه بر اساس دو منبع از اطلاعات پایه ریزی شده که عبارتند از : مشاهدات و آمار تصادفات و همچنین می تواند تحلیلهای کمی و کیفی مربوط به مقدار اطلاعات قابل دسترسی را ترکیب نماید.
مطابق جدول ۲-۱۰ روند انجام تحلیل مرحله ای تصادفات [۵۳]به منظور انجام تحلیل کیفی (مبتنی بر مشاهدات) مشخص می گردد.
- تعریف شاخص های خطرپذیری جهت اولویت بندی نقاط خطرناک در هر منطقه:
سه شاخص خطرپذیری جهت اولویت بندی نقاط خطرناک در هر منطقه عبارتند از :
۱- شاخص نوع تصادف[۵۴] یا شدت تصادفات.این شاخص می تواند یک نوع تصادف شدید غیر عادی را در مقایسه با یک شاخص مبنا مشخص کند. (همان منبع، ۴۱۱)
با توجه به ضریب همسنگ هرنوع از تصادفات شاخص میزان خسارت معادل شده در هر مکان محاسبه می شود:
این جملات ما را از اعطای مقامی در آن روز، آگاه می سازد که پیش از آن کسی با این مقام او آشنایی نداشته است، و این غیر از مقام محبّت و یاری بودن که برای همه مسلمانان شناخته شده و آشنا می باشد و تک تک آنان از آن برخوردار بوده اند. به علاوه، این واژه [ نصب ] قاعدتا در مورد اعطای حکومت و واگذاری ولایت به کار می رود، مثلاً می گویند : سلطان فلان شخص را به ولایت فلان منطقه منصوب کرد، ولی درباره رعیت یا محب یا محبوب یا یاور یا یاری شده که هم سطح دیگر افراد جامعه بوده و تحت سیطره سلطان می باشند، به کار نمی رود و نمی گویند آن ها را منصوب کرد.
افزون بر آن، واژه نصب در روایات زیادی، همراه با لفظ ولایت آمده است، و یا پس از آن واژه «للناس » [ منصوب بر مردم ] یا «للامه » [ منصوب بر امت اسلامی ] آمده است.
از مطالب یاد شده نتیجه می گیریم : مقام اعطایی به علی(ع) مقام حکومت مطلقه بر تمامی امت اسلامی است، واین همان معنای امامت ملازم با ولایت است که مدعای ما در معنای «مولی » می باشد.
قرینه دوازدهم : سخن ابن عباس است که پس از ذکر حدیث گفته است [۲۳۲] :
«فوجبت و الله ! فی رقاب القوم »، و در عبارتی دیگر «فی أعناق القوم » [ به خدا سوگند ! ولایت تو بر گردن مردم واجب شد ] . و این نشان دهنده امر جدیدی است غیر از آنچه که پیش از آن مسلمانان می شناخته اند و برای تک تک آنها ثابت بوده است. تأکید آن با قسم، خطیر بودن آن را می رساند و نشان می دهد که هم وزن رسالت است ؛ چون برگردن همه واجب شده است و أحدی در آن با او برابر نیست، و این جز خلافت نمی تواند باشد که حضرت را از میان افراد جامعه ممتاز می سازد، و این از معنی أولویّت جدا نیست.
قرینه سیزدهم : سخنی است که شیخ الاسلام حموینی در «فرائد السمطین » [۲۳۳]از ابو هریره نقل کرده است:
«هنگامی که پیامبر خدا(ص) از حجه الوداع بازگشت آیه :( یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک ) [ ای پیامبر ! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، را کاملاً( به مردم ) برسان ] نازل شد، و وقتی که آیه :( و الله یعصمک من الناس ) [ خداوند تو را از خطرات احتمالی مردم، نگاه می دارد ] را شنید، دلش آرام گرفت».
و پس از یادآوری حدیث می گوید: و این، اخرین فریضه ای بود که خدا بربندگانش واجب کرد، و هنگامی که پیامبر خدا(ص) آن را ابلاغ کرد، آیه :( الیوم اکملت لکم دینکم ….) [ امروز، دین شما را کامل کردم…. ] نازل شد ».
حا ل این جمله نیز می رساندکه پیامبر خدا(ص) در این پیامش فریضه ای را آشکار می ساخت که سابقا آن را ابلاغ نکرده بود، و این نمی تواند مسألۀ محبّت و یاری باشد؛ چون این دو امر مدت ها پیش از طریق کتاب و سنت، شناخته شده بود.
پس هیچ معنایی جز امامت باقی نمی ماند که حضرت آن را تا برطرف شدن مشکلات و موانع و آمادگی افکار عمومی برای پذیرش هر وحیی به تأخیر انداخت تا مبادا به سبب سنگینی و بزرگیش، نفس های سرکش از پذیرش آن سرکشی کنند، و این، با معنی «أولی به شیء» مناسب است.
قرینۀ چهاردهم : در حدیث زید بن أرقم به طرق فراوانش آمده است :[۲۳۴]
«داماد زید بن ارقم از او دربارۀ حدیث غدیر خم پرسید، او جواب داد : در میان شما اهل عراق، مسائل مشکل سازی وجود دارد . من به او گفتم : از طرف من خیالت راحت باشد، خطری متوجه شما نیست. در این هنگام گفت : آری، ما در جحفه بودیم که پیامبر خدا(ص) بیرون آمد ….».
و از عبد الله بن علاء[۲۳۵] نقل شده است که وقتی زهری حدیث غدیر را برای او نقل کرد، عبد الله به او گفت : «این حدیث را در شام نقل مکن ؛ زیرا در آنجا به هر دو گوشت می شنوی که به علی دشنام می دهند »! پس گفت : به خدا از فضایل علی(ع) چیزی می دانم که اگر نقل می کردم هر آینه کشته می شدم.
این سخنان نشان می دهد که حدیث غدیر، نزد مردم معنایی داشته است که نقل کننده آن از گرفتار شدن به مجازاتی که دشمنی با وصی پیامبر – صلوات الله علیه – در عراق و شام آن را به وجود آورده بود، درامان نبوده است؛ و به همین دلیل است که زید بن ارقم از داماد عراقیش، هراس داشته و پرهیز می کرده است ؛ زیرا او از نفاق و شکاف موجود در میان عراقی ها در آن روزگار آگاه بوده است ؛ و از این رو وقتی راز خود را آشکار ساخت و حدیث را نقل کرد که از عدم خیانت و توطئه دامادش مطمئن شد. و با توجه به این نکته معقول نیست که واژه «مولی » به معنای رایجی که هر مسلمانی از آن برخوردار است، باشد بلکه به معنایی است که امام به تنهایی بار سنگین آن را بر دوش می کشد و به سبب آن بر دیگران برتری پیدا می کند، و این همان معنای خلافت است که با أولویت مورد نظر، یکی است.
قرینۀ پانزدهم : استدلال امام امیرمؤمنان(ع) است که در روز رحبه [۲۳۶] پس از بازگشت خلافت به آن حضرت، برای ردّ ادّعای غاصبان خلافت و برای پذیرش حاضران، به آن حدیث استدلال کرده اند.
ابن ابی الحدید در «شرح نهج البلاغه»[۲۳۷] به سند خود از ابو سلیمان مؤذّن این حدیث را نقل کرده است:
علی (ع) مردم را سوگند داد: چه کسی از رسول خدا (ص) شنیده است«من کنت مولاه فعلی مولاه »؟ گروهی به آن گواهی دادند، ولی زید بن ارقم با اینکه می دانست ، از گواهی دتدن خود داری کرد.و علی(ع) وی را به کوری چشم نفرین کرد،پس کور شد، وپس از نابینایی این حدیث را برای مردم بازگو می کرد.
حال معنایی که ملازم أولویّت نباشد – مانند محبّت و یاری – چگونه می تواند دلیل بر خلافت باشد؟
قرینۀ شانزدهم : در حدیث رکبان( سواران ) آمده [۲۳۸] :
گروهی از جمله ابو ایوب انصاری به امیرمؤمنان(ع) سلام کرده گفتند :
«السلام علیک یا مولانا ! » . حضرت فرمود : «کیف أکون مولاکم و أنتم رهط من العرب؟ » [ من چگونه مولای شما هستم، در حالی که شما گروهی از عرب هستند؟ ] .
گفتند :ما از پیامبر خدا(ص) شنیدیم که می فرمود : «من کنت مولاه فعلی مولاه » [ هرکس من مولای او هستم، علی نیز مولای اوست ] .
حال امیرمؤمنان(ع) نه از سخن آنان تعجب کرده و نه قصد روشن شدن حقیقت معنای دم دستی و پیش پای افتاده ای را که همه مسلمانان در آن برابرند، را داشته است؛ و آن اینکه معنای سخن آنان این باشد : «السلام علیک یا محبنا أو ناصرنا!» . به ویژه که امام(ع) علت آورد :«و شما گروهی از عرب هستید»؛ زیرا مردم عرب منکر محبّت و یاری میان افراد جامعه نبوده اند، بلکه مسأله سنگین برای آنان اختصاص یافتن یکی از آنان به مولویت به معنای یاد شده است، و عرب زیر بار آن نمی رود مگر اینکه نیرویی برتر و غالب بر همه آنان یا نص الهی الزام آور برای همه مسلمانان، در میان باشد ؛ و آن، جز معنای «اولی به شی ء» که مرادف با امامت و ولایت مطلقه ای که امام(ع) خبر آن را از آن مردم جویا شد، نیست ؛ و از این رو آنان با استناد به حدیث غدیر پاسخ علی(ع) را دادند.
قرینه هفدهم : در حدیث آمده [۲۳۹] که امیرمؤمنان(ع) افرادی را که در احتجاج روز رحبه و رکبان از شهادت به حدیث غدیر خودداری کردند، نفرین کرد و آنان گرفتار نابینایی و بیماری پیسی و تعرّْب بعد از هجرت [۲۴۰] و آفات دیگر شدند، و این ها کسانی بودند که در اجتماع روز غدیر حاضر بودند [ ولی آن را انکار کردند ] .
حال آیا هیچ پژوهشگری احتمال می دهد که امام تنها به خاطر کتمان معنای نصرت و محبّت رایج میان کلیه افراد جامعه دینی، با چنان شدّتی آنان را نفرین کند و آن ها گرفتار آن انتقام سخت شوند. و اگر چنین باشد، باید بسیاری از مسلمانان که به یکدیگر بغض ورزیده، لطمه زدند و جنگیدند و ریشه مهر و محبّت و یاری و نصرت را قلع و قمع نمودند – تا چه رسد به کتمان وجود آن دو صفت میان خود – گرفتار عذاب می شدند.
در حالی که می بینیم چنین اتفاقی نیفتاده است . برخلاف افراد نامبرده که داغ آن ننگ، بر پیشانیشان برای همیشه زده شد و هدف تیر اجابت نفرین امام(ع) قرار گرفتند، و این نبود جز به خاطر کتمان آن حقیقت بزرگ که از ویژگیهای این مولای عظیم – صلوات الله علیه – می باشد. و آن جز امامت و اولویت بر دیگران نمی باشد که مطابق با نصوص و مؤید به قرائن فراوان است.
مطلب بعد آنکه : خود کتمان شهادت توسط آن گروه به خاطر یک امر عادی که میان علی(ع) و دیگران برابر است، نبوده است، بلکه حتما در علی(ع) فضیلتی بوده که ویژه حضرت است و آنان خوش نداشته اند که امام(ع) به آن مفتخر گردیده و بزرگ داشته شود و از این رو آن را انکار کردند ؛ لیکن نفرین بجای حضرت آنان را رسوا کرده و حق را آشکار ساخت، و ننگ آن را بر پیشانی و پهلوها و چشمهای مجرمان تا زنده بودند آشکار بود، و پس از مرگشان تا آنگاه که خداوند زمین و آنچه را روی آن است به ارث ببرند، این خبر در لابه لای کتابها ثبت، و میان مردم دهان به دهان نقل خواهد شد.
قرینۀ هجدهم: حافظ ابن سمّان از عمر نقل کرده است [۲۴۱] : دو اعرابی که با هم نزاع داشتند، نزد عمر آمدند. عمر به علی(ع) گفت : میان آنان قضاوت کن . یکی از آن دو گفت : آیا این آقا می خواهد میان ما قضاوت کند ؟! عمر به او هجوم آورده، گردنش را گرفت و گفت : «ویحک ماتدری من هذا؟ هذا مولای و مولی کل مؤمن، و من لم یکن مولاه فلیس بمؤمن» [ وای بر تو آیا می دانی این کیست ؟ این مولای من و همه مؤمنان است، و هر کس او مولایش نباشد، مؤمن نیست ] .
و نیز مردی در مسأله ای با عمر بحث می کرد، او به علی بن ابی طالب اشاره کرده و گفت : این شخص نشسته میان من و تو داوری کند. مرد گفت : «هذا الأبطن » [ این شخص شکم بزرگ ؟! ] . عمر برخاسته گردن او را گرفت و او را از زمین بلند کرده و گفت : «اتدری من صغرت ؟! هذا مولای و مولی کل مسلم » [ می دانی چه کسی را تحقیر کردی ؟ او مولای من و همه مسلمانان است ] .
حال مولویت ثابت برای امیرمؤمنان(ع) – که عمر به مولویت حضرت نسبت به خود و همه مؤمنان اعتراف کرد، همان گونه که در روز غدیر نیز به آن اعتراف کرد، و از کسی که حضرت مولایش نباشد، نفی ایمان کرد، حال چه مولویت به معنی اولویت باشد یا به معنی محبّت و یا نصرت باشد – جز با ثبوت خلافت برای حضرت مناسبت ندارد [ و اگر برای علی(ع) خلافت ثابت نباشد، اعتراف عمر به مولویت حضرت بی ربط خواهد بود ] ؛ زیرا محبّت و یاری مرسوم و شایع میان همه مسلمانان در حدی نیست که با از دست رفتن آن ایمان نیز از دست برود، چون با توجه به وجود اختلاف و بغض و کینه میان یاران پیامبر(ص) و تابعان که در برخی موارد حتی به دشنام گویی و لطمه زدن به یکدیگر و جنگ و خون ریزی کشیده شده است، آیا قائل شدن به چنین قولی ممکن است ؟ و حتی برخی از این اتفاقات و مسائل در برابر چشمان پیامبر(ص) رخ می داد، با این حال حضرت ایمان را از آنان نفی نمیکردند . و هیچ یک از قائلین به عدالت اصحاب، به سبب وقوع این اختلافات، در عدالت آنان خدشه نکرده است.
بنابراین، معنایی جز معنای ولایت باقی نمی ماند، و ولایت به این معنا نیز مساوی با امامتی است که ملازم بااولویت مورد نظر است . و تفاوتی نمی کند که عمر با این کلمات به حدیث غدیر اشاره کرده باشد چنانچه روایت حافظ محب الدین طبری همین را می رساند، و یا اینکه آن را از هر جهت، حقیقت ثابت دانسته باشد .
(هذا بیان للناس و هدی و موعظه للمتقین ) [۲۴۲]
[ این بیانی است برای عموم مردم ؛ و هدایت و اندرزی
است برای پرهیزگاران ] .
قرینۀ نوزدهم : قضیه حارث فهری است که امامت امیرالمؤمنین را انکار کرد و بواسطه آن آیات اولی سوره معراج نازل شد، در کتب حدیث و تفسیر شیعه و اهل سنت نیز به اثبات رسیده از بین علماء اهل سنت ۲۹ نفر این قضیه را نقل کردند، [۲۴۳] از آن جمله است :
-
- حافظ ابو عبید هروی، متوفای(۲۲۳، ۲۲۴) در مکه وی در کتاب تفسیر خود «غریب القرآن » روایت کرده است : «آنگاه که رسول خدا(ص) آنچه را می باید، تبلیغ کرد و خبر آن در مناطق گوناگون پیچید جابر[۲۴۴]بن نضر بن حارث بن کلده عبدری نزد حضرت آمده و گفت : از جانب خداوند ما را به شهادت بر وحدانیت خداوند و رسالت خود و نماز و روزه و حجّ و زکات، فرمان دادی، و ما پذیرفتیم ولی به این مقدار بسنده نکردی تا اینکه بازوی پسر عمویت را گرفتی و وی را بر ما برتری بخشیدی و گفتی : «من کنت مولاه فعلی مولاه » آیا این گفته از تو است یا از جانب خداوند ؟ پیامبر فرمود : «والذی لا اله الا هو انّ هو من الله » «سوگند به خداوند یگانه که این سخن از جانب اوست ».
آنگاه جابر به سوی مرکب خود رفت و با خود می گفت : خدایا اگر آنچه محمّد می گوید حق است، پس بر ما از آسمان سنگ ببار یا ما را به عذابی سخت گرفتار کن.
هنوز به مرکب خود نرسیده بود که خداوند سنگی از آسمان بر سرش فرود آورده و از دبرش خارج شد و وی را به هلاکت رساند.
و این آیه نازل کرد : «تقاضا کننده ای تقاضای عذابی کرد که واقع شد.[۲۴۵]
فصل چهارم : پاسخ به شبهات ناظر به دلالت حدیث غدیر
یکی از افرادی که اشکالاتی به حدیث غدیر وارد کرده القفاری در کتاب اصول مذهب شیعه هست ایشان بنا به گفته خود به سرزمینهای شیعه سفر کرده و منابع آنها را تهیه کرده تا بتواند مستقیما مورد بررسی قرار دهد وبرای خود در این تحقیق شروط والزاماتی قرار داده که متاسفانه در حد نوشتار باقی مانده و در عمل به روش سلف خود عمل کرده بهتر است بعضی از این شروط را متذکر شویم او می گوید :
من به نقل قولها توجه نمی کنم بلکه خود مستقیما مطالب را از منابع و مصادر شیعه برداشت می کنم.
عقاید معلوم و مشهور بین علماء شیعه را نقل می کنم.
با ذهنی خالی و بدون تمایل به افکاری خاص مطالب را می نویسم.
روایات موثقه و مستفیضه را از کتابهای آنها نقل می کنم.
با مطالعه این کتاب معلوم می شود که ایشان در نقل روایات یا آنها را تقطیع کرده و یا در مواردی مطلبی اضافه نموده و از دروغ بستن به شیعه ابائی نداشته برای اینکه مطلب بهتر روشن شود می توان به کتاب نقدی بر اصول مذهب شیعه از عالم بزرگوار سید محمّد حسین قزوینی مراجعه کرد.[۲۴۶] امّا اشکالاتی که القفاری مطرح کرده:
۱٫ استدلال به روایت نه قرآن
شیعه ادعا می کند که امامت علی(ع) در قرآن آمده و برای استدلال و تعیین مصداق آیات به روایات استناد میکند این روش استدلال به قرآن نیست زیرا باید از ظهور آیات مطلب فهمیده شود نه با بهره گرفتن از روایات.
نقد :
[ رجوع به روایات برای فهم سبب نزول آیه امری متداول در بین مفسرین اهل سنت وشیعه است و لذا ابن تیمیه می گوید : «معرفه سبب النزول یعین علی فهم الایه فان العلم بالسبب یورث العلم بالمسبب » ، «شناخت سبب نزول آیه در فهم آیه کمک می کند و علم به سبب علم به مسبب را ببار می آورد.» ][۲۴۷]
۰/۶
۶
۶۵-۵۸
۳۹/۸۰
۵۸/۴۰
۴۳/۹
۷۶/۷
۲۳/۶
۲۵/۷
۱۴/۹
۰/۱۰۰
۱۰۰
جمع
با توجه به نتایج جدول توزیع فراوانی سن مادر باید اظهار داشت که در واقع بیشترین افراد یعنی ۰/۴۰ درصد در گروه سنی ۴۱-۳۴ ساله و کمترین افراد یعنی ۰/۶ درصد ۶۵-۵۸ ساله هستند همچنین با توجه به مقدار میانگین ها: بیشترین میزان افسردگی و غمگینی در افرادی است که مادرشان در گروه سنی۵۷-۵۰ ساله و کمترین میزان افسردگی و غمگینی در افرادی که مادرشان در گروه سنی۴۹-۴۲ ساله است. بیشترین میزان فعالیت های اجتماعی، تفریحی در افرادی است که مادرشان در گروه سنی۵۷-۵۰ ساله و کمترین میزان فعالیت های اجتماعی، تفریحی در افرادی است که مادرشان در گروه سنی۴۹-۴۲ ساله است.
بیشترین میزان احساس ناتوانی نسبت به همسالان در افرادی است که مادرشان در گروه سنی۵۷-۵۰ساله و کمترین میزان احساس ناتوانی نسبت به همسالان در افرادی که مادرشان در گروه سنی۴۹-۴۲ ساله است. بیشترین میزان احساس نگرانی در مورد آینده فرد بیمار در افرادی است که مادرشان در گروه سنی۴۹-۴۲ ساله و کمترین میزان احساس نگرانی در مورد آینده فرد بیمار در افرادی است که مادرشان در گروه سنی۵۷-۵۰ ساله است. بیشترین میزان اختلال در رسیدگی به کارهای منزل در افرادی است که مادرشان در گروه سنی۵۷-۵۰ ساله و کمترین میزان اختلال در رسیدگی به کارهای منزل در افرادی که مادرشان در گروه سنی۶۵-۵۸ ساله است. بیشترین میزان مشکلات ناشی از درمان در افرادی است که مادرشان در گروه سنی۶۵-۵۸ ساله و کمترین میزان مشکلات ناشی از درمان در افرادی که مادرشان در گروه سنی۴۱-۳۴ ساله است. بیشترین میزان شدت آثار و پیامدهای بیماری در افرادی است که مادرشان در گروه سنی۵۷-۵۰ ساله و کمترین میزان شدت آثار و پیامدهای بیماری در افرادی که مادرشان در گروه سنی۶۵-۵۸ساله است.
۴-۲-۱۱- میزان تحصیلات مادر
جدول ۴-۱۱: توزیع فراوانی و نسبی براساس میزان تحصیلات مادر
میانگین
درصد
فراوانی
میزان تحصیلات مادر
میزان شدت آثار و پیامدهای بیماری
میزان مشکلات ناشی از درمان
میزان اختلال در رسیدگی به کارهای منزل
میزان احساس نگرانی در مورد آینده فرد بیمار
میزان احساس ناتوانی نسبت به همسالان
میزان فعالیت های اجتماعی، تفریحی
میزان افسردگی و غمگینی
۷۱/۷۲
۵۷/۳۷
۵۷/۷
۴۲/۹
۰۰/۵
۱۴/۵
۰۰/۸
۰/۷